از”استاد” درویش پور تا “استاد” ژیژک تا ممد خاتمی تا شازده پهلوی ..همه حامی شعار “زن زندگی آزادی” چرا؟

مقدمه:

مدتهاست در باسمه ای بودن شعار “زن زندگی آزادی” نوشته ام. توضیح دادم که شعارها در بستر مبارزه طبقاتی به خواستها و مطالبات جنبشهای معین پیوند می خورند و در روندی به پرچم جنبشهای معینی تبدیل می شوند.

قیام ۱۴۰۱ طبیعتا روندی بوده که جنبش اغتراضی یه قتل مهسا اغازگرش بود اما بسرعت به جنبش سرنگونی کل نظام جلو رفت.

پشت قیام ۱۴۰۱ طبیعتا جنبشهای مختلف ایستادند و طی راست تلاش داشته این قیام را به جهت سیاسی بی سر نگه دارد تا بعدش از بیرون سوار شود.

در این میان انچه طبیعی نیست اینست که چپ جامعه حواسش نباشد و دنبال شعارهائی بدود که طرف ضد انقلاب یعنی راست تلاش دارد به جامعه حقنه کند.

یکی از ابزارهائی که می شود ماهیت واقعی شعارها را شناخت اینست که ببینیم کی ها دارند انرا در کدام مدیا تکرار می کنند؟

شعار ” زن زندگی آزادی “توسط گرایشات راست به کلمه “انقلاب” چسبانده شده و بسته ای ساخته که راست، تاکیید دارد “شعار محوری”قیام کنونی است.

از آخرین حامیان این شعار مممد خاتمی ؛ آخوند معروفی است که ۸ سال تمام جامعه ایران را در بن بست “رفرمیزم اسلامی” نگه داشته! قبل او شازده پهلوی و تلویزیون انترناشنال ، شبانه روز این شعار را تحت عنوان “شعار انقلاب” تکرار کرده اند.در همین مسیر فرقه تقوائی هم هست که همچنان مقل توده ایها لقب “کمونیزم” را یدک می کشد!

از این فاکتها می گذرم می پردازم به خرده فرمایشات یک سوسیال دموکرات مقیم سوئد که اصرار هم دارد “استاد دانشگاه” او را صدا بزنند بنام مهرداد درویش پور.

ایشان مثل بدیل متوفی شده خود “استاد مشایخی” از چپ قدیم ایران به جمع سوسیال دموکراسی پیوسته و در این روزها از “استاد ژیژاک” نقل قول می آورد که “فمینیستهای اروپا باید در مقابل “انقلاب زن زندگی آزادی تعظیم کنند”!(۱)

در این مقاله چند نکته در حاشیه این “دفاعیه” استاد درویش پور می نویسم خدمت خوانندگان .مهم اینست که در جریان این مناظره های فکری ، تضاد بین چپ و راست روشن شود تا قیام امروز مردم در ایران بدام راست نیفتد و چرخه تاریخ عقب ماندگی بالاخره شکسته شود:

(۱)ابتدا تکلیف ژیژاک را روشن کنیم!

“استاد” درویش پور باید خود را هم خانواده ژیژاک بداند که نقل قول از او می کند ! لذا من برای ساده کردن این داستان، این ژیژاک را با چند “فراز” از تفکراتش اشنا کنم:

ژیژاک یک فیلسوف اسلاو است که خود را ورای چپ و راست می داند و در برخی محافل غربی بادش می کنند.

از دستاتوردهای ایشون ، حمایتش از رای دادن به دونالد ترامپ شارلاتانست از لج کلینتون! (۲)و مصاحبه های متعددی ایشان با  سیمای جمهوری اسلامی(شبکه دو) که در آن:

، ژیژک به اهمیت ایران به عنوان جریان نه شرقی و نه غربی پرداخته است و از اهمیت ایرانی فرهنگی و علاقه خود به سفر به ایران صحبت به میان آورده است”

خوب! 

لازم نیست آدم چپ و کمونیست باشد تا بفهمد این “استاد” ژیژاک با همه فلسفیدنش بواقع کجای سیاست جا دارد و چقدر قابل اعتماد! حالا اگه ادمی بیاید این ژیژاک را شاهد بگیرد تا از شعار “زن زندگی آزادی” دفاع کند ما چه بگوئیم واقعا؟

قیام امروز در ایران دارد حکومتی را سرنگون ی کند که ژیژاک به ستایش از اون در تلویزیونش “فلسفیده” و در دانشگاهش “میهمان”بوده!

کدام عقل سلیم می گوید “اگر در امریکا بود به ترامپ رای می داد”؟ حالا این جرجیس را “کد بکشیم برای آبرو گرفتن یا آبرو باختن؟! بواقع اگر “ژیژاک حرفی بزند” ما اتوماتیک باید درش شک کنیم!

اما اجازه بدهید بگوئیم “استاد درویش پور” یک اشتباهی مرتکب شده نامی از ژیزاک آورده و یک سوتی داده ما باید به او ببخشیم!

(۲)”استاد درویش پور ” در مزایای شعار “زن زندگی آزادی”

*متد درویش پور برای دفاع از شعار “زن زندگی ازادی” یک متد فمنیستی شفاف است.او زن را مثل همه همه فمینیستها در مقابل مرد قرار می دهد و حداکثرش مردها را “حامی زن” تقسیم بندی می کند که موافق حقوق زن هستند . 

*درویش پور می پذیرد که گرایشات یکدستی نیستند:

روشن است که زنان گروه یکدستی نیستند. درحالی‌که برخی از آنان منافع خود را همچون بخشی از دستگاه حاکم به حکومت گره زده‌اند، اکثریت آنان به اصلی‌ترین قربانیان حکومت اسلامی در ایران بدل شده‌اند. وانگهی، زنان گروه‌های اتنیکی تحت ستم، زنان همجنسگرا، زنان طبقات پائینی جامعه یا زنان جوان از موقعیت آسیب‌پذیرتری برخوردار بوده و ستم و تبعیض بیشتری را احساس کرده‌اند. البته از آنجاکه سطح توقع زنان جوان تحصیل‌کرده طبقات متوسط شهری و آگاهی جنسیتی در آنان بیشتر است، این گروه نیز از انگیزه بیشتری برای ایستادگی در برابر نظام و هنجارهای اسلامی آن برخوردارند. به هر رو به جرات می‌توان گفت طغیان این زنان تنها علیه جمهوری اسلامی همچون نماد خشن‌ترین جلوه مردسالاری در کشور نیست، بلکه چالشی علیه ارزش‌ها، عادات و نگاه مردسالارانه‌ای است که در کوچه و خیابان و خانواده و زندگی روزمره نیز جریان دارد”

خوب این تقسیم بندی زنان تکلیفش با فمینیزم روشن شد؟ من فکر نمی کنم! حتی فمینیزم درویش پور در سطح فمینیزم چپ هم نیست! چون تداوم پذیرش یکدست نبودن طبقاتی در حل مسئله زن در نوشته ایشان غائب است. در انتها هم درویش پور دعوایش بر علیه “مرد سالاری” می ماند.

در مصاحبه درویش پور تکلیف دو قطعه “آزادی و زندگی” هم معلوم نیست و ظاهرا ما باید فرض کنیم فمینیزم ایشان هم زندگی می دهد و هم آزادی!

اینست دستاورد فکری این استاد و ژیژک که هردو معتقند که فمینیستهای غرب باید در مقابل شعار زن زندگی آزادی تعظیم کنند!

(۳)چند پاسخ  در مقابل درویش پور و حامیان شعار “محوری زن زندگی آزادی”

*از دید من شعار ها در مراحل مختلفی نیازهای مفطعی را برای گرایشات مختلفی منعمس می کنند.قیام ۱۴۰۱ در مهره ماه همان نبود که الان هست و طبیعتا همان نخواهد بود که در انتهای مسیر سرنگونی رژیم و بعدش! این نکته کلیدی است برای درک دینایک شعارها در خیابان 

*باید تفاوت قائل شد بین مردمی که شعارها را در خیابان می دهند و گرایشات سیاسی که این شعارها را در مدیای خارج کشوری تکرار می کنند و گاها می خواهند  شعارشان را تثبیت کنند.حتی این شعار “مخالفت با شاه و شیخ” از دید من شعاری نیم بند است برای پاسخ مقطعی به یک مسئله که”قیام را از چرخه پهلوی-خمینی بیرون بکشد.” این شعار هم متعلق به چپ و سوسیالیزم خواهی نیست چرا که همجنان مسئله الترناتیو را بطور اثباتی مشخص نمی کند. اینست که فرقه رجوی در ایستگاه این شعار می ایستد.همانطور که بقیه راست کنار شعار “زن زندگی آزادی” می ایستد و نمی خواهد جلو برود.

