زنده باد اول مه سوسیالیستی و ضد سرمایه داری!

زنده باد اول مه سوسیالیستی و ضد سرمایه داری!
 (روز جهانی کارگر به معنی” انجام  تکلیف طبقاتی” نیست”!)
 پیشا پیش فرا رسیدن روز جهانی کارگر را به همه کارگران و انسانهای آزادیخواه و برابری طلب تبریک می گویم. در این روز ما کارگران وکمونیستها و صف آزادیخواهان و برابری طلبان در ابعادجهانی متحدانه به میدان میاییم تا یکبار دیگر شرط اول دستیابی به آزادی، رفاه، برابری و سعادت و خوشبختی انسان، شرط اول پایان دادن به تروریسم و تحمیل جنگهای ویرانگر و کشتارهای جنایتکارانه در اقصی نقاط دنیا، وبه ویژه شرط اول پایان دادن به چهره کریه جهان امروز سرمایه داری و از خود بیگانگی انسان در قالب وجود و استثمار وحشیانه کار مزدی را تنها با پایان دادن به عمر فاسد نظام حاکم سرمایه داری و تمام ارکان ایدئولوژیکی، فرهنگی، اخلاقی وخرافی آن را اعلام نماییم.
طبقه کارگرو کمونیستهای آن طبقه یکبار دیگر با صدای رسااعلام میکنند که انسانها باید و حق دارند از امنیت، رفاه و همه آزادیهای سیاسی و اجتماعی برخوردار باشند. برعکس هیاهوی بورژواهای رنگا ورنگ و مزدوران و ژورنالیستهای دست پرورده شان، این اهداف نه تنها در هیچ بخش یا گوشه ای از الگوهای ویرانگر تاکنونی نظام طبقاتی و سیاسی حاکم بورژوازی چه در قالب “دمکراسی، پارلمانتاریسم، اسلامی و مذهبی” یا “قومی و فدرالیستی” محقق نمی گردد که درست بر عکس برای اینکه بتوان امنیت ، آزادی، رفاه همگانی در شان انسان را متحقق کنیم باید همه این الگوهای ضد انسانی و بانی تفرقه و استثمار و کشتار و ناعدالتی نظامهای طبقاتی و اجتماعی سرمایه داری حاکم، نظامى که با آزادى، برابرى و رفاه همگانی در تناقض قرار دارد و با فلسفه وجودی آن همخوانی ندارد با انقلاب کمونیستی و با قهر و قیام کارگری و توده ای به زیر کشید!
 واقعیت این است که کل تحولات جهان امروز و تحمیل جنگهای ویرانگر و افسارگسیختگی نظامهای سرمایه داری بیش از پیش علیه امنیت، رفاه و آزادی شهروندان و طبقه کارگر و آرمانهای والای انسانی عمل میکند. روند تحولات منطقه و ایران نیز به مراتب برای بشریت و طبقه کارگر درد آورتر شده است. جنگ و جنایت و آدمکشی های گسترده و تحمیل ویرانگی و جنگ و سناریو سیاه حاکم در سوریه و عراق و لیبی و افغانستان و یمن و غیره ، میدانداری و عروج نیروی ارتجاعی مشابه جمھوری اسلامی ایران مانند داعش در منطقه، که خود به مستمسکی برای حضور و جنگ قدرتهای بزرگ جهانی و تخریب جامعه و حتی عاملی برای “برائت” از جنایتکاران مشابه در منطقه و جهان تبدیل شده است، در کنار هیاهوی تبلیغاتی گسترده و مستمر به بهانه بده و بستان ھای  صفوف بورژوازی در کوتاه آمدن در مقابل یکدیگر جز معامله دوقطب ارتجاعی و دشمنان طبقه کارگر برای بقای خود و تامین منافع بورژوازی نبوده و نیست!
سر آنجام در ادامه روند سرکوب سیاسی، امنیتی و اقتصادی طبقه کارگر از جانب دولت اسلامی، که با تحمیل مجدد حداقل دستمزد بردگی به طبقه کارگر به اوج خودرسیده است، و… رویهم رفته با تحولاتی روبرو هستیم که به زیان جنبش ما و مبارزه سیاسی و اجتماعی توده مردم و کارگران تمام شده است. این تحولات منفی منجر شده است که تناسب قوائ منطقه ای و کشوری ، اینجا ایران، نیز به شدت به ضرر طبقه کارگر وجنبش آزادیخواھی تغییر پیدا بکند. بی تردید تحولات منفی فوق هر یک به نوعی بر مبارزه جنبش ما در ایران و تحرک و صف بندیھای کارگری در تدارک اول ماه مه نیز مستقیما تاثیر گذار ھستند.
به ویژه وقتی طبقه ما در ایران از حق تشکل یابی مستقل و تحزب ھمواره محروم بوده و از آن منع شده است، و ھمچنین با تحمیل “حداقل دستمزد” که امسال نیز چھار برابر کمتر از میزان خط فقر اعلام شده است، و بخش وسیعی از طبقه کارگر را تحت فشار قرار داده و موج بیکاری و فقر را به مراتب گسترده تر کرده است، تداوم فشار و بازداشت کارگران، بطوری که ھمین امروز دھها فعال کارگری در زندانھا بسر می برند و غیره اینها حتما به عنوان فاکتورھا وعوامل های بازدارنده ای در مقابل فعالین کارگری و جنبش ما برای متحد کردن صفوف خود و تدارک اول مه باشکوه در این مقطع نقش منفی خواهد داشت. اما در عین حال دامنه یورش گسترده اقتصادی سرمایه داران ودولت به زندگی کارگران، آن هم در دوره ای که می گویند “تحریم اقتصادی” پایان یافته است، چنان گسترده و ضد انسانی است که تحمل آن برای دهها میلیون کارگر غیر ممکن شده است. اعتراض به این یورش گستاخانه به سفره بی رمق طبقه کارگر و تحمیل بی پروای بیکارسازیهای وسیع و ندادن حقوق های معوقه و سرکوب فعالین کارگری به نقطه ای رسیده است که منجر به تحرک اعتراضی بیش از پیش صفوف کارگران شده و این اعتراضات در صورت سازماندهی و هدایت درست آن میتواند امیدها و زمینه های گسترده ی برای سازماندهی اعتراض هدفمند و موثرتر فراهم نماید. واقعیت این است که پتانسیل عظیمی ھمواره در جنبش کارگری و بویژه در بخش پیشرو و
 سوسیالیست آن وجود دارد که میتواند در این دوره در شکل گسترده تری عرض اندام کند. اعتصابات و اعتراضات پی درپی کارگری در مراکز و شھرھای مختلف از جمله برای افزایش دستمزدھا و گرفتن دستمزدھای معوقه ، در صورتی که به هم پیوسته تر وحول مطالبات واحد و سراسری متحدانه به میدان بیائیم و اعتراضات پراکنده کنونی به اعتراض و اعتصاب سراسری و بزرگ در چند شهر و مرکز بزرگ کارگری تبدیل کنیم، دامنه تنفر از این نظام ضد کارگری و علیه وضع موجود می تواند به نحوه مناسبتری به حرکت در بیاید.
اگر خوب کار کنیم اگر خط پیشرو و کمونیستی بهتر عمل کند و فعال و متحد کننده باشد و گرایشات بازدارنده را خنثی و حاشیه ی کند میتوانیم ورق را بر گردانیم. امیدوارم بتوانیم بخش مھمی از طبقه کارگر ایران را به مناسبت روز جھانی کارگر به میدان بیاوریم و دست در دست ھم این روز و پروسه را به روز و پروسه اعتراض و اعتصاب علیه دولت شیاد روحانی و کلیت نظام جنایتکار و ضد کارگری جمھوری اسلامی تبدیل کنیم. ایفا نقش رھبری کننده فعالین کمونیست و پیشرو کارگری حلقه کلیدی در تامین این تحرک و اتحاد طبقاتی کارگران ایران در روز جھانی طبقه کارگر است. ضرورت اتحاد کارگران شاغل و بیکار تدارک و برگزاری اول مه ی بزرگ و متحد کننده ی که پرچم طبقاتی و ضد سرمایه داری و ضد دولتی را نمایندگی کند در گروه همبستگی جدی کارگران شاغل و بیکار است!
این اتفاق در کلیه اقدامات، اعتراضات و اعتصابات و جشن های همبستگی و بیانیه صادر کردنها ضروری است لمس و منعکس گردد. دولت و سرمایه دار بیکار سازی میکند تا در صفوف کارگر تخم نفاق و تفرقه بکارند، در اول مه متحد کارگران بیکار و شاغل مشت محکمی بر دهن این هدف جنایتکارانه دولت وسرمایه داران بکوبیم. مسئله بیکاری هم که اکنون به یک پدیده بسیار نگران کننده برای جنبش ما تبدیل شده است پدیده مھمی در جامعه است . به ویژه وقتی از بیمه بیکاری و اجتماعی و امنیت اقتصادی افراد خبری نباشد فاجعه آمیز است. مبارزه با بیکاری یک رکن مھم مبارزه طبقه ما است. ادعانامه کارگران علیه بیکاری در اول مه امسال در ایران و جهان بدوا علیه خود نظام سرمایه باید باشد. بیکاری اهرمی در دست بورژوازی برای ایجاد تفرقه میان کارگران و تنزل سطح معیشت و دستمزد آنهاست. در عین حال بیکاری حاصل تناقضات فزاینده نظام سرمایه داری نیز ھست که در صورت منسجم بودن سازمانھای کارگری میتواند سلطه بورژوازی را هم به خطر بیندازد.
منشا اجتماعی اکثر اعتراضات توده ای ، در کنار دیگر تناقضات سرمایه داری، همین بیکاری وسیع از جمله در میان جوانان بوده است. وقتی انسان برای سود آوری سرمایه داری فاقد حرمت و ارزش انسانی است، ھنگام بحران اقتصادی و “خوابیدن کارخانه ها”، که خود این نظام طبقاتی مسبب چنین شرایطی است، اولین راه حل اخراج و بیکارسازی ھا و گرفتن نان سفره بی رمق کارگران است. راه حل و جواب ما به اینھا فقط مبارزه و انقلاب کارگری و سرنگونی این مناسبات ضد انسانی است. ما اتحاد کارگران شاغل و بیکار برای براه انداختن جنبش “علیه بیکاری” و طرح خواست کار یا بیمه بیکاری مکفی برای همه بیکاران و تلاش برای تحمیل این خواست بدیهی بر رژیم و سرمایه داران به نیروی مبارزه متحدانه کارگران و نسل جوان فرامیخوانم، وباید قاعدتا این مطالبات یکی از مطالبات محوری و متحد کننده کارگران در اول مه باشد. گرایشات بازدارنده را پس بزنیم در کنار نقش مخرب و ضد کارگری و شناخته شده جمهوری اسلامی از جمله مضحکه هفته ضد کارگری “هفته کارگر” و همزمان تحمیل فضای اختناق و سرکوب به عنوان یک مانع اصلی بر سر راه طبقه کارگر از جمله در پروسه تدارک روز جھانی کارگر، عامل مخرب دیگری ھم که بر این فشار و کمک به تشتت و پراکندگی طبقاتی و مانع رژه و قدرت نمائی طبقاتی متحد کارگری نقش منفی داشته و دارد نقش گرایشات غیر کارگری درون طبقه کارگر از جمله گرایشات سکتاریستی و فرقه ایی و راست میباشد.
 جمهوری اسلامی نیز روشن است که در کنار سیاست سرکوب و اختناق، تشکلهایی را جهت کنترل و پایین نگاهداشتن توقعات طبقه کارگر ایجاد کرده است. شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر و انجمن ھای صنفی بعنوان بازوی “کارگری” رژیم جهت کنترل و مقابله با اعتراضات و تحرکات مستقل طبقه کارگر ایجاد شده و تاکنون نقش مهمی در ایجاد فضای سرکوب و اختناق و همچنین کنترل فضای مبارزاتی و شناسایی فعالین کارگری جهت سرکوب و دستگیری داشته اند. یک شرط مهم ایجاد تحرکات گسترده و پیشرو کارگری در روز جهانی کارگر آمادگی گرایش سوسیالیستی طبقه و هوشیاری فعالین و کارگران برای مبارزه با این عوامل و متحد کردن کارگران علیه آنها و وادار کردنشان به عقب نشینی است. سنت های اعتراضی – طبقاتی کارگران اما در رابطه با اشکال و سنتهای مختلف اعتراض روز جهانی کارگر، ضمن استقبال از هر اقدامی علیه سرمایه داری و کارفرما ودولت و هر شکلی از جشن و گردهمائی وهمبستگی کارگری ولو در ابعاد کوچک در روز جھانی کارگر، باید از داده ها و سنتهای رایج و کم توقع ومحدود نگرانه تاکنونی عبور کرد. روز کارگر و اعتراض و جشن آنرا به چند نمایش و اکسیون کوچک نباید تقلیل داد! خفقان و سرکوب واقعی است اما این عدم حضور قدرتمندطبقه و افق و تلاش محدود ما است که سرکوب و خفقان کنونی توانسته ما را به عقب براند. کمونیستها و فعالین پیشرو طبقه باید متوجه این مهم باشند که دولتها و گرایشات راست و سنت جنبشهای طبقات غیر کارگر توانسته اند به مرور زمان افقها، مطالبات و سنت های اعتراضی سوسیالیستی و کمونیستی کارگران را در اول ماه مه ها نیز مانند خود کمونیسم و نفس ضدیت طبقه کارگر با سرمایه و کار مزدی به مسیرهای منطبق و بی زیان برای نظام طبقاتی حاکم سرمایه سوق دهند و بیش از پیش مهر و نقد عمیق طبقاتی و خصلت ضد کاپیتالیستی وآرمان خواهی کمونیستی و آزادی بشر از چنگ سرمایه داری را تضعیف و حاشیه ای تر کنند.
 این روند بطور برجسته ای حتی در روز جهانی کارگر و مارش اول ماه مه در اقصی نقاط جهان به روشنی دیده میشود و ایران هم بنظرم با وجود ویژه گی های خاصی که دارد از آن روند مستثنی نیست. طبقه ای که به سرمایه داری می گوید “نه”، منشا درد و رنج او نظام کار مزدی است و این درست در قلب کارگاهها و کارخانه ها و در میان ابزارکاراست که مستقیم و هر روزه احساسش میکند، همانجا به فرمان کارفرما و دولت مورد بهره کشی و استثمار و تحقیر قرار میگیرد، نان و مزدش را می دزدند و به گرو میگیرند و درست در همین جهنم باید گفت نه! بس است! دیگر قبول نمیکنم! و در روز کارگر ماشینها را میخوابانم، کار نمی کنم، اعتصاب اعلام میکنیم، و کل ماشین قدرت و زورگوئی و سود جوئی سرمایه دار و دولتش را همانجا باید فلج کرد و پیام اول مه خود را بدوا از همانجا هم به آنها و هم به کل جامعه باید صادر کرد. کارگر معترض و متشکل در قدم اول باید نفرتش را نسبت به همین سیستم و اساسا از کانال خواباندن کار و ماشینهای تولیدی که علیه خود او بکار گرفته میشود ابراز کند. مراکز کارراباید تعطیل کرد و و در این بستر مارشهای اعتراضی کارگری-توده ای در شهرها سازمان داد. با خواباندن چرخ تولید به این نظام وارونه “نه” روشن خود را بگوییم و سودجویی کور و ظالمانه اش را به چالش بکشیم و گلوی سرمایه و دولتش را با دستان متحد خود فشار دهیم. در صورت خواباندن کار و مراکز کار در یک شهر با قدرت طبقاتی واجتماعی به مراتب بیشتری میتوان جشن و اعتراض و گردهمائی های با شکوه در میادین شهرها رادر ابعاد توده ای و با جلب توجه و حمایت اکثریت مردم آزادخواه شهر سازمان داد! اگر طبقه کارگر در روز اول مه، چرخ تولید را بخواباند، کلید برق را پائین بکشد، لوله نفت را ببندند، موتور اتوبوس و قطار و هوپیما را خاموش نگاهدارند و… نه تنها قدرت اجتماعی و طبقاتی خود را به رخ جهان خواهند کشید بلکه تناسب قوا را با سرعت تغییر خواهند داد و لرزه بر پیکر فاسد دولت و سرمایه داران انگل خواهند انداخت. همه مجبور میشوند با احترام بیشتری به کارگر نگاه کنند و ما هم مطالبات خود را با قدرت بیشتری میتوانیم طلب کنیم و از حلقومشان بیرون بکشیم.
 بایدتوجه داشت که تعطیلی روز کارگر در ایران نیز بدوا با تلاش برای خواباندن چند مراکز مھم کارگری می تواند پیام محکم طبقاتی را به همگان به ویژه صدای نفرت طبقاتی کارگری را به گوش دولت و کارفرماها برساند. بر بستر چنین تلاش و اقدام و عمل مستقیم کارگری و قدرتمند اعتراضی طبقه کارگر است که میتوانیم همزمان مارشهای خیابانی و مراسم و جشن های همبستگی کارگری را در ابعاد گسترده و در شهرهای متعدد برگزار کنیم. طبعا تحقق این مهم درگروه تلاش متحدانه رهبران پیشرو طبقه کارگر است. مطالبات حداقلی امسال ما کارگران در ایران: ١-عدم پذیرش حداقل دستمزد تعیین شده توسط شوارایعالی کار جمهوری اسلامی، کارگران تصمیم و یورش گستاخانه دولت و شوارایعالی کار را به سفره بی رونق خود دیگر تحمل نمی کنند. ٢-تعیین حداقل دستمزد کارگران تنها در صلاحیت نمایندگان مجمع عمومی و منتخب کارگران است. ٣-ما خواهان تامین بیمه بیکاری و بیمه‌های اجتماعی برای همه افراد بیکارهستیم. ٤- ندادن حقوقهای معوقه را عمل جنایتکارانه دانسته و خواهان باز پرداخت فوری آن هستیم. ٥- حق ایجاد تشکل کارگری مستقل از دولت و حق اعتراض و اعتصاب جز حقوق اولیه ما کارگران است. ٦- ما خواهان آزادی فوری همه زندانیان سیاسی و فعالین کارگری هستیم. ٧- تامین دستمزد برابر برای زنان و مردان درمقابل کار مشابه جز اولویتهای مطالباتی امروز طبقه کارگر ایران است . ٨- ما کارگران خواهان توقف فوری بیکار سازیها و تعقیب و سرکوب و دستگیری فعالین کارگری هستیم. ٩- روز جهانی کارگر باید به عنوان روز تعطیل رسمی به رسمیت شناخته شود. ١٠- ما از مبارزات جهانی طبقه کارگر حمایت می کنیم و تنفر خود را از تحقیر و سرکوب کارگران “مهاجر” به ویژه کارگران “افغانی” در ایران اعلام میکنیم. ١١- ما برنامه های “هفته کارگر” جمهوری اسلامی را یک ترفند ضد کارگری علیه خود دانسته و آنرا مردود اعلام می کنیم. ١٢- کارگران در ایران اعلام میکنند که هم سیاست اقتصادی “بازار آزاد” و “جذب سرمایه داران خارجی” رفسنجانی و دولت روحانی و هم سیاست “اقتصاد مقاومتی” خامنه ای و حامیان آنها را، که دو روی یک سکله اند، سیاستهای در جهت تحمیل بی حقوقی، سرکوب و تعرض بیشتر به طبقه کارگر، و تحـمیل باز هم نیروی کار به مراتب ارزانتر کارگر و در راستائ منافع ظالمانه حکومت و سرمایه داران ارزیابی کرده، هر دو را ضد کارگری دانسته وعلیه هر دو سیاست بورژوازئی با قاطعیت مبارزه خواهد کرد. ١٣-…
 ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری نظام سوسیالیستی
 ما جشن همبستگی اول مه را هر سال فقط برای انجام صرف “یک تکلیف طبقاتی” جشن نمی گیریم، هدف تنها سازماندهی صرف چند اعتراض و اعتصاب و یا دادن چند بیانیه نیست، چنانچه همه این اتفاقات و تلاشها و مبارزات به اتحاد و گسترش صفوف مبارزه طبقاتی کارگر منجر نگردد، هر ساله قدمی جلوتر نرود و تناسب قوا را به نفع خود تغییر ندهیم، در نهایت به ایجاد سنگرهای محکم و زمینه سازهای ضروری برای شروع و سازماندهی انقلاب کارگری و سرنگونی دولت حاکم کمک نکند، مراسمهای اول ماه مه ما نمی تواند در راستائی باشد که در مفهوم آن و بر پرچم سرخ رنگ آن نقشه بسته است. چنانچه اول مه و پیامدهای آن چرخ پیشرفت و مسیرپیروزی کارگر و نابودی نظام های حاکم را هموارتر نکند بنظر من کار مهمی را آنجام نداده ایم.
در چنین حالتی میتواند در حیطه یک اول مه بی ضرر به حال بورژوازی، اول مه که حتی بورژواها واحزابشان نیز می آیند “راهپیمائی” میکنند و پلاتفرم های خود را در تریبون اول مه هم تبلیغ میکنند، باقی بماند، چنانچه متاسفانه در بخش مهمی از جهان امروز و به دلیل نقش منفی اتحادیه های کارگری و جریانات دست راستی و نبودن احزاب کمونیستی کارگری روز جهانی کارگران چنین موقعیتی پیدا کرده است. در ایران،جمھوری اسلامی، به عنوان یک دولت ضد کارگری تمام عیار بورژوائی، بیش از -چهل سال تمام است از مجرای سرکوب قھر آمیز و به گرو گرفتن حق تشکل یابی و آزادی عمل و نان سفره بی رونق طبقه کارگر توانسته بقای ننگین خود را حفظ کند، توانسته است با سرکوب مستمر این طبقه زمینه برای یورش به کل جامعه را نیز فراھم نماید. این رژیم ازروزاول، قبل از تحریم، در زمان تحریم و بعداز پایان تحریم اقتصادی یک منطق داشته و خواھد داشت: برای بقای خود و برای سود آوری و گسترش و تقویت مناسبات ظالمانه سرمایه داری در ایران ھیچ راھی جز تداوم سرکوب و تحمیل نیروی کار ارزان وتحمیل پائین ترین سطح دستمزد به طبقه کارگر ندارد! کودکان کار و خیابانی و تن فروشی و بیکاری و اعتیاد و خودکشی کارگران و مرگ و میر هر روزه در محل کار و غیره، که گریبان میلیونها انسان را گرفته است، ھمه زائده و از مفروضات و نیازمندیھای بقای حاکمیت و تداوم سرمایه در ایران و جمهوری اسلامی است.
 این رژیم، رژیم جنایت و نماد سرکوب و وحشیگری علیه طبقه کارگر از همان دوره کشتار کارگران نفت و اعدام جمال چراغ ویسی وعبداڵله بیوسه و به رگبار بستن کارگران خاتون آباد و به قتل رساندن ریاحی، جاویدی، مهدوی و مومنی و حمله مسلحانه به مراسمهای روز کارگر و بازداشت و شکنجه برگزار کنندگان اول مه ها و همچنین در بند نگاه داشتن دهها فعال کارگری که هم اکنون زیر شکنجه و سرکوب و تحقیر قرار دارند، است.
طبقه کارگر ایران نه تنها این جنایت در حق به خود را فراموش نخواهد کرد که اولین پیش شرط باز گرداندن احترام و آزادی به خود را سرنگونی همه بساط این نظام وحشی و ضد کارگری میداند. تلاش مستمر برای ایجاد آمادگی طبقه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری نظام سوسیالیستی یک افق و هدف بی وقفه طبقه کارگر و کمونیستها بوده و باید آنرا به سر انجام رساند. این حکومت با عقب نشاندن کارگر به گود نابودی ، توانسته در این چهار‌دهه ازطریق چیدن دسترنج کارگر و مردم زحمتکش و دزدیدن حقوقهای آنها، بقای خود و دستگاه عریض و طویل سرکوب و تروریست و آدمکشی اش را در ایران و منطقه تامین کند. سرنگونی چنین نظام ضد کارگری و جنایتکاری وظیفه محوری و فوری کمونیستها و طبقه کارگر ایران است، تنها با به میدان آمدن طبقه کارگر آن مملکت، و با بدست گرفتن پرچم ورهبری کمونیستی و سرنگونی طلبانه و خیز بر داشتن برای کسب قدرت سیاسی و دولتی میتوانیم چرخ زندگی جامعه ایران را به نفع کارگر و صف آزادیخواهی به گردش در آوریم. نه امید بستن به دولتها، جریانات دست راستی ویا چشم دوختن به دستان رنگین شده به  بخون ‌کارگران و جامعه از جانب جناحهای مختلف درون و بیرون این رژیم!
طبقه کارگر ایران میتواند و باید دست این جنایتکاران را از سر خود و جامعه قطع کند. پیشرط این مهم اتحاد و خود آگاهی طبقاتی بیش از پیش کارگران به منافع طبقاتی خود، برداشتن پرچم مارکس و افق و سیاست سوسیالیستی با این هدف که خود را برای انقلاب کارگری و سرنگونی طبقه حاکمه و این حکومت جنایتکار مذهبی اش در ایران آماده سازد، ایجاد تشکلهای توده ای کارگری مستقل ازدولت و تحزب کمونیستی دو رکن مهم تضمین کننده دستیابی به این هدف است. روز اول مه ایران میتواند چنین پرچم و پیامی را ازطریق اعتصابات کارگری وگردهمائیهای گسترده درمیادین شهرهای بزرگ و متحد شدن حول مطالبات مشترک جامعه ایران و کل جهان را متوجه قدرت خود وویژگیهای اول مه سوسیالیستی درایران بکند!
 در روز جهانی کارگر همه انسانهای آزادیخواه ازمبارزه و مطالبات کارگران حمایت خواهند کرد و به صف طبقه ی که جهان را میسازد، اما خود جز محرومترین بخش این جهان وارونه است، خواهند پیوست. زند باد صف متحد طبقاتی کارگران! زنده باد اول ماه مه! نابود باد نظام ظالمانه و فاسد سرمایه داری مرگ بر جمهوری اسلامی ایران! بیست و نهم  s_zijji@yahoo.se

سلام زیجی


بازپخش

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate