مقدمه:
نزدیک دو هفته بعد از اغاز تهاجم ارتش پوتین به اوکرائین با ادعای “مبارزه با نئوفاشیزم” و “حفظ صلح”و شکست طرح “تسخیر برق اسای اوکرائین” بتدریج صحنه واقعی بحرانی که در اروپا و طبعا در سطح جهانی در حال شکل گیری است بیشتر روشن می شود و بیشتر نگرانی انسانهای عاقل را بر می انگیزد.
این جنگ هیچ ربطی به مسائل واقعی مردم در روسیه و اوکرائین و سایر مناظق دنیا ندارد. اکثریت مردم دنیا که زحتمکشان بیرون از قدرت هستند تازه دارند از دوران تاریک کورونا کمر راست می کنند که فشارش بر دوش انها و سودش به جیب قدرتهای حاضر در دنیا بود حالا نوبت این دعوای قدرتهای امپریالیستی است که مجدد ، سودش را انها می برند و بدبختی و مصیبش نصیب مردم دنیا.
هنوز اغاز این جنگ کثیف است که نزدیک به یک میلیون آواره به کشورهای مجاور سرازیر شده اند که با کیسه ها و چمدانهائی خانه و کاشانه خود را ترک کردند و در مرزهای کشورهای غربی اوکرائین (مثل لهستان ) صف کشیده اند با چهره های خسته و دردمند.
پوتین جنایتکار راهی ندارد که با رشد مقاومت مردم اوکرائین ، شهر به شهر و محله به محله ، ویرانی و خرابی بیافریند و شالوده تمدن را در اوکرائین ریشه بزند.
طرح جدید او محاصره شهرها و زدن منابع اب و تاسیسات اولیه شهریست تا مردم را خسته کند و حاکمیت اوکرائین را به زانو در اورد.
پوتین چاره ای ندارد بجز تن دادن به جنگی فرسایشی که نتیجه اش باز هم فرو رفتن او در منجلابی است که خودش پا به آن نهاده.
حکومت امریکا و غرب در اوکرائین همان می کند که بعد از تهاجم نظامی شوروی در افغانستان کرد.ارسال اسلجه و اراتش مخفی و توسعه جنگ روانی که هدفش متحد کردن مردم اوکرائین اطراف زلنسکی دلقک و قهرمان ملی ساختن از اوست.
دستگاه تبلیغاتی غرب در این سناریو استادست و به همین دلیلست که جمله پوتین یک مائده اسمانی بود برای امریکا و حکومتهای غربی تا پوتین را زیر اوار جنگی که خود براه انداخته برای همیشه مدفون کنند.
با ذکر این مقدمه من خصوصا روی نتایج سیاسی و اقتصادی بحران اوکرائین بیشتر متمرکز می شوم با ذکر این نکته که این ماحرا روندی دینامیک است و وقابع روز به روز ممکنست مسیر تاریخی را تغییر دهد و تحلیلهای امروز پاسخگو نباشد:
(۱)تشدید قطب بندی سیاسی در صحنه اروپا و اغاز صف ارائی قدرت جهانی:
تهاجم پوتین به اوکرائین مرحله ای بود از روندی که چندین سالست بین اوکرائین و روسیه ادامه داشته.سال ۲۰۱۴ که حکومت نئولیبرالهای متحد نئونازیستها که برنامه شان رسما وارد کردن ناتو در اوکرائین بود، همانزمان طراحی پوتین برای تهاجم و تسخیر اوکرائین اغاز شد.تسخیر کریمه تنها مرحله ای از این طرح بود .کشیدن لوله جدید گاز که اوکرائین را دور بزند بسمت اروپا هدفش این پیش بینی بود که جنگ اوکرائین ممکنست این انتقال گاز را حلو بگیرد.
پوتین که الان تزار روسیه است و بیخود خود را رئیس جمهور می نامد، از مدتها قبل طراحی حمله به اوکرائین را در مغز علیلش داشت اما منتظر فرصتی بود .
بحران حکومت در امریکا و ضعف استراتژیک امریکا که خودش را در شکست نظامی امریکا در خاورمیانه نشان داد ، زمینه ساز اغاز تهاجم پوتین بود.
همانطور که در مقالات قبلی نوشتم، بستر اصلی تهاجم پوتین خارج از کم عقلی او ، تغییر ماهوی موازنه قوا در سطح جهانست. دوران قدر قدرتی اتحاد امریکا و اروپا تمام شده و ترکتازی ناتو در اروپا و محاصره روسیه در این دوران جدید امکان ندارد.
نتیچه تهاجم پوتین حتی اگر به عقب نشینی او از اوکرائین بینجامد ، پایان دوره ای و آغاز دوره ای دیگر در تاریخ جهانست.
صف بندی قدرت در اروپا و طقب بندی قدرت در جان تثبیت شده.
تهاجم پوتین جائی امریکا از اروپا را به عقب انداخت و اتحاد امریکا و اروپا را بیشتر کرد. ناتو را قدرتمندتر کرد و تنفر از پوتین را در اروپا تشدید کرد.
پیمان ناتو که در دوران ترامپ می رفت که ضعیفتر شود و اتحادیه اروپا فاصله اش را با امریکا بیشتر کرده بود حالا مجبور است دوباره برای حفظ امنیت خود با امریکا نزدیک شود.
(۲) تهاجم پوتین و بازسازی روابط اقتصادی جهان سرمایه داری:
روسیه تا بحال بخش مهمی از منابع گاز و نفت اروپا را تامین کرده .مثلا المان نزدیک به ۴۰ در صد کل نیازهایش از گاز توسط روسیه تامین می شود.
لوله های انتقال گاز و نفت شاهرگ حیاتی اروپا هستند.
تهاجم پوتین با “کمپین تحریمهای روسیه” توسط امریکا و اروپا اغاز شد.سیاست حداکثر ی تحریم که به تحریم بانکهای روسیه و حتی تحریمهای مدیا و تحیمهای ورزشی روسیه کشیده شده.
اما این تحریمها تعاقبهای وسیعی درون همه کشورها ؛ خارج از روسیه خواهند داشت.مردم اروپا و امریکا از همین الان موضوع افزایش قیمتها منجمله قیمت بنزین شده اند.
بنا به نظر کارشناسان افزایش بی سابقه بهای نفت خام یک سونامی بزرگ اقتصادی در سراسر دنیا ببار خواهد اورد که مثل بحران جهانی کووید ضررش را مردم زحمتکش دنیا خواهند پرداخت.
بلوک بندی اقتصادی روسیه و چین از یکسو امریکا و اروپا و متحدینش از سوی دیگر به یک بلوک بندی اقتصادی شبیه دوران جنگ سرد قبلی رشد خواهد کردو اقتصاد سرمایه داری را به بحرانهای بیشتری دچار خواهد نمود.
نظام سرمایه داری جهانی شده بعد پایان جنگ سرد قبلی دوباره در قفس محدوده های سیاسی اقتصادی درگیر می شود و این به معنی افزایش بحرانهای سرمایه داریست.
(۳)تاثیر تهاجم پوتین در رشد ناسیونالیزم و اعتقادات فاشیستی و نژاد پرستانه:
پوتین که مدتهاست در روسیه به کمک ناسیونالیستها و فاشیستهای روسیه که در شوروی سابق عناصر دستگاه سرکوب بودند، روی امواج ناسیونالیزم روسی بدنبال بازگرداندن روسیه تزاریست.روسیه ای که کشورهای اروپای شرقی را بخشی از روسیه می داند و دنبال مرزهای روسیه کبیر است.
ادعای اینکه پوتین بخاطر مبارزه با نئونازیزم به اوکرائین حمله کرده ادعائی مهمل است.
پوتین متحد رژیم اسلامی و بشار اسد از جانیان خاورمیانه بوده و کوچکنرین ارزشی برای معیارهای انسانی قائل نیست.او مثل همه دیکتاتورها دنبال قدرت است و دیگر هیچ.
تداوم جنگ اوکرائین با رشد ناسونالیزم در اوکرائین و روسیه و توسعه موج ناسیونالیزم در سایر مناطق اروپا و دنیا همراه خواهد بود.”مرگ بخاطر وطن و میهن” همراه فهرمانهای وطنی برکشیده می شوند تا مسئله واقعی انسان معاصر یعنی بی ایندگی و فقر و نابرابری فراموش شود.
همانطور که در مقاله قبلی نوشتم، جنگ اولین طعمه اش حقیقت است و انسانیت.جنگ ابزار جداسازی زحمتکشان و پوشاندن لباس ملی و وطنی و بجان هم انداختن انهاست تا عده ای در بالای قدرت بخورند و به ریش مردم بخندند.اینست تاریح جنگها و لشگر کشی ها!
(۴)امکان رشد جنبش جهانی ضد جنگ و دفاع از منافع یکسان زحمتکشان در سراسر دنیا:
در کشاکش قدرت میان جناح های امپریالیستی اگر بشریت ساکت نباشد و فریب شارلاتانها در موسکو و واشنگتن و پایتختهای اروپا را نخورد و اگر نپذیرد که پرچمهای ملی را بدوش بکشد، اگر بفهمد که پرچم انسانیت و طبقه کارگر جهانی تنها راه نجات بشریت است .
اگر پیشروان ازادیخواه و برابری طلب دنیا فریب این دعواهای امپریالیستی را نخورند و به جامعه راه نشان دهند …
بله اگر اینها باشد ما حتما شاهد رستاخیز امواج سومی خواهیم بود که همه پرچمهای ملی را بسوزاند و پرچم انسانیت و برابری پرچم صلح و اینده برای همه انسامها را بیفرازد.
نه فقط صلح ، بلکه پایان دادن این کشاکش چند هزار ساله اربابان با استفاده از خون “سربازان” .همه این تاریخ را باید پایان داد.نباید گذاشت جنگ سردی جای جنگ سردی را بگیرد و انسانیت همچنان بی کلاه و مصلوم در حاشیه بماند و بدست خود زندگیش را بخون بکشد.
بله امروز راه حل انسانیت اینست.امکان این عروج جهانی بیشتر از همیشه فراهم است.نباید تسلیم این دور باطل بربریت در قرن ۲۱ بشویم!
پوتین چه مسلط شود به اوکرائین چه شکست بخورد ، دوران و تاریخ معینی در حهان ورق خورده.باید این دنیا را از دست حاکمانش گرفت!
منابع بیشتر:
(۱)اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین(عباس منصوران)
(2)مقالات این نویسنده در خصوص بحران اوکرائین
نئونازیزم در اوکرائین یک معضل واقعی بشریت
تشدید بحران جنگ سردی در اوکرائین و افزایش امکان تسریع توافق برجام
نگرانیهادر مورد اغاز مرحله جدیدی از جنگ سرد در سطح جهان
در حاشیه: تمرکز نظامی روسیه در مرزهای اوکرائین و افزایش فشار روسیه به بلوک غرب
سوتی های پوتین و رویای تسخیر سریع اوکرائین
