دوریالی علیرضا بیانی و تقاصای عفو از لنین!

“میان ماه ما و ماه گردون تفاوت از زمین تا اسمانست!”

مقدمه:

متعاقب انتشار مقاله اخیرم(۱) در موضوع سانسور ترامپ در چند مدیای امریکا و رجوع به بحثهائی از منصور حکمت  علیرضا بیانی از گروه مارکسیست لنینیست تروتسکیست و غیره در مقاله ای بسیار عمیق و روشنگرانه از من تقاضا کرد از لنین “عذر خواهی کنم”!(۲)

نفس این تقاضا نشان از سطح فکر ایشان و فرهنگی دارد که در بخش مهمی از چپ ایرونی ادامه دارد. توی این فرهنگ مثل فرهنگ شیعه امامان زنده اند و می شود رفت ازشان مراد گرفت عذر خواست و حتی باهاشان حرف زد! اگر در غرب به یک روشنفکر بگوئید “برو از فلان مرده عذر بخواه”  حتما در عقلت شک می کند. چون عذر خواهی رفتاریست در میان زندگان. منتهی علیرضا بیانی به این فرهنگ مدرن تعلق ندارد و لذا با وجود مرده بودن لنین  از من می خواهد بروم ازش عذر بخواهم!

راستی لنین بعد از عذر خواهی من حرفی هم می زند؟ مثلا از من دلجوئی می کند ؟ یا اینکه می گوید “برو ضد انقلاب کافر عذرت در استان ما پذیرفته نیست؟ ” اگر این را بگوید من چه کنم؟ واقعا می گویم شوخی نمی کنم! اما خود این تقاضا شوخی است.تقصیر من نیست!

از این “تقاضا” می گذرم و برای اطلاع بیشتر خوانندگان به دو جهت این پاسخ را می نویسم: اولا بهانه بشود برای افشا و انزوای فرهنگی از چپ ایرونی که درست بشو نیست و تا این نسل تمام نشود امیدی به تغییرش نیست.بواقع خطاب من نسل جوان و دیگرانند و نه طبیعتا علیرضا بیانی که از دید من در همین چرخه خواهد ماند و مثل دون کیشوت یا بهتر بگویم سروانتس بقیه عمر را  سپری خواهد کرد.

دومین و مهمتر اینکه بحث ازادی بیان و برداشت خودم از این بحث را بیشتر باز کنم برای انان که به خود این بحث علاقه دارند .همانطور که گفتم نظرات ادمهای عاقل در مقابل وقایع و در کوران مناظره ها باید تغییر کند و سنجیده شود. افتخار به اینکه ادمی حرفش از اول تا اخر عمر دقیقا یکی بوده طبیعتا به معنی سخت مغزی و انجماد فکری اوست. با ذکر این مقدمه به چند پاسخ به علیرضا بیلنی می پردازم امیدوارم برای خواننده مفید باشد:

(۱)کانتکس اصلی مقاله اخیر من و “نکته سنجی علیرضا بیانی”

 

همانطور که خواننده شاهد است علیرضا بیانی بحثی جدی در موضوع سانسور ترامپ و جایگاه ترامپ و متد برخورد کمونیستی به واقعه او در امریکا ندارد. شاید او با من در اینکه ترامپ را مثل داعش و طالبان و خمینی باید دستگیر کرد و به دادگاه کشید و حق بیانش را هم گرفت توافق دارد.ما هنوز نمی دانیم.بد نبود ایشان از اصل داستان اغاز می کرد یا حتی از نقدهای مشخث من به منصور حکمت در موضوع مشخص درک او از ازادی بیان.خوب او به عمد از اصل موضوع فراریست. اما چرا؟

تا خصلتهای علیرضا بیانی و این نوع چپ را نشناسیم شاید به پاسخ نرسیم!

(۲) شکایت از بلوک کردن علیرضا بیانی از سایت فیسبوکم و ربطش به ازادی بیان:

در اوریل سال ۲۰۱۴ یکی ار اغضای “گروه علیرضا بیانی بنام سعید صادقی در فیسبوک من (سعید صالحی نیا) را تعدید جانی کرد و من از مازیار رازی و علیرضا بیانی خواستم این رفتار را محکوم کنند.

علیرضا بیانی با کمال بیشرمی سکوت کرد و لذا این حق من بود او را از لیست دوستانم حذف کنم.او را شایسته مراوده نداستم و هنوز هم نمی دانم. (۳)

اینهم دست گل رفیق علیرضا بیانی انطور که در فیسبوک نوشت:

“من اگر دستم به سعید صالحی نیا برسد دهانش را خورد می کردم..قول می دهم با دیدن او دهانش را خورد نمایم”” سعید صادقی از فرقه مازیار رازی)

رونوشت نامه به علیرضا بیانی و افشین حسامی و بنی جعفری فرستاده شد و همه اینها “سگوت انقلابی لنینی تروتسکیستی کردند”!

ایا اگر کسی به آزادی بیان بدون قید و شرط معتقد بود باید تهدید جانی را تحمل کند و با حامیان این تهدید “دوست” بماند؟ خوب قضاوت را می گذارم به عهده آدمهای عاقل!

(۳) اتکا به مارکس و نه به منصور حکمت”

من حتی در زمان کادریم در حزب کمونیست کارگری تنها فردی بودم که نقدهیم به منصور حکمت آغاز شد.و مدعی هستم هیچ فردی تا این اندازه دقیق به سراغ برنامه منصور حکمت نرفته.آرشیو نقدهای من شاهد! (۴)نه منصور حکمت و نه مارکس “مرجع” من نیستند چون بلد شدم مستقل فکر کنم.

در مقاله اخیرم هم منجمله از کارل پوپر که فیلسوف لیبرال هست  منبع آوردم در این موضوع که برای حفظ آزادی بیان باید با  مخالفان آزادی بیان مرز کشید و اگر عملی وارد صحنه شدند مقابله کرد.این حق جامعه آزاد است تا تکلیف نژاد پرستان و فاشیستها را معلوم کرده.همانطور که گفتم نفس فهالیت و بیان آینها باید جرم شناخته شود.

در ایران آزاد هم باید قوانین رسما اسلامیون سیاسی نزاد پرستها و فاشیستها را مجرم بشناسد تا آزادی بتواند رشد کند.

در مقاله ای مستقل بحث عبور از منصور حمت را مطرح کرده ام همینطور کمونیزم را از مارکسیزم و لنینیزم جدا می دانم که این دومی یک مذهب است مه عدهای ساختند و کمونیزم را به بیراه کشیدند.اینها بحثهای من  و خوشبختانه هنوز انها را درست می دانم.

لذا در این ادعا علیرضا بیانی پایه ای ندارد! اینطئر نیست که من از منصور حکت فاصله گرفتم که تازه مارکسیست شوم در عین عین اینکه استفاده از افکار درست همه اینها را شرط عقب می دانم.اینست  علامت عقل مستقل و متکی به خود آنست درک علیرضا بیانی!

(۴)ّبهانه “۱۴ کشور خارجی و سانسور گورکی” برای ماست مالی سانسور لنین:

 

 همیشه فکر کرده ام که چه مصیبتی باید باشد متهمی  دچار وکیل ارزانی بشود ناوارد؟!

علیرضا بیانی نمونه چنین وکلائی است! او می فرماید که “به فرض لنین گورکی را سانسور کرده باشد مگر  این نبود که ۱۴ کشور امپریالیست…”؟

خوب! وسط بحث جدی این دیگه چی بود؟

ایا او می خواهد لزوم سانسور و به زندان فرستادن ترامپ نئوفاشیست را به سانسور گورکی بچسباند؟ کدام قاضی عاقلی این شعبده را قبول می کند؟

فقط سانسور گورکی نبود سانسور و سرکوب خیلی ها بود.سرکوب شوراهای کارگری و دلیل؟ “امپریالیستها امپریالیستها”!

اگر شباهت است شباهت است بین سرکوب خمینی از کمونیستها و فریاد “امریکا امریکا و اسرائیل اسرائیل”! اینها مشابه هستند!

ایشان می فرماید:

اگر در یک جنگ داخلی و حمله ۱۴ کشور امپریالیستی به حکومت نوپای کارگری، یک روزنامه بر اساس قانون آزادی بی‌قیدوشرط بیان به مرکز تدارک و سازماندهی ضدانقلاب کارگری تبدیل شود هنوز چون موضوع به بیان و گفتار مربوط می‌شود نباید برای جلوگیری از به خون کشیدن انقلاب جلوی انتشار آن روزنامه را گرفت؟” 

عحب! انتقاد ماکسیم گورکی از سرکوب  به بهانه “ضد انقلاب” عامل “بخون کشیدن انقلاب است”؟

انقلاب روسیه را  رهبری انقلاب بخون کشید.ضد انقلاب کارش این نبود! انقلاب از درون بخون کشیده شد.اهداف انقلاب روسیه بقدرت رسیدن یک حزب نبود.همانطور که هدف انقلاب ایران این نیست.علیرضا بیانی دو ریالش بسیار کج است!

اما! بامزه نیست علیرضا بیانی هنوز دارد پاسخ می دهد؟ فروید می گوید گاهی ادمها تکرار می کنند چون مسئله ای حل نشده در مغزشان چرخ می زند و تکرار انها تلاست برای “این بار موفق شدن”!

رفتار علیرضا بیانی انهم در بحث مشخصی در مورد سانسور ترامپ و سکوت کردن و گریز به داستان گورکی دقیقا همین است.تلاشی برای پیروز شدن در جنگی که قادر به پیروزی درش نیست!

(۵)جمله زرین علیرضا بیانی:” حق بیان مقدم بر حق حیات نیست”

 

علیرضا بیانی جمله قصار ارائه می دهد کاملا من دراوردی و بی معنی! فکر می کند این جمله قصار معجز می کند!

کی گفت که حق بیان “مقدم” بر حق حیات هست؟ تقدم قرار دادن بیان به حیات معنیش اینست که انسان را از بیانش جدا می کنیم در حالیکه انسان از حیوانات دقیقا با این خصلت مشخص می شود.تقدم قرار دادن یا تاخر قرار دادن حیات انسان از بیانش یا سایر حقوقش ابزار ایدئولوژیک ساخت برای لنینیزم و استالینیزم.

این اشتباه نیست یک انتخاب سیاسی است که روی آن سرکوب  توجیه شرعی شد.

به مردم گفتند فعلا ما زنده بمانیم تا فرداها حق بیان بهتان بدهیم! ازادی در “صف ” ایستاد! سوسیالیزم  بدون ازادی بیان  فلسفیده شد!

علیرضا بیانی تکرار ملال اور همان تاریخ است در زمانی که زمانش نیست.

این را در مورد ترامپ هم گفته ام.او نئوفاشیستی است که در مکان و زمان نابجا زائیده شده و لذا کمدی هیتلر می شود نه یک هبتلر!

علیرضا بیانیها حتی نزدیک قدرت سیاسی نخواهند شد.اینها بدرد موزه می خورند.منتهی از ایشان من واقعا تشکر می کنم چرا؟ چون ابزار می سازد تا من بهتر انچه چپ وامانده و پوسیده ایرانی است به زبان خودش روایت شود و انالیز شود.

دوریالی او کج است.زمانش نیست. تروتسکیزم و لانینیزم همانطور که گفتم پاسخ انقلاب ایران نیستند.علیرضا بیانی فقط نمونه ای است که باید برای نسل جدید بازگو شود تا مبادا  دلش بیاد تکرار تاریخ باشد.نسلی که تاریخ را خوب نمی شناسد دنبال پهلوی می رود یا دچار توهم لنینی می شود.این نسل مخاطب اصلی منست.

 

(۶)آزادی بدون قید و شرط بیان بالاخره چه جایگاهی در چپ دارد؟

از دید من چپ باید ازادی بدون قید و شرط بیان را بعنوان هدف به جامعه ارائه دهد.همانطور که سوسیالیزم را هدف می داند.اما اهداف بلافاصله امکان ندارند.ازادی بدون قید و شرط بیان امکان تحقق در جامعه سرمایه داری ندارد.همانطور که سوسیالیزم یک شبه ساخته نمی شود.اما دلیل نیست این شعارها به کنار روند.مهم تلفیق این شعارها در شرایط معین روز است.

بحث سانسور ترامپ در جامعه سوسیالیستی اتفاق نمی افتد.او بعوان یک نئوفاشیست الان توسط مردم امریکا محکومست و حکومت امریکا که خودش این موجود را افرید دارد استفراغش می کند.

بحث من این بود که چپ و کمونیزم نمی تواند کنار ترامپ برای بیانش بایستد.چپ باید او را محکوم کند و از حکومت بخواهد او را دستگیر کند.او حق بیان ندارد چون فاشسیت است چون نژاد پرست است.

بحث من اینست که در جامعه ازاد اینده جائی برای تبلیغ اسلام سیاسی فاشیزم و نژاد پرستی نباید باشد قانونا اینها باید جرم باشد.این بحث کاملا مشخص است و تناقضی بر دنبال کردن شعار ازادی بیان برای انها که این اصل را می پذیرند ندارد.دشمنان جامعه ازاد مشمول حق ازادی نمی شوند.این حرف منست.

منابع دیگر:

(۱)داستان حق ازادی بیان و حامیان منصور حکمت و سانسور ترامپ!(سعید صالحی نیا)

مناظره سیاسی – داستان حق ازادی بیان ، حامیان منصور حکمت و سانسور ترامپ! (monazere-siasi.com)

(2)خوب است اکنون سعید صالحی‌نیا از لنین عذر‌خواهی کند  (علیرضا بیانی)

https://www.azadi-b.com/?p=2974

(3) نامه سرگشاده به مازیار رازی در موضوع تهدید جانی فعال “گرایش مارکسیستی” (سغید صالحی نیا اوریل ۲۰۱۴)

مناظره سیاسی – نامه سرگشاده به مازیار رازی و “گرایش مارکسیستی” در موضوع تهدید جانی مخالفین توسط فعالین شما! (monazere-siasi.com)

(4) مقالات و آرشیوهای سعید صالحی نیا در نقد منصور حکمت و نقد مارکسیزم لنینیزم و ارائه الترناتیو کمونیزم نسل چهارم:

آرشیو نقد لنینیزم(سعید صالحی نیا)

مناظره سیاسی – در نقد لنينيزم (monazere-siasi.com)

آرشیو نقد برنامه منصور حکمت(سعید صالحی نیا)

مناظره سیاسی – در نقد لنينيزم (monazere-siasi.com)

عبور از منصور حکمت توسط جنبش کمونیزم کارگری چه معنا دارد؟(سعید صالحی نیا)

مناظره سیاسی – عبور از منصور حکمت توسط جنبش کمونیزم کارگری به چه معناست و چه اهمیتی دارد؟ (monazere-siasi.com)

چرا لنینیستها برنامه الترناتیو انقلاب ایران نیستند؟(سعید صالحی نیا)۲۰۱۸

مناظره سیاسی – چرا لنینستها برنامه آلترناتیو انقلاب در ایران نیستند؟ (monazere-siasi.com)

کمونیزم نسل چهارم و مختصاتش(سعید صالحی نیا)

مناظره سیاسی – کمونیزم نسل چهارم، و لزوم درک مدرنیته با دیدگاه سوسیالیستی (monazere-siasi.com)

ایا می شود مارکسیست لنینیست نبود و کمونیست بود؟ (سعید صالحی نیا)سال ۲۰۱۷

مناظره سیاسی – آیا می شود کمونیست بود و “مارکسیست و لنینیست” نبود؟ (monazere-siasi.com)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate