پاندمی کرونا موجب شده سونامی مرگ در اکثر شهر و روستاهای ایران راه بیفتد!

در اثنایی که جامعه آبستن تحولات بزرگ است؛ در اثنایی که اکثریت عظیم جامعه بدلیل زندگی برده وارانه، استثمار، گرانی و بیکاری، محرومیت و صدها مصائب دیگر و در یک کلام برای زنده ماندن هر روزه دارند می جنگند، در اثنایی که کارگران نفت و گاز بیش از دو ماه است در اعتصاب بسر می برند، در اثنایی که دور دیگری از اعتصاب و تظاهرات کارگران هفت تپه در خیابانهای شوش و حومه برای تحقق خواستهایشان در جریان است و بیش از یکماه است در شرایط سخت نبود آب و برق و سایر مایحتاج ابتدائی زندگی و مضاف بر همه وجود پاندمی کرونا می جنگند؛ در اثنایی که اعتراضات و مبارزه مردم بپاخاسته خوزستان و سایر استانها علیه وضع موجود، همچون آتشفشانی جوشان هر آن امکان آن هست دوباره به بیرون فوران کند؛ در دل چنین شرایطی موج پنجم پاندمی کرونا نیز به شیوه ای فاجعه بار شهر و روستاها را در می نوردد، و رژیم هم مثل فازهای قبل، در برابر هر اقدامی تماما شانه بالا میاندازد. این فاز کرونا با چنان ابعاد دهشتباری در حال پیش روی است و میکشد حتی دیگر سران جنایتکار رژیم هم قادر به پنهان کردن ابعاد جنایتی که در حق جامعه مرتکب شده اند، نیستند. آمارهای منتشره خود رژیم حاکی از اینست روزانه دست کم پانصد نفر بدلیل نبود تجهیزات و ابتدائی تری امکانات پزشکی محکوم به مرگ هستند و ده ها هزار نفر نیز بدلیل ابتلا به بیماری کرونا جانشان در معرض خطر جدیست. حتی اگر همین میزان اعلام مرگ و میر و ابتلا شدن از سوی رژیم را مبنای ارزیابی بگیریم، باز میزان تلفات انسانی بشدت فاجعه بار و تکان دهنده است. هر چند آمار واقعی همیشه چند برابر بیشتر از آنچه را رژیم رسما اعلام نموده، نشان داده است. منابع خبری از محل، وضعیت صدها شهر را تماما قرمز اعلام نموده اند و اوضاع در استانهای مشهد، خراسان، هرمزگان، خوزستان و تهران را بسیار دهشتبار گزارش کرده اند.

در چنین اوضاع و احوالی که مرگ بر کل جامعه سایه انداخته، خامنه ای طی روزهای گذشته در مصاحبه خود با مدیا داخلی به روال چند دهه گذشته، و در پاسخ به سوال خبرنگاران حول ابعاد این فاجعه نیز آنرا از زمره “بلایا طبیعی!” قلمداد نموده، و به شیوه بسیار وقیحانه این کشتار عمد دولتی را اینگونه توجیه میکند:« ما از این تجارب دشوار در داخل کشور کم نداشته ایم، به حمد خداوند جای نگرانی نیست و باید از ائمه اطهار طلب کمک و شفاعت نمود، بطور مشخص توصیه من به مردم اینست، دوعای هفت از صحیفه سجادیه را بخوانند، بسیار مضون شیرین و امید بخشی دارد!” این جلاد با این اراجیف شعور جامعه را دست کم گرفته و گرنه میداند مردم غافل از این نیستند ایشان وقتی واکسن فایزر را دریافت مینمود، ستاد مبارزه با کرونا در هماهنگی با لشکریان سپاه و به فرمان ولی امر، واکسن “برکت و روغن بنفشه!” را به تولید انبوه رسانده بودند و کسی جز لشکریان ائمه اطهار حاضر به دریافت آن نبودند!

میزان ابتلا به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن چنان در حال گسترش است که بیمارستانها همه مملو از بیماران کرونایی است. آنهم بیمارستانهایی که حتی برای پزشکان و پرستاران پرسنل های خود نیز باندازه کافی تجهیزات پزشکی و امکانات جهت اقدامات پیشگیرانه در اختیار ندارند چه رسد به اینکه بتوانند با سونامی مرگباری که راه افتاده مقابله کنند. بخش زیادی از بیماران که نیاز به مراقبتهای ویژه دارند بدلیل نبود امکانات ابتدائی در کف سالنهای بیمارستانها و حتی در محوطه بیرون از بیمارستانها روی زمین افتاده اند. صحنه های تراژیکی که دل هر انسانی را شدیدا به درد می آورد. بیمارانی که دیگر حتی از پزشکان و پرستاران قطع امید کرده اند، چون میدانند اگر هم بخواهند کاری ازشان ساخته نیست در نبود امکانات. طی روزهای گذشته ده ها ویدئوی دلخراش از فریاد پرستاران در فضای مجازی پیچید و پخش گردید که اذعان میدارند به معنای واقعی کلمه سونامی مرگ در سراسر کشور راه افتاده، و میگویند هیچ چیزی دردناک تر از این نیست یکی یکی بیماران جلو چشمانمان قلبشان از تپش باز می ایستد و پرپر میشوند اما کاری از ما ساخته نیست! هیچ چیزی از آن دردناک تر نیست خانواده ها وقتی میان کومه اجساد دنبال عزیزان تلف شدشان میگردند!

سعید ضیائی دکتر بخش عمومی نیز طی نامه ای سرگشاده به سردسته جلادان خامنه ای پرده از واقعیتی بر میدارد که چگونه طی اینمدت از ترس عوامل آشکار و پنهان ایشان جرات نکرده لب به سخن بگشاید. اما طی این نامه اذعان میدارد دیگر آنقدر روزانه صحنه های تراژیک مرگ و میر دیده است که دیگر ترس از این عوامل برایش معنایی ندارد… 

آقای خامنه‌ای!« اکنون که من آزادم و هنوز توانایی دارم که آنچه را درست می‌پندارم فارغ از عواقب آن، آزادانه بیان کنم، اقرار می‌کنم، خطا کردم، این نامه را همان روزی بایستی می‌نوشتم که شما منع ورود واکسن‌های معتبر را کردید. مگر من نمی‌توانستم امروز را پیش‌بینی کنم؟ چرا فریاد نزدم؟ من خطا کردم. ولی نمی‌خواهم خطای آن روز را امروز هم تکرار کنم. آقای خامنه‌ای، هنگامی که تصویر سرمی آویزان بر نخلی در سیستان و بلوچستان را دیدم، که بیماری مفلوک، بدون هیچ ولعی و با ناامیدی، آخرین امیدهایش را در قطره‌های آن می‌نگریست، آن روز نیز خطا کردم که فریاد نزدم… و امروز، من، پزشکی مفلوک، که حتا سرمی هم نیست که بتوانم برای بیمارم به نخلی بیاویزم، تختی در راهرو و حیاط بیمارستان‌ها باقی نمانده که بیمارانم را به آنجا بفرستم، کارم فقط شده نگریستن بر مانیتور پالس اکسیمتری که عدد اکسیژنش هر ساعت و دقیقه سقوط می‌کند، درست مثل انسانیت من در این ۴۲ سال… من از پزشکی درمانگر و پیشگیری کننده، تبدیل شده‌ام به پزشکی که فقط گواهی فوت صادر می‌کند».

حتی سران جنایت پیشه رژیم که تا ماهها قبل برای جلوگیری از گسترش اعتراضات توده ای و حفظ موقعیت خود و نظامشان پنهانکاری می کردند، امروزه یکی یکی وحشتزده و سراسیمه دارند اعتراف میکنند که چگونه طی اینمدت جان مردم را به بازی گرفته اند! علیرضا زالی رئیس ستاد مبارزه با کرونا میگوید: «دولت اجازه خرید واکسن را نداد چون تصور میکرد هزینه آن بسیار سنگین است» و بدنبال آن به خبرنگاران صدا و سیما میگوید: «در بیان واقع ما آمار مبتلایان به کوید ۱۹ و مرگ و میر ناشی از کرونا را از سازمان بهداشت جهانی پنهان کردیم». کمااینکه یکی دیگر از مقامات جنایتکار رژیم کیانوش جهانپور سخنگوی سازمان غذا و دارو به دستور منع خرید واکسن از سوی خامنه ای تلویحا اشاره کرده: « دستور منع خرید واکسن‌های کرونای بریتانیایی و آمریکایی توسط مقامات نظام، تاخیر در خرید و واردات سایر واکسن‌های خارجی، ناتوانی ستاد اجرایی فرمان امام در تولید انبوه واکسن ایرانی کرونا سبب شد که برنامه واکسیناسیون کرونا در ایران با تاخیر و کندی مواجه شود و تعداد زیادی قربانی شوند.»!

زمانی که کرونا در ابعاد جهانی در حال گسترش بود و سایر کشورهای سرمایه داری نیز هر چند بدلیل منفعت جوئی سریعا اقدامات لازم و کافی را جهت جلوگیری از اشاعه آن به عمل نیاوردند، به بیانی دیگر تا سود و زیان تاثیر آن بر بازار بورس جهانی و سرمایه گذاری برای اقدامات پیشگیرانه مبنی بر بستن مرزهای هوایی و زمینی تا تولید واکسن را همه جانبه حساب و کتاب کردند، تلافات این پاندمی ابعاد میلیونی پیدا کرد، اما نهایتا مجبور شدند برغم اتلاف وقت، ملزومات اقدامات پیشگیرانه اعم از قرنطینه و بالا بردن محدودیتها را کم و بیش به اجرا در آورند این از یکسو. از دیگر سو به محض اینکه واکسن از سوی سازمان بهداشت جهانی و انستیتوهای معتبر نظیر انستیتوی روبرت کخ و سایر مراکز علمی جهان مورد تائید قرار گرفت، دولتها موظف شدند از کمپانیاهای تولید واکسن میزان دوزهای مورد نیاز جامعه خود را خریداری و بطور رایگان در اختیار عموم شهروندان خود قرار دهند. اما رژیم ایران نه تنها از اول تا آخر زیر بار مقررات اقدامات پیشگیرانه سازمان بهداشت جهانی نرفت بلکه تا به امروز هم به فرمان سردسته جلادان خامنه ای آن میلیونها دوز واکسن و کمک های بین الملی را که از سوی ژاپن و کشورهای غربی که حاضر بودند بصورت رایگان و حتی با تحمل هزینه آن در اختیار سازمان بهداشت ایران قرار دهند یا مانع ورود آن گشتند یا آنرا گرفتند و به دیگر کشورها فروختند و پول آنرا بالا کشیدند! اینکه اکنون شهروندان این مملکت با سونامی مرگ مواجهه گشته اند حاصل چنین رویکردی ضدانسانی است و مسبب و بانی آن کسی جز سران این رژیم قاتل نیست که در برابر تهیه امکانات و تامین واکسیناسیون جامعه علنا شانه بالا انداختند!

به تاسی از رهبر سردسته قاتلان، رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران که آمار ۳۶ هزار نفر فوتی ناشی از کرونا را تنها در سامانه بهشت زهرا به ثبت رسانده، طی هفته های اخیر در برابر اعتراض خانواده جانباختگان که اجسادشان را در گورستانهای دسته جمعی دفن کرده اند با قبح بی نظیر اینگونه از آنها دلجوئی کرده: «نگران نباشند منبعد برای هر نفر از ساکنان استان تهران یک قبر رایگان وجود دارد!». 

هر چند مبرهن است این رژیم چهار دهه بیشتر است خون اکثریت عظیم جامعه را در شیشه کرده! چهار دهه بیشتر است علیه جامعه اعلان جنگ کرده! اما وضعیت کنونی بیش از پیش بیانگر اینست رژیم در بیان واقع پاندمی کرونا را همچون سلاح کشتار جمعی علیه جامعه بکار گرفته! بدیهی تر از این، رژیم در اثنایی که این پاندمی در فاز پنجم خود، سراسر شهر و دهات کشور را در نوردیده، مشغول مراسم ارتجاعی ماه محرم است، و دقیقا دارد نقشه قتل عمد دولتی را در جلو چشم جهانیان به نمایش میگذارد! 

اولین اقدامات عملی ما کمونیستها و آزادیخواهان اینست نباید بگذاریم جامعه جهانی در برابر این اقدام شنیع “کشتار جمعی” نظاره گر باشد و سکوت اختیار کند! باید در سراسر کشورهای جهان در اشکال مختلف علیه آن وسیعا دست به اعتراض زد!

اما راه حل نهایی برای رهایی از این وضعیت فاجعه بار، تنها و تنها از مسیر انقلاب میگذارد! انقلابی که ستون فقرات آن کارگران، کمونیستها، پیشروان آزادیخواه و برابر طلب باشند! مبارزات بی وقفه کارگران و اقشار فرودست طی این چند دهه و خصوصا خیزشها و اعتصابات مداوم کارگران و فرودستان علیه وضع موجود طی سالهای اخیر پتانسیل بسیار عظیمی است که با اتحاد و یکپارچی هر چه سراسری تر می تواند به این جنگ تمام عیار دولت یکبار و برای همیشه پایان دهد! اگر این تحول عظیم در جامعه ایران بوقوع بپیوندد، که می پیوندد، چون دیر و زود دارد اما سوخت و ساز ندارد، تنها ایران نیست از شر یکی از رژیمهای متوحش این عصر خلاص میگردد، بلکه رهایی جامعه ایران به تکیه گاه بزرگی برای پایان دادن به نکبت هایی مردم زجر کشیده خصوصا افغانستان (که چند دهه است تحت انقیاد دولتهای گمارده شده غرب، زندگی جهنمی را تجربه میکردند، و اکنون که طالبان با تجهیزات قطبهای جهانی تا دندان مسلح به جان جامعه انداخته شده و شهر و روستاها را با لشکر مرگ دارد در می نوردد، روشن است جامعه افغانستان با چه سرنوشت تراژیکی مواجهه است. اگر کسی شانس بیاورد کشته نشود، تازه دوره اسارت و بردگی آن شروع گشته. بدون شک در این میان کودکان و زنان بیشترین قربانیان این توحش اسلامی هستند و به عنوان برده های جنسی مورد سوء استفاده و داد و ستد واقع میشوند) و عراق و حتی کل منطقه نیز تبدیل خواهد شد که سالهاست زندگیشان از سوی رژیمهای درنده و اعوان و انصارشان در سایه قطبهای جهانی به گرو گرفته شده است. تحولی که کل معادلات رقبای جهانی و ژاندارمهای منطقه را نیز برهم خواهد زد. 

زنده باد مبارزه و اتحاد و یکپارچگی کارگران و اقشار فرودست تا پیروزی نهائی!

ننگ و نفرین بر رژیم متوحش سرمایه داری ایران!

۱۴.۰۸.۲۰۲۱

 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate