“حمایت از “مردم اسرائیل” بنام سوسیالیست چپ؟!

مقدمه:

ارتمیس زرکوب (اکو سوسیالیست؟)در مقاله ای (۱) ضمن جداسازی خود از جنگ حماس با حکومت صهیونیستی و نژاد پرست اسرائیل و محکومیت حمله حماس بعنوان لنین سوسیالیست” دیگر چیز بیشتری نمی گوید!

از سوسیالیستها می خواهد که اینجوری موضع بگیرند.

ایشان بدرستی ماهیت حماس را که بخشی از جنبش اسلام سیاسی است افشا می کند و بی ربطی حماس را به مبارزه طبقاتی مردم فلسطین تاکیید کرد.

از ما خواست که تحلیل مشخص بکنیم از شرایط مشخص در حالیکه بحثی وسیعتر از موقعیت بحران جهانی سرایه داری و بحران گذار به جهان چند قطبی و ارتباطش با ورود حماس به اسرائیل نمی گوید که البته یکی از ایرادهای ایشانست و انحراف از “تحلیل مشخص از شرایط مشخص”!

عموما و تاریخا بکارگیری این فرمولبندیهای کلی و اتصال ان به لنین نتوانسته در چپ ایرانی راهگشا باشد و بر عکس هر زمان این متد سفارش شده مدعی بر عکسش عمل کرده!

من از این نکات می گذرم و نکاتی را در حاشیه نظرات ایشان ارائه می دهم:

(۱)جدا سازی “مردم اسرائیل “از حکومت اسرائیل کاری کاملا خطاست:

اولین سوال از ارتمیس اینست که با چه تحلیلی ادمهائی که با علم به دزدی سرزمین در منطقه دزدی شده از مردم فلسطین خانه سازی کرده اند و با استفاده از ارتش اسرائیل و سرمایه های جهانی امپریالیستی خود را به منطقه تحمیل کرده اند “مردم اسرائیل” می نامد؟

همانطور که خواننده می داند در اسرائیل چند جور ادم زندگی می کند.بخش اصلی اسرائیل نتیجه دزدی سرزمین و قتل عام مردم فلسطین است و بخش بعدی نتیجه شهرک سازی های غیر قانونی است که حتی توسط سازمان ملل که ابزار امپریالیستهاست محکوم شده.

این “مردم سالاری” ارتمیس چه ربطی دارد به این موجودات؟!

در اسرائیل به علاوه نزاد دست دوم و سوم وجود دارد.

اولا فلسطینیهائی که به بردگی در اسرائیل کار می کنند و پاسپورت اسرائیلی ندارند و یهودیهائی مثل یهودیهای افریقائی که طبق سنجشها همچنان و همیشه موجودهای دست دومند و یهودی بودن انها هم بکارشان نمی اید!

عقل سالم اون دسته نژاد پرست را که در شهرکهای غیر قانونی و مبتنی بر دزدی نشسته اند و عموما مسلح هم هستند مردم نمی نامد. اینها بخشی از ارتش و نظام سرکوبگر و نژاد پرست هستند.

من در اینجا کاری به تحلیل ماهیت حماس ندارم که بحثش را هم کرده ام . قرار بود ارتمیس تحلیل مشخص بکند اخر!

(۲)ماهیت حکومت اسرائیل چیست؟

 

خکومتها عموما نماینده طبقات حاکمند و از این زاویه چپ و انها که از مارکس متاثرند مبارزه شان برای پائین کشیدن نظم سرمایه داریست .اما حکومت اسرائیل فقط این نیست همانطور که حکومت اسلامی فقط یک حکومت نیست مثل بقیه حکومتها.

خوب چرا ماهیت حکومت اسرائیل که حکومتی نژاد پرست و صهیونیست است و ساخته نظام امپریالیستی غرب برای کنترل منطقه بطور مشخص در تحلیل ارتمیس دیده نمی شود؟

در یک تحلیل همه جانبه خصوصا وقتی ایشان به چپهای سوسیالیست “فراخوان می دهد طبیعتا این نکته مهم باید روشن باشد چرا؟ چون بخشی از چپ ایرانی با غرب همنوا شده و حکومت اسرائیل را دموکراسی که نامش “کمونیزم کارگری ” است .

بالاخره همه ما از لنین این را اموختیم که برای پیشبرد کمونیزم مرز بندی مداومست با گرایشات راستی که ماسک چپ دارند. من نقدهایم به لنین ارشیوی است اما بالاخره در لنین بسیاری اموزه ها یافته ام که حتی اونها را هم چپ ایرانی پراتیک نمی کند بلکه حرفش را می زند.

(۳)تناقض وجود حماس بعنوان پرقدرت ترین نیروی سیاسی در غزه با ارتجاعی بودنش

این واقعیت که در فلسطن اسلامیها دست بالا دارند و در انتخابات منطقه پیروز می شوند بالاخره چرا؟ اون لنین که تحلیل مشخص می کرد کجاست؟ اون حامیش کحاست توضیح دهد؟

من هم قبول دارم که حماس رابطی به مبارزه طبقه کارگر ندارد اما دقیقا ربط دارد به مسئله فلسطین و ظلم حکومت اسرائیل به مردم فلسطین.

ایا مردم فلسطین خنگ هستند و همینجوری به حماس رای داده اند؟ و الان جوانانشان در حماس می جنگند؟

من طرفدار خنگی مردم نیستم و فکر می کنم یک تحیلی جدی از شرایط مشخص روشن کند که لایه های این ماجرا چیست؟ 

بله در فلسطین و غموما در دنیا فقط لایه مبارزه طبقاتی عمل نمی کند و گاها اساسا درک نمی شود توسط جامعه.در فلسطین ماجرا تسلط نظام نژاد پرست اسرائیل است که اساس مبارزه طبقاتی را مخفی کرده.این روانشناسی توضیح می دهد که چرا من چپ و ارتمیس چپ ناتوانیم در دیدن جنبش کارگری موثر در فلسطین و اسرائیل؟

سوال می کنم : حمایت از مردم بی دفاع غزه  چگونه ممکنست؟ دو میلیون انسان را در زندانی انداخته اند و تحقیر کرده اند الانهم برقشان را قطع کردند و بمبارانشان می کنند.اینها چگ.نه از خودشان دفاع کنند؟ بالاخره این چپ سوسیالیست چه پاسخ دارد بجز محکوم کردن حماس؟ “صلح همه با همی” زیر سایه حکومت صهیونیستی؟جانیان دزد را مردم خطاب کردن؟

(۴)ایا فرمان این حمله بدست خامنه ای است؟

اینکه ادعا شود این حماس بفرمان خامنه ای است ساده کردن ماجراست.شبکه اسلامی در منطقه بسیار وسیعتر است و دارای دینامیزم درونی است.حکومت اسلامی بی تردید بخشی از محوریت این ماجراست اما داستان حماس ریشه درونی دارد.راست سیاسی اتفاقا مردم را فریب می دهد و ادعا می کند این حماسیها یک عده مزدور هستند از اسمان بی ابر پرتاب شده اند از ایران!

طبقات حاکمه عموما در تاریخ همین کردند و مشکلات را به “عامل خارجی” محول کردند منجمله در قیامهای درون ایران!

از دید من حماس نتیجه تقابل عوامل متعددی است که درونا عملکرد دارند و الان رژیم اسلامی ایران دارد از این عوامل استفاده می کند.

اسلام سیاسی بسیار فراتر از یک حکومت است و دلایل رشدش بیش از یک حکومت.

جدال سیاسی و منحمله طبقاتی در خاورمیانه و تناقضهای ناشی از عملکرد امپریالیزم غرب و ساختن کشوری که سرطان منطقه است بطور متقابل اسلام سیاسی را تقویت کرده.

لذا از زاویه بررسی دلایل  ارتمیس یک تحلیل دقیق ارائه نمی دهد .

(۵)موضع “مخالفت با حمله حماس ” ایا موضع بیطرفی سوسیالیستی است؟

خوب در کانتکس وضعیت نبرد اسلام سیاسی با صهیونیستها شعار مخالفت با حمله حماس دادن و ادعای دقاع از “مردم اسرائیل” غیر از موضع حکومت اسرائیل و غرب است؟ من فکر نمی کنم!

من فکر نمی کنم اینجور موضع گیریها راه حل چپی باشد که بخواهد الترناتیو بشود!

از دید من حماس دارد روی خشم مردم فلسطین عمل می کند و تا همینجا از چپهای درون فسلطین در گرفتن رای مردم فلسطین پیشی گرفته.

چپ فلسطین با عروج اسلام سیاسی به صندوق خانه خزیده!

کحا هستند لنینیها درون قلسطین؟ چند دهه غیبت اینها را کی تحلیل کرده؟

از دید من تحلیلی همه جانبه حداقل برای خواننده صحنه واقعی و دلایل غیبت چپ سوسیالیست در فلسطین را می شکافد و راه نشان می دهد.

هر چه هست “محکوم کردن” و دزدان و غاصبان و جنایتکارانی که در مناطق اشغالی و مسن سازیها لانه کردند را “مردم اسرائیل” نامیدن بیشتر بی اعتمادی می سازد.

(۶)چپ سوسیالیست تکلیفش را با واقعیت فلسطین روشن کند کار ابتدائی خوبست!

متوجه هستم در ایران مد است که بفرمایند گور پدر فلسطین و ما مهمیم! اما چپ سوسیالیست این مسئله فلسطین را اینجوری تحلیل کند  بجائی نمی رسد.

کنار بایدن و غربیها “محکوم کردن حماس و حمله به اسرائیل” کار چپ نیست! لازم نبود شما سوسیالیست باشی از لنین حرف بزنی! خوب می رفتی دنبال راست! دنبال لیبرالها!

کار چپ ایستادن کنار مظلوم است و مسئله فلسطین محالست حل شود مگر تکلیف این صهیونیزم معلوم شود.مسئله افریقای جنوبی ابتدا باید با پایان اپارتاید حل می شد.

حکومت اسرائیل و حامیانش در اسرائیل همه جنایتکار هستند هر چند با لباس غیر نظامی.

شهرک نشینان جانیانی هستند که عامدانه دارند جنایت می کنند.اینها مردم نیستند.

در جنگ اسلام سیاسی و صهیونیزم یک طرف را نگرفتن دقیقا همین نایستادنست کنار غربیها و امپریالیستها.

نکته مهم اینست که چپ و کمونیزم (نمی دانم ارتمیس اساسا خود را کمونیست می داند یا نه) طبیعتا اینست که تصویری واقعی بدهد و سوالاتی مثل ناتوانی چپ در فلسطین را پاسخ دهد و توضیح دهد که راه حل مسئله فلسطین چیست؟ همینجوری تکرار کنیم “صلح” و همه خوبن راه حل نیست.ماجرای فلسطین ماجرای دزدی یک سرزمین یک توطئه بین المللی است .کشور اسرائیل اساسا بر اساس این توطئه ساخته شده .

انها که بوئی از انسانیت بردند در اسرائیل باید به جنبش ضد صهیونیستی و سرنگونی حکومت صهیونیست بپیوندند .این مسیر طبقه کارگری است که باید کنار حق بایستد تا جلو برود.طبقه کارگری که عرب و غیر عرب نشناسد.

خوب اگر چپی این متد را رسما اعلام کند شاید بتواند در رقابت با اسلامیها شانسی داشته باشد وگرنه جانیان را مردم نامیدن و محکوم کردن حماس کار دیگرانست! 

چپ کمونیست نظام سرمایه داری را نشانه می گیرد و در مسئله فلسطین اساس را نشانه می گیرد که عبارتست از صهیونیزم و ریشه حکومت و کشور اسرائیل! اینجا می تواند به پرچم حق طلبی مسلح شود.

منابع:

(۱)موضع چپ سوسیالیست ایران به حمله گروه تروریستی حماس به اسرائیل باید چه باشد؟(زرین کوب)

www.azadi-b.com/?p=38008

(2)پیرامون حمله بی سابقه ، چند لایه ای حماس به داخل خاک اسرائیل 

www.azadi-b.com/?p=37994

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate