نفی اشکار و رسمی شعار حکومت کارگری توسط اقبال نظرگاهی و حزب حمید تقوائی

مقدمه:

مقاله اخیر اقبال نظرکاهی و ادعایش که شعار “زن زندگی آزادی “هم شعار سلبی و است(۱) و هم ایچابی یک سند دیگر است که ایشان و حزبی که نمایندگی می کند رسما دنبال خط توده ایستی روان است و پوپولیزم این حزب به حدی است که دیگر این یا اون تاکتیک نیست که بشود دم خروس را درش دید بلکه بطور اشکاری خط این حزب در کنار چنبش راست همه با همی تثبیت شده و راه برگشتی هم برای این حزب به جمع چپ انقلابی متصور نیست.

اقبال نظرگاهی قبلا هم مورد نقد من بود(۳)ایشان واضح تر از بقیه هم حزبی هایش مواظب است که مردم دنبال سیاست ضد امپریالیستی نروند و گوش به مردم و دنبال مردم در کنار سایر گرایشات راست می دود تا ببیند امروز باید چه “نرمش قهرمانانه ای ” در مقابل راست انجام دهد انهم هنوز با نام “حزب کمونیست کارگری”.

اما مسئله اصلی امروز قیام ۱۴۰۱ که اقبال و حزبش مثل انترناشنال انرا “انقلاب” می نامد ، در مقابل چنبش چپ در ایران و خارج کشور وجود دارد .اینکه چه شعار محوری نماینده چه جنبشی است. با لحاظ اینکه شعارها در خیابان طبیعتا با رشد قطب بندی طبقاتی انعکاس خواستهای بلافصل و در مرحله عالی تر انعکاس خواست آلترناتیو خواهند بود.

لذا بحث در موضوع شعارهای محوری دقیقا بحث سر برنامه های آلترناتیو است هرچند که حتی خواستهای بلافصل هم در گرایشات راست و چپ بشدت متفاوت هستند.

در حال حاضر محدود کردن شعارها به “مرگ بر خامنه ای” یا “ما همه با هم هستیم” دقیقا چیزی است که راست می خواهد .و ادعای اینکه شعار “زن زندگی آزادی” شعار انقلاب ایران است بطور وسیعی توسط مدیای راست انترناشنال و بی بی سی و صدای امریکا و چهرهائی مثل معصومه قمی تا شازده پهلوی تکرار می شود. اینها بحث نیست بلکه فاکتهائی است که یا باید مخالف من بپذیرد یا نفی کند.

در این مقاله تمرکز من بار دیگر همانطور که در مقاله قبلیم توضیح دادم (۲)اینست که چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی و مرکزی چپ سوسیالیست خواه باشد و چرا اقبال نظرگاهی و حزبش  در استدلالاتش فقط به دره راست سقوط کرده است:

(۱)تنزل تعریف شعار سلبی و ایجابی توسط اقبال نظرگاهی:

اولا:

اقبال نظرگاهی متدهش اینست که مثل مواضع قبلیش برود ببیند کدام شعار بیشتر تکرار می شود و بعد انرا تکرار کند! همانطور که “مردم” برای او اغاز بقیه مواضعش بوده!خوب این همان پوپولیزم است که مواضع را از روی مردم کپی می کند. لذا ایشان مدعی می شود که این شعار “پرچم انقلاب بر علیه جمهوری اسلامی است”.

خوب در وجه دیگر ایشان روشن می کند که در ایران “انقلاب بر علیه جمهوری اسلامی” جریان دارد و ایشان هم دنبال این “انقلاب” افتاده! این دقیقا همان خط توده ایستی است که مثلا در پلنوم ۱۶ حزب توده در مقطع قیام ۵۷ توسط کیانوری پیشبرده شد!

در مقطه قیام ۵۷ کیانوری چنین استدلال می کرد که در ایران “انقلابی ضد سلطنت در جریانست”

“کمونیزم او یک کمونیزم ضد سلطنتی” بود(البته کاری نداریم که حتی در این حد هم چند سال قبلش نبود و خواهان رفرم نظام سلطنت بودند توده ایها و قیام مردم بود اینها را بیدار کرد!)

دوما: 

استدلال ایشان در مورد سلبی و اثباتی بودن شعار زن زندگی ازادی از کجا امد؟ 

ایشان فرمود:” این شعار در برابر حکومت اسلامی و در نفی آن حکم سلبی، و در رابطه با کسب خواستها و مطالبات مردم پس از سرنگونی، حکم ایجابی دارد”

ملاحظه بفرمائید ! مجددا سلبی و اثباتی بودن را در مقابل رژیم اسلامی تعریف می کند!

بسیار گفته ام که چقدر خوب شد منصور حکمت مرد و ندید اینگونه با نظراتش بازی می شود! بزرگترین دشمنان منصور حکمت حامیان او هستند.اینست سنت تاریخ .فقط هم مربوط به تاریخ حزب کمونیست کارگری نیست! بزرگترین دشمنان مارکس هم حامیانش بودند!

اقبال نظرگاهی مفهوم سلب و اثبات را دور حکومت اسلامی پیجیده و عمق نقدش به این نظام هم این نیست که این نظام سرمایه داریست با پوشش اسلامی! که اگر این بود مفهوم سلب و اثبات را هم بدور این عمق نقد تعریف می کرد.خیر!

از انجا که اقبال نظرگاهی و حزبش تمامی هدف خود را یک نظام اسلامی می بینند نهایتا کنار شازده پهلوی و سایر راستها سیاست خود را حول “سرنگونی رژیم اسلامی “تبیین می کنند و لذا مفاهیم سلب و اقبات را هم با متد توده ایستی بیرون می کشند و می شوند دنبالچه های تلویزیون انترناشنال با پرچم منصور حکمت!

(۲)ادعای نمایندگی ۳ جنبش توسط “شعار زن زندگی آزادی” توسط اقبال نظرگاهی:

اولا:

ادعای دیگر اقبال نظرگاهی اینست که در ایران ۳ جنبش است(زنان و کارگری و دانشجوئی) 

همین تقسیم بندی ایا ربطی دارد به تقسیم بندی منصور حکمت؟ خوب عاقلان قضاوت می کنند.در ادبیات منصور حکمت تقسیم بندی جنبشها طبقاتی است. جنبش راست (ملی اسلامی و پروغرب) در مقابل جنبش کارگری . در نوشته اقبال نظرگاهی تثسیم بندی طبقاتی نیست.ایشان زیادی دنبال تلویزیون انترناشنال است! طول موجش همانست!

همه فعالین کارگری و دانشجوئی یادشان هست که طبقه کارگر ایران از زبان اسماعیل بخش خواهان حکومت شورائی بوده و حکومت کارگران. جنبش دانشجوئی و زنان هم هرگز یکدست نبودند و طیف چپ این جنبشها خواهان حکومت طبقه کارگر در سیاست و همه شئون زندگی.

منصور حکمت هم از این زاویه به سیاست ایران برخورد کرده.

لذا تقسم بندی من در اوردی اقبال نظرگاهی بر اساس درک طبقاتی استوار نیست و لذا اساس نظریه اش لنگ می زند.

دوما:

 نه در حال حاضر و نه در اینده یک شعار «نمایندگی” جنبشهای متفاوت و متضاد را نمی کند.گرایشات فمینیست دست راستی هستند و گرایشات رادیکال برابری که اینها درکشان بسیار متفاوت است و راه حل را متفاوت می بینند.انقلاب زنانه و مردانه ندارد اگر ادم عاقل باشد و بدنبال برابری واقعی باشد می رود دنبال ریشه ها و در مقابل سرمایه داری مسئله برابری ازادی و زندگی را تعریف می کند که همینجا مشکل شعار مبهم “زن زندگی ازادی” روشن می شود.این شعار به اندازه ای مبهم است و گل و گشاد که شازده و معصومه قمی هم انرا بکار می برند!

اقبل نظرگاهی بخاطر پوپولیزمش و در کنار حزبش بشدت از سیاست منصور حکمت دور شده اند  و امروزه بواقع نماینده توده ایزمی با روکش کمونیزم کارگری شده اند.

ایا جامعه ایران نیاز به بیش از یک حزب توده دارد؟ ایا حزب توده کافی نبود که اینها اضافه شده اند؟!

(۳)عملیات تحویل سوسیالیزم خواهی به بعد سرنگونی حکومت اسلامی!

اقبال نظرگاهی از طبقه کارگر می خواهد که “شعار حکومت شورائی و طبقه کارگر وسوسیالیزم خواهی ” را بگذارند به بعد سرنگونی!

خوب اونها که با تاریخ حزب توده اشنائی دارند می فهمند که عین همین “درخواست” را حزب توده داشت! شازده پهلوی همین می گوید که “اختلافات را بگذارید به بعد” چه منطقی این ادعای اقبال را از این خیل شناخته شده جدا می کند؟ چه وجه مشترکی مانده بین متد منصور حکمت و این قبیله؟

اساس تضاد کمونیزم نسل سوم ایران (به رغم ایرادهای مشخصش که مورد نقد من بوده)با کمونیزمهای توده اییتس و فدائیستی این “فاز بندی” مخرب بوده که انگار در “فازی” کمونیستها می شوند “دموکراتیک ” و در “فازی می شوند سوسیالیست خواه.”انقلاب بشود بعدش تازه شعار سوسیالیزم بدهند! خمینی هم به مخالفان خود در استانه قیام ۵۷ همین را می گفت که “اختلافات را کنار بگذارید تا ایشان بشود حاکم “بعدش ” اختلافات را ارائه دهید!

در دید طبقاتی آنکه به قدرت سیاسی انقلاب پیروز می شود روز بعد انقلاب هم حاکمست و رقابت در جریان قیام است که تعیین کننده است.

لذا اقبال و حزبش به طبقه کارگر الان می گویند که حرف از حکومتش نزند “بعدها” بیاید حرف بزند!

آیا اینهمه زمین چرخید تا کیانوریها بشوند تقوائیها و اقبال نظرگاهی لازم بشود که تجربه چند نسل را ندیده بگیرد و بخیال خودش خط سیاسی پیش ببرد؟!

خلاصه کنم:

یکی از خوبیهای دوران قیام و انقلاب قطب نندیهای سیاسی است و روشن شدن اختلافاتی که دوره ای “میلیمتری” بنظر می رسیدند و چشم مسلح لازم داشتند که تشخیص داده شود.

امروزه حزب تقوائی و امثال اقبال نظرگاهی دیگر با چشم غیر مسلح از فاصله دور هم از کمونیزم نسل سوم مدعی حمایت از منصور حکمت فاصله گرفته اند.نزدیگی آنها به خط حزب توده هر روز بیشتر می شود و بد نیست در تعیین نام حزبشان این واقعیت را هم لحاظ کنند! 

فعالین کمونیزم رادیکال و سوسیالیزم خواه در جبهه افشای این چپ توده ایستی باید بکوشند اینهم بخشی از وظیفه پیشبرد قیام امروز ماست!

زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)شعار زن-زندگی-آزادی، هم سلبی و هم ایجابی(اقبال نظرگاهی)

www.azadi-b.com/?cat=403

(2)چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی چنبش چپ باشد؟

www.azadi-b.com/?p=28217

دفاعیه” اقبال نظرگاهی از حزب تقوائی تایید دیگری بر سقوط این حزب به راست و پوپولیزم

www.azadi-b.com/?p=24940

“اینطور باشد مرگ بر امریکا ابدی می شود” بعدش می شویم خمینی!

چهارما: “مخالف سیاست تقوائی “انتقام گیر است”و راهکار نمی دهد!

سوما: “ژاپن با امریکا خوب شد، خمینی با روسیه..ویتنام که ناسیونالیستی است و نه کمونستی”!

دوما:”مردم از سیاستهای صد امریکائی خوششان نمی اید”!

ششما: اسم حکومت ایران کمونیستی باشد یا نباشد!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate