قاضی القضات حکومت اسلامی به” ریاست جمهوری” رسید! ، حرف آخر حکومت با مردم!

sمقدمه:

شوی انتصابات حکومت اسلامی به اتمام رسید و رژیم بی رمق و درمانده با جلو بردن رئیسی جنایتکار به مقام ریاست جمهوری”  یک قدم بزرگتر بسوی مرگ و سرنگونی برداشت. همانطور که نوشتم(*) تک قطبی شدن حکومتها همواره در تاریخ ناقوس مرگشان بوده و حکومت اسلامی بنا به طبیعت خود در دوران کهولت و زوال ، محبور شده به تک قطبی شدن تن دهد تا مگر لحظاتی به عمرش بیفزاید.

بحران همه گیر حکومتی این امکان را که به جامعه فضا بدهد تا پایش را در میان دعواهای مرسوم حکومتی بگذارد و به بحران درون حکومتی بیفزاید یا از این بحران برای به لرزه انداختن کلیت حکومت استفاده کند، گرفته و طراحان حکومت تنها چاره را آن دیدند که با حلو فرستادن قاضی القضات رئیسی حرف اخر را بزنند!

از زاویه دیگر ، این تک قطبی کردن قدرت  بنوعی اعلام و تایید خود حکومتیانست که دیگر حرف دیگر یا رواست دیگر یا برنامه دیگری براشان نمانده.”رئیس جمهوری” از تبار دایناسورهای جانی که ننگ کشتارهای سال ۶۷ را بر دوش می کشد “حرف آخر” این حکومت بحران زده و مستاصل است.

در حاشیه پایان این شو که حتی به قول “نامزدهای ریاست جمهوری” یک مهندسی بود برای بیرون آوردن رئیسی از صندوقها، چند نکته را یاد اور می شوم. تمرکزم روی این سوال است که بعد این شو چه صحنه هائی  خواهد بود و چه باید کرد؟ 

(۱)نزول “شرکت در انتخابات” ، بهائی که حکومتیان پذیرفتند پرداخت کنند:

خود حکومت اسلامی براحتی می توانست پیش بینی کند که حلو آوردن رئیسی و حذف کاندیدهای اصلاح طلب ، مهمترین ابزار تبلیغاتی حکومت را ازش خواهد گرفت.اینها ادعا داشتند “بالای ۷۰ در صد در دور قبلی انتخابات شرکت کردند در حالیکه در این انتخابات رسیدن به رقم ۳۰ در صد هم ارزوی اینها بود!

گذشته از دلیلی که ذکر کردم یعنی ترس حکومت از ایجاد بحران مشابه بحران انتخبات موسوی و احمدی نژاد ، این حکومت با توجه به چرخش مردم به خواست سرنگونی که در قیامهای سالهای اخیر تایید شده، گذشته از تلاشی که می کند برای تسریع سازش با غرب و پایان دادن به محاصره اقتصادی ، گذشته از این دلایل ، این حکومت در حال برنامه ریزی برای فردای مرگ خامنه ای است.

اگر مرگ خمینی بحران اتوریته و ولایت فقیه را وارد فاز جدیدی کرد، مرگ خامنه ای این بحران را به پله آخر خود خواهد رساند.هیچ اجماعی حتی درون مرکزیت حکومت وجود ندارد و هیچ شخصیتی وجود ندارد که اینها توافق کنند به مرکز ولایت فقیه بالایش ببرند.

لذا از دید من بحثهای سعید امامی در موضوع “نیاز گذار به جمهوری اسلامی بدون مرکزیت ولایت فقیه ” دیگر بحثی در تئوری نیست بلکه بحث مرگ و زندگی این حکومتست.

یا این حکومت باید بساط جمهوریت  ساختگی را جمع کند یا باید بساط ولایت فقیه را برچیند. درون این حکومت این تضاد به مرحله نهائی خود وارد شده و حکومت باید پوست بیندازد.

(۲)راه حلهای حکومت بعد خامنه ای و اهمیت تک قطبی شدن حکومت:

از دید من با توجه به بحرانی که حکومت حلوی خود می بیند ، عملی ترین راه در حال حاضر، “تک قطبی کردن” حکومت از بالاست.برکشیدن دایناسوری که بشود بعدها مثل خامنه ای از مقام ریاست جمهوری به مقام ولایت فقیه “منتخب” ارتقاعش داد!

اینست که حکومت اسلامی وسط بحرانی که درش غوطه می خورد ریسک تک قطبی شدن را بخود می خرد و دایناسوری بنام رئیسی را به ریاست جمهوری می رساند.این رئیسی قرار است بعدا به ولایت فقیه انتخابی تبدیل شود. این راه حلی است که این حکومت برای ماندن بعد خامنه ای برای خود تصور می کند که راه حلی عملی تر است تا برچیدن ولایت فقیه یا برچیدن رسمی جمهوریت.

(۳)عواقب”  تک قطبی شدن حکومت ” در مواجهه با مردم:

ادعاهای “مردمی بودن و حمایت از مستصعف” رئیسی جانی را ادمهای عاقل نمی پذیرند و بزودی این ادعاها توسط ساده لوح ترینها هم به زمین خواهد خورد. رئیسی همانقدر مستصف پرور است که موسوی و خاتمی و سایر اراذل حکومتی!

اما چهره حنایتکار رئیسی بدرستی با اعدامهای سال ۶۷ جوش خورده و ننگ این اعدامها بر پیشانی او خواهد ماند به رفم اینکه سیل تبریکات از بادمجانهای داخلی تا ظریف تا پوتین و رئیس جمهور عراق و بقیه یا رسما یا یواشکی اغاز شده! مردم ازادیخواه ایران هم با روی کار امدن رئیسی تکلیف نهائی خود را بهتر می فهمند و پیام  آخر حکومت را خوب شنیده اند.

این حکومت با جلو کشیدن رئیسی اعلام می کند که کفگیرش به ته دیگ خورده و بجز یک جانی ادمکش کاندیدی ندارد! کاندیدهای دیگر هم “پوششی” بودند یعنی امدند تا رئیسی رئیس جمهور بشود! این را همتی هم در مناظره هایش گفت!(*)

این حکومت با زبان خودش در مناظره هایش اعلام کرد که طی دهسال تورم ۱۱۰ در صد بالا رفته و رشد اقتصاد منفی شده و فاصله فقر و ثروت تشدید شده و دزدی و فساد از سر و کول مملکت بالا می رود. این را دیگر مخالفانش نمی گویند پاسدارهایش می گویند!

الان توپ توی زمین جامعه ، آزادیخواهان و مبارزان برابری طلب است. تقلیل مبارزات مردم در سطح “تحریم انتخابات” ابزار راستها برای در خانه نگه داشتن مردم است. تا افق سرنگونی انقلابی در پیچ و خمها فراموش شود.

تک قطبی شدن حکومت طبیعتا امری تمام شده نیست بلکه بحرانهای درونی حکومت را تشدید می کند و بخشی از مخالفان درون حکومتی را به بیرون حکومت پرتاب می کند و “قطار حکومت” را بقول پاسدار رضائی به “چند واگون” تقلیل می دهد.حکومت با اینکار خودزنی می کند.

اما در دینامیزم رابطه حکومت و مردم تاثیر مهمتری دارد.تکلیف مردم را روشنتر می کند و “امید بسیاری “را به بهبود اوضاع نا امیدتر می کند و جامعه را به لبه انفجار نزدیکتر می کند.

با روی کار آمدن رئیسی ، حکومت به مردم اعلام می کند که دیگر انتظار بیش از سرکوب را نداشته باشند.لذا این مردم هستند که باید بیشتر از گذشته تکلیف خود را روشن کنند. قیامهای سرنگونی طلبانه خیابانی کافی نبود و شکست خورد نوبت طراحی های جدی تر باید بود:

(۴)قیامهای خیابانی ، اعتصاب عمومی و تدارک قیام مسلحانه توده ای پاسخ به پیام حکومت:

تجدید آرایش و پست اندازی حکومت در مقابل مردم براحتی قابل مشاهده است.همانطور که گفتم حکومت در بن بست همه جانبه خود تنها چاره را این دیده که ریسک های متعددی را به جان بخرد تا در مقابل مردم متمرکزتر عمل کند.یکدست تر ظاهر شود.

لذا بعد نمایش حکومت اسلامی و اثبات اینکه این نمایش را مردم نخریدند و متوهم نشدند، راه برای سازماندهندگان عملی مبارزات و اعتراضات مردم بازتر می شود و آنها فضای بیشتری برای سازماندهی خواهند یافت.مسیر منطقی هم نمی تواند از این ۳ پله اصلی (اعتراض خیابانی ، اعتصاب عمومی و قیام مسلحانه توده ای) چیز بیشتری دارد.مشخصات  تاکتیکها و استفاده از فرصتهای روزمره طبیعتا به عهده رهبران عملیست. اما مسیر همانست.

قانون مبارزه اجتماعی ؛ جامعه و حکومت را به صحنه های آخر هدایت می کند.این تقاطعی است احتناب ناپذیر اگر خواست ما سرنکونی انقلابی این حکومت باشد و نه سازش با آن یا بخشهائی از آن.

طبیعتا راستها و حامیان غرب این سناریو را نمی خواهند و پاسخی هم به معضل بعد بقدرت رسیدن رئیسی بجز ادامه پرخه های نق زدن و انتظار از غرب برای برگردادن تاج و تختشان ندارند.

هر چه هست هر چه عملی و انسانگراست در همین نیاز به انقلاب خلاصه می شود.

حکومت اسلامی بی شک در حال سقوط است سوال اینست که چه نوع سقوطی چه نوع پایانی و کی ها قرار است بقدرت برسند؟ طبقه کارگر و اکثریت جامعه اگر بخواهد به حکومت برسند باید خودش تکان بخورد نه اینکه مثل کاوه اهنگر قدرت را به فریدون شاه بدهد بلکه خودش با شوراهایش این قدرت را نگه دارد و میان مردم توسعه دهد.اینست که باید زمین اجتماعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه کنونی را شخم زد و زیر رو رو کرد و نظام ارزشی موجود را اماده زیست انسانی کرد.اینست که انقلاب راه چاره است و نه اصلاح وضع موجود! 

قاضی القضات خامنه ای و خمینی به تخت نشست و نوبت ماست که پاسخش را بدهیم.به امید اینکه این موجود را در دادگاه بین المللی و پشت میله های زندان ملاقات کنیم! تنها راهش انقلاب است و انقلاب!

منابع بیشتر:

مناظره کاندیدهای ریاست جمهوری 

گزیده های جنجالی اولین مناظره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ – Bing video

نسخه کامل مناظره اول نامزدهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با موضوع مسایل اقتصادی – Bing video

مصاحبه با سعید صالحی نیا ۲۳۱ در حاشیه “تک قطبی شدن” نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری در ایران

مصاحبه با سعید صالحی نیا ۲۳۱ در حاشیه “تک قطبی شدن” نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری در ایران – YouTube

“تک قطبی شدن حکومت اسلامی” ، رویای “بازجو علوی”!

“تک قطبی شدن حکومت اسلامی” ، رویای “بازجو علوی”! (azadi-b.com)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate