پیروزی انقلاب مردم لیبی از نوع پیروزی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی است!

دمکراسی غرب در مقابل انقلاب منطقه شکست خورد و مجبور به سرفرود آوردن به  خواست افکار عمومی غرب و دنیا شد.  در لیبی نمونه وار چنین شد. بعد از بیش از یک ماه قهرمانی مردم انقلابی لیبی برای سرنگونی قذافی در آخرین دقایق که یک دیو مسلح می رفت که یک حمام خون در بن غزی بیافریند مردم سینه سپر کردند و گفتند یا مرگ یا پیروزی و در میدان شهر منتظر چنین حمام خون نشستند و اینجا تنها تلویزیون الجزیره در مسیری که پا گذاشته بود نمی توانست پخش زنده خود را از بن غازی قطع کند. اگر می کرد بعنوان همدستاان این قتل و عام از مردم لیبی شناخته می شد. شما داری مرتب گزارش از این انقلابات تهیه می کنی و درست موقع قتل عام انقلابیون جا خالی نمی دهی. بنا براین بود که با پخش مستقیم از دقایقی که قذافی می رفت که کشتاری تاریخی در کارنامه بشر بثبت برساند. دست بگیران این فجایع که دول غرب بودند که چنین قذافی را ۴۲ سال نگه داشته بودند واین بازی مرگ را برای مردم لیبی به ارمغان آورده بودند دیگر نمی توانستند مارک چنین قتل عامی بر پیشانی آنهابخورد. با پخش مستقیم تلویزیون الجزیره لحظه به لحظه از این واقعه بود که  در آخرین دقایق ۵ کشور ( آلمان و روسیه و چین و برزیل و هندوستان ) رای مخالف خود را به ممنتع  تغییر دادند و  امکان جلو گیری از چنین حمام خونی را فراهم کردند. اینجا هنوز آمریکا و دول غرب با انقلابی واقعی سر و کار داشتند همانی که دشمن اصلی  مناقع آنهاست. و این را بار ها در جلسات خود به هم گوشزد کرده بودند و این بود که این همه تانی در کمک رسانی به انقلاب را معطل می شد. حال  که مقدمات  کمک رسانی فراهم بود ولی کماکان آمریکا و غیره در کمک تانی کردند تا انقلاب هر چه بیشتر خون بدهد و کار آنها را برای بعد آسان تر کنند که سر انقلاب را کلا زیر آب کنند. قذافی داشت کار آنها را در اصل انجام می داد. قذافی که در  رتوریک هایش رقاصی برای دول غرب را ندیده نمی گرفت و می دانست شیشه عمرش دست همین دول است مرتب همه انقلابیون را به القاعده منتسب می کرد .قذافی بازی را خوب بلد بود و حمله به بن غازی هر چند اعلام آتش بس داده بودند را ادامه داد. مردم غیر نظامی زیر تانک های قذافی خانه به خانه جان می دادند.   زن و بچه و پیر و جوان زیر این ماشین کشتار جمعی قربانی می شد. تنها و تنها فرانسه که  از اول دولت شوارا های سراسر ی  لیبی را برسمیت شناخت بود که در اقدامی به مقابله این آدم کشی شتافت.
آمریکا  و سایر دولت ها که هر نوع مشروعیت را برای دفاع از مردم بی دفاع را داشتند بعد از ساعت ها انتظار و تانی به این صف مجبور به دخالت شدند. .
در هیئت حاکمه آمریکا و سایر دولت غرب قرار بر این بود که بگذارند قذافی کاری که خودشان از انجام اش باز می ماندند را به سرانجام برسانند.   تجربه ویتنام دکترین کندی و کارتر را سالها بود که در هیئت حاکمه آمریکا و ما بقیه دول غرب کاربرد خود را پیدا کرده است.  و تصمیم بر این بود که بعد از چنین کشتار از انقلابیون دست به دخالت بزنند. در این موقع هم از شر انقلابیون راحت شده و هم تمام مشروعیت بعد از کشتار مردم و کنار زدن جنایت کار که قذافی باشد را منحصرا به اسم خود می نوشتند.  اینجا است که معادلات این نقشه همیشگی که الان هم با جمهوری اسلامی پیش گرفته اند عملی نشد. مردم انقلابی لیبی از همان روز های اول که تظاهرات صلح جویانه داشتند اینرا گفته بودند که یا مرگ یا آزادی ما دیگر با قذافی بیش  از این  نمی توانیم سر کنیم. این حقیقت  بگوش  دول غرب بسختی رفت . تا اینکه در آخرین لحظات انقلاب تمام عیار مردم لیبی خود را به نسل بشریت نشان داد و نقطه امیدی را در دل های همه نسل خود روشن کرد. آزادی انسان از شر دیکتاتور ها در صدر اقدامات بشر امروزی در می آید..
علیرغم تبلیغات مرتجعین اسلام سیاسی و متحدین ریز و درشت اشان مردم انقلابی لیبی از همان اول گفته بودند که فقط کمک کنید که ا نقلاب ما پیروز شود و در اولین اقدام دولت انقلابی ما را برسمیت بشمارید. این ها یادشان رفته بود که چطور دولت طالبان را خود همین دول غرب با  موشک های دستی استرینگر و همه امکانات نظامی به صحنه آوردند و اولین کسانی که دولت طالبان را سال ۱۹۹۴ برسمیت شمرد همین آمریکا و انگلیس و عربستان سعودی و پاکستان بود. حال برای اینها اینقدر سخت بود که وقتی ۹۰ درصد مردم لیبی یک پارچه بلند شدند و چنین برای احقاق آزادی و صلح اشان جنگیده بودند نه فقط آنها را برسمیت نشناسند  بلکه به دفاع اشان هم یک لکه جنگ داخلی و بعد شورشی بدهند.  که هم اکنون لقب شورشی از روی آنها برداشته نمی شود. بار ها مردم لیبی به آنها گفته بودند که چرا به ما لقب شورشی و جنگ داخلی می دهید مگر ما اکثریت مردم لیبی چیزی جز همان نرم ها و ارزش های جوامع غرب باحقوق بشر و آزادی ها را نمی خواهیم چرا ما را تنها می گذارید!؟. چرا بازی را عوض می کنید و قذافی را که به ما خون می پاشد را به منزله یک طرف دعوا فقط می نمایید. چرا این آدم دیوانه را با تمام لوازم نظامی مجهز کردید که چنین ۴۲ سال  بر سرحاکم شود . ما یک انتخابات آزاد در عرض این ۴۲ سال نداشته ایم.  حال که ما فقط مدعی حقوق انسانی خود هستیم به شورشگر و غیره از طرف شما لقی می گیریم. دراقدام جاسوسانه و غیر مترقبه فرستادن هلیکوپتر انگلیسی ۸ کماندوی با لباس شخصی و دو ” دیپلمات ”  شبانه بخوبی بن غازی از خود دفاع کرد و آنها را دستگیر کرد و این  لکه  شرم بر پیشانی دولت انگلیس نشست. برسمیت شناختن دولت شورا های سراسری لیبی را برسمیت بشمارید و بشینید در مذاکرات متمدنانه با ما. چرا دسیسه پیش می گیرید! اینها همه از واقعیت های مبارزه انقلابی مردم لیبی است.
سرکوزی رئیس جمهوری فرانسه که در دو انقلاب مصر و تونس مورد سرزنش مردم فرانسه قرار گرفته بود که چرا خوب عمل نکرده است اینبار زیر بار فشار افکار عمومی مردم خود و انتخابات که در سال دیگر در انتظار  است تصمیم بر عمل درستی ابنبار کرد. در مقایسه عمل شرمگینانه دولت انگلیس، سرکوزی و دولت اش در اولین اقدام دولت شوراهای سراسری لیبی را برسمیت شناختند و این فرانسه بود که در اولین اقدام خود جلوی کشتار حمام خون در بن غازی را گرفت. به لطف این اقدام و نیروی انقلابی مردم که در هفته های قبل طرابلس را در محاصره خود داشتند اینبار ورق برگشته و انقلاب لیبی می رود که به پیروزی خود را جشن بگیرد.
پیروزی انقلاب لیبی صفحه انقلابات را در منطقه و جهان بنفع مردم بر می گرداند. پیروزی لیبی از نوع پیروزی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی است و با هیچ چیز دیگر نمی شود آنرا مقایسه کرد. چون یک اسلام سیاسی رام شده را مردم بزیر کشیده اند. و این خود بمعنی افق تاریک برای همه اسلام سیاسی های منطقه برای رام شدن و شکست سیاست متزورانه  آمریکا و دول غرب با این مردم است.
پیروزی انقلاب در لیبی شیشه عمر جمهوری اسلامی سر افعی اسلام سیاسی را به پایان عمرش نزدیک تر می کند. یعد از این است که مردم منطقه و دنیا یک نقس راحت براستی از هر تروریسم اسلامی و دول غرب خواهند کشید. مردم دنیا این را بخوبی می دانند و برای همین ما دنیا متمدن را چنین بسیج علیه تروریست های رنگارگ اش مشاهده می کنیم.
با تلاش روزمره انقلابیون، به امید پیروزی مردم انقلابی منطقه