“ارتش فاطمیون” ، افق جنگ نیابتی در افغانستان

مقدمه:

طی چند روز گذشته خبرگزاریها منجمله بی بی سی “اطلاع دادند” که اراذل تروریست طالبان به دو مرکز ایالتی اففانستان (شهرهای  شبرگان و زرنج در حنوب غربی افغانستان -مرز با ایران و شمال افغانستان -مرکز سابق دوستم) حمله برده و انها را تسخیر کردند.

این “پیروزیها” من را بیاد “پیروزیهای داعش” می اندازد که “برق اسا” سرزمینهای سوریه و هراق را “تسخیر” می کردند. طالبان از جهاتی پدر بزرگ همین القاعده ایها و داعشیهاست.همان فرهنگ همان عقب ماندگی بی درمان! همان متدهای کثیف و خونبار همان “حامیان غربی ” و همان نمایشهای تهوع آور ! 

طالبان ادعا دارد که ۸۰ در صد افغانستان را “تسخیر” کرده و زیر پرچم کثیف ایالت اسلامی آورده . حکومت افغانستان هم در مقابل مدعی است که “تسخیرهای طالبان” در بیابانها بوده و دهات و هنوز طالبان توانائی برای تسخیر شهرها و مراکز متمدن تر را نشان نداده و “دلیران وطن” در حکومت افغانستان در حال طراحی “پاتکها” به مراکزی هستند که طالبان آنها را تسخیر کرده! خلاصه این وسط مردم بدبخت  که متاسفانه در استیصال مانده اند چه کنند با این جیوانات بدتر از حیوان!

سیل آوارگان افغان به سمت مرزهای غربی اغاز شده و من شک ندارم که طی چند هفته دیگر یک تراژدی تمام عیار در انتظار افغانستانست.

گزارش نهادهای بین المللی حقوق بشر از اعدامها و کشتار در مناطق “تسخیری” طالبان خبر می دهد.از دزدی از غارت از دزدی زنها و دخترها . بربریت اسلامی تمام عیار دوباره قرار است به جامعه افغانستان تحمیل شود .

حکومت جمهوری اسلامی افغانستان به اندازه کافی اسلامی نبود قرار است افغانستان دوباره “اسلامی تر شود”!

بله این تصویری است که حکومتهای امریکا و غرب برای افغانستان طرح کرده اند اما ایا داستان همینست؟ فقط یک جابجائی قدرت است  یا بیشتر از این در راهست؟ آیا افغانستان قرار اسن کاملا به چنگ طالبان بیفتد مثل ۲۰ سال قبل یا طرح دیگری برای افغانستان دارند؟

نقش حکومت اسلامی ایران در این ماجرا چیست؟ اینها سوالاتی است که زمان  بهتر انرا نشان می دهد.من در این مقاله بنوعی به پیشواز این سوالات می روم:

(۱)سناریوی کنترل کامل طالبان در افغانستان یا سناریوی توسعه جنگ داخلی نیابتی؟ 

طرح های نظامهای امپریالیستی و حکومتها برای کشورهای عقب مانده بسیاری مواقع “پیش ساخته” نیست بلکه در بستر دینامیزم روزمره  تنظیم و هدایت می شود. به این معنی که با عوامل متغییر متداخل در وقایع و نیروهای خودی و مخالف “تطبیق” داده می شود.

در مورد افغانستان همان متدها که در عراق و سوریه بکار رفته و برای ایران هم در اینده در نظر دارند دنبال خواهد شود.هدف نهائی کنترل منطقه خاورمیانه است ، خواه این کنترل به شکل “تثبیت قدرت” باشد یا به شکل ” تعلیق قدرت”.

تثبیت قدرت یعنی یک حکومت دلخواه را بیاورند سر کار مثل حکومت پهلوی یا حکومت اسلامی در ایران یا سایر حکومتهای دیکتاتوری .

اما سناریوی تعلیق قدرت بر این پایه استوار است که قدرت مرکزی را بشکنیم و بگذاریم چرخه چنگ داخلی ادامه یابد و از هر طرف بخوریم و بدزدیم و سر همه را کلاه بگذاریم! ابزار این سناریو در سالهای اخیر بنام “جنگهای نیابتی” مشهور شده .چرا که با ابزارهای داخلی قدرت جهت داده می شود.

در افغانستان با توجه به سابقه طالبان و نفرت مردم از طالبان خصوصا در شهرها و مناظق متمدن تر این احتمال که سناریوی تعلیق قدرت استفاده شود بسیار بیشتر است.

درست است که نزدیک به ۸۵% جامعه افغانستان را سنی می نامند اما بینش طالبانی امتحانش را پس داده و ۵-۶ سالی  جامعه را نابود کرده و سنگسار! نسل جدیدی در افغانستان رشد کرده که اساسا ربطی به مهملات طالبانی ندارد و به صف کردن این نسل برای دیدن سنگسار و شرکت در سر بریدنهای طالبانی کاری ساده نیست!

نسل جدیدی در افغانستان با اینترنت اشناست و دنیا را انطور دیده که هست و مهملات عقب مانده طالبانی برایش جذاب نیست.

طالبانیها بواقع زامبیهای قرن ۲۱ هستند .مزدورانی از عقب مانده ترین افشار دنیای ما و رهبرانشان شارلاتانهائی که مزدوران حکومتهای پاکستان و عربستان و کوبت هستند . این کالای بنجل  را به جامعه افغان فروختن بسیار مشکل است حتی با زور سرنیزه!

لذا از دید من دوران “تسخیرهای طالبانی” به مرحله ای تعادل قدرت ختم خواهد شد و طالبان در مرز شهرهای بزرگ زانو خواهد زد و تروریزم خود را ابزار بحرانسازی مداوم خواهد کرد.این سناریو امکان بیشتری برای عملی شدن دارد. و سود بیشتری هم احتمالا برای طراحان این صحنه ها.

(۲)سناریوی تعلیق قدرت . انتخابهای حکومت اسلامی ایران در افغانستان:

ممکنست افرادی فکر کنند که وقتی حکومت اسلامی در بحرانهای داخل ایران اینقدر درگیر است چرا باید در سطح منطق دنبال افزایش جای پای خود باشد؟

پاسخ من اینست که این حکومت را نباید محدود به ایران دانست.یک راز مهم تداوم این حکومت فراروئی آن در سطح منطقه است . این شرطی مهم برای حکومت اسلامی ایرانست همانطور که امپریالیزم نمی تواند “ملی” باشد! 

اگر بپذیریم که امکان سناریوی تثبیت قدرت در افغانستان نه در گذشته اخیر وجود داشته و نه در حال حاضر، صوال اینست که حکومت اسلامی چه انتخابی برای تقدیت چایگاه خود در افانستان خواهد داشت وقتی حکومت امریکا جا خالی می دهد؟

البته می دانیم این روزها نیروهای هوائی امریکا مشفول بمباران مناطقی هستند که طالبان هوس حمله به شهرها را کرده.این نشان می دهد که حکومت امریکا هم به رفم بیرون امدن نیروهای زمینی اش ممکنست همان کند که در عراق و سوریه.یعنی از طرق دیگر جایگاه خود را حفظ کند.

لذا با درک اینکه در افغانستان انتخاب عملی تر برای نظام امپریالیستی ایجاد وضعیت تصفیف قدرت مرکزی و جنگهای نیابتی و ایجاد موازنه در بی موازنگی است و لحاظ اینکه حکومت اسلامی ایران برای تثبیت منطقه ای خود ناچار است در افغانستان مداخله کند سوال این می شود که چگونه اینکار را خواهد کرد و به ابزارهائی؟ 

یادمان باشد اگر در سوریه یا عراق این جکومت موفق بوده بخاطر تمرکز جمعیت بزرگ شیعه است اما در افغانستان جمعیت شیعه را ۱۵ در صد تخمین می زنند و حکومت اسلامی نمی تواند فقط روی این جمعیت  مهره سازی کند. اینست معضل حکومت اسلامی  ایران در افغانستان!

ابزارهای اصلی حکومت اسلامی ایران ر افغانستان کدامند؟ در کوتاه مدت و در بلند مدت؟

در کوتاه مدت احتمالا در مناطق شیعه نشین و بخش غربی و شمال افغانستان حکومت اسلامی پاپای بیشتری دارد . اما جایگاه “فاطمیون” در این مورد کجاست؟

(۳)” فاطمیون ” ابزار استراتژیک حکومت اسلامی ایران در افغانستان:

برای سختن پایگاه توده ای در افغانستان حکومت اسلامی باید سرمایه گذاری مالی بکند همانطور که در کشورهای دیگر کرده. اما بخشی از سپاه قدس این حکومت که سالهاست در منطقه فعال بوده بنام “فاطمیون” در افغانستان در حال فعال شدنست.

گزارشها حاکیست که بیش از ۳۰ هزار افغان که طی سالها در عراق و سوریه مهارتهای جنگی دیده اند و بر علیه داعش و برای حفظ بشار اسد جنگیده اند ، این روزها در حال انتقال به افغانستان هستند برای نقش افرینی های بعدی!

طبق گزاشهای موجود نزدیک به ۳۵۰۰ نفر از این ها در کابل مستقر شده اند و بسیاری بدون سر و صدا در اقصا نقاط افغانستان در حال سازماندهی هستند.اینها زیر نظر سپاه پاسداران ایران برای اهداف حکومت اسلامی ایران در حال سازماندهی هستند.

حکومت اسلامی ایران با توجه به استیصال حکومت مرکزی کنونی افغانستان تلاش خواهد کرد بنام “ناجی” همان کند که با بشار اسد!

در سوریه حکومت اسلامی ایرات بیش از ۱۳۱ پایگاه نظامی دارد و اتفاقا اخیرا رهبر فاطمیون در حملات اسرائیل در سوریه کشته شد.

با همان نقشه استراتژیک حکومت اسلامی ایران تلاش خواهد کرد با استفاده از خلائ نیروهای زمینی امریکائی جای خود را محکم کند و با پرچم مبارزه با طالبان و حمایت ازحکومت فعلی افغانستان بواقع به قطبی شدن جنگ داخلی افغانستان دامن بزند.

از دید من طی ماههای اینده ، محتمل ترین سناریوی قابل تصور همین سناریوست. من بعید می بینم طالبان بتواند تمامی افغانستان را اشغال کندو بزودی ما شاهد دینامیزم جدیدی در افانستان خواهیم شد .جنگی بی پایان به چنگهای بی پایان افعانستان اضافه خواهد شد.

با صعف و استیصالی که در جنبش مبارزاتی مردم در افانستان می بینم و نبود چپ سازمانده گرایشات ناسیونالیستی شبه لیبرال اسلامی تحت نام جمهوری اسلامی و طالبان می شوند دو سر ارتجاعی که مردم افهان مجبور خواهند شد بین اینها انتخاب کنند و لذا چرخه عقب ماندگی و خونریزی ادامه خواهد یافت.چون به معجزه ای باور ندارم فکر نمی کنم از این داستان زار کلاهی نصیب مردم بلا زده افعان شود!

منابع بیشتر:

تسخیر دومین مرکز ایالتی  توسط طالبان

Sheberghan: Taliban captures second Afghan provincial capital | Taliban News | Al Jazeera

سازماندهی نیروهای اسلامی حامی رژیم اسلامی ایران  بنام بریگاد فاطمیون در کابل- افغانستان

Iranian regime clones its militias in Afghanistan | Center For Middle Eastern Studies (theportal-center.com)

The Return Of Pro-Iranian Militia Fighters To Afghanistan Fuels Fears In Kabul, Washington (rferl.org)

چشمهای حکومت ایران به افغانستانست:

Iran Sets Its Eyes on Afghanistan | The Washington Institute

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate