نفی جدال الترناتیوها  و سرگیجه “نقش شورا و حزب” در بستر قیام ۱۴۰۱

مقدمه اول:

اینکه در تاریخ کمونیزم مارکس و لنین تعمیق نبرد طبقاتی در استانه قیامها و انقلابها بعنوان بخشی از قانون مبارزه طبقاتی مشاهده و ارائه شده فکر نمی کنم اختلافی باشد در انها که با ادبیات اینها اشنائی دارند. اینکه در استانه انقلاب اکتبر هم با هر قدم تشدید مبارزه با تزار تمامی تلاش لنین و حامیانش تثبیت و شفاف سازی تضادهای الترناتیوها بوده حتی در مرحله ای درون حزب سوسیال دموکرات و اینکه لنین برای پیشبرد انقلاب در تمامی مراحل به تضاد الترناتیوها اشاره داشته بازهم فکر نمی کنم هیچ ادم صادقی منکرش باشد.

لذا از این نکته بگذرم می رسم به ماجرای “نقش شورا و حزب در حکومت” که متاسفانه بر خلاف ادعای لنینیستهای ضد استالین، ماجرای “خدعه” از زمان استالین اغاز نشد و بطور مستندی فراخوان به حکومت شوراها بسرعت به فراخوان به رهبری حزب و دنباله روی شوراها و کنترل شوراها و سرکوب شوراهای “غیر حزبی” و نهایتا سرکوب معروف کرونشتاد کشید انهم در زمان لنین (۵) لذا تا اینجا طبق تاریخ واقعی اون “خدعه” حکومت بدست شورا و بعد حکومت بدست حزب دقیقا توسط لنین و حامیانش انجام شد و این پایه معضل لنینیستهاست در ورود به بحث ارتباط شورا و حزب!

اما منصور حکمت در برنامه دنیای بهترش دچار سرگیجه ای بود منجمله در مورد تکلیف حزب و شوراها که ناشی از ایستادن میان دو صندلی لنینیزم و لیبرالیزم چپ می شد.که من مفصلا در ارشیو نقد برنامه دنیای بهتر توضیح دادم(۲و۳)خوب تمامی احزاب موسوم به کمونیست کارگری در این موضوع جایگاه حزب و شوراها دچار همین سرگیجه بوده اند و چون شهامت نقد و تغییر برنامه حزبشان را نداشته اند لذا طبیعی است که حامیانشان دچار این سرگیجه ها باشند.

مقدمه دوم:

قیام ۱۴۰۱ بطور طبیعی باعث قطب بندی طبقاتی و سیاسی در درون و بیرون ایران شده است.کاملا طبیعی است که با تداوم این قیام ، مبارزه نظری و فکری گرایشات مدعی الترناتیو بالا بگیرد. مهم اینست که فعالین درون و بیرون کشور این مبارزات فکری را نه “نابهنگام” بلکه بخشی از روند مبارزاتی ببینند و اهمیت ان را در راهگشائی جامعه درک کنند.

جامعه ایران نمی تواند به آمدن به خیابان بطور دائم ادامه دهد و نمی تواند فقط به شعارهای سلبی دلخوش کند بلکه باید بداند که چه مسیری در پیش رو دارد و دقیقا برای چه می جنگد و خون می دهد. البته راست جامعه نمی خواهد جامعه درک اثباتی پیدا کند و نمی خواهد جامعه بیش از ابزار بقدرت رسیدن طبقه سرمایه دار به شکلی دیگر ، کاری انجام دهد.

راست می خواهد جامعه یک “کاوه اهنگری” باشد که نهایتا تاج بسر فریدونی بگذارد برود دنبال کارش!

اما در میان چپها هم مبارزه طبقاتی و فکری متوقف نمی شود و درون گرایشات مدعی چپ قطب بندیها شدیدتر و شفافتر می شود.لذا نبرد نظری و فکری درون چپ هم تشدید شده و باید از ان به نفع رشد فکری جامعه و طبقه کارگر استفاده کرد.

در این فضاست که گرایشات نیم بند مدعی چپ بیشتر و بیشتر به راست چرخش می کنند و تضادهایشان با کمونیزم مدرن و رادیکال بیشتر دیده می شود.

نبردهای فکری که قبل قیام امروز در ایران بیشتر در محفلهای درونی چپ انجام می شد امروزه موضوع و نیاز جامعه است و مهمترینش بحث الترناتیو و محتوی الترناتیو و طرح چپ رادیکال برای فردای سرنگونی حکومت کنونی و تعابیری که این چپ مشخص در مورد تعریف سرنگونی دارد.

با تشکر از اقبال نظرگاهی که تا اینجا که می دانم عضو حزب تقوائی است که من با این فرض نظرات ایشان را نقد کرده ام و خواهم کرد.از این رو که ایشان در سایت آزادی بیان مقاله منشر می کند و بسیار واضح تر از بقیه هم حزبیهایش حرف می زند .شاید نظرات ایشان نظرات حزبش نیست و من خوشحال می شوم اگر یکی از هم حزبیهایش بیاید و این را روشن کند و اگر سکوت کنند طبیعتا من نظرات اقبال را در بطن نظرات حزب تقوائی همچنان نقد خواهم کرد و این را وظیفه کمونیستی خود می دانم. مخاطب من هم طبیعتا فعالین چپ رادیکال در داخل ایرانست و خارج ایران. اما برسم به نظرات ایشان (۱)

(۱)نظرات اقبال نظرگاهی در چند موضوع مهم در حاشیه قیام ۱۴۰۱

بدون شوخی عرض می کنم که از اقبال نظرگاهی مرتبا باید تشکر کنیم که ابهامات و مواضع راست حزبش را شفاف به بیرون ارائه می دهد و فضا می سازد که مورد نقد قرار گیرد.

ایشان در مقاله اخیرش (۱)فرازهائی دارد بی بدیل در ادبیات منتصب به احزاب کمونیزم کارگری. که من چند فرازش را اینجا می اورم تا خواننده بیشتر اشناشود:

اول: سوسیالیزمی که احزاب راست و چپ در قدرتش سهیم هستند که هیچ احزاب سناریوی سیاهی(بقول حکمت) می شوند “آداره کننده اماکن مذهبی”!

“تفاوت دو سیستم بورژوایی و سوسیالیستی نه در نوع و ترکیب حکومت -حزبی یا شورایی- بلکه در مبنای تقسیم کار اجتماعی و لغو کارمزدی و لغو مالکیت خصوصی بر ثروتهای اجتماعی است. کافی است که سیستم اقتصادی از سرمایه داری به سوسیالیستی تغییر کند؛ آنگاه دولتهای حزبی -چه احزاب راست و چه احزاب چپ- میتوانند همزمان در مدیریت و اداره جامعه سهیم باشند.

در این سناریو، بعنوان مثال اداره اماکن مذهبی ممکن است به مجاهدین سپرده شود و اداره اماکن تاریخی به سلطنت طلبها؛ امور حمل نقل را حزب جمهوری در دست بگیرد و امور و روابط خارجه را حزب لیبرال ببرد؛ آموزش و فرهنگ جامعه را حزب زنان در دست بگیرد و امور مربوط به کشاورزی را حزب کمونیست. کسب مسولیت و مدیریت هر بخشی با رای شوراها -شوراهای شهری و مرکزی- و برای زمان محدود خواهد بود”لذا حضور احزاب سیاسی و ازجمله احزاب راست، نه فقط مغایر با دولت شورایی نیست بلکه بخشی از آن و زیر مجموعه آن است

خواننده ملاحظه می کند که حامی حزب تقوائی از همین الان دارد “دم راستها را می بیند برایشان قدرت تقسیم می کند”!

دوم: چپها سنتی هستند چون حکومت حزبی را حامیند و “فرمالیته دخالت شوراها” و اقبال حزبش از چپها انتظار دارند که  نفرمایند الترناتیو ها در نبردند چون احزاب راست “وحشت می کنند” و اینکه دولت “کمونی؟”! دولت تمامی مردم است!

 اینهم نوشته ایشان:

   “بدون تعارف درک چپ-سنتی از کسب قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر همان حکومت حزبی خود با دخالت فرمالیته شوراها است؛ که نیروها و احزاب راست از جامعه محو شده اند. این رویکرد باعث وحشت نیروهای راست شده و آلترناتیو سوسیالیستی را متهم به استالینیسم کرده و می کنند. برخلاف درک و برداشت بعضی از چپ ها، دولتهای شورایی یا کمونهای شهری دولت کارگران و زحمتکشان علیه سایر بخشها و احزاب جامعه نخواهد بود. دولت کمونی، دولت تمامی مردم در یک شهر با حومه آن خواهد بود. کار دولت مدیریت و خدمات رسانی، و نه حکومت،”

من یادم هست بیچاره کوروش مدرسی را همین فرقه تقوائی متهم می کرد که گفته “فراخوان سوسیالیزم مردم را رم می دهد” چه غوغا کردند اینها اونزمان! حالا حامیشان رسما می گوید که ما نگوئیم الترناتیوها در نبردند که احزاب راست(نه حتی مردم!) وحشت می کنند(رم نمی کنند ها وحشت می کنند!)

خوب اینها نظرات اقبال نظرگاهی با زبان خودش!

(۲)جایگاه شوراها و احزاب بعد سرنگونی سیاسی حکومت فعلی:

طبیعی است ورود به این بحث بواقع تایید جنگ سیاسی الترناتیوهاست.یعنی فردی که بیاید بحث جایگاه شوراها یا حزب و یا مکانیزم قدرت الان بحثی بکند پذیرفته که دارد در نبرد الترناتیوها شرکت می کند.لذا اصل انکار نبرد الترناتیوها از سوی اقبال نظرگاهی با نوشته شدن مقاله ایشان در تضاد است.من لازم نمی بینم این سطح بحث را ادامه بدهم! حیف وقت خواننده!

اما جایگاه شوراها چه باید باشد اگر چپ رادیکال بقدرت برسد ؟

شوراها در اینده ایران نقش اداره کننده جامعه را باید داشته باشند و بخشی از ارگان حکومتی هستند که ابعاد نظارتی و کنترل اداره دولت بعنوان سازمان مدیریت جامعه را به عهده داشته باشد.

در نقدهایم به نظام شورائی توضیح دادم که امر کنترل و مدیریت باید عمیقتر شود و نظام انتخبی شورائی به نظام مدیریت مستقیم رشد کند که بحث عمیقتریست.اما تا همینجا شوراها با تجربه شکست سوسیالیزم حزبی که از لنین اغاز شد ، بی تردید نهادهای الترناتیو چپ رادیکال هستند.

جایگاه احزاب کجاست؟ بطور شفافی احزاب هرگز نباید به ارگان حکومتی برسند و کارشان سازماندهی سیاسی جامعه است و در انتخابات شوراها درست با حق مساوی به غیر حزبی ها محق هستند نمایندگانشان را در شوراها ارائه کنند.این طرح نتیجه بازنگریست در انچه به سر انقلاب روسیه آمد!

(۳)آیا حزب و شورا در تضاد همند یا “مکمل همند”

در طرح بالا که من ارائه دادم اینها ربطی به هم ندارند. نه مکمل همند و نه در تضاد هم.اینها بطور منطقی و روی کاغذ متباین هستند اما در عمل  می توانند در تقابل هم باشند که در جریان انقلاب اکتبر عملا ثابت شد در تضاد قرار گرفتند و لذا لنین “همه قدرت بدست شوراها”را پس گرفت افتاد بجان شوراهای “غیر حزبی”!

مکمل؟ این دیگر چه صیغه ای است؟! وقتی نقش اینها در نظام حکومتی اینده مشخص شد و شورا را ارگان حکومتی و حزب را نهاد اجتماعی سیاسی نامیدیم اینها همانطور که گفتم حتی مکمل هم نیستند.

طبیعی است که جامعه باید این نظریات را مثل نظریاتی که راست ارائه می دهد “پراتیک” کند و با تجربه مرزها روشنتر شود.

در ارشیو نقد برنامه دنیای بهتر توضیح دادم که طراحی نظام قدرت در جامعه گذار و سمتگیری سوسیالیستی مباحثی است که در برنامه احزاب کمونیست کارگری وجود ندارد و لذا اقبال نظرگاهی هم دچار سرگیجه هست و نمی داند چه کند. لذا فرق “کمون” و جامعه بعد سرنگونی حکومت فعلی را هم نمی داند!

(۴)تکلیف “بورژوازی” چه می شود؟ چه کنیم که اینها “وحشت” نکنند و رم نکنند و جنگ نشود؟!

اقبال نظرگاهی مثل دورانهای قدیم که پادشاهان گاها برای خواباندن حاکمان محلی “تقسیم قدرت” می کرد تا قضیه بخوابد تصمیم گرفته “ادارات” را با فرقه رجوی و پهلوی چی ها تقسیم کند که عصبانی نشوند ! به چپها هم که چون مخالف ایشان هستند طبیهتا “سنتی” هستند دستور می دهد از الترناتیو حرف نزنند چون جنگ می شود! اینست دو تاکتیک ایشان برای خواباندن دعوا!

اما بطور واقعی چه؟ بطور واقعی چپ رادیکال از همین الان باید مرزهای خود را راست را روشن کند.جامعه ای که می اید و رژیم را سرنگون می کند اگر پشت چپ بایستد ترسی از جنگ و عصبانی شدن راستها نباید داشت.

راست مگر چیست؟ چه زمان راضی می شوند اینها؟ وقتی منافع مردم و زحمتکشان را بدزدند انوقت راضی می شوند.تاریخ اینست.تعارف هم نیست.

وقتی از همین الان در تظاهرات امقال اقبال نظرگاهی را می زنند که شعار نده و بابک یزدی ها گله مند می شوند که چرا “پرچم حزبش ” را زیر سوال برده اند انوقت اقابل نظرگاهی می خواهد ما چپها ساکت شویم جیک نزنیم وگرنه سنتی هستیم و عامل خونریزی!

خومب! چپ رادیکال تکلیفش را با راست طی مبارزه برای سرنگونی سرمایه داری روشن می کند.مماشاتی در کار نیست مکگر به خیل توده ایها بپیوندید و با راستها شریک شوید!

این نبود انکه منصور حکمت می گفت! این ربطی به کمونیزم نسل سوم ندارد.اختراعی من دراوردی از حزبی به انتها رسیده و حامیانی گیج!

زنده باد مبارزه برای آزادی  برابری حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)دو قطبی کاذب دولت شورایی و دولت حزبی(اقبال نظرگاهی)

www.azadi-b.com/?p=30080

(2)معمای جایگاه حزب کمونیست کارگری نسبت به قدرت سیاسی در برنامه حزبیش

www.azadi-b.com/arshiw/?p=45966

(3)معضل حکومت شورائی و جایگاه آن در برنامه دنیای بهتر , بخش ٢٢ از نقد برنامه دنیای بهتر

www.azadi-b.com/arshiw/?p=45600

(4)نفی اشکار و رسمی شعار حکومت کارگری توسط اقبال نظرگاهی و حزب حمید تقوائی

www.azadi-b.com/?p=29560

(5) نامه سوم به لنین:وقتی بلشویزم به سرکوب طبقه کارگر می پردازد! سرکوب کرونشتاد

https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=18643

(6“دفاعیه” اقبال نظرگاهی از حزب تقوائی تایید دیگری بر سقوط این حزب به راست و پوپولیزم

www.azadi-b.com/?p=24940

نگاهی به آرشیو نقد برنامه دنیای بهتر بعد از ۸ سال

www.azadi-b.com/?p=13320

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate