آیا نقد و افشای جریانات “انقلاب مخملی” یعنی وابستگی به رژیم اسلامی؟

مقدمه:

خواننده این سطور اگر مقالات متعدد من در طی قیام ۱۴۰۱ را دنبال کرده باشد بخوبی متوجه می شود که تلاش عمده من بعنوان فردی که وظیفه خود را روشنفکری کمونیستی می داند این بوده که تمایز و تضاد گرایشات متعددی که درون این قیام هر کدام مدعی صاحب بودن ان هستند را روشن کنم و تاکیید داشته ام که ضد انقلاب فقط در ایران و به شکل حکومت اسلامی نیست بلکه هم درون و هم بیرون ایران بخش “سرنگونی طلب ” دست راستی هست که به کمک حکومتهای غربی تلاش دارد این قیام را بدزد و با تکیه به تجریه طولانی ضد انقلاب جهانی مدتهاست که همه تخم مرغها را در سبد حکومت نمی گذارد و در سمت “سرنگونی طلب” هم اهرمها و ابزارها و مهره های ریز و درشت دارد و این چند دهه اخیر خصوصا پروژه جهانی را تحت عنوانهای “انقلاب رنگی” و انقلاب مخملی سازمان داده تا سر بزنگاه قیامها بتواند نیروهای حامی خود را تزریق کند و انقلاب را از درون بدزدد.

من مدعی هستم حتی در قیام ۵۷ امپریالیزم همینکار را ماهرانه انجام داد و خمینی را با ابزرهای مختلفی به قیام مردم تزریق کرد و مردم و بخش مهمی از “اپوزسیون” منجمله توده ایستها با شعار “همه با هم بر علیه پهلوی” و فراخوان به سکوت نقادان به خمینیزم به ثدرت رسیدن و تثبیت حکومت خمینی و اسلام سیاسی و تداوم و توسعه نظم کثیف سرمایه داری کمک کردند.

لذا نقش عنصر پیشرو و چپ و رادیکال امروز با درس گیری از قیام ۵۷ اینست که جامعه را از افتادن در همان تله برحدر دارد ضمن اینکه راهکارهای پیروزی بر حکومت اسلامی را برشمرده ام و توضیح داده ام که با راهپیمائی در کف خیابان این حکومت پائین نمی آید و دیر یا زود دو باوزی اعتصاب عمومی و قیام مسلحانه توده ای به رهبری طبقه کارگر ایران باید کار را تمام کند وگرنه این درد ادامه خواهد یافت حتی اگر حکومت دست بدست شود همانطور که از شاه به خمینی دست بدست شد.

خوب اینها اساس فرمولندیهای من در طی دوران قیام اخیر ایران بود و طبیعتا موافقان و مخالفانی هم داشته ام و با برخی از آنها هم در این دوران و هم در زمان قبل قیام ۱۴۰۱ مناظره کتبی داشته ام.

در این میان خدامراد فولادی از میان افرادی بوده که با ادعای مارکسیست بودن نظریه رفرمیستی رشد سرمایه داری خوب را دنبال می کند و اینکار را علنی هم می کند و در جریان قیام اخیر هم با شعار همه با همی وارد گود شده که البته در مقاله ای به نظریاتش پرداخته ام(۳)

از دید من تفاوتها و تضادهای سیاسی باید با مناظره متمدنانه و بیرون از اتهام زنی و لیچار گوئی در محیطی سالم ادامه یابد و من هرگز فکر نمی کنم این اختلافها و تضادها روی تمامی خواهند داشت و ما باید تمرین کنیم که با هم بتوانیم دیالوگ داشته باشیم و به خرد جامعه اطمینان کنیم.

تا اینجا مقدمه بود تا برسم به دو مقاله اخیر خدامراد که در سایت ایران تریبون منتشر شده و مقداری من را نگران وضعیت خدامراد کرده. هر چه باشد من دوست دارم مخالفینم حالشان خوب باشد و از حوزه سلامت و توازن فکری و بیرون از اتهام زنیهای مرسوم درون فرهنگ ایرانی با من برخورد منطقی کنند و بگذاریم که خوانندگان نتیجه بگیرند.

اما چند نکته ساده برای خواننده:

(۱)عصبانیت خدامراد از نقد من به خانم سیما شهرکی و تلویزیون انترناشنال:

بعد از مقاله اخیرم(۱) خدامراد دو مقاله در سایت ایران تریبون نوشت(۲) و متاسفانه در یکی از اینها رسما من را “وابسته به رژیم اسلامی” اعلام کرد! خوشحالم که سایت ازادی بیان این مقاله اتهام امیز را منتشر نگرد و نارحتم از اینکه در سایت دیگری این نوع مقالات هنوز منتشر می شود.

ایشان یا هر فرد دیگری می تواند با من مخالف باشد حتی ادعا کند که حرفهای من شبیه یا کپی نوشته های رژیم اسلامیست حتی تا اینجا من مشکلی نمی بینم و طبیعتا هم می شود مستدل کرد که کی درست گفته اما “وابستگی به رژیم” یک اتهام امنیتی است و یک متد بسیار نخ نما که چندین دهه هست که مخالفان و منجمله چپ ایرانی را در گندابی اسیر نگه داشته.

در ذهنیت این قبیله هر کس مخالف منست مزدور رژیم است و من هم سالهاست این اتهام را از زبان و قلم بسیاری مخالفان مدعی چپ و راستها و فرقه مجاهد دریافت کرده او و مستند هم هست اما واقعا با ایتن متدها بجائی می رسید؟ فکر نمی کنم بلکه بطور عیر مستقیم تصوری می سازید که رژیم خیلی قدرت دارد که همه مخالفان شما را هم کنار خود دارد! 

در ذهنیت چنین قبیله همه مبارزان سیاسی یا با رژیمند یا با قبیله کوچکی هستند حول محور “ما”!

خوب حالا عصبانیت خدامراد اینبار از چیست؟ از اینست که سعید صالحی نیا از بتدای قیام ۱۴۰۱ مچ راستها و تلویزیونشان یعنی انترناشنال و بی بی سی و صدای امریکا را باز کرده؟ از اینکه پروفایل ادمهائی مثل سیما ثابت یا معصومه قمی را پرده برداشته و نقش اینها را در پروژه شخصیت سازی غربیها برملا کرده؟  خوب چه خوب بود سر همین موضوعات بدون پرتاب اتهام ایشان مناظره می کرد تا فضای سالم جلو برود چه خوب بود!

(۲)انقلاب ایران سر دوراهی شکست یا پیروزی بر راست حاکمیت و راست الترناتیوش :

همان نوع تضادهای سیاسی که قبل این قیام بین امثال من و امثال خدامراد بود الانهم به دو نتیجه متضاد می رسد.

اونها که “فاز انقلاب” ایران را رشد سرمایه داری ملوس می دانند طبیعتا می ایستند کنار انقلاب همه با هم و متحد خانم ثابت و انترناشنال و بی بی سی و صدای امریکا می شوند صرف نظر از اینکه خود را مارکسیست بدانند یا حامی شازده و رجوی باشند یا رفرمیستهای کنار حکومت ایران.

اونها که تعریف انقلاب را با تثبیت حکومت طبقه کارگر می دانند طبیعتا طیفی از ضد انقلاب را درون و بیرون و در خارج کشور می بینند که هدفش حفظ نظام سرمایه داریست با لباسهای مختلف از نیمچه اخوند تا کراواتی فکلی شازده و لچکیستهای حامی رجوی. خوب این داستان ریشه تضادهای سیاسی و تضاد در نتیجه گیریهاست.

 

من متوجه هستم و با خدامراد همدل که امثال ایشان از امثال من بسیار در رنجند و فکر می کنند ما میانه به هم زنیم! و مخالف اتحاد و من و امثال منهم می گوئیم ما با متحدین طبقاتی خود متحد می شویم سر حکومت کارگری و شما هم بروید کنار متحدین خود!

این عیبی دارد؟ باور بفرمائید پیشنهاد من عین تمدنست! اما خدامراد راضی نمی شود . می تازد اگر با منطق نشود با چسباندن سعید صالحی نیا به رژیم اسلامی!

(۳)آیا حکومت ایران هم با انقلاب مخملی دشمنست؟اگر باشد ما باید لال بشویم و خود را سانسور کنیم؟

از سفسطه های قدیمی اینست که هر چه رژیم اسلامی گفت ما باید نگوئیم که بگوئیم می شویم “مزدور و وابسته” تاریخا فرقه رجوی از این متد برای خفه کردن بیرون زده های خود سالها استفاده کرده و انها را به سکوت واداشته.

فرقه رجوی می گوید “حتی اگر با ما مخالفید ما را نقد نکنید چون رژیم سود می برد”

با این سفسطه دهها و صدها بیرون زده از رجوی سالها لال شده اند تا مگر “رژیم سود نبرد”

پیشنهاد من اینست که این سقسطه ها را افشا کنیم و نگذاریم مخ جامعه را بخورندو توسعه خود سانسوری رشد کند.

مردم و ازادیخواهی از حقیقت سود می برد و سکوت  یعنی رشد دیکتاتوری و جنایت.حکومتها همیشه دروغ نمی گویند و بسیاری مواقع بخشی از واقعیت را می گویند وگرنه کسی خریدارشان نبود!

رژیم اسلامی بر پایه تز مخالفت با صهیونیزم و شاه و امریکا وارد ایران شد ایا شاه خوب بود و صهیونیزم بهتر؟ آیا امپریالیزم امریکا وجود ندارد و اگر گفتیم که حکومتهای امریکا و غربیها دشمن انقلابهای جهانند افتادیم تو دامن خمینی؟! خوب این سفسطه ها را باید پاسخ داد!

اگر بگوئیم که چند دهه است که پروژه انقلاب مخملی در جریانست شدیم وایسته سپاه پاسداران؟!

نمی شود انقلاب کارگری را تعریف کرد و حمایت کرد و ضد انقلاب را در شکل حاکم یا در شکل اپوزسیون افشا نمود؟ حامیان راست اجازه نمی دهند؟!

(۴)آیا افشای مدیای راست ضد انقلاب فراخوان به “ندیدن ” این مدیاست؟


تردیدی نیست که مدیای بی بی سی و ضدای امریکا و انترناشنال صدای ضد انقلاب خارج کشوری هستند و با توسعه تفسیری معین در راستای انقلاب مخملی که بواقع رفرم وشع موجود است با حفظ ساختار سرمایه داری ذهنیت سازی و مهندسی افکار می کنند.اما ادم عاقلی نمی پذیرد که اینها را “مردم نبینند” به چندین علت .

من که تحلیل گر سیاسی هستم شب و روز همه این مدیاها و مدیای رژیم اسلامی و مدیای سایر اپوزسیون را دنبال می کنم و وظیفه می دانم که بفهمم کی چه می گوید اما مردم هم بالاخره از امکانات موجود استفاده می کنند و اگر باهوش باشند همان نتیجه می گیرند که من گرفتم! لذا توصیه من به همه مردم دنبال کردن همه جانیه اخبار و دقت در تضادهای برنامه ای ارائه شده است.فرهنگ سیاسی دقیقا به این بده و بستانها نیاز دارد.

امید است که جنبش کارگری و کمونیستی هم مدیای مشترکی بسازد که جا برای احزاب و منفردین به یکسان فراهم شود .

(۵)آیا قیام مردم در ایران را باید “انقلاب زن زندگی آزادی”  نامید و راه دیگر نیست؟

گرایشات راست طبیعتا دنبال شعارهائی هستند که کیلوئی و تفسیر پدیر باشد و حدالمقدور مسئله اصلی یعنی قدرت سیاسی و طبقه ای که باید این قدرت را تبیین کند مشخص نشود.

ماهیت انقلاب را با بکارگیری کلمات مبهمی مثل زن یا زندگی یا حتی ازادی نمی توان روشن کرد بلکه این کلمات روکش هائی هستند که ماهیت طبقه حاکمه اینده ایران در سایه بماند.

اینست که راست سیاسی بسرعت این شعار را تکرار کرد تا جامعه این شعار را با “انقلاب ایران” تداعی کند.

سازندگان اصلی این شعار زن زندگی ازادی در سوریه الان نوکری امریکا می کنند و توسط ارتش امریکا اموزش نظامی می گیرند و پایگاههای امریکا را حمایت نظامی می کنند.

اما اگر ادمهائی مثل من بیایند و بگویند که انقلاب ایران باید با حاکمیت طبقه کارگر تعریف شود طبیعی است که راستها دردشان بیاید و خدامراد فولادی هم که دنبال ساختن سرمایه داری ملیح است همجنین!

اینست که ایشان ناله دارد که چرا سعید صالحی نیا از “انقلاب زن زندگی آزادی حمایت نکرده”؟! دلیلش اینست که سعید صالحی نیا از انقلاب کارگری دفاع می کند! به همین سادگی!

نوشته ها و مقالات من الان به ارشیوی بزرگ در حمایت از قیام مردم و جنبش طبقه کارگر در دوران اخیر تبدیل شده که در عین حال راه پیروزی را هم در حد خودم روشن کرده ام و نقد وسیعی به راست و چپهای حاشیه ای این راست انجام دادم که به همین دلیل مورد کینه امثال خدامراد فولادی هستم و مفتخرم!

خلاصه کنم:

بنا به انچه نوشتم قیام مردم در ایران سر یک دوراهی بزرگ است.اگر مردم به سمت درست حرکت نکنند پیروزی برایشان میسر نیست حتی اگر حکومت اسلامی سرنگون شود این سرنگونی مثل سرنگونی پهلوی به بازتولید ارتجاع سیاسی دیگر خواهد انجامید.

خوشبختانه بسیاری دیگر از فعالین کمونیست مثل من فکر می کنند و نگاهی به سایت ازادی بیان نشان می دهد که با تداوم قیام مردم این نگاه چپ رادیکال توسعه می یابد  و گرایشهای گیج چپ که هنوز فرق انقلاب و “انقلاب زن زندگی آزادی” را نمی فهمند و توهم زده هستند بیدار می شوند.

کمونیزم ازادیخواه دنبال جامعه ای است که ازادی و برابری  به ازادی “خودی” ختم نمی شود و در چهارچوب جامعه مدنی همه احزاب و مخالفین حق برابر برای بیان داشته باشند منجمله امثال خدامراد فولادی که در فضای ازادی بیان طبیعتا امکان کمتری دارند برای توجیه استقمار انسان از انسان و دفاع از سرمایه داری ملیح!

مسئله اصلی هر انقلاب  جایگاه و قدرت طبقه ای است که در این جریان حاکم می شود.قیام مردم ایران تابع قوانین مبارزه طبقاتی عمل می کند و این قوانین دقیقا مثل قوانین طبیعی جلو می روند و لذا من و بسیاری کمونیستها پیروزی این قیام را به پیروزی طبقه کارگر گره می زنند چیزی که راستها و چپهای ابکی نمی پذیرند و تلاش دارند با برخوردهای سخیف و نخ نما به مقابله برخیزند و مخالف را وابسته به رژیم معرفی کنند” که خوشبختانه دوران ما این متدها را نمی پذیرد.

قضاوت را به عهده خواننده می سپارم.

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(۱)اخراج یا استعفای زهرا ثابت شهرکی معروف به سیما ثابت از رسانه انترناشنال به چه دلیل؟

www.azadi-b.com/?p=37028

(2)خدامراد فولادی: سعید صالحی نیا علیه استبدادستیزان درکنار ِ سرکوبگران

خدامراد فولادی: این هم چند سند ِ دیگر از وابسته گی ِ سعید صالحی نیا به رژیم ِ اسلامی

www.iran-tribune.com

(3)آرشیو نقدها به خدامراد فولادی-“مارکسیست-ضد لنینیست”!(سعید صالحی نیا)

خدامراد فولادی و “خیزش همه با همی” ، سنگر راست ما پرچم مارکس!

www.azadi-b.com/?p=28549

وقتی خدامراد فولادی “راست می گوید!”(بخش چهارم از نقدها به “مارکسیزم-ضد لنینیزم” خدامراد فولادی)

www.azadi-b.com/?p=15130

بخش سوم مناظره با خدامراد فولادی در موضوع” مارکسیزم” ضد لنینیزم او

 www.azadi-b.com/?p=14890

در اهمیت نقدهای خدامراد فولادی به لنینیزم و چند نکته , بحث شماره ۴۳ از سری نقدهای لنینیزم(۱۷ اکتبر ۲۰۱۳)

https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=44413

چند پاسخ دیگر به خدامراد فولادی و نقدش به لنینیستها از موضع راست

www.azadi-b.com/arshiw/?p=62394

(22 اسفند ۱۳۹۵)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate