داستان حق آزادی بیان ، حامیان منصور حکمت و سانسور ترامپ!

مقدمه:

خوانندگان می دانند که ترامپ شارلاتان توسط چند مدیای الترناتیو سانسور شده. تعدادی از “رهبران” مثل خانم مرکل در المان یا رئیس جمهور مکزیک سینه چاک به میدان آمدند و از “آزادی بیان” او دفاع کردند.

در میان راستهای ایرونی “کمپین نامه نویسی به تویتر “راه افتاده که بشتابید ترامپ مظلوم صحرای کربلاست”. اینها قابل پیش بینی است. مشکل ترامپ اینست که در حال اخراج از کاخ سفید است وگرنه “رهبران زیادتری به عزاداری می نشستند”!

الان اوضاع ترامپ پس است و لذا او “حامیاتن زیادی در میان رهبران ندارد چرا که کشتی بان را  سیاستی دیگر آمده”! جهت باد در قدرت سیاسی حکم می کند “حق درون قدرت معنی شود”!

تویتر و فیسبوک اعلام کردند که پیامهای ترامپ باعث تشنج و شورش و جنایت در امریکا شده و لذا فتیله اش را کشیدند پائین.البته این موجود اوسکول همچنان مدیاهای دیگری در اختیار دارد تا مهملات خود را منتشر کند. این درست است که اکثریت مردم دنیا  برایشان اهمیتی ندارد این شارلاتان کحا صدایش بریده شود که هیچ خوشحال هم هستند!

اینها را بگذاریم کنار برسیم به بخشی از چپهای وطنی که در مقابل قولشان به آزادی بدون قید و شرط بیان بور شده اند ! مثلا خانم ماحدی رسما اعلام کرده که با اینکه ترامپ ادم بدیست اما حقش  را برای حرف زدن باید حمایت کرد! متفکرین دیگر مثل علی جوادی البته دو پهلو حرف زده اند تا کسی نفهمد چه می گویند!

البته ما متفکری داریم بنام محید اذری که در مقاله بسیار عمیقی فرمود که ازادی بدون قید شرط بیان به ازادی ترامپ مربوط نیست و ازادی او یعنی محدودیت ازادی بدون قید و شرط! خوب ! بجز اینکه ما دنبال پرتغال فروش خواهیم گشت می پرسیم بالاخره ازادی بدون قید و شرط چگونه در مورد ترامپ شامل نیست؟ اگر شامل نیست دیگر مشروط است نه بی قید و شرط! یک جائی هست که ادمهائی یا گرایشاتی را باید سانسور کرد!

خلاصه منصور حکمت با انداختن این توپ تو زمین کمونیستهای کارگری بدجوری اینها را زمین گیر کرده! لنینیستهای غیر شرمگین براحتی می گویند ازادیشان مشروط است و خیال خودشان را راحت می کنند .می ماند اینها که به مردم قول بی قید و شرطش را دادند و حالا مانده اند چه بگویند!

خواننده خواهشا به تقلاهای رحمان حسین زاده در همین موضوع در سایت ازادی بیان نگاهی بیندازد که چگونه تلاش می کند ترامپ را بیرون ازادی بدون قید و شرط بازتعریف کند که هم اون باشد هم این! ادم دلش برای این جماعت می سوزد!

اما من در این مقاله نکاتی را خدمت خواننده ارائه می دهم.ضمن اینکه ابتدا اعلام می کنم مبحث ازادی یا هر مقوله دیگر هرگز در زمانی بسته نمی شوند و جامعه و روشنفکر جامعه مرتب باید این مقولات را در کانتکس و شرایط نو بازتعریف کند.اینست کار مهم روشنفکری چپ و انقلابی.

(۱)اهمیت بحث در مورد ازادی بیان و سانسور ترامپ برای “اپوزسیون “ایرانی:

در غرب و امریکا این بحث سانسور ترامپ و رابطه اش با متمم قانون اساسی امریکا بطور داغی ادامه دارد. منتهی در کانتکس معینی در تاریخ معاصر امریکا.

در ایران اما ما دچار یک نظام دیکتاتوری بوده ایم چه دوران پهلوی چه رژیم اسلامی حکومتهای دیکتاتوری بطور هر روزه سانسور کرده اند و ساده ترین حق مردم را برای اعتراض بخون کشیده اند. لذا بحث ازادی بیان در چهارچوب حادی در ایران مطرح است.

سوای درگیری راست سیاسی که حامی ترامپ است این روزها عزادار، بالاخره “اپوزسیون ایران” تکلیفش را با مفهوم ازادی بیان باید زوشن کند.برنامه الترناتیو هر گرایش سیاسی مشروط است به این ماجرا.این بحث یک بحث در داستان امریکا نیست هر چند بهانه ای است امریکا برای ورود دوباره به این بحث.

جبهه گیریها در مورد سانسور ترامپ در چند مدیای الترناتیو بواقع جببه گیری در برنامه سیاسی نیروهای سیاسی است.

راستی که سنتا در ایران دنبال سرکوب بوده حالا دنبال مخالفت با سانسور ترامپ است! بیچاره ها شده اند ازادیخواه! چپی که لنینیست است حتی در پرچم کمونیزم کارگری و سرکوب لنینی را “در شرایطش” تایید کرده حالا  وحدان درد گرفته و با مراجعه به توضیح المسائل منصور حکمت محبور شده یکحوری داستان را رفع و رجوع کند یا مثل خانم ماجدی به مخالفان سانسور ترامپ بپیوندد!

خلاصه این داستان سانسور ترامپ حستبی در اپوزسیون ایرانی تشویش راه انداخته!

(۲)داستان منصور حکمت و “ازادی بدون قید و شرط بیان” :

از خوانندگان خواهش می کنم ابتدا مصاحبه منصور حکمت را در این موضوع چند بار بخوانند(*)

این مصاحبه درش همه چیز هست یا عمدا یا غیر عمد! خاک زیاد هوا شده تا مبحث دقیق شکافته نشود و استدلالاتی هم درش نیست.

ماجرا این بود که حزب ایشان مقادیری گوجه فرنگی ظاهرا به اصلاح طلبان پرتاب کرده و جلوی حرف زدن انها را گرفته. منصور حکمت  برای توجیه این واقعه وارد بحث ازادی بیان می شود و اگر حاشیه زنی های او را بگذاریم کنار چند نکته چند جمله ساده باقی می ماند!

اول:”ازادی بدون قید و شرط جا افتاده”!

ایشان مدعی است که دیگر ازادی بدون قید و شرط بیان جا افتاده که البته با دیدن حامیان امروزیش حرفش باطل است! هر کدام لحاف را بسوی خود می کشد.یکی که همسرش هم بوده الان حامی سخن گفتن ترامپ است و دیگران اصلا سانسور ترامپ را جزو ازادی بیان نمی دانند! اینست جا افتادگی؟!

دوم:”سانسور را دولتها می کنند” (یعنی بقیه سانسور کنند سانسور نیست!)

 منصور حکمت برای توجیه جلوگیری از حرف زدن اصلاح طلبان رژیم اسلامی توسط حزبش یک فرمولندی من در اوردی صادر می کند که:” سانسور مال دولتهاست لذا ما که دولتی نیستیم می توانیم خفه کنیم و سانسور حساب نمی شود”!

من سالهاست در انواع دایره المعارفها می گردم چنین ادعائی ندیدم! دقیقا با همین استدلال دهها و دهها مقاله من در سایت روزنه در زمان فعالیتم در حزب تقوائی سانسور شد و هربار گفتند که سانسور نمی کنند چون دولت نیستند چون؟ منصور حکمت گفته!

در دنیاب عاقلان البته سانسور عملی است برای بستن دهان فردی برای حرف زدن در جامعه .اون بستن را هر که بکند.در قرن ۲۱ اتفاقا غیر دولتی ها هم بیشتر سانسور می کنند مثلا در امریکا!

اصلا مرز دولتی و غیر دولتی مهمل است! نظام حاکمه در اقتصاد هم همواره حاکمست. همواره در بخش غیر دولتی هم دست بالا دارد. لذا این تقسیم بندی من دراوردی منصور حکمت باعث می شود برخی متفکرین حامی او مثل خانم ماحدی از سر ریشه مالکیت به سانسور نگاه کنند تا ثابت کنند که تویتر دولتی است لذا سانسور می کند! خنده دار و تاسفبار است در عین حال!

من اینجا از خواننده عذر می خواهم که بحث جدی دیگر از منصور حکمت ندیدم جز اینکه فرمود که ازادی بدون قید و شرط بیان مشروط به استفرار سوسیالیزم نیست بلکه مستقل است.خوب اینهم تناقض او با اصول لنینی که اینقدر خودش را به آن می چسباند!

(۳) ایا ازادی بیان بدون شرط می شود؟ امکان دارد؟ نشستن منصور حکمت در وسط صندلیها!

 

گذشته از اینکه منصور حکمت با اعلام این متد در برخورد به آزادی مثل بسیاری موارد عملا از لنینیزم و حتی مارکسیزم  فاصله گرفته ، چرا که مارکس هم ازادی بیان بدون قید و شرط  را مستقل از ساخت جامعه سوسیالیستی نمی دید و انرا در جامعه سرمایه داری غیر ممکن می دید و دلایلی هم آورده که چرا در سرمایه داری ادعای چنین امکان ندارد) .

از دید من منصور حکمت در سیاست ادم خجالتی بود و حرف اخرش را هرگز نزد! او نه لنینیست بود و نه مارکسیست و در ذهنش مجبور بود تعدادی لنینیست را رهبری کند لذا ماسک می زد! خیلی هما هم تناقضاتش را نفهمیدند که هیچ او را مارکس زمانه خواندند!می شود او را حافظ زمانه نامید که مسلمان و کافر به یکسان او را ستایش کنند! معجزه ای بود!

(۴)در جامعه سرمایه داری برنامه ازادی بدون قید و شرط بیان امکان ندارد:

گذشت زمان و وقایع به من قابت کرد که حرف مارکس درست است.در نظام سرمایه داری امکان ندارد ازادی بدون قید و شرط بیان سازمان یابد. در غرب که ازادتر است هم ازادی بیان اکثریت امکان نداشته چه برسد به جوامع حاشیه ای مثل ایران. می شود شرایط ازادی بیان را فراهم کرد اما نمی شود مدعی ساختنش در جامعه سرمایه داری بود.

اتفاقا ترامپ و رشد نئوفاشیزم و نژاد پرستی در امریکا و فریب ۷۶ میلیون امریکائی  نشان داد چقدر ازاد گذاشتن این موجودات خطرناک است!

خانم مرکل در حالی ازآزادی بیان  ترامپ نئوفاشیست دفاع می کند که ترامپ بیشترین امکانات ارتباطی با امریکا و دنیا را در اختیار داشته و هنوز دارد .در حالیکه زیر چشم “لیبرالهای المانی” ازادی بیان هیتلر به بزرگترین جنایت صنعتی شده تاریخ تبدیل شد!

خانم مرکل هرگز از ازادی بیان اکثریت بی زبان جامعه المان یا امریکا یا دنیا دفاع نکرد.خکومت او همواره شریک مهم افتصادی رژیم اسلامی بود! اما؟! یادش هست که ترامپ باید خرفش را همه جا منجمله در تویتر و فیسبوک بزند.او به ازادی بیان ترامپ وسواس دارد!

در جامعه سرمایه داری حکومت دست سرمایه دار است چه شکل بخش دولتی چه خصوصی و مادامی که اینها هستند قطب بندی طبقاتی مانع ازادی اکثریت جامعه خواهد بود.ما این را در امریکا بخوبی شاهدیم بهتر از همه نظامهای سرمایه داری.

در ایران هم همین داستانست.ازادی بیان متعلق به مردم نبوده و نیست.حکومت اینده اگر ازادیخواه باشد باید طی یک روند گذار بتدریح با پایان نظم سرمایه داری ازادی بیان را توسعه دهد. تکلیف حامیان ارتجاع چه می شود؟

(۵) تکلیف حامیان نظام جمهوری اسلامی و حامیان ارتجاع و بیانشان چیست؟

من کاملا با مردم المان موافقم که با توجه به تاریخ المان هرگونه حمایت از هیتلر را جرم تلقی می کنند. اینده ایران هم باید همین باشد.ازادی بیان اکثریت جامعه در کروی بستن تبلیغات فاشیستی و نةژاد پرستانه و اسلام سیاسی است.

سوال اینست که “کی ها تعیین می کنند کی سانسور شود”؟

پاسخ من شوراهای منتخب مردم! شوراهای منتخب مردم محق هستند از ازادی جامعه در مقابل دشمنان ازادی دفاع کنند. حتی لیبرالهائی مثل کارل پوپر هم این حق را برسمیت شناخته اند!

البته روند بستن زبان دشمنان ازادی روندی است که باید طرح ریزی شود.روانشناسی اجتماعی استفاده شود و جامعه بتدریج طی مناظره ها اماده  شود تا بشود دشمنان ازادی را از دسیسه فلح کرد. افناع اجتماعی لازمست.

(۶) ایا سانسور ترامپ کار درستی است؟

با توجه به مباحث بالا من سانسور ترامپ و حامیان نئوفاشیست و نژا پرستش را کاملا حمایت می کنموترامپ برای جامعه امریکا یک کابوس بزرگ افرید.قتلهای نژادی در امریکا رشد کرد و جامعه امریکا را ترامپ به بربریتی عحیب کشاند و ۷۶ میلیون مردم امریکا را به نژاد پرستانی احمق تبدیل کرد.

خطر ترامپ یک خطر واقغی بود و حامیان نژاد پرست او هنوز خطر تمدن هستند.ترامپ هبتلر قرن ۲۱ بود و هنوز خطرش ادامه دارد. سانسور او مدتها قبل باید اغاز می شد و حکومت امریکا برای پا دادن به او مغصر درجه اولست.همین تویتر  ابزار ساخت تا تعدادی لمپن از گورهای سیاسی بیدار شوند و متحد شوند.

سانسور ترامپ باید همه جانبه تر انجام شود و جای او در زندانست.دادگاههای زیادی در انتظار بیرون رفتن او از کاخ سفید هستند.

(۶)ایا حمله به کنگره امریکا سنت شکنی است و مثبت؟

 

رحمان حسین زاده بطور بامزه ای حمله لاتها و لمپنهای نژاد پرست را به ساختمان کنگره می ستاید و مدعی است “این یعنی تقدس شکنی”!

غحب! راست نژاد پرست رحمان حسین زاده را خشنود کرده! جای او خالی زمانی که حامیان نازی هیتلری به مجلس المان حمله کردند! جای تاسف است اما جای تعجب نیست! کمونیستهای حامی منصور حکمت اینقدر دچار سرگیجه هستند!

اما ادم عاقل از حمله فاشیست ها و نژاد پرستان به هیچ حا رویای خود را نمی بینند! هیچ شکلی این تهاجم بربریت تقدس شکنی برای چپ نیست. فقط در اذهان الکن است که راست افراطی  راه چپ را باز می کند!

خلاصه کنم:

لازم نیست بگردیم ببینیم موسسات سانسور ننده ترامپ دولتی بودند یا خصوصی! این ساختن توهم است.بین دولتی بودن و خصوصی بودن نمی شود سانسور را حمایت یا رد کرد.سانسور  عملی خوب نمی شود اگر دولتی نباشد!

سانسور براحتی می تواند به درون احزاب راه یابد .حزب منصور حکمت نمونه! بحث ازادی بدون قید و شرط بیان  در زمان وجود نظام سرمایه داری بحثی موهوم بوده و امکان ندارد.

امکان و لزوم محدود کردن حامیان ارتجاع نژاد پرستی و مخالفان حق ازادی بیان جامعه وجود دارد.جامعه ازاد محق است از ازادی خود دفاع کند.

در جامعه کنونی امکان رشد فاشیزم و نژاد پرستی امکانی واقعی است و هیتلرهای قرن ۲۱ امکان وجود دارند.یک جائی باید اینها را سر جای خود نشاند.ترامپ تنها  نیروی نئوفاسیست و نژاد پرست نبوده و همفکران کثیفش هنوز خطر بشریت هستند.

استفاده از توضیح المسائل منصور حکمت برای حل مسائل موجود کاملا غلط است.حتی شیعیان هم اکثرا به ولایت مرده اعتقاد ندارند!

مباحث سیاسی و ازادی بیان مباحث در حال تغییر و تعبیر در شرایط هستند.احکامی جاودانه برای همه تاریخ نیستند.جائی که فاشیزم و نژاد پرستی خطر جامعه شود باید سرکوبش کرد. راهی دیگر وجود ندارد.هیتلر دقیقا بخاطر احترام به ازادی بیانش دنیا را به خون کشید!

منبع:

(*)

مصاحبه منصور حکمت در مورد ازادی بیان

https://www.azadi-b.com/?p=2722

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate