پیروزی چپ رفرمیست در انتخابات شیلی!

جامعه شیلی بعد از سه دهه از سرنگونی یکی از جنایتکاران تاریخی پینوشه، بدلیل جابجایی قدرت از بالا و عدم مکانیزم دخالتگری و مشارکت جامعه در سرنوشت سیاسی خویش هنوز هم که هنوز است نه تنها در قید و بند مناسبات سرمایه داری محصور مانده بلکه با دست بدست شدن قدرت میان راستها و چپهای خرده بورژوایی و بورژوازی زمینه را یکباره دیگر برای عروج فاشیزم خوش کرده اند. در غیاب تشکل قدرتمند کمونیستی و کارگری علنا می بینیم جناح چپ رفرمیست بورژوایی به پیروزی نائل میگردد.

طی سی سال گذشته دولتها یکی پس از دیگری از “چپ رفرمیست و چپ میانه رو” تا “لیبرالها و راستها” بر سر کار آمدند و حاصلی جز بیکاری، گرانی، فقر روز افزون، استبداد و اعمال تبعیض و نابرابری بر اکثریت عظیم جامعه به همراه نداشته اند. در عوض سرمایه داران انگل در سایه این دولتها یکی یکی فربه و فربه تر شده اند. و به این اعتبار شکاف طبقاتی در جامعه شیلی روز به روز عمیق و عمیقتر گشت. مبارزه هر جا سر برآورد، یکی پس از دیگری سرکوب شدند. نهایتا اکتبر سال ۲۰۱۹ در سانتیاگوی پایتخت، اقشار مختلف معترض به وضع موجود اعم از کارگران و اقشار فرو دست و دانشجویان… در آغاز به بهانه گران شدن بلیط مترو به خیابانها سرازیر شدند، و بعدا با شعار و پلاکاردهای اعتراضی علیه گرانی، بیکاری، تورم، بالا رفتن هزینه زندگی و رشد فزاینده تبعیض و نابرابری، چنان ابعاد اعتراضات و مطالبات را گسترش دادند که با سرعت خیره کننده ای بخش عمده ای از شهرهای شیلی را وسیعا درنوردید. اعتراضاتی که میلیونها نفر را در بسیاری از شهرها به خیابانها کشاند. سباستین رئیس جمهور میلیاردر راستگرا که در برابر موج این خیزش توده ای سراسیمه شده بود، در آغار تصور میکرد، ممکن است با اخراج چند وزیر از کابینه یقه خود را از مخمصه برهاند، اما زمانیکه دید ابعاد اعتراضات به این شیوه به هیچ وجه قابل کنترل نیست، اینبار استعفای خود را به دولت وقت اعلام کرد تا از این حربه برای عقب نشاندن اعتراضات استفاده کند. اما گابریل بوریک و همدستانش از نیمه راه سر رسیدند و نجاتش دادند. اگر بخاطر داشته باشید همین گابریل بوریک که این روزها برنده انتخابات اعلام شده آنزمان نقش کلیدی در نجات سباستین مستعفی داشت. سباستین نظیر همتایش گوادیو در ونزوئلاست کمااینکه گابریل هم افقی مشابه به حزب نیکولاس مادرو در ونزوئلا دارد. تیم گابریل در خیزش توده ای سال ۲۰۱۹ سریعا با حزب کمونیست شیلی و اقمارشان به شیوه ای اپووتونیستی تمام توان و ظرفیتهای خود را برای فریفتن اقشار ناراضی بکار بستند تا خیزش توده ای در خیابان را با وعده اصلاحات دو شقه کنند، و در مسیری که میخواستند هدایت کنند و به عینه یکی از موفقیتهایشان این بود سباستین مستعفی را نجات دادند و قدرت را قبضه کرد. اینبار سباستین از سوی میانجیگران “توافق صلح” به قدرت بازگردانده شده بود، دستور داد تا صفوف معترضان را به شیوه وحشیانه به آتش ببندند. طی این اعتراضات دست کم ۱۷ نفر کشته شدند و صدها نفر نیز مصدوم و هزاران نفر دستگیر و مورد شکنجه و حتی تجاوز قرار گرفتند. گابریل و سایر همدستان رفرمیستش تماما برخوردی مماشات جویانه تحت پوشش “توافق صلح آمیز!” را پیش گرفتند و بنوعی توانستند خیزش را بنفع دولت مهار کنند و حتی سرکوبی که با فتوای سباستین انجام شد و منجر به کشته شدند ده ها نفر و زخمی و دستگیری هزران نفر شد همه را دستمایه معاملات خود کردند تا با یک تیر دو هدف را نشانه بگیرند. البته لازم است متذکر شد، این رویداد مهم مبارزاتی در شیلی که از دوران پینوشه به اینسو اعتراضی بی نظیر بود، زیاد طول نکشید که پدیده پاندمی کرونا هم آمد و دامنگیر آن شد و نه تنها خیزش شیلی را دچار رکود کرد بلکه بر کل روند خیزشهای جهانی نیز تاثیر نامطلوبی بجا گذاشت و عملا مبارزات مردم بپاخاسته شیلی را نیز تحت الشعاع قرار داد و آنها از روند رو به پیش موقتا بازداشت. چپ های ریزیونیست با این پیش زمینه ها عزم جزم کردند تا دولت و بطور اخص سباستین را از سراشیبی سقوط نجات دهند و هم با وعده و وعیدهای اصلاحات نزد افکار عمومی اعتباری برای خود دست و پا کنند. و مهمتر از همه زمان بخرند تا خیزش را به سمت انتخابات مهندسی شده هدایت نمایند. اساسا این چناح چپ رفرمیست که بوریک در راس آن قرار دارد، و شادی در دل بخشی از چپها و کمونیستهای خرده بورژوایی و بورژوازی انداخته، نمونه همتاهای خود سیپراس رئیس حزب سریزای یونان، حزب چپ ایتالیا، حزب سندرز در آمریکا و جرمی کوربین در انگلیس هستند. جالبتر از آنهم این حزب چپ رفرمیست که بوریک در راس آنست و اکنون برنده “انتخابات” شیلی گشته با سایر همدستانش اعم از حزب کمونیست شیلی که یک حزب بشدت رفرمیست از جنس حزب توده ایران است همگی از بیخ و بنیاد بی ربط به کمونیزم، منافع طبقه کارگر و فرودستان این جامعه هستند. حزب کمونیست شیلی از زمره کمونیستهای بورژوازی در اقمار اتحاد جماهیر شوروی سابق است که در دوره جنگ سرد از قطب روسیه تبعیت میکرد، بگونه ای که اگر در شوروی هوا ابری میشد آنها در شیلی چتر در دست داشتند. نباید واقعیات را کتمان کرد همین بوریک و سایر چپهای رفرمیست در خیزش توده ای سال ۲۰۱۹ تمام تلاش خود را بکار بستند تا مبارزات آزادیخوانه و برابری طلبانه خیابان را به سمت سیستم پارلمانتاریستی منحرف کنند و جامعه را از مشارکت مستقیم در سرنوشت سیاسی خویش دور بدارند. بوریک در ائتلاف با حزب کمونیست و اقمارش که همه از یک جنسند در این “انتخابات” به پیروزی رسیده. نباید از نظر دور داشت رهبری اپورتونیست حزب کمونیست شیلی ماه گذشته طی بیانیه ای به دانیل اورتگا که مجددا در “انتخابات” پیروز شده بود تبریک گفت! این در حالی بود که رهبری این حزب میدانستند اورتگا به شیوه ای جنایتکارانه مخالفین سیاسی خویش در نیکاراگوئه را سرکوب و قلع و قمع نموده. افتضاحی که حزب شبه کمونیست شیلی ببار آورده یکی، دوتا نیست، این آخرینشان بود که حتی صدای بخشی از اعضای جوان حزبش را درآورد.

جامعه ای که چهار سال است در چنگال یک سرمایه داری میلیاردر خونش مکیده میشود اینک طی پروژه انتخابات مهندسی شده، دو راه پیش پای آن گذاشته اند. یا چپ رفرمیست یا راست فاشیست. یعنی هیئت حاکمه دارد شبح راستها و میان آنان یک فاشیست و جانی نظیر خوزه آنتونیو کاست را بر سر جامعه میچرخاند، که برایشان تداعی کننده جنایتکار پینوشه است از یکسو، و از دیگر سو چپ رفرمیست را علم کرده اند، تا نگذارند افق مبارزاتی توده های بپاخاسته از چهارچوب نظم موجود خواه تحت هژمونی بازار آزاد یا سرمایه داری دولتی، وجبی فراتر برود و از ترس فاشیستها به این جناح چپ بورژوا رفرمیست تن بدهند! به عبارتی دیگر هر گونه تلاش برای تغییر بنیادی در جامعه را دور بزنند آلترناتیو چپ رفرمیست را به آن حقنه کند. در خلاء یک نیروی هدایتگر بواقع کمونیستی و کارگری که منافع اکثریت عظیم جامعه را نمایندگی کند و رهایی از قید استثمار و بردگی و تبعیض را تضمین نماید علنا چپ رفرمیست دارد، موج سواری میکند.

شایان ذکر است، اکثریت رایزنیهای در مدیا اجتماعی که روی پدیده “انتخابات” در شیلی خم شده اند، تنها روی جنبه برنده و بازنده آن فوکوس کرده اند! کمتر به این جنبه پرداخته شده است که نزدیک به نصفی از واجدین شرایط رای در این جامعه، اصلا در این مضحکه “انتخابات” مشارکت نکرده است. این حالت بیانگر اینست، بخش عمده ای از جامعه شیلی از این نظام انگلی و بشدت بورکراتیک بیزارند. چرا که میدانند سیستم پارلمانتاریستی مکانیزمی است برای دور زدن اکثریت جامعه که کارگران و فرودستانند از مشارکت در سرنوشت سیاسیشان. آنها نمیخواهند با رفتن به پای صندوقهای رای به سیاه لشکر راست و چپ بورژوازی تبدیل شوند. بخش عظیمی از جامعه میدانند وقتی نمایندگان واقعی آنان بخاطر دفاع از ابتدائی ترین حق و حقوق پایمال شده شان در اکتبر سال ۲۰۱۹ در خیابانها با کشتار مواجهه شدند، دیگر حاضر نیستند وارد کارزاری شوند که مثل روز روشن بوده، حافظ منافع ستمگران است. به همین اعتبار نزدیک به نصفی از واجدین شرایط رای در شیلی که عملا تجربه اینرا را دارند، مشارکت در انتخابات مشروعیت دادن به یکدور دیگر از اجحاف و یوغ بردگی اکثریت جامعه است و نمیخواهند به این سیستم بشدت بورکراتیک گردن نهند. ولو از عدم حضور آلترناتیو قطب کمونیستی و کارگری در رنج بسر می برند! آنبخش دیگری هم از جامعه که وارد کارزار “انتخابات” میگردد اگر آلترناتیوی قدرتمندی را سراغ داشتند بعید بود به این سیستم پارلمانتاریستی و وعده و وعیدهایی که تنها بندهای اسارتشان را در چهارچوب این مناسبات محکم و محکمتر میکند، متوهم باشند و گردن نهند. جناحهای چپ و راست بورژوازی با اتکاء به امکانات و تسهیلات، و از طریق نهاد و ارگانهای عریض طویل بورکراتیک که هیئت های حاکمه پشت آن ایستاده اند، تلاش میکنند، نگذارند جامعه به مسیر اعتلای انقلابی ارتقاء یابد و منافع و مصالحشان به شیوه جدی تهدید گردد. تا جامعه بنوعی وادار شود میان دو گزینه “بد” و “بدتر” یکی را انتخاب کند! 

“پیروزی” چپ رفرمیست گره ای از فلاکت اقتصادی این جامعه نخواهد گشود. این پیروزی حتما طبقات معینی از آن سود خواهند برد. و مهمتر از همه گشایشی نیز برای صاحبان سرمایه خواه در بخش خصوصی یا دولتی بوجود خواهد آورد تا مبارزات مردم جان به لب رسیده علیه استبداد، گرانی، بیکاری، تورم و فقر و تبعیض روزافزون را که بزرگترین مانع بر سر راه رشد سوداندوزی آنهاست تا انتخابات بعدی عقب بنشاند. این “پیروزی” بی ربط به اکثریت عظیم جامعه ایست که سی سال است با دست به دست شدن قدرت از بالا زندگی آنها به تباهی کشانده شده است. معلوم است اکثریت جامعه نه تنها از طریق این سیستم پیروزی عایدشان نخواهد شد بلکه بایستی با ادامه مبارزه و تلاش برای وحدت مستحکم طبقاتی و سیاسی و تغییر تناسب قوا به نفع کارگران و فرودستان که اکثریت عظیم جامعه هستند، افق رهایی از قید و بند استثمار و بردگی و تبعیض و نابرابری را به روی خود و کل جامعه بگشایند. و این امر تنها و تنها با مشارکت مستقیم در سازماندهی جامعه و اختیار بر سرنوشت سیاسی ممکن میگردد، تا یکبار و برای همیشه در این سیستم پارلمانتاریستی را به گل بگیرند!

۲۶.۱۲.۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate