جو بایدن به کاخ سفید وارد شد  با پرچم “اتحاد همه با هم”!

مقدمه:

بالاخره روز موعود فرا رسید و دونالد ترامپ از یک در ، کاخ سفید را ترک کرد و جوبایدن و همراهانش از در دیگر به کاخ سفید وارد شدند.

بحرانی فراگیر که حکومت امریکا طی جکومت شارلاتانی بنام ترامپ دچارش بود به جو بایدن و همراهانش فرصتی داد تا خود را بعنوان “الترناتیو” او به مردم امریکا غالب کنند و مردم امریکا را مثل همیشه در مقابل “انتخاب بین بد و بدتر” قرار دهند”.

در مقالات متعددی طی سال گذشته توضیح دادم که سقوط ترامپ در مرحله اول نتیجه رشد چشمگیر جنبش های اجتماعی امریکا بر علیه سقوط زندگی و اینده برای اکثریت جامعه امریکا بود و در مرحله دوم نگرانی حاکمیت پشت پرده امریکا در مورد تاثیرات بسیار مخرب ترامپ در حکومت سرمایه داران در امریکا، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه سیاست خارجی.

بواقع ترامپ توسط دو لبه قیچی یکی توسط مردم در خیابان و دیگری توسط حکومت پشت صحنه امریکا قتیله اش پائین کشیده شد.

در مورد اینکه با ترامپ و حامیانش چه بکنند ، هم در میان مردم امریکا و هم درون حکومت امریکا توافقی نیست .طبعا گرایشات راست چه درون حزب جمهوریخواه و یا حزب دموکرات تلاشها روی این متمرکز است که او را از مخمسه برهانند چرا که او بواقع سمبل طبقه حاکمه امریکاست و زدن او بریدن شاخه ای است که کلیت نظام امریکا سنتا روی آن نشسته.

اما گرایشات رادیکال و چپ حتی ابکی تر درون حزب دموکرات امریکا هستند که خواهان ادامه تعقیب قانونی ترامپ هستند.او را مجرم  می دانند و در سطوح  مختلف قضائی در صدد هستند که کارزار قانونی و سیاسی ضد او را دنبال کنند.

اما معضل بحران امریکا محدود به اینده و سرنوشت ترامپ نیست.بواقع مسئله امریکا مسئله بحرانی فراگیر است که با  آمدن یا رفتن این یا اون فرد و این یا اون حزب دوقلو قابل حل نیست. اتفاقا به همین دلیل بود که ترامپیزم عروج کرد.در بستر بحران ساختاری ، نئوفاشیزم و نژاد پرستی و پوپولیزم راست تاریخا عروج می کند و مدعی “الترناتیو” می شود.

در این مقاله تلاش می کنم صحنه بعدی بحران امریکا که با ورود جو بایدن و شرکا اغاز شده مورد بررسی قرار دهم .از دید من برنامه جو بایدن برای دهنه زدن به بحران امریکا و برگرداندن مردم و اعتراضاتشان به خانه بجائی نخواهد رسید و تلاشهای او و گرایش او در پایان دادن به بحران فراگیر حکومت در امریکا به شکست خواهد انجامید.

 

(۱)”اهداف اعلام شده جو بایدن” بواقع انچه او به مردم و دنیا قول داده :

 

 جو بایدن اهداف “فوری” را به مردم امریکا و دنیا بعنوان اهداف کوتاه مدت اعلام کرده. این اهداف عبارتند از:

(۱)مبارزه با همه گیری کورونا و کنترل کشتار کورونا منجمله با واکسیناسیون ۱۰۰ میلیون نفر طی ۳ ماه آینده

(۲)توسعه کمکهای فوری برای حمایت از میلیونها گرسنه و بی خانمانی که در دوران کورونا دچار فقر  شده اند و تخصیص کمکهای مالی به انها و تجارتهای کوچک و جلوگیری از ورشکستگیها و بیکار سازیهای بیشتر ناشی از بحران کورونا

(۳)مبارزه برای “اتحاد” مجدد مردم امریکا

او اعلام کرده که بعد از تثبیت کابینه خود  و رسمیت بخشیدن به تیمش تمرکزش را در مقابل کورونا و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کورونا خواهد گذاشت.

در حال حاضر دو واکسن گرانقیمت فایزر و مودرنا در امریکا مونوپولی شده اند و با وجود قیمت بالای ۲۵ دلار  و نیاز به امکانات ویژه برای نگه داری د.ولت امریکا همچنان دارد به این دو کمپانی سوبسید می دهد تا بیشتر و بیشتر سود ببرند. بله اینست نظام سرمایه داری امریکا که از کورونا مشغول چپاول بیشتر جامعه است.

بایدن و حکومت امریکا می دانند که عدم کنترل کورونا به ورشکستگی کامل اقتصاد امریکا و جامعه می انجامد و بحران سیاسی را غیر قابل کنترل خواهد کرد.لذا مسئله کنترل کورونا از دید اینها مسئله مرگ و زندگی حکومت امریکاست.

نکته مهم در “برنامه  جو بایدن” اینست که او اعلام کرده دنبال “متحد کردن ” امریکاست. این نکته کلیدی در شناخت خط سیاسی بایدن است. او دنبال “اتحاد همه با هم” بین کی هاست؟

امریکا در دوران ترامپ بشدت قطبی شد. گرایشات عقب مانده نژاد پرست  حول ترامپ جمع شدند. سرمایه داران بزرگ امریکا را چاپیدند و از کورونا هم سودهای کلان انباشتند و اکثریت مردم امریکا وارد دوره فقر و بیکاری حدیدی شدند که سابقه ندارد. جنبشهای اعتراضی ضد نژاد پرستی و مبارزه برای خدمات بهداشتی رایگان و خواست رایگان کردن اموزش کالج و دانشگاهی توسط نسل جوان امریکا خواست بالا بردن سطح زندگی و حقوق طبقه کارگر همه وارد صحنه اجتماعی امریکا شد.

نه تنها دعوای دو حزب جمهوریخواه که خود را به ترامپ فروخت، با حزب دموکرات تشدید شد بلکه درون حزب دموکرات هم گرایشات رادیکالتری رشد کردند که فاصله زیادی با گرایش سنتی حاکم در این حزب ایجاد کردند که نمایندگیشان را برنی سندرز به عهده گرفت.

حالا جوبایدن اعلام می کند که خواهان “اتحاد مجدد امریکاست” راستی اتجاد بین کی ها؟

اتحاد بین وال استریت و صاحبان کمپانیهای چپاولگر با مردم فقر زده امریکا؟ اتحاد بین “ترامپیستها با ادمهای عاقل؟ اتحاد بین حزب جمهوریخواه و دموکرات؟

برای بایدن و گرایش راست او کاملا طبیعی است که این مسیر را برود.بله او می خواهد امریکائی را که قطبی شده “متحد” کند چون در رشد قطب بندی طبقاتی در امریکا حکومت امریکا بشدت ضرر خواهد کرد.

(۲)”متحد کردن امریکا” برگرداندن امریکا به دوران اوباما آیا شدنی است؟

از دید من بایدن نماینده بخشی از طبقه حاکم امریکاست که توسعه تضاد اجتماعی  در دوران ترامپ را یک خطر بزرگ احساس کرده. این تضاد در ابعاد مختلف ماهیت طبقاتی دارد و به فضائی که حکومت امریکا سنتا در جامعه تبلبغ کرده که “امریکا جامعه شکوفای طبقه متوسطی است” جور در نمی آید.

بایدن به نمایندگی از طبقه حاکمه امریکا تلاش خواهد کرد این شکافهای طبقاتی را پر کند.روی موضوعاتی مثل کورونا “وفاق اجتماعی” بسازد و با پرتاب مقادیری پول به مردم فقر زده از خود و حکومتش یک ارباب بخشنده بسازد که “ناجی است” و امریکا را قرار است برگرداند به دوران امریکای درخشان اوبامائی!

در حالیکه بحرانی که ترامپ را به عروج رساند اتفاقا عاملش اوباما و سیاستهای دست راستی او بود! فاشیزم بدون وجود راستهای بی بخار و بحران اقتصادی و اجتماعی امکان عروج ندارد. همانطور که نمی توان پهلوی را از عروج خمینی جدا کرد همانطور که نمی شود نقش حکومت المان قبل از عروج هیتلر را از عروج نازیزم جدا کرد.

از این زاویه جو بایدن وظیفه مهمش نزدیک کردن دو سر هیئت حاکمه امریکا یعنی احزاب دموکرات و جمهوریخواه است که این اتحاد طبیعتا بر علیه جنبش مردمست.و طبیعتا حتی گرایشات مترقی درون حزب دموکرات را که در مرحله ای برنی سندرز نماینده شان بود را پس خواهد زد.همانها که در پیروزی بایدن نقش مهمی داشتند.

این تلاشهای بایدن همانطور که گفتم ممکنست به نزدیک شدن دوباره احزاب دوقلو کمکی باشد چون هردو نگران  حکومت هستند اما اتحاد بین فقرا و سرمایه داران اتحاد بین نژاد پرستان و فاشیستها با مردم عاقل امریکا امکانپذیر نیست و حکومت امریکا پتانسیل چنین کاری را ندارد.

پروژه “اتحاد همه با هم “جو بایدن نه تنها امکانپذیر نیست بلکه در شکست نهائی سیاسی او نقش مهمی بازی خواهد کرد.

(۳)برخورد به سرنوشت ترامپ و ترامپیزم نقطه محوری تضادهای درون حکومتی امریکا:

 

حکومت امریکا دچار یک تناقض اساسی است.از سوئی محبور شده در پائین کشیدن ترامپ شرکت کند و از سوئی بنا به دلایل مختلف در زدن کامل ترامپ و ترامپیزم  بنوعی خود زنی دچار خواهد شد.

ترامپ نماینده و محصول این حکومتست.درون دالانهای این حکومت  بقدرت رسیده و هردو حزب دموکرات و جمهوریخواه در ساختن او نقش داشته اند.او سالها با خانواده کلینتون و بوش “هم خانواده” بوده و به همه اینها  کمک کرده.

زدن ترامپ و ترامپیزم برای حکومت امریکا نمی تواند امر ساده ای باشد.ممانعت از شرکت او در دورهای بعدی انتخاباتی که کنگره امریکا هدف خود قرار داده ، نهایت داستان نیست.جوبایدن اعلام کرده که ترامپ را در سطح فدرال پیگیری قضائی نخواهد کرد.

این موضع او چراغ قرمز به حامیان ترامپ و حزب جمهوریخواه است که دست دوستی او را بفشرند.

اما نیاز جامعه امریکا فرای این سطح از مواضع است.ترامپیزم بعنوان یک ایدئولوژی پوپولیستی و ضد کارگر و ضد برابری بعنوان یک تفکر عمیقا نژاد پرستانه و فاشیست توانست بالای ۷۴ میلیون رای در امریکا بدست آورد.

لذا نیاز جامعه امریکا تداوم سیاست انزوا سازی و افشای ترامپیزم است اما بایدن و شرکا طبیعتا خواهان  این سیاست نیستند. به مروز زمان جو بایدن و شرکا در این عرصه نیز بیشتر و بطور عملی در مقابل خواستهای مردم مترقی امریکا قرار خواهند گرفت.

(۴)سیاستهای اجتماعی و اقتصادی جوبایدن در مقابل خواستهای مردم امریکا:

جوبایدن در خواست بودجه یک و نیم میلیارد دلاری برای کمک فوری به بحران اقتصادی ناشی از کورونا و کنترل کورونا کرده. این در حالیست که او و حامیانش نگران این هستند که این بودجه در سنای امریکا که هنوز اقلیت قوی جمهوریخواه دارد تصویب نشود.

این بودجه که از خزینه خالی و بدهی نجومی حکومت امریکا قرار است پرداخت شود قرار است به کی ها کمک کند؟ قرار است در چه افقی به مسئله فقر و بی ایندگی اکثریت جامعه پاسخ باشد؟

برنامه  جوبایدن همانطور که در مناظره های انتخاباتی خود اعلام کرده یک برنامه راست و اوبامائی است.او نه به حق بهداشت عمومی معتقد است و نه به خواست میلیونها جوان برای تحصیل رایگان اهمیتی می دهد.

او همان سیاستهای نئولیبرال دوران کلینتون و اوباما را که تفاوتی محدود با حزب جمهوریخواه دارند ، ادامه خواهد داد.

بایدن دنبال بازسازی “طبقه متوسط” در امریکاست.

این امر را از طریق “رشد تجار کوچک” از طریق تقویت بیشتر سرمایه داران ممکن می بیند! از دید او و شرکایش طبقه کارگر از طریق کمک به اربابش می تواند تکه ای نان بدست آورد. از دید او  حکومت از طریق تقویت و حمایت از سرمایه دار می تواند به کارگر کمک مند! اینست که حتی در دوران اوباما، حکومت اوباما میلیاردها دلار کمک مالی به کمپانیهای بزرگ امریکا کرد تا “امریکا را از بحران اقتصادی” بیرون بکشد!

نتیجه سیاستهای نئولیبرال در امریکا کاهش مداوم سطح حقوق و بیکارسازیها بوده و این مسیری است که بایدن قرار است ادامه دهد.او تلاش خواهد کرد امریکا را با همکاری وال استریت و سرمایه داران به دوران طلائی اوباما برگرداند! اینهم تناقض دیگر سیاستهای او با مردم امریکا.

(۵)بحران سیاست خارجی امریکا و تلاشهای جوبایدن:

جوبایدن در روز اول ورود به کاخ سفید تعدادی سند امضا کرد که با تکیه به اختیارات فوق العاده رئیس جمهوری بسیاری احکام ترامپ را برگرداند.منجمله امریکا را مجدد به سازمان بهداشت جهانی برگرداند یا به تعهد نامه پاریس در مورد کنترل الودگی محیط زیست که اهمیت بسیار در تلاش جهانی برای کنترل گرامیش زمین دارد.

طبیعتا جوبایدن و شرکا تلاش خواهند کرد حکومت امریکا را به جایگاه قبلی خود در اتحاد غرب برگردانند.جایگاهی که توسط ترامپ بشدت ضربه خورده بود.

در طی دوران ترامپ ، جنگ اقتصادی و سیاسی با چین بزرگترین ضربه ها را به مردم امریکا زد و تشنج با متحدین امریکا چه در قاره امریکا چه در اروپا بالا گرفت.هیچ حکومتی در غرب ترامپ را جدی نگرفت حتی حکومت انگلیس که بتدریح خود را از کنار او بیرون کشید.

جوبایدن تلاش خواهد کرد که موقعیت از دست رفته امریکا در سطح بین المللی را برگرداند.

بی تردید  او دنبال برگرداندن برجام خواهد بود و حتی لحاظ کردن محدودیتهای ساخت و انتشار موشکها را در برجام بعنوان برنامه خود دنبال خواهد کرد.

در افغانستان ترامپ با بی شرمی با فرقه تروریست طالبان قرار داد “صلح” بست. و به رغم ادعاهیش و تشدید تحریم های اقتصادی با رژیم اسلامی و ترور قاسم سلیمانی ضعیف ترین موضع را در مورد ملاهای ایران داشت.

حکومت اسلامی در ایران در دوران ترامپ قیام مردم را در سال ۸۹ بخون کشید و دزدیهایش از قبل “تحریمها” به رقمهای نجومی جدید رسید.برنده سیاستهای ترامپ در ایران رژیم اسلامی بود.ترامپ سرنگون شد و رژیم اسلامی همچنان بختکی بر زندگی و جان مردم ایران دوام آورد.

جوبایدن  در سیاست خارجی هم راه ساده ای ندارد.سقوط امریکا در قدرت جهانی امری محدود به سیاستهای ترامپی که به غلط “ضد گلوبال” نامیده شده ندارد.

سقوط و انزوای حکومت امریکا قبل از ورود ترامپ به قدرت  و به دلایل متعددی اغاز شده بود. ترامپ فقط این روند را تسریع کرد.

جوبایدن تلاش خواهد کرد موقعیت امریکا را به دوران اوباما در سیاست خارجی برگرداند. آیا موفق خواهد شد؟

در طی ۴ سال گذشته و خصوصا در دوران کورونا  دینامیزم قدرت جهانی بیشتر به سمت چین چرخیده.در اروپا هم اتحادیه اروپا به رفم جدا شدن انگلستان تلاش دارد این کشور را در مدار خود نگه دارد.

لذا معضل بایدن در این عرصه فقط به “خنثی کردن” سیاستهای ترامپی محدود نخواهد بود.او در برگردادن جایگاه امریکا در جامعه جهانی دچار مشکلات ساختاری خواهد بود. بحران سرمایه داری جهانی با بحران حکومت در امریکا تداخل کرده و بی تردید بایدن و شرکا  هم نخواهند توانست به پسرفت نقش امریکا دهنه بزنند.

(۶) بحران درون حزب دموکرات امریکا و افق مبارزه برای تحزب مستقل جنبش اعتراضی:

یک نکته اساسی در درک بحران حکومت در امریکا ، بحرانیست که در حزب دموکرات امریکا در طی رقابتهای انتخاباتی رشد کرد و هنوز پشت پرده و بشدت ادامه دارد.

جنبشهای اعتراضی که پشت برنی سندرز ایستاده بودند متوجه شدند که چسبندگی برنی سندرز به حزب دموکرات و مقامش در سنا و امید او به این حزب  بیشتر است از انگیزه اش برای چلو بردن خواستهای مردم بقول خودش “طبقه کارگر”.او که اولین کاندید سوسیال دموکرات امریکا خود را می داند نتوانست از امکانات خود و حمایتهای مردم برای جلو بردن خط خود استفاده کند و مصل سال ۲۰۱۶ در اخرین لحظات  در مقابل جناح راست حزب دموکرات که اینبار علنا کودتا کرد ، سر خم کرد.

متعاقب پیروزی بایدن  مردم امریکا شاهد بودند که بایدن چگونه کابینه خود را از میان راستها و ضد کمونیستهای شاغل در کابینه اوباما سازمان داد و کوچکترین فضائی برای گرایش “مترقی” بجا نگذاشت.

برنی سندرز که منتظر مسئولیت وزارت کار بود با حقیقتی دیگر مواجه شد! بله بایدن او را بازی ندارد!

آیا بایدن با پس زدن جناح برنی سندرز در حزب دموکرات از قدرت خود به اتحاد بین دموکراتها کمکی خواهد کرد؟

از دید من نیروهای جوان و مترقی درون حزب دموکرات که هنوز به حضور در این حزب متوهم هستند  به همراه میلیونها فعال اعتراضی امریکا در جنبشهای مخالف نژاد پرستی و دفاع از محیط زیست و دفاع از حقوق طبقه کارگر  که هنوز حزب سیاسی خود را ندارند باید طی دوران بعد بایدن تعیین تکلیف کنند و از توهم برنی سندرزی بیرون بیایند.

حزب منتخب مردم امریکا باید چرخه دموکرات جمهوریخواه را بشکند و خواهان تغییر قانون اساسی پوسیده امریکا شود.

جوبایدن و خطش توهمی هستند که حبابشان بزودی خواهد ترکید.واقعیت  در مقابل چشمان اکثریت جامعه بهتر هویدا خواهد شد و نیاز به پایان دادن به حکومت احزاب دو قلو به امری ضروری تبدیل خواهد شد.

(۷) جوبایدن و حکومت اسلامی در ایران و جایگاه مبارزات مردم برای آزادی:

در طی سالها من در مقالاتم تاکیید کردم که دو قلو دموکرات و جمهوریخواه در امریکا رژیم اسلامی را بهترین گزینه برای سیاستهای خود در خاورمیانه دانسته اند.اینها در فرستادن خمینی و نگه داشتن حکومت او در ایران نقش اساسی داشته اند هرچند دعوای زرگری هم با حکومت داشته اند که هدفش عموما بحرانسازی و فروش اسلحه در منطقه خاورمیانه و افزایش حضور نظامی در این منطقه حساس بوده.

حکومت اسلامی همینطور برای حکومت اسرائیل بهترین ابزار تداوم سیاستهای نظامیگیری بوده و ساختن قطب “ضد رژیم اسلامی” در میان کشورهای منطقه و الم کردن عربستان سعودی بعنوان “قدرت منطقه ای” و توسعه داعش و طالبان تا جاسازی اردوگاههای نظامی در منطقه تا سرکوب طبقه کارگر و جنبش چپ در ایران و منطقه بدون حضور رژیم اسلامی و تانگویش با حکومت امریکا و اسرائیل امکان نداشته.

ورای جنگهای زرگری ظاهری بین حزب دموکرات و جمهوریخواه هردوی این حزب طی چند دهه اخیر رسما ماندن این حکومت را اعلام کردند و عدم خواستشان برای سرنگونی این رژیم.بوش و کلینتونو اوباما  و ترامپ در یک امر مشترک بودند که ماندن رژیم اسلامی است چرا که سود این رژیم بسیار بیشتر از ضررهایش بوده برای اینها.

با ذکر این فاکتها ،به خلاف ادعای سلطنت طلبهای گیج و منگ یا رجویستها هیچ اپوزسیون حدی حکومت اسلامی نمی تواند به حکومت امریکا دخیل ببندد.

حکومت امریکا تنها در دوران کارتر تنها زمانی میل به بیرون انداختن پهلوی پیدا کرد که صدای انقلاب مردم را شنید.به همین مسیر در حال حاضر و اینده تنها مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی است که حکومت امریکا را به تسلیم در مقابل مردم ترغیب خواهد کرد.

سیاست جوبایدن و ترامپ به رغم اختلافهای ظاهری روی یک خط اساسی می چرخیده و خواهد چرخید: سیاست هویج و چماق! ترغیب رژیم اسلامی به کار کردن با امریکا در منطقه .سیاست رشد همکاری !

بایدن همین سیاست را با تفاوتهائی با ترامپ دنبال خواهد کرد.چماق تحریم ادامه خواهد یافت اما قدمهائی برای توسعه همکاری در کنارش تا رژیم ترغیب شود!

گرایشهای راست مثل فرقه رجوی و پهلوی چی ها بازنده های واقعی ایستادن در کنار ترامپ بودند همانطور که بازنده حمایت از بوش ! دلیل اویزان شدن به امام زاده حکومت امریکا اینست که اینها در کسب حمایت واقعی مردم ایران نا امیدندو لذا سیاست از بالا را دنبال می کنند.

اما دنبال کردن برجام و همکاری با رژیم اسلامی و کاهش فشار تحریمها از دید من فضای بهتری برای رشد مبارزات سرنگونی طلبانه مردم در ایران خواهد بود.دهنه زدن به سیاستهای چنگ طلبانه و کشاندن رژیم به میزهای مذاکره بین المللی امکان مانور مردم ازادیخواه را بالا خواهد برد.

ورود جناح بایدن از این دیدگاه فرصت دیگری برای جنبش انقلابی است.نه از این رو که او ربطی به مردم ایران دارد که هیچ همانطور که گفتم او و حکومتش متحد استراتژیک رژیم ملاها ها خواهند بود همانطور که حزب جمهوریخواه و ترامپ!

از فضای غیر جنگی مردم و طبقه کارگر بهتر می توانند برای سازماندهی و مبارزه علنی استفاده کنند.

خلاصه کنم:

در این مقاله به سر فصلهائی در موضوع خزیدن بایدن و شرکایش به کاخ سفید پرداختم.هنوز چند روزیست او  به مسئولیت رسمی حکومت در امریکا رسیده و برای اکثریت مردم در امریکا و دنیا مسیری را که طی خواهد کرد عیان نیست. دقیقا از این روست که من و امثال من باید این خط بایدن را برای مردم روشن کنند.او نماینده طبقه حاکمه امریکاست که نگران شکاف طبقاتی و شکاف درون طبقه حاکمه امریکاست.او به جلو امده که کلیت طبقه حاکمه را متحد کند و مردم و مطالباتانشان را فرونشاند .

او تلاش خواهد کرد که امریکا را به رهبری سیاسی اقتصادی دوران اوباما برگرداند.اینها رویاهای اوست.

در شرایط بحران عمومی سرمایه داری و سقوط حاکمیت و ابرقدرتی امریکا در جامعه جهانی بایدن هم تلاشی شکست خورده خواهد بود.

سیاستهای راست او را نیز مثل ترامپ باید افشا کرد و مسیر مبارزه برای ازادی و برابری را نشان جامعه داد.در ایران هم مردم باید به خود به سازماندهی خود برای سرنگونی رژیم اسلامی تکیه کنند و منتظر این حاکمان امریکا نمانند.اینها معجزه نمی کنند اینها متحدین حکومت اسلامی بوده اند و خواهند ماند تا دوران انقلابی.تنها اون زمانست که حکومت امریکا تلاش خواهد کرد “الترناتیوهای خود” را به قدرت سیاسی تزریق کند درست مثل قیام ۵۷ که اتفاقا پیروز هم شد یا مثل قیامهای اخیر زیر نام “بهار عربی” .

اینست وظیفه روشنکفران انقلابی و احزاب چپ که برای پیروزی طبقه کارگر مبارزه می کنند.افشای پیگیرانه حاکمیتها چه در ایران چه امریکا و شکستن توطئه های همه اینها بر علیه مردم!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate