“آمورش به زبان علم” یا آموزش به” زبان مادری”؟

“آمورش به زبان علم” یا آموزش به” زبان مادری”؟

نگاهی به شاهنامه محسن ابراهیمی و دفاعش از “زبان مادری”

(بخش ٤٣ از ارشیو نقد برنامه دنیای بهتر)

مقدمه:

شاهنامه محسن ابراهیمی از فرقه تقوائی در دفاع از “اموزش به زبان مادری” تحت پرچم دروغین “مبارزه با ناسیونالیزم و فاشیزم” را خواندم (۱) و بیشتر تاسف خوردم از اینکه این شاهنامه نویس چقدر مخاطب را دست کم گرفته! 

متد شاهنامه نویسی و زیاد نویسی  برای ننوشتن و فرار از منطق در برخی از “نویسندگان” سیاسی رایج است.در فرقه تقوائی یکی از این شاهنامه نویسان محسن ابراهیمی است. این شاهنامه نویسان فکر می کنند که زیاد بنویسند تا کسی نفهمد اصل داستان چه بود! موارد دیگرش در سایر فرقه ها و نویسندگان کم نیست کافیست خواننده توجه بیشتری بکند.

محسن ابراهیمی در شاهنامه اخیرش(۱)که با انگیزه “مبارزه با علی جوادی تحت پرچم مبارزه با ناسیونالیزم و از اینجور چیزها” نوشته چند و فقط چند حرف اساسی دارد که می توانست اگر شاهنامه نویس نبود طی چند خط تمامش می کرد. اما مشکل زیاده نویسی یگیش اینست که طرف بیشتر بند را آب می دهد و به خواننده این امکان را می دهد که اصل انگیزه ها را بیابد.شاهنامه نویسی همین ساختن فضاست برای منتقد که از میان حرفها و شاخه پریدنها “درد دل ” نویسنده را بفهمد.

محسن ابراهیمی در شاهنامه اخیرش یک درد اساسی دارد و اون درد اینست که بچه که بوده خیلی ناراحت بوده که مدرسه برود و به زبان فارسی اموزش ببیند. او این درد جان سوز را تمام عمر تحمل کرده و رفته تو فرقه تقوائی تا مگر این درد شفا یابد. اساس و زیر مایه ماجرا اینست. بقیه شاهنامه تعدادی روکش است. دلیل تراشی و منطق سازی.

اجازه بدهید وارد این “بحث” محسن ابراهیمی بشوم و در مقابل “پیشنهادش در مورد “اموزش به زبان مادریش” که مدعی است “ضد ناسیونالیستی است یک پیشنهاد ساده ارائه دهم و خواننده را به قضاوت بکشم:

(۱)سابقه “برنامه دنیای بهتر ” و مضحکه نظر دادن در مورد زبان و الفبا:

محسن ابراهیمی خواننده را به یاد برنامه دنیای بهتر می اندازد و از ما می خواهد این “دلیل” را قبول کنیم که چون در برنامه دنیای بهتر نوشته “اموزش به زبان مادری” لذا علی جوادی مجکومست و ناسیونالیست فاشیست!

من به دعوای خانوادگی این دو تا کاری ندارم. هردوی اینها در ساختن اون فرقه  سهیم بوده اند و تاوان می دهند. 

اما راستی اون برنامه دنیای بهتر که قران اینهاست در مورد “تغییر الفبای فارسی به منظور رفع عقب ماندگی” چه گفت؟ بله یادمان هست! زمانی اینها در برنامه شان نوشتند که “تغییر الفبای فارسی به لاتین باعث جلو افتادگی می شود”! (۲و۳)

از اون زمان دیگر یک ربع قرنی می گذرد و چی شد؟ خود اینها چند مقاله با “الفبای لاتین” نوشتند که پیشنماز بشوند؟ اصلا خودشان یادشان هست اون مهملات؟ 

خوب! همین متخصصین جلوافتادگی و الفبای لاتین حالا ما را حواله می دهند به برنامه شان که یاد بگیریم که “اموزش به زبان مادریشان” وبتامین دارد و جلو افتادگی ایچاد می کند و ناسیونالیستی نیست عمیقا خلقی است و در خط… چند بار باید این شکست خوردگان را دنبال کرد؟ چقدر بهشان فرصت داد؟

اصل سیاست به کنار چرا باید “سن بلوغ ” تعیین کنید و درش بمانید ؟ چرا باید  نظریه عقب افتادگی بدهید و درش بمانید؟ چرا حداقل حوزه نظریه دادنتان را بعنوان حزب(نه شخص) محدود نمی کنید که بعدا  سوتی ندهید؟ 

بله بعنوان فرد بروید  کار تخصصی بکنید نظریه بدهید اما نظریه ساختن و تو برنامه حزب ساختن  می شود اینکه می بینیم!

(۲) “اموزش به زبان مادری ” و نه اموزش زبان مادری!

 محسن ابراهیمی در همنوائی با ناسیونالیستهای کورد و تورک و غیره که سینه زنان زبان “مادری” هستند با یک صدای “ضد ناسیونالیستی و عمیقا ضد فاشیستی” اعلام می کند که کمونیزمش ، کمونیزم “اموزش به زبان مادریست” و نه “اموزش زبان مادری!

ایشان استدلالش اینست که “کودکان  بیشتر استعداد اموزش زبان دارند و در اروپا (اسکاندیناوری) زبان های مختلف را از بلبل بهتر حرف می زنند! 

خوب! چرا باید این “استعدادها” را تلف کرد و زبان تو مغزشان چپاند؟ چرا چون استعداد دارند حرف حساب یاد نگیرند تا برده سرمایه داری نمانند؟ اینهمه زبان یاد گرفتن اسکاندیناوی برای این نسل جدید چه کرده؟ انها را به کالاهای  جهانی شده تبدیل کرده؟ می شود انها را از این کشور به کشور فرستاد با قیمت ارزان؟ خوب! همانطور که می بینیم سرمایه داری بسیار از این “اموزش زبانها” سود برده .

منکر اینهم نیستم که اموزش زبان واحد  می تواند به توسعه فرهنگ چهانی کمک کند و نهایتا شر زبانهای مختلف کنده شود! بله در زمانی زندگی می کنیم که سالانه تعدادی زبان “مادری و پدری” می میرند گورشان را گم می کنند. امیدوارم  سریعتر شر زبانها کنده شود.

من با محسن ابراهیمی موافقم که داستان دعوا سر “زبان” یک داستان سیاسی و اقتصادی است. ایشان هم کنار ناسیونالیستهای عاشق زبان مادری ایستاده در حالیکه برنامه حزبش را در دست می فشرد! اگر علی جوادی در سوی مخالف عاشق “اموزش به زبان فارسی ” است او هم افتاده تو همون دام در سوی دیگر.

(۳) آموزش به زبان علم یا آموزش به زبان مادری و پدری ؟

کودکان برای چه مدرسه می روند؟ خوب دلایل مختلفی دارد. حکومتها از طریق اموزش کودکان ایدئولوژیهای خود را  توسعه می دهند. “نظم موجود” را یاد می دهند و مذهب را بخورد کودکان می دهند.”عرف  ” را حقنه می کنند و ..خلاصه دلایل یکی دوتا نیست.

یکی از دلایل هم توسعه ناسونالیزم و عقب ماندگی و تبعیت از “گذشتگان” است و سنتها.

اما مدرسه بطور واقعی چیزی است که جنبش ازادی و برابری که در کانتکس عقلانیت  مدرنیته مبارزه می کند باید طرح بریزد و به کانسنسوس اجتماعی و باور اجتماعی تبدیل کند تا بعدا در رای گیری بشود قانون.

از دید من کودک باید مدرسه برود تا علم یاد بگیرد.علم و اموزش روابط اجتماعی و ارزشهای فرهنگی مدرن و جهانی .کودک باید بلد شود فکر کند و متد علمی و سنجش علمی را یاد بگیرد.مهارتهای لازمه برای شرکت فعال و انسانی در جامعه را یاد بگیرد و بتواند و بلد شود که بخشی از گله نماند و هر جا لازم شد تحمل ایستادن و تنهائی برای تغییر را اموزش ببیند.اینهم لیست بلند بالائی است  در جای دیگر می شود بحثش کرد.

اما نکته مهم در اینجا اینست که علم در دنیای کنونی زبان خود را دارد.فعلا زبان انگلیسی زبان علم دنیاست.امید من اینست که نهایتا زبانی جهانی و واحد بیاید ما از شر زبانهای مختلف نجات پیدا کنیم.

در نهایت هم من مطمئن هستم زبان در این شکلش پایان می یابد چون وقت گیر است و زیادی از مغز کار می کشد.ارتباطات اینده انسانی نیاز به طرفهای  کاراتری دارد.مغز انسان در تکامل خود از ابزار زبان استفاده کرد اما همین ابزار برای انتقال اطاعات در اینده ناکافی است و ابزارهای جدیدتری برای اطلاعات باید ساخته شود.

خوب! چرا کودک باید برود مدرسه و علم را تورکی و فارسی و رشتی و لری و کوردی و ..بیاموزد وقتی علم به این زبانها نیست؟ چه کار احمقانه ای است که کودک بزرگ شود و در درگیر شدن با علم جهانی شده کم بیاورد؟ 

اتفاقا اگر اموزش زبان در مدرسه باشد باید کلاسهای زبان و ادبیات  باشد و نه کلیت اموزش ! 

من فکر می کنم عقلانیست که در مدارس اینده اموزش به زبان علم باشد و در کنارش کلاسهای زبان تا ادمهائی مثل محسن ابراهیمی درد دلشان خنک شود! هی بنشینند فارسی و تورکی و کوردی بنویسند! تا اونهم زمانش برسد و نهایتا چامعه تمامی این زبانها را برچیند!

خلاصه کلام:

مبارزات محسن ابراهیمی برای پیروزی عقل و علم نیست.ایشان درد دلی دارد و ایستاده کنار ناسونالیستها و مخاطبش را هم بدجوری دست کم گرفته. “اموزش به زبان مادری” کاری احمقانه است اگر ما اموزش را اموزش علم بدانیم و نه اموزش ناسیونالیزم و ادبیات و اینجور چیزها. علم زبانی بین المللی دارد فعلا که انگلیسی است.کودک را باید فرستاد مدرسه تا علم بیاموزد که بتواند با سایر مردم دنیا  درگیر شود .”اموزش علم به زبانهای محلی و قومی و ..بیمورد است. 

می شود کلاس زبان گذاشت کلاس ادبیات گذاشت تا محسن ابراهیمی ها هم شاهنامه بخوانند و حافظ به زبان “پارسی” یا شعر شهریار به زبان تورکی” و تا در امضای اعلامیه های ناسیونالیستی عقب نمانند و هر کس مخالفشان شد نگویند فاشیست!

من متاسفم که “طبق برنامه دنیای بهتر” نوشته هایم با لفبای لاتین نیست و اونقدر جلو نیفتادم و متاسفم مقدسات محسن ابراهیمی را تئوری سازی برای دردهای خودش می بینم. اما خوشحالم پیشنهادی مشخص دادم در این مقاله .فکر می کنید اگر مناظره ای در سطح جامعه بشود کدام ما بیشتر رای بیاوریم؟ کدام ما بتوانیم ادمها را متقاعد کنیم ؟ قضاوت با خواننده!

منابع بیشتر:

(۱)زبان آموزشی اجباری، سیاستی ناسیونال- فاشیستی است (محسن ابراهیمی)

زبان آموزشی اجباری، سیاستی ناسیونال- فاشیستی است! (azadi-b.com)

(2)آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر

مناظره سیاسی – در نقد برنامه دنیای بهتر (monazere-siasi.com)

(3)حزب کمونیست کارگری و “تغییر الفبای فارسی به لاتین برای رفع عقب ماندگی”!

مناظره سیاسی – حزب کمونیست کارگری و “تغییر الفبای فارسی برای رفع عقب ماندگی جامعه”! , بخش دوم نقد برنامه حزب کمونیست کارگری ایران (monazere-siasi.com)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate