آیا کمیته صلح نوبل”به رغم نیتش انقلابی شده” و نرگس محمدی را جایزه داده؟

آیا کمیته صلح نوبل”به رغم نیتش انقلابی شده” و نرگس محمدی را جایزه داده؟

در حاشیه دفاع حمید تقوائی از کمیته نوبل و انتخابش

مقدمه:

چند هفته پیش مقاله ای در حاشیه اعظای نوبل به خانم محمدی نوشتم که به هر دلیل در سایت آزادی بیان منتشر نشد. در اون مقاله انتخاب ایشان را در کنار انتخاب شیرین عبادی یک بخش از استراتژی غرب برای انقلاب مخملی دانستم و توضیح دادم که همانطور که انتخاب شیرین عبادی حمایت از خط موسوی و گرایشات اصلاح طلب داخل حکومتی بود این انتخاب اخیرشان هم در همان راستاست و خوشبختانه الان در اپوزسیون ایرانی اینقدر قطب بندی بالاست که کمتر ادم عاقلی بخواهد این استراتژی کمیته نوبل را انکار کند چه حامی غرب باشد چه مخالف خط انقلاب مخملی.

در میان نیروهای چپ رادیکال هم طبیعی است که این انتخاب افشا شود و در همین سایت ازادی بیان هم نوشته ها در این مورد وجود دارد از زوایای مختلف.

اینکه در میان مدعیان چپ اونهم نسل سومی ها یکی هست که پابرهنه دنبال خط غرب است و انقلاب مخملی از نقاط کمدی تراتژیک ماجراست و امر تازه ای هم نیست.

گرایش حمید تقوائی که این “انقلاب زن زندگی آزادی” و تجه کنید لفظ انقلاب را درست مثل شازده و انترناشنال تکرار کرده این روزها متوجه شده که حتی کمیته نوبل هم انقلابی شده و فقط این نیست که معصومه قمی انقلابی شده یا حتی شازده انقلابی شده .خلاصه همه اونطرفیها انقلابی شدند حتی وقتی نیتشان این نیست.

اینها فرمولبندی کردند که “انقلاب که اغاز شد” همه راستها انقلابی می شوند و نشانه انقلابی شدن هم “سرنگونی طلب شدنست” .دیگر راستها “اصلاح طلب ” نیستند و سرنگونی طلب هستند لذا انقلابی هستند.حمید تقوائی ایستاده یکی یکی اینها را غسل بدهد و انقلابی اعلام کند . اینست تئوری اصلی انچه از منصور حکمت در بخش حمید تقوائی بجا مانده!

اما در این مقاله نکاتی در حاشیه استدلالات حمید تقوائی در دفاع از انقلابی بودن رای کمیته نوبل می نویسم و این مقاله را هم بخشی از نقدها به ماجرای دیرینه همدستی کمیته نوبل در فعالیتهای تبلیغاتی ضد انقلاب جهانی می دانم:

(۱)حمید تقوائی چه می گوید و چگونه استدلال می کند؟

فرض اساسی حمید تقوائی اینست که هر گرایش که الان سرنگونی طلب رژیم اسلامی باشد انقلابی است و دیگر اصلاح طلب نیست.البته رویش نمی شود در مورد شازده پهلوی بگوید که دقیقا همین مسیر را از اصلاح طلبی تا ایستگاه سرنگونی طلی طی کرده و در ایستگاه نرگس محمدی می ایستد.اما با استدلال او رضا پهلوی هم کاملا انقلابی است و حیف شد کمیته صلح نوبل انقلابی به او جایزه نداد!

اما صبر کنید ! بجز اینکه نرگس محمدی سرنگونی طلب است یک کار دیگر هم کرده ! بله جایزه “تلاشگر حقوق بشر” را به جعفر عظیم زاده اعطا کرده و نه فقط این! بلکه همسر خانم محمدی که بیشتر از خانم محمدی اصلاح طلب است “نامی از سپیده قلیان برده” !

ایا بیشتر دلیل می خواهند این چپها؟ اینها فرمولبندی حمید تقوائی که برسد به این جا که کمیته نوبل این روزها نیتش مهم نیست و به رغم تیتش کار انقلابی کرده و بله که ادمها “متحول می شوند” و چه و چه!

خوب اینها فرمولنندی حمید تقوائی که همانطور که گفتم ریشه اش از تغییر درک از مفهوم انقلاب به سرنگونی یک نوع معین از حکومت ضد انقلابی است که توده ایها دقیقا با همین متد سال ۵۷ کنار خمینی ایستادند.

(۲)نئوتوده ایزم و پوپولیزم به نمایندگی حمید تقوائی:

خود منصور حکمت ریشه های پوپولیستی حمید تقوائی را بخوبی می شناخت.و حامیانش هم این نظر منصور حکمت را کتمان نمی کنند و نمی گویند او چنین نگفته.

پوپولیزم در گرایشات کمونیزم نسل اول و دوم نهایتا به توده ایزم و امثریتیسزم در جنبش فدائی انجامید و منجمله در حریان قیام ۵۷ جامعه را بر علیه پهلوی به جنبش همه با هم فراخواند که این عین تاریخ است و تحلیل سیاسی نیست.

طبیعی است که فرض کنیم توده ایزم  سخت جانست و ریشه طبقاتی دارد و طبقه متوسط جامعه دنبال نمایندگانش در چپ و راست یا می افتد یا اینها را می سازد.

حزب حمید تقوائی خیلی وقت است که بحثهای منصور حکمت در مورد لزوم فعالیت برای سوسیالیزم را کنار گذاشته و دنبال جنبش “سرنگونی طلبی رژیم اسلامی” و شعار “همه با هم” است بسیار قبل از قیام ۱۴۰۱.

اینکه گرایشات سیاسی در زمان قیامها ماسک قیام می زنند امری مربوط به امروز نیست و ناپلئون بناپارت هم خود را زمانی انقلابی می دید و می نامید!

پهلوی هم صدای انقلاب می شنید و همه دیکتاتورها هم در زمان انقلاب برای ماندن تلاش می کنند صدای انقلاب بشنوند!

اینکه خانم محمدی یا هر فرد دیگر “تغییر می کند” باید پرسید مبانی و علائم تغییر چیست و ایا اگر ایشان سلطنت طلب نباشد و رسما هم خواهان سرنگونی رژیم کنونی باشد برنامه مشخصش چیست؟ غیر اینست که او یک گرایش نهایتا جمهوریخواه در خط غرب است؟ بفرض که حامی سلطنت نباشد مگر شازده پهلوی چند بار گفته که دنبال سلطنت نیست؟

لذا من می پرسم که ایا نباید دقت کرد که الترناتیو اون فرد که قرار است تغییر کرده باشد چیست؟ مواضع مشخص؟ یا اینکه ما هدیه فرستادن ایشان به یک فعال جنبش کارگری و عمل بسیار شجاعانه همسر ایشان در نامیدن سپیده قلیان را کافی بدانیم؟ البته هالو ها کافی می دانند!

(۲)کمیته نوبل و عمل انقلابی؟ کدام انقلاب؟

کلمه انقلاب در جریان قیام ۱۴۰۱ بارها توسط رهبران حکومتهای غربی در مورد ایران بکار رفته و اینها ۳ تلویزیون ماهخواره ای  یعنی انترناشنال و صدای امریکا و بی بی سی را سازمان دادند با حجم وسیع مالی و کادر تبلیغاتی که این کلمه انقلاب را تکرار کند در کنار ترکیبی موهوم بنام “زن زندگی ازادی” که افرینندگانش الان در کردستان سوریه مشغول فعالیت برای ارتش امریکا هستند تا نکند حکومت امریکا در اون منطقه بیرون برود! سرانجام افرینندگان “زن زندگی ازادی” در کردستان سوریه قابل پیش بینی بود و پادوی اینها برای امپریالیزم واضح.

در مباحث بسیاری طی سال گذشته و امسال توضیح دادم که غربیها با تردستی تلاش دارند که انقلاب مخملی را بجای انقلاب واقعی حقنه مردم کنند.

این تردستی بسیار سابقه دارد و قیام ۵۷ به همین شکل ملاخور شد.

حزب تقوائی در جریان قیام ۱۴۰۱ دقیقا به کمپ حامیان انقلاب مخملی پیوسته و متاسفانه بیشتر و بیشتر ریزش کرده و منزوی شده.از دید من ریزش رهبری این حزب “مثل مینا احدی و اسنگران” نتیجه مستقیم این سمتگیریهای راست تقوائی است و تردیدی نیست سقوط تقوائی بیشتر هم خواهد شد.

رهبری مادام العمر حمید تقوائی هر قدر ادامه یابد بیشتر حامیان این فرقه به راست سقوط خواهند کرد و دیدگاهشان با دیدگاه امپریالیزم غربی بیشتر منطبق می شود.

اما با کدام منطق کمیته نوبل که سابقه بسیار شفافی در جهت دهی و فریب افکار عمومی داشته امروز ناگهان می شود انقلابی؟

حمید تقوائی کشف کرده که این کمیته ممکنست نیت دیگری داشته باشد اما عملش انقلابی است! باید ازش حمایت شود!

بواقع این فقط نرگس محمدی نیست که رادیکالیزه شده حتی کمیته نوبل هم رادیکالیزه شده و عملا انقلابی است! چپ باید ازش حمایت کند!

(۳)محکوم کردن جنایات حکومت اپارتاید اسرائیل یک محک مهم رادیکالیزم انقلابی:

محک یعنی ابزاری که بشود ماهیتها را سنجش کرد.محک طلا اینجور نام گرفت که بشود طلا را تشخیص داد.

در حال حاضر بزرگترین فاجعه بشری در غزه در جریانست و هر گرایش رادیکال و انقلابی با موضع گیری در مورد فلسطین مجک می خورد.

راستها ردیف شده اند یا رسما از حکومت اسرائیل حمایت می کنند یا مثل خانم محمدی سکوت! سکوتی بسیار معنا دار.

فرقه تقوائی قبلا اعلام کرده که سکوت  از لج رژیم اسلامیست! توجه بفرمائید! سفسطه ای بسیار زشت تر از خود سکوت اینست!

خانم نرگس محمدی حتی یک جمله از جنایات رژیم صهیونیستی و اپارتاید نگفته .درست مثل شازده یا حامیانش .خوب این ایا نشانه “تحول” ایشانست؟ یا اینکه نرگس محمدی دقیقا مثل شیرین عبادی به دقت در میان اپوزسیون رژیم انتخاب شده؟ ایشان همه مشخصات کاندید شدن را داشته و این انتخاب بسیار هم روی دقت بوده؟!

خلاصه کنم:

فکر نمی کنم بیش از این لازم باشد.نقد حمید تقوائی و فرقه ای که از حزب کمونیست کارگری بجا مانده بواقع نقد اون گرایشات نیم بند چپی است که حتی شجاعت افشای جنایات نژاد پرستان صهیونیست را ندارند.اونها که ماسک سرنگونی طلبی زده اند و سابقه حمایت از موسوی و اخوند بنفش دارند 

خوشبختانه در میان چپ رادیکال گرایشاتی نیستند که کنار نرگس محمدی بایستند.فقط توده ایها هستند و امروز حمید تقوائی کاملا در کنار انهاست.این مسیر ی بود که به این ایستگاه رسیده .نرگس محمدی افتخار توده ایزم و نئوتوده ایزم.(۲)

حمید تقوائی مثل حزب توده  کنار نرگس محمدیست این عبرت تاریخست.این همانی بود که من و بسیاری سالها می گفتیم و اما او شجاعت این را هم دارد که به کمیته نوبل جایزه انقلابی گری بدهد! این را هنوز کمیته نوبل به ایشان مدیونست!

منبع:

(۱)جایزه نوبل به نرگس محمدی، حرکتی در تقویت انقلاب زن زندگی آزادی(حمید تقوائی)

www.azadi-b.com/?p=39982

(2)حشن حزب توده ایران در حمایت از نرگس محمدی برای جایزه نوبل:

اطلاعیۀ حزب تودۀ ایران: خانم نرگس محمدی، زندانی سیاسی، و مبارز حقوق بشر برندۀ جایزۀ نوبل شد – حزب توده ایران (tudehpartyiran.org)

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate