٦ ژانویه میخ دیگر بر تابوت ترامپیزم

مقدمه:

٦ ژانویه سال ٢٠٢١ روز بسیار مهمی در تاریخ امریکا و جهان محسوب می شود. سال ٢٠٢٠ سال سرنگونی عملی ترامپ و سیاستهاش بود اما او با نپذیرفتن شکست خود سیر سقوطی را اغاز کرد که در ٦ ژانویه بواقع تکمیل شد.

روز ۶ ژانویه بطور سنتی زمانی است که کنگره و سنای امریکا بعد انتخابات ریاست جمهوری باید جمع شوند و ارای الکتورال هر ایالت را بخوانند و تصدیق کنند و مهر بزنند و نهایتا جمع کنگره و سنا به همراه رئیس جمهور وقت به رای مردم امریکا رسمیت بخشیده و ریاست جمهور اینده امریکا و معاونش  را اعلام کنند.

امسال اما دنیا شاهد صحنه های غیر طبیعی بود که ناشی از تلاشهای از سر استیصال ترامپ و حامیانش بود.او  و همفکرانش هزاران لمپن را از سراسر امریکا بسیج کردند تا جلوی کنگره جمع شوند. ابتدا پسر عقب مانده ترامپ این جمعیت را تههیج کرد که “حکومت را پس بگیرند” و بعد این اراذل به ساختمان کنگره حمله کردند .درها و چنجره ها را شکستند و بعد از درگیری با پلیس محافظ وارد ساختمان و دفاتر شدند و کلی سلفی گرقتند! این تلاشهای عبث با کشته شدن ۵ نفر و زخمی شدن دهها  ادامه یافت. با ورود گارد ملی تعدادی از این لمپنها را دستگیر کردند و بقیه را بیرون انداختند.

نشست مشترک کنگره و سنا با حضور معاون ترامپ مایکل پنس ادامه یافت و رای نهائی به ریاست جمهوری بایدن تایید شد. اینها پرده اول از وقایعی است که در ۶ ژانویه استارتش زده شد.

در این مقاله بحثم را در مورد اهمیت این روز در شکست قطعی ترامپیزم ادامه می دهم:

(۱)تعاقب روز ۶ ژانویه چه بود؟

 

متعاقب پایان ۶ ژانویه رهبر کنگره امریکا خانم پلوسی تلاشهای چند جانبه ای را اغاز کرد .از سوئی رهبران پلیس محافظ کنگره یکی یکی اخراج شدند بخاطر عدم کنترل حمله اراذل به کنگره و از سوئی اف بی ای و پلیس در سراسر امریکا مامور شد تا این اراذل هر جا هستند دستگیر شوند. تا همینجا تعداد دستگیریها بالای ۸۰ نفر گزارش شده و همچنان ادامه دارد.

بخش دوم تلاشها روی کنار زدن ترامپ از مقام ریاست جمهوری متمرکز شد حتی وقتی کمتر از دو هفته به پایان ریاست جمهوریش مانده. از مایکل پنس خواستند او اعلام کند که ترامپ شایسته ادامه ریاست جمهوری نیست که هنوز سکوت کرده و لذا کنگره رسما در دو شنبه این هفته یعنی فردا طرح استیضاح دوم ترامپ را اغاز خواهد کرد.

هدف حزب کنگره امریکا اینست که ترامپ را در همین ۱۱ روز باقیمانده زمینگیر کنند و با استیضاح امکان شرکت او در انتخابات بعدی امریکا و گرفتن هر پست دولتی را ببندند. ترامپ الان مسئول تمامی بلوائی است که در ۶ ژانویه اتفاق افتاد .

نکته جالب که شخصی ترامپ را بهتر نشان می دهد سخنرانی او بعد ۶ ژانویه بود که طی آن همه اراذلی را که به کنگره حمله کردند خاطی نامید و موضوع دستگیری.همانها که او در ۶ ژانویه تشویق به حمله کرده بود حالا شدند خاطی و قانون شکن! ترامپ در طی زندگیش هیچ دوستی نداشته و به سرعت در مواقع لازم دوستانش را به لبه تیغ سپرده.

بله ! صحنه ها در سیاست امریکا بسرعت عوض می شوند و اهمیت تاریخی انها نه تنها برای امریکا بلکه برای دنیا بسیارست.

(۲)بایدن و” سیاست “او در مقابل ترامپ و اینده اش:

همانطور که در مقالات گذشته توضیح دادم(*) بایدن  متعلق به جناح راست حزب دموکرات است یعنی اهل بخیه است.او بارها اعلام کرده می خواهد دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را اشتی دهد با هم بخورند! او بارها اعلام کرده به ترامپ بعد از پایان دوره  اش کاری نخواهد داشت! چرا که خواهان “اتحاد دوباره ملت امریکاست”!

طبیعتا “ملت امریکا” در ذهن او یعنی دو قطبی نژاد پرست و نئوفاشیست با مردم عادی! یعنی سرمایه داران کله گنده با زحمتکشان! او می خواهد اینها را اشتی دهد!

بایدن بعنوان بخشی از قدرت حاکم در امریکا می داند چه می کند.این قدرت دو حزب دارد و قرار ندارند  مردم امریکا را واقعا شریک کنند. ترامپ عامل انشقاق بین این دو حزب شد بایدن قرار دارد امریکا را به قبل دوران ترامپ برگرداند که البته از دید من بسیار دیر است و امکان ندارد!

متعاقب ۶ ژانویه بایدن خود را از پیگیری قانونی ترامپ رسما کنار کشید با این توجیه که کارهای دیگری دارد!

بله درون حزب دموکرات امریکا بایدن به راست ترین جناحش اویزانست و نمی خواهد ترامپ ضربه بخورد چون بالاخره ترامپ هم بخشی از بیلیونرهای حاکم است اهل خانواده است و ضربه خوردن او برای “نظام” خوب نیست .مردم عادت می کنند بیلیونرها را به اخیه بکشند بد می شود! سنت بدی می شود!

(۳)ترامپ خود را برای استیضاح دوم در مقابل کنگره اماده می کند

 

این اولین بار است یک رئیس مهور دوبار به استیضاح کشیده می شود. بار قبلی ترامپ فقط بخاطر اکثریت حمهوریخواه در سنا توانست از سقوط حان سالم بدر ببرد .اینبار معادله به هم خورده.انتخابات ایالت جورجیا دو صندلی را از دست جمهوریخواهان گرفته و استیضاح ممکنست  پیروز شود.

استیضاح ترامپ در این موقعیت اعداف کوتاه مدت و بلند مدتی دارد.از سوئی او را زمینگیر می کنند تا حلوی هرگونه تصمیم دیوانه وار او را بگیرند و از سوئی اینده سیاسی او را ازش خواهند گرفت.

تلاشهای چند روز اخیر ترامپ و حامیانش برای حدا کردن او از طرفداران لمپنش بجائی نمی رسد.او با قربانی کردن لمپنها و ارذل  از خودش نمی تواند از عواقب قانونی نجات پیدا کند.به اندازه کافی سند از او و خانواده اش هست که ثابت کند او پشت واقعه ۶ ژانویه بوده.

لذا از دید من ترامپ به جهت سیاسی به انتهای خط رسیده و بلاهتهای خودش هم این روند را تسریع کرده.او زیادی روی “قدرت مردمیش” حساب باز کرده بود.

نظر سنجی ها نشان می دهد که اکثریت مردم امریکا منجمله حامیان سابق او خواهان برکناری او هستند.حتی اگر ۱۱ روز دیگر باید برود  خواست مردم اینست که زودتر برود!

جولیانی وکیل عقب مانده و کودنی که روند شکایاتش در مورد انتخابات جوکی بود بسیار بی مزده حالا اعلام کرده “موکل ترامپ” خواهد بود! یا حداقل داوطلب شده! بسیار بازه خواهد بود ببینیم این موجودات چگونه می خواهند از ترامپ دفاع کنند!

(۴) ایا ترامپ اینده ای در سیاست امریکا خواهد داشت؟ ترامپیزم چطور؟

برخی فکر می کنند که ترامپ پایان کارش هست اما ترامپیزم هنوز خطر مهمی است.در مورد اول من بارها اعلام کردم اینده ای برای ترامپ نیست در سیاست امریکا حتی قبل ۶ ژانویه.دلایلش را هم به تفضیل اوردم(۱)

اما در موضوع دوم یعنی اینده ترامپیزم در امریکا:

اولا:

اگر ترامپیزم را استفاده از پوپولیزم و ناسیونالیزم و نئوفاشیزم و نژاد پرستی نعریف کنیم و نه فردیت ترامپ دیگر ترامپیزم نداریم.ترامپیزم همه اینها کنار هم بوده.همانطور که ریگانیزم فقط سیاستهای عمومی ریگان نیست بلکه معجونی از اون سیاستها و شخصیت ویژه اوست. لذا با تعریف درست از ترامپیزم ، من ترامپ را از ترامپیزم جدا نمی بینم و پایان ترامپ را پایان ترامپیزم هم می بینم.

دوما:

 اگر منظورمان اینست که پوپولیزم دست راستی در اشکال دیگری ممکنست دوره ای دیگر مردم را فریب دهد؟ من فکر می کنم در این موضوع هم واکسن ترامپ و تجربه ترامپ مدتها و مدتها مردم امریکا را در مقابل سیاستهای مشابه او ایمن کرده. جنبشهای اجتماعی که ترامپیزم را شکست دادند ضامن ناتوانی گرایشات راست پوپولیست و نژاد پرست خواهند بود.

اگر به ریشه های سرنگونی ترامپ دقیقتر شویم براحتی می توانیم توضیح دهیم چرا به مرور زمان با تغییرات  وسیع جمعیتی در امریکا و سیاسی شدن جامعه امریکا حتی در ایالات جنوبی امریکا مثل تگزاس که سنتا راست بودند ، توان راست در امریکا رو به افول است.

حزب جمهوریخواه امریکا حزبی رو به افول است و ترامپ یکی از اخرین تلاشهای این حزب بود برای توده ای شدن! قبلا اینها حزب چائی ساختند نگرفت ! ترامپیزم هم برگ اخرشان بود!

(۵)حزب جمهوریخواه ، حزب ترامپ یا حزب جمهوریخواه؟

با سقوط ترامپ احمق هائی مثل پسرش اعلام کردند حزب جمهوریخواه حزب ترامپ است! خوب اینها بادشان نیست عده ای حزب ریگان را جاودانه می پنداشتند اما حزب جمهوریخواه از اون هم عبور کرد! زمان و شرایط راست را وا می دارد که رهبران و گرایشات جدید را دنبال کند.

حزب جمهوریخواه در طول ۴ سال گذشته زیر سایه ترامپ رفت با سیاستهای کاملا متفاوت اما سقوط ترامپ کسی را کنار او نگه نخواهد داشت!

واقعیت اینست که رفقای تا دیروز رفیق ترامپ در سنا یمی یکی و چند تا جند تا به همراه اعضای کابینه او از او کناره گرفته اند و سیاستهای خارجی و داخلی او را به زباله انداخته اند.

ترامپیزم بعنوان سیاست پاسخ بحران جاکمیت در امریکا نبوده و لذا بیرون انداخته می شود.حزب جمهوریخواه با چهره های جدید و سیاستهای راست منطبق با نظم سرمایه داری جهانی خود را بازسازی خواهد کرد.

حزب جمهوریخواه اما در بلند مدت محکومست به شکست.راست در امریکا مجبورست عقب بنشیند.جنبشهای اجتماعی از یکسو و بی پاسخی سرمایه داری از سوی دیگر جایگاهی برای اینده حزب جمهوریخواه نخواهند گذاشت.

از دید من ترامپیزم و ترامپ اگر از فشارهای قانونی و زندان رها شوند، شاید بروند حزبی دیگر بسازند و سوته دلانی را جمع کنند اما تاریخ سیاسیشان در امریکا تمامست. زورشان را زدند و خرابیدند.

(۶)”دستاوردهای” ترامپ برای امریکا چه بود؟تناقض درونی پوپولیزم راست:

ترامپ با این شعار وارد سیاست شد که می خواهد برای امریکائی کار کند. ما فعلا به سیاست خارجیش کاری نداریم!

او برای کدام امریکائی کار کرد؟

۴ سال حکومت او دره فقر  عمیقتر شد. سرمایه دارهای وال استریتی بسیار پولدارتر شدند.امازون و این روزها تسلا به ثرومتمندترین  ها ارتقاع یافتند. در بالای جامعه امریکا جتی در دوران کورونا سود و ثروت متمرکزتر از همیشه شد.

امریکا دیگر “طبقه متوسط” ندارد.این “طبقه” که پروپاگاندای حاکمیت امریکا بوده بشدت سقوط کرد.مزدبگیران یقه سفید و طلائی یه یقه ابی ها می پیوندند و اینده برای انها هم سخت تر است.

سقوط زندگی بیکاری تیرگی اینده برای مزدبگیران بیش از همیشه است.

صفهای  میلیونی مردمی که دنبال غذا هستند طولانی تر می شوند.

ترامپ نتوانست به وعده های خود در مقابل “:برگردادن صنایع به امریکا عمل کند.مهاجرت صنایع به بیرون کشور ادامه یافت.

زیر ساختهای ترابری  را هم نتوانست بهبود بخشد. نظام اموزش کهنه و پوسیده و نظام پزشکی که عملا نشان داد در مقابل کورونا جقدر ناکاراست.

ترامپ امریکا را به مقام اول رساند! مقام اول در ابتلای به کرونا و مرگ و میر بخاطر کورونا و همفکران او در برزیل هم نشان دادند در رکورد شکنی ترامپیستی دنباله روی او هستند.

ترامپ نشان داد حتی رای مردم را بر نمی تابد.او در پیام تلفنیش به فرماندار جورجیا رسما می خواهد برایش ۱۱ هزار رای بسازند!

ترامپ ثابت کرد که پوپولیزمش دروغینست.او ربطی به مردم امریکا به اکثریت زحمتکش امریکا نداشت و ندارد.برای او امریکا همان طبقه بیلیونر هستند و وال استریت. مردم در ذهن او هماننتد که در ذهن هبتلر! فقط ابزار برای رای گیریهای انتخاباتی. اینها بطور واقعی دستاوردهای ترامپی بودند.

ترامپ دقیقا بخاطر شکستش در پاسخگوئی به خواستهای به حق مردم امریکا شکست خورد.مردم امریکا او را از خود نمی دانند و انها که فریب خوردند در حال بیدار شدند.

بواقع پوپولیزم راست یک تناقض است.این پوپولیزم در زمان فاشیزم و نازیزم دوره ای انهم به ساختن جنگ جهانی توانست روی کار بماند.تداوم پوپولیزم در دوران صلح ناممکنست. نمی شود ادعای حمایت از مردم کرد و سرمایه داران را بالا کشید! نمی شود!

(۷)تغییر موازنه طبقاتی در امریکا:

 

از دید من عامل درجه اول سقوط ترامپ و ترامپیزم تغییر ماهوی موازنه طبقاتی در امریکا و شیفت امریکا به چپ است. این تغییر برگشت ناپذیر است چرا که بر بستر بحران لاعلاج سرمایه داری ایجاد شده.

سرمایه داری در پاسخگوئی به جامعه ناتوانست.نمی تواند حقوقها را بالا ببرد.نمی تواند بهداشت رایگان اموزش رایگان را بپذیرد.

سرمایه داری امریکا حتی توان یک سوسیال دموکراسی ابکی مثل برنی سندرز را ندارد.

جنبش های اجتماعی در سراسر امریکا در لایه های مختلف طی ۴ سال ترامپیزم رشد کردند و عامل اصلی در بیرون انداختن او از کاخ سفید بودند.

این جنبشها هنوز سر سیاسی مستقل ندارند و جناح چپ حزب دموکرات سنتا با انها بازی کرده.زمانی که این جنبشها دارای تحزب مستقل شوند روند رادیکالیزه شدن سیاسی در امریکا تسریع خواهد شد.

مردم امریکا از جهت سطح زندگی مرتب در حال سقوطند.امریکا در میان کشورهای سرمایه داری از جهت سطح زندگی اکثریت جامعه بسیار غقب است.

عقب ماندگی متد امریکائی حکومت و نبود مشارکت واقعی مردم در نظام حکومتی قانون اساسی پوسیده که پاسخگوی نیازهای جامعه نیست اینها همه و همه موضوعات واقعی مبارزه طبقاتی در اینده هستند.

من بعنوان فردی که در امریکا زندگی می کند نسبت به تحولات اینده امریکا بسیار خوشبینم. چرخش به چپ در امریکا ادامه خواهد یافت این تنها راه سعادت مردم و اکثریت زحمتکش امریکاست.سوسیالیزم بعنوان نیاز جامعه بتدریح در گفتمانهای سیاسی اجتماعی ظاهر می شود.

آینده امریکا در گروی پیشروی این جنبشهای رادیکال و چپ و سوسیالیستی است.آنچه مهم است هیج مدام از احزاب دوقلوی دموکرات و جمهوریخواه پاسخگوی نیارهای مردم امریکا نیستند و برگردادن امریکا به قبل روران ترامپ هم راهگشا نخواهد بود!

منابع دیگر از این نویسنده :

(۱)اینده ترامپیزم و افق مبارزه طبقاتی در امریکا

مناظره سیاسی – آینده ترامپیزم و افق نبرد طبقاتی در امریکا (monazere-siasi.com)

(2)سقوط ترامپ و افق اینده سیاست در امریکا

آرشيو مطالب سايت آزادى بيان » Blog Archive » سقوط ترامپ و افق اینده سیاست در امریکا (azadi-b.com)

(3)شکست ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری امریکا چه تعاقبی دارد؟

آرشيو مطالب سايت آزادى بيان » Blog Archive » شکست ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری امریکا چه تعاقبی دارد؟ (azadi-b.com)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate