برداشت متضاد راست و چپ در مورد ۸ مارس امری طبیعی و غیر قابل انکار!

مقدمه:

در شرایطی که تضاد طبقاتی افزایش می یابد منجمله در جریان عروج قیامهای مردمی ، نبرد اجتماعی به فرصه های مختلف کشیده می شود منجمله عرصه فرهنگی و نظری .

طبقات و گرایشات مختلف  سر مفاهیم هم درگیر نبرد می شوند و چنگ “برداشتها و تعابیر” بیشتر می شود.

گرایشات راست عموما در این شرایط تلاش می کنند که مفاهیمی که گرایشات انقلابی در دوران قبل قیامها بکار می بردند “تصاحب” کنند و از درون خالی کنند.

مثلا محمد رضا پهلوی در اخرین ماههای حکومتش گوش شنوائی می یابد که “صدای انقلاب را می شنود” و گرایشاتی مثل چبهه ملی هم انقلابی می شوند.

در جریان قیام ۱۴۰۱ هم همین روند  تشدید شد تا انچا که رضا پهلوی که دهه ها ضد انقلابی بود به حامی “انقلاب زن زندگی ازادی” تبدیل می شود و انترناشنال صدای حکومت عربستان و اسرائیل پرچمدار انقلاب می شود!

اینها البته دنبال “انقلاب مخملی” هستند و دنبال دزدیدن واقعی انقلاب مردم همانطور که در سال ۱۳۵۷ بی بی سی و صدای امریکا هم به انقلاب پیوسته بودند و بی بی سی از مهمترین رسانه های تبلیع گرایشات اسلامی بود.

این قطب بندیها در استانه چپ نمی ایستد و تضاد تعابیر و روایتها به درون گرایشات مدعی چپ هم داخل می شود و نمونه اش جنگی سیاسی و نظری در مورد انقلاب  و تضادش با مهملی بنام “انقلاب زن زن زندگی ازادی” بوده و گرایشات مدعی چپ سر همین مفاهیم و سر موضوعاتی مثل بیانیه ها بشدت قطب بندی شده اند.

در میان گرایشات مدعی چپ بخشی توده ای و نئوتوده ای هستند که تلاششان مثل سال ۱۳۵۷ اینست که از مفاهیم “فاکتور بگیرند” و مخرج مشترک بین راست و چپ بسازند.

برای پیشبرد سیاست “همه با هم” نبرد نظری سر مفاهیم بصورت “تلاش برای یافتن زبان مشترک” بین راست و چپ مشاهده می شود.خود مفهوم “انقلاب زن زندگی ازادی” یا همین ۸ مارس محل نبرد گرایشات راست و چپ و نئوتوده ای می شود.

گرایشات تئوتوده ای منجمله حزب حمید تقوائی و متعلقین(یعنی ادمهائی که قبلا در این حزب بوده اند یا در حاشیه ان هستند)مثلا شمه صلواتی می ایند از ۸ مارس یک مخرج مشترک بگیرند و بگویند که “راست و چپ” خوبست سر ۸ مارس متحد شوند!

من خوشحالم افرادی مثل اناهیتا اردوان می ایند و بساز  افرادی مثل شمه صلواتی را به هم می ریزند که هوشیاری انها را نشان می دهد.

اما اینجا چند نکته اضافه می کنم:

(۱)استقبال شازده پهلوی و مادرش از ۸ مارس!

همه شاهدیم که شازده و فرح خانم امده اند برای ۸ مارس پیام می دهند و جشن می گیرند! همینها در زمان حکومتشان این حرفها نمی زدند! خود رژیم اسلامی هم از ابتدای بقدرت رسیدن سیاستی موازی با ۸ مارس داشته و انرا بعنوان روز کارگر قبول کرده در حالیکه در این مفهوم بطور مورد انتظاری دخالت کرده و انرا دفورمه کرده.

اما چرا؟ چرا این گرایشات ضد کارگری  ۸ مارس را جشن می گیرند؟

طبیعی است بخشی از این ماجرا عوامفریبی باشد.

راست حاکم بر ایران و راست خارج کشوری تلاش دارد تمامی مفاهیمی انقلابی را بدزدد و از ان خود کند. این بخشی از استراتژی ساختن مهملی است و ماسکی که خود را انقلابی نشان دهد! 

اما طبیعتا با تغییر درونی این مفاهیم هدفش به خط کردن جامعه در جهت اهداف خود است و نه بیشتر.

(۲)سابقه تاریخی “وجه مشترک گرفتن از مفاهیم در ۳ نسل چپ ایرانی:

طی بیش از یک دهه  مقالات من روی این نکته تاکیید داشته که نسل اول و دوم چپ ایرانی (توده ای ها و فدائیها) و مشتقاتشان مثل راه کارگریها عموما روی ساختن بلوک “جبهه خلق” فعالیت کردند و درکشان این بود که طبقه کارگر باید با خرده بورژوازی و بروزوازی ملی متحد شود و انقلاب دموکراتیک بسازد.

لذا در تمامی سیاستها دنبال مخرج مشترک گیری بودند و هستند.

در مقابل این سنت چپ نسل سوم از پیکار و حزب کمونیست ایران و نهایتا کمونیزم کارگری منصور حکمت درست بر عکس، تاکیدش این بود که طبقه کارگر باید مسیر خود را برای کسب قدرت سیاسی از طریق جداسازی و قطب بندی طبقاتی و منجمله در تبیین دائم تفواتها جلو ببرد

از مهمترین  این جداسازیها مفهوم دموکراسی بود و جدا شدن از این مفهوم کشدار و رجوع به مکانیزم قدرت کاترگری در نظام شورائی در مقابل حکومت دموکراسی

در طی تکامل چپ نسل سوم مرتب همین نبرد دائم سر قطب بندی ها و شاف سازیها ادامه یافت تا اینکه بخشی از این کمونیزم کارگری دنده عقب زد و شد حزب تقوائی که دقیقا در مسیر توده ایزم عقب نشسته دو دوباره دارد جبهه متحد حلق می سازد و بین راست و چپ دنبال اشتراک می گردد.

شمه صلواتی و همفکران او از این گرایش هستند و خصوصا شمه صلواتی طی یکسال گذشته مقالاتی عحیب تر هم دارد و مثلا دلش برای بلوک شرق و بلوک شوروی تنگ شده و بسیاری داستانهای دیگر و الانهم دنبال ۸ مارسی است که چپ و راست رویش توافق کنند!

(۳)۸ مارس درک فمینیستی و ۸ مارکس درک رادیکال کارگری:

در موازات گرایشاتی که انقلاب ایران را “زنانه” و می بینند قیام ۱۴۰۱ را “انقلاب ژن ژندگی و آزادی”! گرایشی الان در راست هست که ۸ مارس را “یاداور فمینیزم و آزادی زن” می بیند.

خود تاریخ ۸ مارس از جنبش کارگری امده و یاداوری گرایشی سوسیالیستی است در اواخر قرن ۱۹.

۸ مارس پرچم گرایشات سوسیالیزم بین الملل بوده و این سنت را کمونیستها با انقلاب اکتبر جلو بردند.

نگرشی که ازادی زن را از ازادی کلیت جامعه از نظام سرمایه داری جدا نمی کند الان در برابر گرایشی قرار گرفته که ۸ مارس را می خواهد به یک فمینیزم ابکی تقلیل دهد تا شازده هم انرا بپذیرد!

۸ مارس ابکی بخشی از مصحکه زن زندگی ازادیست.

جداسازی مسئله زن از مسئله نظم سرمایه داری و ادعای اینکه انقلاب می تواند زنانه یا مردانه باشد.

این تغییر ماهیت در بیانات نیست بلکه تحولی در گرایشاتی مدعی چپ است که دنبال همان توده ایزم و نئوتودایزمی هستند که رویای حکومت همه با هم دارند و هدفشان را تا سطح خواستهای بورژوازی یعنی پایان دادن به نظم اخوندی تفلیل داده اند.

این مخرج مشترک گرفتن بواقع  عقب نشینی و دنباله روی از راست است و نه حتی یک توافق بینابینی! این تسلیم نظری و ایدئولوژیک و سیاسی است.

خلاصه کنم:

بر خلاف گرایشاتی که دنبال مخرج مشترک گرفتن هستند و ۸ مارس را به روز ازادی زن بدون پایان سرمایه داری پیوند می زنند بر خلاف فمینیستها کمونیستها ازادی زن را با ازادی از نظام سرمایه داری پیوند می زنند چیزی کاملا متضاد از ارزوهای شمه صلواتی و حزب تقوائی اینا!

این وظیفه گمونیستهای رادیکال  و حامی سوسیالیزم است که در نبرد بر سر مفاهیم  هوشیار باشند و فریب این بازیهای سیاسی و فکری “همه با همی” و نئوتوده ایستی را نخورند.

جامعه و طبقه کارگر باید  مرز خود را با گرایشاتی که ۸ مارس را می خواهند به فمینیزم گره بزنند و انقلاب کارگری را به “انقلباب زن زندگی ازادی” تقلیل دهند و نظام سرمایه داری را به جامعه حقنه کنند با شکل دیگر، بایستند و به قطب بندی طبقاتی فرهنگی و سیاسی و شفاف سازیها دامن بزنند.

زنده باد مبارزه برای ازادی برابری و حکومت کارگری

ازادی زن در گروی ازادی از نظم کثیف سرمایه داریست!

منبع:

(*)آقای شمی صلواتی، تجلیل از هشت مارچ یا آشتی طبقاتی؟(اناهیتا اردوان) 

www.azadi-b.com/?p=42544

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate