مقدمه:
ژانویه سال ۲۰۲۱ وسیعترین تظاهرات در روسیه در دفاع از الکسی ناوالنی انجام شد که به دستگیری بسیاری از مردم منجر شد.مردم روسیه چهره ای حدید پیدا کردند که در مقابل پوتین ، پرچم خود کنند.ناراضیتی در روسیه بالا می گیرد و سیاستهای دست راستی پوتین فقر و خانه خرابی را برای طبقه کارگر و سودهای افسانه ای را برای سرمایه داران به همراه داشته.روسیه در یک بحران وسیع اقتصادی اجتماعی و سیاسی بسر می رد در حالیکه پوتین و باندش با استفاده از ناسیونالیزم و بوروکراسی قدرت تلاش دارند حاکمیت خود را با تغییر قانون اساسی ادامه دهند.
مشهوریت ناوالنی از زمانی اغاز شد که چند ماه قبل مدعی شد که توسط پوتین در هواپیما مسموم شده .هواپیمای او به المان رفت و او چند ماه در المان بسر برد. ادعا این بود که او توسط سم عصبی بنام نویچوک مسموم شده در حالیکه هیچ سندی توسط پزشکان المان وجود این سمن را تایید نکرد و ناوالتین بعد از چند ماه اقامت در المان و منحمله ملاقات با خانم انحلا مرکل به روسیه برگشت و توسط مدیای غربی مثل یک قهرمان تبلیغ شد.
این شرایط داخلی روسیه همراهست با بحران روابط غرب و روسیه و تلاش غرب برای توسعه بحران قدرت در روسیه با استفاده از از استراتژی پیش راندن انقلاب مخملی است.غرب و مدیای غرب و اطلاعات غرب
الکسی ناوالنی نمونه یک پوپولیست فرصت طلب است که در سیاست روسیه مثل قارچ بیرون زده و بخاطر ماهیت شخصیش قرار است نفش لخ والسا را در “انقلاب مخملی” در مقابل پوتین بازی کند.
ناوالنی سنگرهای سیاسی مختلفی را استفاده کرده.از سنگر راست نژاد پرستی که فراخوان حق داشتن اسلحه می داد تا مسلمانها را که مثل سوسک هستند ، بکشند اغاز کرد.بطور مداوم از “اقتصاد بازار” در روسیه دفاع کرد و بخاطر واضع نژاد پرستانه و ناسیونالیستی اش از حزب یابلوکو که لیبرال بود اخراج شد.
ناوالنی بخاطر قدرت مرتب سنگر عوض کرده و در غرب او را یک “پوپولیست” می دانند. پوپولیستها همان فرضت طلبان مردم فریبند که بو می کشند و بخاطر قدرت سنگر عوض می کنند.
در این مقاله لایه هائی از داستانی که هم اکنون در روسیه در جریانست را باز می کنم تا توهمی که راستها منجمله راستهای ایرانی در موضوع این “قهرمان آزادی” دامن می زنند افشا کنم:
(۱)سقوط “اتحاد جماهیر شوروی ” و عروج مافیای متشکل از الیگارشی امنیتی و سرمایه داری پلیسی
حکومت دیکتاتوری پلیسی متمرکز که چندین نسل در “شوروی” نظامی امنیتی و سرمایه داری دولتی ساخته بود با سقوط “بلوک شرق” بسرعت خود را تحدید ارایش کرد و همان کارچاق کنهای حزبی و اطلاعاتی با استفاده از ورشکستگی اقتصادی و خلاء قدرت جانشین “حکومت حزبی” شدند.
سرمایه داری مافیائی در روسیه با اتکا به همین مافیا بسرعت جانشین بوروکراسی حزبی شد.
پوتین نمونه بسیار جالب چنین جابجائی است. او مسئول حزب کمونیست روسیه بود .در اطلاعات المان شرقی در جنایات این نظام شریک بود و نمونه ای است از جابجائی رندانه قدرت از نظام “کهن حزبی” به نظام مافیائی کنونی.
روسیه بتدریح طی دو دهه مسیر بازسازی نظم سرمایه داری را طی کرد و با تسریع “خصوصی سازی ” از دهه ۹۰ کمپانیهای خصوصی با تاراج جامعه و صنایع روسیه به قیمتی بسیار ارزان با سرعتی باورنکردنی به مالکان نیروی کار ارزان تبدیل شدند. نظام پلیسی شوروی سابق هم به حمایت از این نظام کثیف بازسازی شده پرداخت و این شد که الان در روسیه حاکم است. ملفمه ای از مافیای قدرت و کمپانیهای ساخته شده توسط این مافیا و سیاستمدارانی که بسیاریشان همان بوروکراتهای “شوروی” یا فرزندانشان هستند.
با تکیه به این ارزیابی است که می شود عروج ادمهائی مثل ناوالنی را توضیح داد.ناوالنی نماینده طبقه سرمایه دار تازه بدوران رسیده ای است که سهم خود را از قدرت می خواهد و به جناح پوتین دیگر اعتمادی ندارد. “ناراضی” است اما نه ناراضی از نظم سرمایه داری بلکه ناراضی از مافیای حاکم که مانع توسعه طبیعی سرمایه داریست.
(۲)عروج ناوالنی بعنوان یک نمونه از پوپولیزم فرصت طلب:
روانشناسی فردی و اجتماعی الکسی ناوالنی خودش بحثی جدا می طلبد.این ادم فرصت طلب از زمان ورودش به سیاست انواع ماسکها به چهره زده تا چهره واقعی خود را بپوشاند.او مثل ترامپ از نارضایتی مردم روسیه از حکومت مافیائی پوتین سرمایه ساخته و به فریب افکار عمومی مشغولست:
فاز اول “مبارزات سیاسی ناوالتی در سال ۲۰۰۰ اغاز می شود. او در انزمان به حزب یابلوکو می پیوندد که حزبی حامی نئولیبرالیزم است و مخالف حمایت حکومت از طبقات پائین جامعه و حامی سرسخت خصوصی سازی و “کوجک کردن دولت به نفع سرمایه داران خصوصی است” . این قدم اول نوالتین ماهیت سیاسی واقعی او را نشان می دهد. ادامه زندگی سیاسی او ماسکهائی است که در فازهای مختلف بسته به مسیر “باد سیاست” بصورت زده.
ایدئولوژی نوالتی در سالهای ۲۰۰۰ ناسیونالیزم دو اتشه و مبارزه با “مهاجرت غیر قانونی” و حلوگیری از کمکهای دولتی به مهاجرین و مردم غیر روس بود.
ناوالنی اما بتدریج از سال ۲۰۱۳ سنگر نژاد پرستی را علنا ترک کرد و “متعادلتر” شد! در عین اینکه بطور مداوم از “خصوص سازی” دفاع می کرد کمپینی راه انداخت که مردم پسند باشد.اینبار کمپین ضد غساد دولتی را انتخاب کرد.
در سال ۲۰۱۳ ناوالتین در انتخابات شهرداری موسکو شرکت کرد و مقام دورا در انتخابات کسب کرد.تمرکز او در این دور اخیر “فعالیت سیاسیش” روی مبارزه با فساد دولتی بود چون او خوب می دانست که مردم روسیه روی این موضوع حساس هستند.
میانه سالهای ۲۰۱۰ ناوالتین “حزب پیشرفت” روسیه را پایه گذاری کرد و خواستار بالابردن سن بازنشستگی شد! برنامه ای که بعدها پوتین انرا ادامه داد که هدفش استثمار بیشتر طبقه کارگر روسیه است. لذا ناوالتین با یک چرخش ۱۸۰ درجه به “مخالفان افزایش سن بازنشستگی” پیوست!
او با توجه به تنفر مردم از مافیای قدرت روسیه و شخص پوتین مدعی شد که می خواهد نظام سیاسی روسیه را از رشوه خواری و فساد نجات دهد! خود را نحات دهنده روسیه نامید. در حالیکه پرونده فساد خودش در سال ۲۰۱۸ در همکاری با دو کمپانی کیرولوز و یوس روچر باعث شد که حبس تعلیقی بگیرد .همین پرونده ای که این روزها بخاطر شکستن مقررات حبس تعلیقی او را به زندان کشیده.البته او مدعی است که این اتهامات را به او بسته اند.بخاطر این محکومیت او از شرکت در انتخابات سال ۲۰۱۸ محروم شد.
اما او هرگز ریشه این فساد را نشانه نمی گیرد .ریشه فساد دولتی اصل نظام سرمایه داری و مافیای سرمایه داری و قدرت سیاسی است. بر عکس ناوالتین مبارزه سیاسی را به مبارزه شخصی با پوتین تقلیل می دهد که این خود نوعی از مردم فریبی رندانه است.
الکسی ناوالنی دوره ای از ترامپ دفاع می کرد و دوره ای دیگر از برنی سندرز! در عین حمله به پوتین و ارتباطاتش با مافیای اقتصادی کوچکترین حمله ای به نظام سرمایه داری در روسیه نمی کند.
مارس ۲۰۲۰ او دیگر رسما از پوپولیست راست به پوپولیست چپ تغییر مسیر داد و ماسک حمایت از برنی سندرز را زد.
در حال حاضر نوالنی و حامیان او خود را مبارزان فساد دولتی می نامند در حالیکه زحمتکشان روسیه می دانند فعالیتهای او بازی ژورنالیستی در میان طبقه حاکم روسیه است بر گرفتن سهم قدرت.
ناوالنی مخالف لغو قانون جنایتکارانه خصوصی سازی در روسیه در دهه ۹۰ میلادی است که طبق این قانون نه تنها بخش خصوصی چنگال کثیفش را در تمامی شئول زندگی مردم گسترده کرد بلکه پیوند مافیای قدرت در روسیه با سرمایه داران بزرگ محکمتر شد و طبقه کارگر روسیه تنها بازنده این قانون بود.اینجا ماهیت واقعی سیاستهای راست ناوالتین و شرکا مشخص می شود.
برای مردم عادی روسیه که سابقه منفی از دخالتهای حکومتهای عربی و مدیای انها دارند ، حمایتهای غرب از ناوالتین او را بعنوان یک ضد قهرمان رسوا می کند.او اگر محبوب است محبوب حکومتهای عرب است و نه محبوب طبقه کارگر روسیه.
(۳)حکومتهای غرب و استراتژی انقلاب مخملی:
حکومتهای غربی و نهادهای اطلاعاتی و تبلیغاتیشان در دهه ۸۰ و ۹۰ با بمباران روسیه و اروپای شرقی دست به یک مهندسی اجتماعی گسترده زدند تا نارضایتی به حق مردم این کشورها را ابزار پیشبرد سیاستهای خود کنند.
ادمهائی مثل لخ والسا ساخته شدد و لانسه شدند و در کارخانه شخصیت سازی این حکومتها بعنوان “قهرمانان آزادی” به مردم فروخته شدند .
اما همه دیدند که این قهرمانان پوشالی فقط ابزار تخریب بودند و ابزار بقدرت رسیدن کمپانیهای سرمایه داری . این بود که بسرعت تاریخ مصرف لخ والساها به اتم رسید و این چهره های ننگ الود به کناری زده شدند. در حال حاضر بسیاری مردم زحمتکش در روسیه و غرب متوجه شده اند که به صرف مخالفت با حکومتهای موجود نباید این قهرمانان پوشالی را حمایت کرد.چون هر گردی گردو نیست!
بواقع وجه صلبی این شخصیتها و گرایشات که توسط مدیای غرب لانسه می شوند باید توسط وجه اثباتی سیاستهای انان مستقلا سنجش شود.
اینجاست که ما نه از زاویه مخالفت اقای الکسی نوالنی با پوتین بلکه از طریق محتوی سیاستهای اوست که باید روی او قضاوت کنیم. بخوبی می دانیم بی بی سی و مدیای غربی و حکومتهای غربی در این اوضاع دنبال منافع مردم نیستند بلکه منافع استراتژیک خود را دنبال می کنند.
اما چرا الان؟ دقیقا بخاطر اینکه پوتین و حکومت روسیه مدتی است که از فاز دفاعی به فاز تهاجمی در سیاست خارجی رسیده و در نقاط مختلف جهان دخالت و دست اندازی می کنند و حتی صحنه سیاست امریکا و اروپا هم از دست اندازی انها در امان نیست.
در مقابل چین ، هنگ گنگ و مسئله حقوق بشر را الم می کنند و در مقابل پوتین الان مهره الکسی ناوالنی.در او همه انچه لازمست یافته اند. اینست که مدیای غرب از یکسو ناوالنی را حمایت می کنند و از سوی دیگر پوتین و دارو دسته جنایتکارش با برنامه ای حساب شده او را از جامعه ابزوله می کنند. هردو طرف در کار خود خوب خبره هستند!
حکومتهای غربی و نهادهای تبلیفاتی و اطلاعاتیشان در روسیه خواب انقلاب مخملی می بینند چون از پوتین نگرانی دارند. ناسیونالیزم روسی سرکشی می کند و دارد مزاحم غرب می شود. قرار دارند پوتین را که مهره خود می دانستند با مهره ای جدید عوض کنند. این کشاکشی است که در صحنه در جریانست .
اما دعوا سر لحاف ملانصرالدین است! لحاف ملانصرالدین منافع طبقه کارگر و زحمتکشانست. این دعوا برای ازادی و برابری و پایان سرمایه داری نیست دعوا بین جناح های طبقه حاکم است.
منابع بیشتر:
کلیپ ناوالنی برای دفاع از حق داشتن اسلحه و کشتن مسلمانها
ناوالنی قهرمان طبقه کارگر نیست(آلکسی ساخنین فعال چپ در روسیه)
How a Russian Nationalist Named Alexei Navalny Became a Liberal Hero (jacobinmag.com)
ناوالنی کیست؟ پشت پرده تبلیغات غرب
