۱ می روز کیفرخواست پرولتاریای جهانی علیه سرمایه داری!

امسال در اثنایی به پیشواز روز جهانی کارگر میرویم که جهان را توحش و بربریت سرمایه داری تا آستانه جنگ بسیار هولناک که بعید نیست به جنگ اتمی بیانجامد سوق داده است. هنوز بشریت تماما از شوک و بهت پاندمی کرونا که(بانی و مسبب اصلی گسترش و شیوع آن در چنین ابعاد فاجعه باری، کسی جز دول سرمایه داری نیست که بخاطر سود اندوزی خود، دیر هنگام دست به اقدامات پیشگیرانه زدند) جان میلیونها نفر را در سراسر جهان گرفت و زندگی میلیونها انسان را نیز تهدید کرد از یکسو، و از دیگر سو صدها میلیون کارگر دیگر را به لشکر بیکاران جهان افزود و زندگیشان را تباه کرد و دست اسثمارگران را برای تعرض بیشتر به پرولتاریای جهانی بیش از پیش باز گذاشت، بیرون نیامده بود، جنگ و میلیتاریزم در ابعاد فرا منطقه ای شدت گرفت. جنگ در اوکراین را میگویم. وقتکیه پروژه ها و راه حلهای دول سرمایه داری از دوران پسا جنگ سرد نیز به اینسو، جهت برون رفت از بن بست دول بورژوازی، یکی پس از دیگری با شکست مواجه گشت، و پاسخگو نبود، مقدمات جنگ فرا منطقه ای به بهانه اوکراین شروع گشت. امروز اگر دوباره جهان در آستانه جنگ هولناک دیگری قرار گرفته تمایزی اساسی با دو جنگ جهانی پیشین دارد. آنهم اینکه اینبار و در ایندوره این هژمونی غرب است با چالشهای بزرگ در عرصه های مختلف مواجه گشته و تضادهای کاپیتالیستی اینبار بالعکس از ناحیه قطبهای آسیایی به جهان سرایت نموده، و از این حیث طی ایندوه بلوک شرق خود را برای تقسیم دوباره جهان در موقیت برتر از غرب می بینند. و این عامل اصلی به درگیری و جدال کشیده شدنشان است. سیاست میلیتاریزم ارتجاعی که بورژوازی منافع خود را در ان جستجو میکند جالب اینست، هیچ چیز مشترکی با پیشرفت وجه تولید سرمایه داری ندارد. اساسا و میلتاریزم کنونی که از دو ماه پیش در اوکراین بین دو طرف اصلی روسیه و ناتو به رهبری آمریکا شروع شده است، قراراست نیاز ایندوره دول سرمایه داری و بقایشان پاسخ بدهد.

ظاهرا دو طرف اصلی این جنگ افروزی از چند زوایه منافعشان کم و بیش تامین خواهد شد، اما این جنگ حتی از منظر اقتصادانان بورژوازی ملزومات انکشاف سرمایه داری را نه تنها تامین نخواهد کرد بلکه سرمایه داری را با چالشهای بزرگتر مواجهه خواهد نمود. از منظر ما کمونیستها هم پدیده جنگ و میلیتاریزم حتی در تقابل با انکشاف سرمایه داریست و نهایتا نه تنها چالشهای پیش روی دول سرمایه داری را بر نخواهد داشت بلکه تضادهای ذاتی این نظام را بیش از پیش تعمیق خواهد نمود. اما ببینیم از منظر دول بورژوازی این جنگ و میلیتاریزم به چه نیازی قرار است پاسخ دهد. یکی اینکه دولت پوتین تحت عنوان “دفاع از تمامیت ارضی کشور” و لکشرکشی علیه نه اساسا دولت اوکراین ، بلکه بیشتر علیه دول غرب و ناتو، اما با گوشت دم توپ کردن مردم بیدفاع اوکراین، پروناسیونالیست روسی را بیشتر پشت سر دولت سرکوبگر خود متحدتر بسیج کند، کمااینکه دول غربی و در راسشان آمریکا نیز، تمام تلاش خود را بکار بسته اند و از زاویه منافع خویش جنگ را معنا کرده اند که بایستی در ایندوره جهت پاسداری از “منافع ملی غرب!” که با منافع ملی سایر قطبهای جهانی در حال تصادم می باشد، ناسیونالیستها، راستیها و فاشیستهای پرو غربی را که طی ایندوره عروج کرده اند، بیش از پبش پشت سر خود و قلدریهای ناتو علیه بلوک روسیه به صف کنند. دوم اهمیتی که سرمایه گذاریهای صنعتی، مالی و نظامی… نیروی انسانی از ناحیه این جنگ و میلیتاریزم برای هر کدام از طرفهای درگیر در جنگ بهمراه می آورد. خواه در پس ویرانیهای ایجاد شده یا از قبل لشکر بیکاران و آوارگیهایی که در نتیجه جنگ تا کنون بمثابه “نیروی کار ارزان و خاموش” در اروپا اسکان یافته اند. و نهایتا و مهمتر از همه در نتیجه برپا داشتن جنگ و میلیتاریزم دست دول بورژوازی در دو طرف بیش از پیش برای تعرض به مبارزه پرولتاریای داخلی جهت تعیین تکلیف یکسره با آن بازتر خواهد کرد. نشانه های بدیهی همین تعرض افسار گسیخته از همان فردای شروع جنگ چه در روسیه و چه در کشورهای اروپایی به بارزترین شکل نمایان شده است.

تا همین امروز در نتیجه این جنگ و میلیتاریزم آنچه عاید جامعه اوکراین شده است، جز کشتار فجیع و آوارگی میلیونی مردم بیدفاع و به خاک سیاه نشاندن طبقه کارگر و فرودستان این جامعه حاصلی در پی نداشته است این از یکسو. از دیگر سو اگر حتی این جنگ فاجعه بار از آنچه تا کنون بوقوع پیویسته ابعادش از این فراتر هم نرود، مبرهن است دولت مستبد پوتین و دولت زلنسکی دلقک گماشته دول غربی با فجایعی که ببار آورده اند، چه دره عمیقی میان مردم روسیه و اوکراین و حتی بخشی از کشورهای منطقه که از دور به نوعی دستی بر آتش داشته اند، ایجاد کرده است! همین درجه از جنایتهای انجام گرفته از سوی طرفین درگیر در جنگ، خواه از سوی قلدریهای جنایتکارانه نیروهای پوتین، خواه از سوی دولت زلنسکی تحت حمایت غرب، برای دهه ها آتش جنگ نیابتی شدیدتر از دهه های پیش را برافروخته نگه خواهد داشت. 

اکنون نوبت اینست ببینیم در همین سطح از میلتاریزم دولتها در دو طرف این پدیده جنگ چه نفعی عایدشان شده یا خواهد شد. دولت روسیه نیز که در بلوک آسیا، طی ایندوره رهبری نظامی چنین جنگ و میلیتاریزمی را عهده دار است و جهان را علنا به جنگ اتمی تهدید میکند، روشن است بودجه نظامی هنگفت این جنگ را از سفره کارگران و فرو دستان جامعه روسیه تامین میکند. و اساسا این جنگ بی ربط به این طبقه از همان روز اول شروع جنگ در خانه همه را زد و به آنها تحمیل شده است! به همین سادگی تاثیرات این جنگ برای مردم روسیه و خصوصا طبقه کارگر و اقشار محروم جز افزایش فقر، بیکاری، گرانی و بمراتب تشدید شدن فضای سرکوب و سلب امنیت از کار و زدندگیشان حاصلی در پی نخواهد داشت! دولت پویتن یدی طولانی در تشدید استثمار طبقه کارگر روسیه و مضافا سرکوب سیستماتیک مبارزات آنها دارد، اکنون این جنگ هم تا حدودی تناسب قوا را در کوتاه مدت برای استثمار افسار گسیخته تر بازتر می کند و فشار بر هر مخالف سیاسی دولتش را دو چندان میکند و تازه اگر شانش بیاورند و جان سالم به در برند در بهترین حالت بقیه عمر را با کابوس مرگ باید سپری کنند. 

اما با توجه به آنچه فوقا ذکر شد چون دو طرف اصلی این جنگ روسیه و اقمارش و غرب و ناتو به رهبری آمریکاست، مبرهن است تاثیرات پدیده جنگ و میلیتاریزم به این دو کشور و حتی مردم منطقه محدود نمانده است! تبعات این جنگ در همان روز اول در اشکال مختلف به سراسر جهان سرایت نمود. اولین تبعات این جنگ در ابعاد جهانی در تنزل پشتوانه های ارزی و سقوط بازارهای سهام جهانی در مقابل افزایش بهای نفت خود را نشان داد! 

بدنبال آن جنگ سرد در دو جبهه اصلی نبرد روسیه و غرب به رهبری آمریکا در ابعاد وسیعتری آغاز شد! وقتی بودجه نظامی سالانه کشورهای غربی عضو ناتو اعم از آلمان بمیزان غیرقابل باوری ارتقاء یافت، این دولتها که داوطلبانه بودجه ای بیشتر به قوای نظامی خود و ناتو اختصاص دادند، هر کدام از زوایه “دفاع از امنیت ملی کشور” در بوق و کرنا کردند که می طلبد مردم حامی “کشور و دولتشان!” باشند. این زرادخانه، شبانه روزی روی افکار عمومی کوبید، حمایت شما از دولتتان آنرا در برابر دولتهایی که “منافع ملی ما” را با خطر مواجهه نموده، مقتدر خواهد کرد! دولتهای بورژوازی با این هجمه تبلیغات میخواستند به مردم کشورشان بقبولاند این جنگ در خانه شما را زده، و دولت به نیابت از شما باید از “منافع ملیتان” به دفاع برخیزد! هر چند مضحک بنظر آید اما بواقع به این شیوه توانسته اند مبارزات را تا همین امروز بدرجات زیادی عقب بنشانند. از میان دول اروپایی دولت آلمان پیشقروال حمایت از این جنگ بشدت ارتجاعی بود! صد میلیارد یورورو به بودجه نظامی سالانه افزود. بخشی از جنبش ناسیونالیستها، راستها و فاشیستها عموما پشت این زرادخانه جنگ سردی بسیج شدند و برایش هلهه کردند! اما مردم آلمان عمدتا وقتی داشتند پیامد این جنگ افروزی را در زندگی خود مرور و معنا میکردند که این بودجه را دولت از کجا تامین میکند، برایشان روشن شد از جیب عمویش در نمیاید!؟. کمااینکه، بطور حتما از صندوق بین المللی پول یا از بانک جهانی پول هم در نمیاید! پس مبرهن است، بخش عمده هزینه اختصاص یافته به این جنگ افروزی را از گرده طبقه کارگر این کشور که مایم تامین میکند! اما زرادخانه جنگ سرد حتی به این بسنده نکرد و شتابان وارد سفره خانه ها در سراسر کشورهای غربی اعم از عضو ناتو و غیر عضو ناتو نیز شد. در همان هفته اول، دیدند جنگ و میلتاریزمی که به طبقه کارگر روسیه و اوکراین بی ربط بود و جنگ دول بورژوازی بود و بواقع به آنها تحمیل گشته بود، اینبار نه تنها در خانه خودشان را در آلمان، بلکه در سایر کشورهای اروپای غربی و شرقی و حتی آمریکا را نیز کوبید! در همان فردای جنگ قیمت انرژی، بنزین و مشتقات آن بشدت بالا رفت. یعنی بهتر متوجه شدند بخش دیگر بودجه نظامی هم از سفره مردم عموما برداشت میشود. در حالیکه طی چندین دهه بیسابقه بوده کارگران و سایر اقشار در برابر افزایش قیمت یکهویی سوخت و سایر اقلام کالایی مورد نیاز خود اینگونه در لاک خود فرو روند، اما اکنون این فضای جنگی چنان آنها را محتاط نموده است که با دو برابر و چند برابر شدن قیمت نیازمندیهای حیاتی نیز صدایشان کمتر درآید! این یکی از زوایای منفعت جنگ است که بورژوازی دقیقا میخواست مردم را از طریق آن به تمکین به شرایط صدها برابر اسفبارتر از قبل وادارد. تبلیغات جنگ سردی، بنوعی از شبح جنگ بر فراز جهان سخن رانده که حتی وقتی دولت آلمان دو هفته پیش میزان نرخ رشد تورم را ۷.۴+ اعلام نمود و بالا رفتن قیمت بخش عمده کالاهای خوراکی چند درصد افزایش قیمت را اعلام کرد، و اقلامی از حیاتی ترین نیازمندیهای مردم حتی بالغ بر ۵۰% افزایش قیمت پیدا کرده کسی صدایش در نیامد. این موج گرانی کمترین اعتراض از سوی مردم را در داخل آلمان در پی داشته است. سایر کشورهای اروپایی نیز در وضعیت مشابه آلمان می برند. این تنها گوشه ای از تبعات و پیامدهای این جنگ بوده در آلمان و بخش عمده ای از کشورهای اروپایی که تا حدود زیادی واردتشان وابسته به نفت، گاز، غلات و حبوبات روسیه بودند.

دول غربی و در راسشان آمریکا به تجربه آموخته اند، تحریم اقتصادی دول بورژوازی خواه در بلوک بندی خود باشد یا نه، قبل از اینکه فشار روی دولتهای مورد تحریم را وارد نماید و افزایش دهد، زیانهای آن مستقیما متوجه مردم عادی این کشورهاست، اما تاریخا به این اعمال ریاضات اقتصادی بر توده های مردم تماما بی اعتنا بوده اند و دهه هاست مردم آمریکای لاتین از قبل این تحریمهای اقتصادی زندگی جهنمی را تجربه میکنند. آمریکا و حتی شرکای غربیش بخوبی به این واقف بودند، این بسته های تحریم اقتصادی علیه دولت روسیه، قبل از اینکه دولت سرمایه داری پوتین را تحت فشار و هدف قرار بدهد، نخست روی زندگی و نیازمندیهای مردم روسیه و بطریق اولی طبقات فرودست اروپا و سایر نقاط جهان اثرات زیانبار خواهد گذاشت. از این منظر این جنگ طبقاتی که دول سرمایه داری راه انداخته اند، قبل از هر چیز زندگی و امنیت شغلی صدها میلیون کارگر و انسان از سایر اقشار محروم را در گوشه و کنار جهان مورد تهدید جدی قرار داده است و به خاک سیاه می نشاند. 

اگر مردم اوکراین با جنایتهای جنگی از سوی مسببین جنگ در دو بلوک شرق و غرب مواجهه بوده اند و قربانیان درجه اول این میلیتاریزم هستند، یقینا مردم و در راسشان کارگران در سایر نقاط جهان نیز قربانیان بعدی این جنگ افروزی هستند که با موج بیکاری میلیونی و گرانی روز افزون بیشتر و بیشتر نمایان خواهد شد دول سرمایه داری بشریت را با چه توحش و بربریتی مواجه خواهد نمود.

در برابر این مناسبات متوحش که بشریت را تا چند قدمی جنگ هولناک تر از دو جنگ جهانی سوق داده تا کنون از سوی کارگران پیشرو، کمونیستها و آزادیخواهان چند کشور اقداماتی انقلابی اما محدود انجام گرفته که اگر به سایر کشورها در سراسر جهان سرایت کند، یقینا میتواند در برابر دول سرمایه داری دژ بزرگی ایجاد کند و نهایتا این جنگ را مهار بزند. صد البته این تنها راه ممکن برای متوقف کردن ماشین جنگ و میلیتاریزم در ایندوره است. پیشقروال این حرکت انقلابی کارگران کشتیرانی ایتالیا بودند که نگذاشتند دولت بورژوازی در قدرت، حمایتهای تسلیحاتی خود جهت بیشتر برافروختن جنگ در اوکراین را در اسکله های ایتالیا بارگیری کند! این حرکت کم نظیر کارگران کشتیرانی ایتالیا خصوصا در دل فضای جنگی که جنگ طلبان در بوق و کرنا کردند و مردم اروپا و حتی کارگران را در لاک خود فرو برده بود، افق بزرگی را به روی بشریت گشود که تنها و تنها با تکثیر هر چه وسیعتر این حرکت در سراسر کشورهاست میشود جنگ دول سرمایه داری را به عقب راند و گفت این جنگ، جنگ شما سرمایه داران انگل است و ما اجازه نخواهیم داد باب میلتان زندگی میلیاردها انسان را به تباهی بکشانید. بدنبال این اقدام انقلابی کارگران ایتالیا در اسپانیا و یونان نیز اعتراضاتی پیشرو برای خاتمه دادن به این جنگ سرمایه داران که هزینه آن بر دوش مردم بیدفاع می افتد به مصاف آمدند، اما تا کنون چنان قدرت نگرفته که بتواند به دیگر کشورها نیز سرایت کند و قابل تکثیر شود.

فاتح و پیروز این جنگ و میلیتایزم هر کدام از طرفین اصلی جنگ باشند بیشترین زیان آن متوجه اکثریت عظیم جامعه بشری خواهد بود که پرولتاریای جهانی و فرودستانند! به همین اعتبار جنبش پرولتری و کمونیستی می طلبد همه ظرفیت های بالقوه را به فعل در آورند جهت متوقف کردن این جنگ در کمترین زمان ممکن. پرولتاریای جهانی می طلبد در صف متحد خود که مارش روز جهانی را فردا بصدا در میاورد اعلام بدارد این جنگ که دول سرمایه داری براه انداخته اند جنگ ما نیست، اما قربانیان آن مستقیما ما خواهیم بود و باید فی الفور متوقف گردد! مارش یک می امسال می تواند اینرا در صدر اولویت و و ظایف خود قرار دهد و اقدامات عملی را شروع کند تا سد راه ادامه جنگ گردد، قبل از اینکه ابعاد فاجعه بارتر بخود بگیرد و بشریت را به مسیر بی بازگشت ببرد. 

مارش روز جهانی کار در ایران هم بر متن این تحولات جهانی علی العموم و در کشمکش و جدال نابرابر هر روزه کارگران و اقشار محروم جامعه ایران علیه سرمایه داری متوحش ایران بطور اخص طنین انداز میشود. مارش تجدید پیمان در نبرد بی وقفه چندین دهه علیه مناسبات قرون وسطایی که رژیم ایران بر جامعه تحمیل کرده، مارش نبرد طبقه ای که همه نعماتی که این رژیم در سایه ان لمیده حاصل نیروی کار اوست و برغم ماشین سرکوب و کماکان جلو آمده است. و خصوصا ما از دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ شاهد یک نقطه عطف تاریخی همانا یک انفجار اجتماعی در سطح جامعه بودیم که نبرد همیشگی محیط کارخانه، دانشگاه، مدرسه و … را وسیعا به عرصه خیابانها کشاند. گرچه این فاز نوین مبارزه بدلایل نارسایی ها معین اعم از نبود تشکلهای توده ای و ناآمادگی در هدایت و رهبری، ناهماهنگی نتوانست رژیم را تماما زمین گیر کند، اما نشان داد یک پتانسیل عظیم مبارزه جویی در جامعه نهفته است که خود این خیزشهای طوفنده تنها نوک قله رفیعی است که چنین جامعه را شخم زده. اتفاقا ایندوره، دوره رو به اعتلای انقلابی در جنبش کارگری هم هست. این جنبش در راس سایر جنبشها گام به گام ظرفیتهای مبارزاتی دوران رو به اعتلای انقلابی را در خود پروراند و جلو آمد، دیوار اختناق رژیم لرزان و شکننده تر نمود. به همین اعتبار اعتصابات و اعتراضات مدوام کارگران در مناطق مختلف و رشد فزاینده ناراضایتهای هر روزه سایر اقشار اجتماعی در گوشه و کنار ایران برغم ماشین سرکوب، نتوانست بر عزم مبارزاتی توده های جان به لب رسیده غالب گردد. مدام در میدان نبرد ماندند. این تغییر و رشد کیفی مبارزات رژیم بیشتر متوجه نمود، دیگر حتی بکار بستن تمام ظرفیتهای متوحش سرکوب و کشتار هم کارایی سابق را ندارد و اما باید بگیرد و بکشد تا بقایش را حفظ نماید.

اما رژیم بخوبی شیر فهم شده، جامعه در دو خیزش دی ماه و آبانماه و اعتصابات و اعتراضات مداوم ثابت کرده اند ترسشان از ماشین سرکوب و کشتار تا حدود زیادی فرو ریخته. و اینکه خیزشها از تاب و تاب افتاده نخست بدلیل پاندمی کرونا بود که جهان را در شوک و بهت فرو برد، و برای رژیم ایران این پدیده همچون “مائده آسمانی” عمل کرد و خیزشها را به تعویق انداخت. اما جامعه برغم همه مخاطراتی که از یکسو طاعون سرمایه داری ایران متوجه کار و زندگیشان کرده و آهی در بساط برایشان باقی نگذاشته، از دیگر سو هیولای کرونا که دولتهای نظیر ایران از آن به عنوان ابزار سیاسی بهره برداری کردند تا سد رشد مبارزات در مقیاس اجتماعی و سراسری شوند، باز تسلیم شرایط نه تنها نشده بلکه دارند تجدید قوا میکنند تا قدرتمندتر از پیش به نبرد سرنوشت ساز بیایند. نمونه بارز آن هزاران اعتصاب و اعتراض کارگری و بسیج سایر اقشار فرودست جامعه علیه وضع موجود طی یکسال گذشته بوده که نشان از این دارد برغم وجود موانع سر راه رشد مبارزات، اما مبارزات در تاب و تاب است. و اینبار اگر خیزشها شروع شوند درجه آمادگی برای هدایت و رهبری در میان جنبش کارگری و سایر جنبشهای پیشرو بالاتر است. خصوصا که معلمان نیز بمثابه بخشی از جنبش کارگری مبارزات ایندوره خود را متکی به جنبش مجامع عمومی و شورایی کرده اند این بنوبه خود روی تناسب قوای مبارزاتی این جنبش در میدان جدال و کشمکش با رژیم سرمایه داری تاثیرات بسزایی خواهد داشت و میتواند در اتحاد و همبستگی هر چه سراسرتری سایر بخشهای کارگری و حتی اقشار فرودست جامعه را نیز به زیر پرچم جنبش کارگری گرد آورد. 

اعترضات و اعتصاب همین ماههای اخیر و بطور اخص این روزها که در آستانه فرا رسیدن یک می هستیم از سوی کارگران در بخش های مختلف ایران و معلمان، دانشجویان، مالباختگان ….در جریان است و رژیم را دوباره سراسیمه کرده و به صفوفشان حمله ور شده، نشان از پویایی مبارزات در این جامعه و رفتن به فاز بعدی مبارزه علیه وضع موجود، دارد. 

به این اعتبار مارش یک می امسال در ایران می طلبد از همیشه پرطنین تر برگزار گردد، تا رژیم سرمایه داری ایران تجربه کند، انقلاب اگر میگویند زیر و رو کننده است، نشانه های آن طی این سالهای اخیر وزیدن گرفته است. پس باید این رژیم برخود بلرزد که انقلاب دیر و زود دارد اما سوخت و ساز ندارد و روز طلوعش فرا خواهد رسید!

پرولتاریای در این نبرد علیه سرمایه داری چیزی برای از دست دادن ندارد جز زنجیرهای اساراتش!

پیروزی پرولتاریای جهانی تنها راه بشریت، جهت رهایی از این توحش و بربریت مناسبات سرمایه درانه است!

زنده با روز ۱می روز کیفرخواست پرولتاری جهانی علیه سرمایه داری! 

۳۰.۰۴.۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate