بازهم تاکیید بر خواست صلح بعنوان خواست مطالباتی طبقه کارگر 

مقدمه:

بحران جهانی نظام سرمایه داری به نقطه ای رسیده که قطبهای نظام سرمایه داری چه جهانی و جه منطقه ای نیاز به تقسیم دوباره مناظق نفوذ  پیدا کرده اند . مرحله قدر قدرتی نظام تک قطبی  که چند دهه بعد سقوط بلوک شرق با جنگهای دوران خود مشخص بود تمام شده و جنگ در اوکرائین و خاورمیانه بخشهائی از سناریوی نبرد این قطبهای جهانی و منطقه ای هستند برای “ایجاد دنیای چند قطبی”

قطب روسیه و چین در حال تقویت پیوندهای خود با حکومت کره شمالی و ایران در حال محکم کردن سنگرهای خود می باشد و قطب امپریالیستی امریکا همراه حکومتهای اروپائی و هم پیمانان خود در خاورمیانه دنبال حداقل کند کردن یا ضربه زدن به قطب مقابل .

مثل تمامی دورانهای گذشته نبرد حاکمان و دولتها به قیمت درد و بدبختی و خانه خرابی مردم زحمتکش است.و بواقع این جنگها سطح دیگری از سرکوب زحمتکشانست برای فربه شدن طبقات حاکم.

طبیعی است که دعوای این قطبها با توحیهات انجام می شود و سعی می کنند از همه ابزارهای روانشناسی مذاهب و اعتقادات ناسیونالیستی استفاده کنند و جنگهای خود را مقدس جلوه دهند.

اینکه طبقه کارگر و جنبشهای مترقی در این دعواها چه موضعی داشته باشند و مطالبات هر روزه خود را چگونه با این شرایط منطبق کنند  هم وظیفه است و هم هنر طراحی مبارزه.

طبقه کارگر و روشنفکران حامی آن در این دوران با اتخاذ مواضع مترقی و انقلابی  جامعه را به سمت خود و کنار خود می کشند و در مقابل این جنگهای ارتجاعی متحد می کنند. اگر این بشود نه تنها جنگها پایان می یابد بلکه طبقه کارگر از مفعول این صحنه ها به مرکز قدرت کشیده می شود.

در اشل منطقه خاورمیانه و جنبش مبارزاتی مقابل رژیم اسلامی ما ۳ جریان را داریم که اشاره کوچکی می کنم و روشن می کنم از دید من چه راهی درست است:

(۱)جریانات پرواسرائیل راست و چپ پرواسرائیلی

در این مرحله بخوبی شاهدیم که شازده پهلوی و راستها کنار صهیونیستها ایستاده اند و از جنایات انها تا حد حمایت از حملات نظامی صهیونیستها به ایران جلو می روند همانطور که در جریان حمله امریکا به عراق سینه می زدند که امریکا به ایران حمله کند.

چپ پرواسرائیلی با زبان حمید تقوائی هم اعلام کرد که “هرقدر صهیونیستها بیشتر به رژیم اسلامی ضربه بزنند به نفع ماست”! خوب این همان توهم لنینی است که با قطار المانها امد که انقلاب کند.اما تقوائی حتی در اون مقام هم نیست که با قطاری برود و اون ممه را لولو برد و امپریالیستها بسیار هشیار تر هستند و اینحور ادمها را فقط بعنوان کاتالیزور می پذیرند همانطور که با سایر “اپوزیون راست” کرده اند از گرایشات قومی بگیر تا فرقه رجوی.

(۲) جبهه حامی “محور مقاومتی”

این جبهه از حامیان مستقیم رژیم اغاز می شود تا چپهای محور مقاومتی مثل علیزاده ساکن لندن که این روزها در تلویزیونهای رژیم کنار حزب اللهی ها شرکت می کند و توضیح می دهد چرا حمایت از رژیم خامنه ای ویتامین دارد . او ما را یاد کیانوری و شرکا می اندازد منتهی اینجا هم فقط نوع کمدی تر آن!

(۳)جبهه حامی صلح و مخالف جنگ و خواستهای مطالباتی طبقه کارگر ایران وجهان:

هر ادم عاقل وقتی این صحنه ها را می بیند اول به زندگی خود به سفره خود با وضعیت مادی خود نگاهی می اندازد.

رژیم اسلامی همین چند روز پیش بودجه خود را اعلام کرد و خرج نظامی را رسما(بگذیریم از واقعیت) دوبرابر کرد.

خوب! این خرجها از چیب زحمتکشانست که خرج ساخت موشک و صنایع نظامی شود و خرج تقویت دستگاه سرکوب رژیم.

همین محور مقاومتیها از حزب الله لبنان تا جیش اشعبی تا حماس تا اسلامیهای یمن تا حکومت بشار اسد از سرکوبگران جنبش انقلابی ایران بوده اند.

رژیم اسلامی از فشای جنگی برای سرکوب جنبش آزادیخواه و برابری طلب ایران استفاده می کند.

زحمتکشان می بینند که بزودی قیمت بنیزن و مواد غذائی و همه چیز بالا خواهد رفت و گردن آنها بیشتر فشرده می شود و بیشتر صدای اعتراض انها بخاطر “شرایط چنگی” خفه می شود.

زحمتکشان یادشان هست در ۸ سال دوران جنگ با عراق دهها هزار از بهترین جوانان در زندانها و شکنجه گاهها کشته شدند و لاجوردیها از بستر جنگ زائیده شدند.

خوب. در همین شرایط چنگی طبقه حاکم به دزدیها ادامه می دهد و بیشتر می خورد و فربه می شود. امری مقدس بنام میهن و وطن زائیده می شود که بپایش دوباره مردم ذبح شوند.

اینست که شعار صلح باید مطالبه مهم طبقه کارگر باشد کنار مطالبات دیگر. طبقه کارگر به نمایندگی از کلیت جامعه باید دروغ حکومت اسلامی و صهیونیستها را روی سرشان خراب کند که ادعای نمایندگی از ایران و اسرائیل دارند.

طبقات جاکمه همواره از جنگها برای مسب و تقویت هژمونی ننکین خود استفاده کرده اند.

(۴) “جنگ و صلح حاکمان ” بساط نمایشی کثیف و رفاقت پشت پرده:

یادتان هست جنگ ایران و عراق بعد کشته شدن بیش از ۲ میلیون انسان و نابودی ثروتهای مردم زحمتکش منطقه چگونه پایان یافت؟ یادتان هست صدام چند وقت بعدش تمامی هواپیماهای نظامی خود را به رژیم اسلامی پیکش کرد؟ همه جنگهای دوران ما دعواهای خانوادگی طبقات حاکمه هستند. وقتی مناطق مورد دعوا روشن شد همین طرفهای جنگ در بالا دوباره به سفره خانوادگی جپاول مردمشان می نشینند و با هم لاس می زنند.

در مورد جنگ خامنه ای و نتنیاهو من بارها گفته ام که این ها دارند بازی کثیفی می کنند و در پشت صحنه تلاش می کنند که موازنه به هم نخورد و حکومت امریکا و روسیه پشت پرده مقرارات بازی را کنترل می کنند.

بله دعوا مثل همیشه دعوا سر لحاف ملاست که مردم باشد.

جنگ و ضلج جکمان ربطی به جنگ بر سر حق و ناحق نیست.اینها از حق و ناحق نقابها ساخته اند. جنایت جنگ یکیش همین مظلوم بودن حقیقت است.

خلاصه کنم:

طبقه کارگر ایران در تمامی اشکالش باید با صدای بلند و بدون تزلزل بدون گیجی و توهمها  شعار صلح را در کنار شعار حق زندگی حق تشکل مستقل حق تحزب و حق بدست گیری قدرت اعلام کند.

این شعار شعاری متحد کننده و عمیقا انسانی است.این شعار توهم شکن است.طلسم فریب حکومتها را می درد و جامعه را از دست ناسیونالیزم و فریب مذهبی  از دست رسانه های عقب مانده خارج نشین که نوکری امپریالیزم و صهیونیزم دارند از شر رسانه های کثیف حکومت ایران نجات می دهد.این شعار باید جهانی شود و تمامی خیابانهای دنیا را تسخیر کند.

اگر این بشود انسانیت زودتر از این دوران تاریک بیرون می اید و ما لازم نداریم مرتب اشکهایمان را پاک کنیم و به هم تسلیت بگویم.

من هم عاشق شریک شدن در جنگهای شکست خوردگانم. اما نباید به پیروزی اندیشید؟ آیا زمان این نرسیده که ننگ این جنگها را پایان دهیم؟

زنده باد مبارزه طبقه کارگر برای آزادی ، برابری و حکومت کارگری در همه دنیا!

از: سعید صالحی نیا

دوم نوامبر ۲۰۲۴


Google Translate