* شعارهائی که در مورد آلترناتیو بطور اثباتی حرفی ندارند ، شعارهای مرکزی و ماهوی نیستند.

همانطور که در مقالات قبلیم توضیح دادم راست امروز سرنگونی طلب شده که بزور قیام ، رقرمیزم” خود را مخفی کرده منجمله استاد درویش پور، تمام تلاششان می خواهند جامعه به نقطه الترناتیو فکر نکند.تا نظم سرمایه داری توسط بخش غرب گرای الترناتیو چه به شکل سلطنت و چه جمهوری تثبیت شود.

*شعار “زن زندگی آزادی” با تکیه به  مهملی بنام “انقلاب زنانه” تلاش دارد توهمی بسازد که گوئی قیام ؛ زنانه مردانه ؛ کودکانه ؛ پیرانه و …دارد!

با اینکه هر ادم عاقلی می داند که زن و مرد و کودک و پیر در این قیام دخیلند و معضل مشترک نابرابریست اما امثال رویشپور و ژیژک نمی خواهند معصل نابرابری و ارتباطش با آزادی مورد هدف قرار گیرد. نمی خواهند روشن شود که “به جهت جامعه شناسی” بالاخره طبقه کارگر حق دارد حکومت کند یا نه؟! 

فرار از این سوال اساسی که نابرابری زن و مرد یا اکثریت و “اقلیت” در بستر چه نظام اقتصاد سیاسی قابل حل است؟ خوب! پاسخگوئی به این سوالات است که هر ادم عاقل را وادار می کند در شعار “محوری قیام” طور دیگر بیندیشد!

*درویش پور بهتر بود شعار همفکران خودش را صریح ارائه ی داد و پشت شعار “زن زندگی آزادی” مخفی نمی شد اما امکان ندارد! همانطور که ممد خاتمی یا شازده پهلوی پشت “ژن زندگی آزادی” جا خوش کرده اند! دقیقا همانطور سوسیال دموکراتهای وطنی هم پشت این شعارند! چرا؟ چون همه در تداوم نظام سرمایه داری ، “راه حل می بینند”!

خلاصه کنم:

باز هم تکرار می کنم جامعه در فازهای مختلف و در موضع ظبقات مختلف شعارهای مختلفی ارائه می دهد .”شعار محوری و ماهوی” هرگز توسط تمام طبقات تکرار نخواهد شد.دیر یا زود قیام ۱۴۰۱ به زیر مجموعه های طبقاتی تقسیم خواهد شد و رقابت بر سر قدرت سیاسی تشدید خواهد شد.

شعار محوری “آزادی برابری حکومت کارگری” شعار محوری طیف چپ کارگریست.طبیعی است در این شعار هم ابهامات هست و گرایشات محتلف چپ در این اختلافات دقیق خواهند شد.

انچه امروز شفافتر شده اینست که راست در تمامی طیف خود پشت شعار “زن زندگی آزادی” ایستاده و چپهای نیم بند و گیجی هم هستند حالیشان نیست! مهم نیست! زمان بیشتر این تضاد طبقاتی را در شعارها منعکس خواهد کرد.

امثال درویش پور و ژیژاک هرگز نمی توانند این داستان را مغشوش نشان دهند امثال من هستند خوشبختانه و نخواهیم ذاشت!

زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!

(۱)”زن، زندگی،آزادی» بساط مردانگی واپس‌گرا را جمع خواهد کرد 

www.azadi-b.com/?p=28445

(2)ژیژک: اگر آمریکایی بودم به ترامپ رای می‌دادم

www.bbc.com/persian/world-37861571

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate