شکست نظامی و سیاسی رژیم اپارتاید و صهیونیستی اسرائیل در غزه

نزدیک به ۴۰ روز از حمله حماس به اسرائیل می گذرد و ورود ارتش اسرائیل به خاک غزه بعد از دوره ای تبلیغات دروغین با ادعای “حق دفاع” اغاز شده و وحسیانه ترین بمباران مردم بی دفاع فزه  تا همینجا چنان صحنه را چرخانده که حتی حکومت امریکا و کشورهای اروپائی هم دیگر توان ایستادن کامل کنار این حکومت جنایتکار را ندارند. در اخرین تحولات حکومت امریکا قطعنامه شورای امنیت را رای ممتنع داد در جالیکه در ابتدای داستان حکومت امریکا به قطعنامه های شورای امنیت مبنی بر اتش بس فوری رای منفی داد .

رودند ماجرا همانطور که پیش بینی می شد به نفع جانیان اسرائیل به پیش نمی رود و روز به روز حکومت اسرائیل بیشتر به بن بست نهائی نزدیک می شود.

همانطور که در مقالات قبلی گفتم حمله حماس به اسرائیل و تبعات آن را در کانتکس روند تحول قدرت جهانی باید ارزیابی کرد و لذا تاثیر چرخش توازن قدرت به نظام چند قطبی بی تردید نتیجه این جنگ و مسئله فلسطین را هم تعیین خواهد کرد.

از زاویه دیدگاه زئوپولیتیک ، شکست ناتو در اوکرائین زمینه ساز توسعه بحران در خاورمیانه شده و احتمالا فاز بعدی توسعه بحران در تایوان است .اینها ۳ حلقه مهم تحول زدوپولیتیک جهانی هستند.

در اینجا به نتیجه تحولات تاکنونی جنگ در غزه اشراتی می کنم:

(۱)شکست نظامی یورش ارتش جانی اسرائیل به غزه:

تا کنون بجز بمباران و گلوله باران غزه و گرفتن بخشهای حاشیه ای بخش شمالی غزه ارتش اسرائیل دستاوردی نداشته و با سانسور امار کشته ها و نابودی تانکها و نفربرهای خود حتی نتوانسته شکست نظامی خود را بپوشاند.

چنگ چریکی و طراحی از پیش باعث شده که نیروهای ارتش اسرائیل تلفات بدهند و از ترس به زمین و زمان شلیک کنند و بقول خودشان با ارواح بجنگند.

ارتش اسرائیل قرار بود بخش شمالی نوار غزه را از بخش جنوبی جدا کند و بتدریج پمعیت بخش شمالی را به جنوب غزه کوچ دهد .

الان این ارتش مشغول تسخیر “بیمارستهای غزه” است با ادعای دروغین که اینها “مرتکز فرماندهی حماس هستند”.

شکست نظامی ارتش اسرائیل به رغم ورود کماندوهای امریکائی و انگلیسی و آلمانی و کانادائی اتفاق می افتد همان تجربه که در درگیریهای شهری برای سایر ارتش های منظم اتفاق افتاده اما اینجا این واقعیت را که صدها کیلومتر تونل مناطق غزه را حتی به بیرون غزه تا کرانه باختری و شاید لبنان وصل کرده پیچیدگی را برای ارتش جانی اسرائیل صد چندان کرده و مسئله تسخیر غزه بتدریج از مغز علیل رهبران اسرائیل هم در حال فرار است.

همانها که از بمباران اتمی غزه حرف زدند و نابودی حماس و کوجاندن مردم غزه به کشورهای دیگر الان در گل مانده اند و حاضر شده اند “با پس گرفتن گروگانها آتش بس کنند”.اینها علائم واضحی است که بتدریج  شکست ارتش اسرائیل را نشان می دهد.

(۲)شکست سیاسی و تبلیغاتی حکومت صهیونیستی و شخص نتنیاهو:

حکومت اسرائیل حتی در میان حامیان امریکائی و اروپائیش در حال انزواست.مدتی است که اینها هم حتی به دروغ نگران جنایتهای اسرائیل در غزه هستند و خود را از نتنیاهو فاصله می دهند.

یک دلیلش اینست که حمایت وسیع جهانی منجمله در لندن و شهرهای امریکا و اروپا در دفاع از مردم غزه و محکوم کردن حکومت اسرائیل و حتی برخوردهای بیشتر سازمان ملل و مجمع عمومی به حکومت اسرائیل رو به تزاید است.

حکومت اسرائیل در روزهای اخیر زور زد ثابت کند که بیمارستان شفا مرکز فرماندی حماس بوده و اما تا امروز ثابت شد که اینها یک دروغ دیگر کفته اند و حتی با وارد کردن چند سلاح به این مراکز نتوانستند کسی را فریب دهند.همه اون بازیهای تبلیغاتی برای توجیه بمبارانهای وحشینه بیمارستانها روی سر صهیونیستها فرو می ریزد.

(۳)تزلزل بیشتر دولت نتنیاهو حتی در وضعیت جنگی:

فشار جامعه اسرائیل بر علیه حکومت نتنیاهو هر روز بیشتر می شود و این احتمال که نتنیاهو حتی در وضعیت جنگی سرنگون شود بالاست.تنها شانس نتنیاهو بازگرداندن همه گروگانهاست.

گفته شده حماس با پس دادن ۵۰ نفر از این گروگانها موافقت کرده در صورت اتش بس.

بنظر می رسد دو طرف به نقطه ای رسیدند که تا حدی نرمش بخرج می دهند اما همانطور که گفتم اتش بس و برگشت ارتش اسرائیل به بیرون غزه حتی ماندن این ارتش درون مناطق اشغالی به ضرر حکومت اسرائیل است و احتمال سقوط نتنیاهو را بیشتر می کند.

بواقع نتنیاهو چه بماند در غزه و چه برود سقوطش را بیشتر می کند خصوصا اینکه حکومت بایدن و اروپائیها در حال عقب نشینی تدریجی از مواضع قبلی خود هستند چرا که انها هم توان ایستادن کامل در کنار حکومت نتنیاهو را ندارند و شرایط منطقه ای هم برای آنها خوب نیست!

(۴)وضعیت “محور مقاومت”  و پذیرش حکومت اسلامی ایران به کاهش تنش ها:

در سطح منطقه ای هم جناح حکومت امریکا و هم جناح حکومت اسلامی ایران از توسعه درگیریها گریز دارند و این دلیلش اینست که هردو طرف احستس ضعف می کنند .لذا بطور حساب شده دارند مدیریت می می کنند که جنگ توسعه نیابد.

این امکان هست که پشت صحنه دهنه نتنیاهو و حماس را بکشند و به سطحی از صلح تن دهند که نه سیخ بسوزد و نه کباب.من فکر نمی کنم این جنگ درون غزه بتواند بلند مدت ادامه یابد و حتی اطرافیان حکومت اسرائیل صحبت از “فرصت دو هفته ای” کرده اند.

نیروهای حزب الله لبنان و اسلامیهای یمن کنار اسلامیهای عراق و سوریه در سطح محدودی به اهداف خود که پادگانهای امریکا در عراق و سوریه و حتی ناوهای امریکاست و بخش جنوبی اسرائیل ضرباتی محدود زده اند و پاسخهائی محدود دیده اند اما همه مشاهدات دال بر تلاش دو طرف است برای پائین کشیدن فتیله جنگ.

همانطور که در مقالات قبیلیم توضیح دادم وضعیت توازن قوا چه در سطح دنیا و چه خاورمیانه بشدت تغییر کرده و حکومت امریکا و غربیها در موضع ضعف قرار دارند و نمی خواهند بیشتر درگیر منطقه بمانند چون نگران اوکرائین و تایوان هستند .

حکومت اسلامی هم در موقعیت خطرناکی است خصوصا درون ایران حمایت ندارد و نگرانی سقوط است هر چند باند مافیائی در عراق و سوریه و یمن و لبنان دارد که اینها ابزارهای سرکوب قیام ایران هم هستند.

خلاصه کنم:

از دید من شکست ارتش جانی اسرائیل اغاز شده و بنا به علل متعددی این ارتش توان ادامه نبرد طولانی ندارد و شکست نظامی و سیاسی حکومت صهیونیستی  احتمال بالاست.همانطور که شکست زلنسکی دلقک قایب پیش بینی بود.

ادامه رژیم اپارتاید اسرائیل  با تقویت حماس همراه بوده و خواهد بود.تا این رژیم صهیونیستی سرنگون نشود و جامعه فلسطین به یک جامعه مدنی و انسانی تبدیل نشود و جداسازی خونی و مذهبی ادامه یابد اسلام سیاسی دست بالا خواهد داشت. تاریخا صهیونیزم  زمینه ساز اسلام سیاسی در منطقه فلسطین و خاورمیانه بوده و این درس مهمی است از تاریخ.

حمایت از این دو سر ارتجاعی در جنگ جاری حمایتی خائنانه به بشریت است.انسانیت و ازادیخواهان و برابری طلبان باید جبهه خود بسازند و مسیر را برای جامعه هموار کنند.

هم چپ “محور مقاومتی” و هم چپ پرواسرائیل بخشهائی از راست جنایتکار هستند و باید افشا شوند و منزوی!.

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری در سطح جهان !

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate