بحران تنگه باب المندب و استیصال بیشتر کمپ امریکا و رژیم اپارتاید اسرائیل

مقدمه:

شکستهای چند جانبه حکومت اپارتاید در صحنه نظامی سیاسی حالا وارد عرصه عمیقتری شده و الان گلوی اقتصادی این حکومت زیر فشار نیروهای “انصارالله” است که با حملات متعدد به کشتی ها اعلام کرده اند که تا مردم فلسطین به غذا و اب و مواد حمایتی بهداشتی دست نیابند و رژیم اسلامی تلاش کند این مردم غزه را زجر کش کند ، هیچ کشتی حق ندارد به سمت اسرائیل برود.

حملات حوتی های یمن ابتدا دست کم گرفته می شد و الان به حدی رسیده که شرکتهای بیمه بزرگ جهانی دیگر از بیمه کردن کشتی ها سرباز زده اند.اقتصاد رژیم صهیونیستی و اپارتاید  در خطر جدی است و کمک رسانیهای دریائی این خون اشامان بشریت در خطر است.

این صحنه ها عامل صحنه جدیدی در منطقه و سطح جهانی شده که موضوع این مقاله است:

(۱)استیصال حکومت امریکا در سازماندهی نیروی نظامی مدافع تنگه باب المندب:

بعد از بیرون امدن ناوگان ایزنهاور از خلیج غارس و انتفالش به سمت دریای سرخ و تنگه بابلمندب حکومت امریکا با توجه به ناتوانی نظامیش در منطقه فراخوان داد تا اتحادی نظامی ایجاد شود تا “منافع جهانی” رفت و امد کشتی ها حفظ شود.

هدف این “اتحاد” این است که جلوی حملات حوتی ها را بگیرند.بامزه اینست که تا الان ۱۰ کشور لبیک گفته اند و غائبهائی مثل عربستان و امارات وحتی استرالیا ماجرا را بامزه تر کرده.

از میان کشورهای اروپائی انگلیس و فرانسه و ایتالیا هستند که ظاهرا قرار است نیرو هم بفرستند کنار نیروهای امریکائی.

تا همینجا حکومت امریکا که فکر می کرد “اتدلاف” شبیه دوران حمله به عراق می سازد دچار شکست واضح شده و ماجرا تا همین حد هم نیست و بیشتر بیخ دارد!

(۲)واکنش نیروهای حوتی یمن به فراخوان حکومت امریکا و نگرانیهای کمپ امریکا-اسرائیل:

ماجرای موازنه قوا چه در منطقه و چه سطح جهانی اساسا حتی با ۵ سال پیش هم تغییر کرده و رهبران نظامی امریکا و اروپا نگران هستند که حمله به یمن به نابودی منابع نفتی و پالایشگاههای کل منطقه بینجامد.

بواقع این اراذل فهمیده اند که در بازار شیشه سازان دارند قمار می کنند که بازنده همان حکومتهای عربستان و عربی و اسرائیل خواهند بود حتی اگر بطور واقعی ارتش امریکا و اسرائیل به یمن حمله کنند.دنیای غرب با بزرگترین بحران انرژی تاریخ خود مواجه خواهد بود اگر حمله به یمن انجام شود.

از این روست که حکومتهای عربستان و امارات دچار لرز هستند و سیاست امریکا و اروپا و اسرائیل توسط نیروهای یمنی دچار یک بن بست واقعیست که منظقا راه بیرون رفت در ان نیست.همانطور که مسئله سیاسی در خلیج فارس راه حل نظامی ندارد الان ظاهرا در تنگه باب المندب هم دیگر راه حل نظامی کارساز نیست.اینست مرحله استیصالی که کمپ امپریالیزم امریکا و غرب در اتحاد با نژاد پرستان صهیونیست بهش دچار است.

(۳)بحران سیاسی درون امریکا و ناتوانی بایدن در اغاز یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه:

مشکل پایه ای حکومت امریکا نارضایتی جامعه امریکا از دخالتگریهای نظامی حکومت بایدن است.بایدن از زمان بقدرت رسیدن با روند نظامی گری و مداخله گری حجم زیادی از منابع درونی امریکا را به پای راست ترین جنگ خواهان و کمپیانیهای اسلحه سازی قربانی کرده و تمام وعده هایش به مردم و جوانان امریکا در عمل فراموش شده.

کسری بودجه امریکا بالا رفته و نیروهای مخالف بایدن چه درون حکومت (جمهوریخواهان) و چه در سطح جامعه مخالفت خود را با دخالتگری در اوکرائین و اسرائیل بیشتر نشان می دهند.

سیاست حکومت بایدن در دفاع از نتنیاهو بتدریح دارد تغییر می کند و این احتمال هست که در روزهای اینده سرانجام حکومت امریکا با دادن رای ممتنع به شورای امنیت این امکان را بدهد که سرانجام قطع نامه اتش بس تصویب شود.

حکومت تنیاهو از جنگ ابزار فرار او از محاکمه و سرنگونی ساخته و در اسرائیل هم در رای گیریها حتی ۱۰ در صد هم طرفدار نتنیاهو نیستند.

این تحولات همه نشان می دهد که زمان به ضرر حکومت اسرائیل و حامیانش در امریکا و غرب است و زیر ساختهای مادی و نظامی امکان پیروزی حکومت اسرائیل را از بین برده.

(۴)بزرگترین فاجعه انسانی تاریخ معاصر در غزه و اینده غزه:

جنگ نژاد پرستان صهیونیست هم برای نابودی زندگی در غزه بوده و هم بر علیه حماس.طی بیش از دو ماه بخش مهمی از منطقه غزه با خاک یکسان شده و چنان فاجعه انسانی رو به توسعه است که همین کشته های نزدیک به ۲۰ هزار نفر هنوز تمام ماجرا نیست.

گرسنگی و عدم امکانات بهداشتی رو به توصعه است و مردم و کودکان غزه وارد دوره ای از گرستگی ها و قحطی ها شده اند که بیم مرگ وسیع و بیماری وسیع می رود.

این فاجعه انسانی در تاریخ انسانیت بی نشیر است و فقط با فاجعه انسانی توسط نازیها قابل مقایسه است انچه مثلا در لهستان مرتکب شدند.

از دید من هنوز دنیا به عمق فاجفه انسانی در غزه پی نبرده و دلیلش سانسور وسیع در غرب است که مدیای جهانی را بیشتر تحت کنترل دارد.

ارتش جنایتکار اسرائیل چنان تخریبی در غزه کرده که حتی از دید اقتصادی ترمیم امکان ندارد و سرمایه بسیار بالائی لازمست تا این منطقه بتواند در اینده مسکونی شود.این نابودی کاملا برنامه ریزی شده است و هدفش همانطور که در مقالات قبلی گفتم کوچاندن مردم غزه به بیرون کشور اسرائیل است.

حکومت اپارتاید اسرائیل برنامه بلند مدتش اخراج همه فلسطینیها بوده و هست و ربطی هم به حمله حماس ندارد.

از دید من بردارهای قدرت موجود بتدریج دارد افق این ماجرا را روشن می کند همانطور که در مورد جنگ در اوکرائین دارد روشن می شود.

همانطور که در اوکرائین  راهی بجز پذیرش شکست منتظر زلنسکی یا حکومت اوکرائین بدون او وجود ندارد ، حکومت اسرائیل هم مجبور است یا از شر نتنیاهو خلاس شود یا حتی او را چنان زیر فشار بگذارد که مجبور شود از غزه عقب بنشیند.

چنگ در غزه امکان تداوم ندارد و اگر گزارشهای درست باشد حتی حکومت امریکا هم تا اخر همین دسامبر بیشتر به نتنیاهو وقت نداده. موازنه قوا در منطقه خاورمیانه به نفع کمپ اسرائیل و امریکا نیست و اینها پشمشان ریخته.

این افق در کوتاه مدت قابل دید است و امید من اینست که جنبشهای اجتماعی مترقی و مدرن در اسرائیل تکلیف صهیونیزم را یکسره کنند و در ایران هم جنبش انقلابی و رادیکال به پایان این دوران زشت و عقب مانده پایان دهند.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate