هنوز هم “متودولوژی” مخفی شذن پشت لنینیزم از سوی چپ پرواسرائیل!
مقدمه:
تخیر! ساده لوح باید باشیم فکر کنیم چپ ایرانی از قایم باشک پشت لنین و مارکس و سایر مردگان دور شده و بلد شده مثل ادمهای غاقل با عقل و منطق استدلال کند و مواضع سیاسی خود را انتخاب کند و توضیح دهد . نمی شود! باید این چند نسل باقی مانده پیر شوند و بازنشسته شاید فرجی شود. دور باطل همچنان ادامه دارد.
در سایت ازادی بیان ابتدا حمید تقوائی آمد از متد “سربازان اسلحه هاتان را از المان به سمت تزار بچرخانید” استفاده کردتا مواضع پرواسرائیلیش را مخفی کند و مخالفان او هم قسم خوردند که خیر! لنین اونجوری نگفته اینجوری گفته و منصور حکمت هم اینجوری گفته. توجه بفرمائید متد همانست که در دوران شاه وزوزک بود در نوشته های “پولمیکهای بامزه بین توده ای و چریک و اون یکی ها!
دعوا این بود که کی لنینیست واقعی است و کی به لنین خائن! که اپورتونیست و تجدید نظر طلب ! متد همانست.نسل به نسل چرخه باطل.
این متدها کپی دعواهای حوزه علمیه بین اخوندهاست که هر کدام سر اینکه قران و امام چی گغته یا “منظورش” چی بوده تو سر هم می زنند.هنوز هم!
واقعیت اما بیرون این دعواها به ریش هردو طرف می خندد و بطور همزمان گریه می کند.دوران غریبی است.
قرار بود نسل سوم کمونیزم ایرانی مدرن بشود به عقلانیت بعد رنسانس رسیده باشد که وجه مهمش همین عبور از چرخش بدور مردها بوده. اما نه!
“دریغا که انسان به درد قرونش خو کرده است!
در این مقاله چند نکته را ارائه می دهم امیدوارم مفید باشد:
(۱)چرا تکیه به مردگان در تحلیل وضع کنونی مفید نیست و مضر است؟
باور بفرمائید در حیرتم که باید این موضوع را هنوز تکرار کنم! چرا از این کلاس اول تفکر نباید بیرون امده باشند؟
اولا: که ادم مرده حاضر نیست که بگوید منظورش چی بوده و اگر هم زمانی منظورش اون بوده حالا همان را تکرار خواهد کرد.
دوما: ادم مرده اصلا شاید از اون اول هم اشتباه کرده باشد! شاید یکجائی درست گفته یک جائی خرابیده.بالاخره ادم بوده دیگر!
خوب همین دو دلیل کافی است که ادمهای مرده را هر که هستند بگذاریم کنار و مسائل دوران خود را با عقل و منطق و مستقیم تحلیل کنیم و راه بجوئیم.هیچ از ما کم نمی شود که هیچ ثابت کردیم بالغ شدیم که این یکی بسیار ترسناک است و چپ ایرانی ترس از بالغ شدن و روی پای خود ایستادن دارد و لذا باید پشت مردگان مخفی بماند.
(۲)توده ایزم و ماجرای حمایت از خطر ضد امپریالیستی مصدف و خمینی:
در ارشیو نقد لنینیزم و نقد حزب توده من مفصل توضیح دادم که توده ایزم چندین دهه پشت لنین در این سنگر ایستاد و توضیح داد که چون لنین در کمینترن به کمونیستهای خاور گفته که با بورژوازی ملی متحد شوند بر علیه امپریالیزم لذا زنده باد مصدق و زنده باد خمینی!
خوب این داستان دردناک توده ایزم بوده و کاملا مستند است.
اگر کسی مثل من می گفت که لنین اشتباه فرموده و انقلابی هندی جناب روی درست گفته که کمونیزم ربطی به بورژوازی ندارد چه ضد امپریالیست باشد چه نباشد خوب همان می شد که شد!
یعنی من را پاسدار می نامیدند و باید ثابت می کردم پاسدار نیستم و ادرسش را از علی جوادی و خانم ماجدی که این را گفتند بپرسید! هنوز رفته اند سند بیاورند بیش از دهسالی می شود و من صبورم!
در اینجا راه این بود که چپ ایرانی دوریالش بیفتد و برود سراغ متدولوژی بسیار نادرست و لنین و مردگان را سرجایشان بگذارد و بالغ شود که نخیر!
(۳)نئوتوده ایزم و پوپولیزم و انشعاباتش:
رسیدیم به چپهائی که کنار حزب توده ایستادن برایشان ننگ بود اما باز می خواستند پشت لنین مخفی شوند و سیاستهای راست خود را توجیه لنینی کنند.
دو شاخه این نئوتوده ایزم وجود دارد یکی شده محور مقاومتی و از موضع ضد امپریالیستی ضمن فحاشی به حزب توده باز هم کنار رژیم اسلامی ایستاده.
شاخه دیگرش همان متد پوپولیستی “مردم می گویند” را دنبال می کند و اینبار چون باد به سمت غرب و اسرائیل می وزذ صلاح دیده باز لنین استفاده کند و فراخوان “سرنگونی رژیم را در زمان حمله صهیونیستها صادر کند” که شاید از این طریق با قطار المانیها به ایران برود و سختنرانی کند و قدرت را از دولت موقت بگیرد و اینجور چیزها!
خواننده چرا می خندد؟ باید نخندید و فکر کرد و پاسخ داد و نگذاشت این کمدیها تکرار شود.راه حل این نیست که توضیخ دهیم “لنین منظورش این نبود” یا برویم از منصور حکمت جمله ای پیدا کنیم که ثابت کند که بله! یادمان باشد همان منصور حکمت زمانی گفته بود که امریکا برود افغانستان “بهتر است از طالبان” و هر چیزی از طالبان بهتر است! اگر شکی هست انترناسیونال شماه ۷۰ را ورق بزنید!
خوب این تا اینجای داستان!
(۳)چنبش برای صلح و تشدید جنگ بازی صهیونیستها با رژیم اسلامی:
در مقالات اخیرم بیشتر توضیح دادم که این جنگ بازی بین صهیونیستها و خامنه ای را زیادی جدی نگیریم تازه وارد بخش چدی ماجرا خواهیم شد.همین دیروز بود قالی باف را هم در بیروت دیدیم که قبلش عراقچی بود و رفت و امدها و انگار صهیونیستها دارند به خامنه ای سوبسید می دهند و وعده صادق دویوم هم بازی بود و با یک بازی متقابل پاسخ می گیرد و هردو طرف بلند به ریش حامیانشان می خندند.
گفتم و تکرار می کنم که نه صهیونیستها و نه امریکا از سرنگونی خامنه ای سود نمی برند و ضرر هم می کنند.حکومت اسلامی بهترین ابزار حفظ نظم کثیف سرمایه داری در منطقه است .خودشان این رژیم را سر کار اوردند و نگه داشته اند مثل طالبان و داعش و االقاعده و بدجوری مردم را سر کار گذاشته اند.
نظم سرمایه داری در فاز اخرش مبور است بیشتر دست به سیاه بازی بزند و بیچاره انها که در دو طرف گول مالیده شدند حالا چه نوع پهلوی چی و رجویست و چه نوع حمید تقوائی که لنین و منصور حکمت را به یدک می کشد!
خوب! تکلیف جنبش صلح چه می شود؟ جنبش صلح نداریم جنبش طبقه کارگر داریم که یک مطالبه اش باید صلح باشد.این جنبش هم باید صراحتا از مردم فلسطین در مقابل صهیونیستها و تاکید دارم صهیونیستها دفاع کند و هم رژیم اسلامی را بعنوان سمبل نظم سرمایه داری به زیر بکشد.
(۴)”سرنگوی طلبی ” کی ها و چه؟
این داستان قدیمی است.هر عاقلی فهمیده که کلمه سرنگونی وقتی روی “حکومت اسلامی” متکرکز شود الان مد پهلوی چی ها رجویستهاست اینها دنبال سرنگونی شکل معین نظم سرمایه هستند.قبلها پهلوی چی ها همه اصلاح طلب و ضد انقلاب بودند جالا همه شده اند “انقلاب زن زندگی ازادی” که بقالی دو نبش اینهاست که نه انقلاب است و نه واقعا ازادی و برابری می دهد که انهم ارشیو دیگریست که نوشته ام.
خلاصه کنم:
این تئوتوده ایزم در هر دو شاخه اش نکبتی است سر راه مثل پهلویزم و رجویزم اینها موانع انقلاب برای ازادی برابری و حکومت کارگری هستند .یکی اویزان “محور مقاومت” دیگری منتظر صهیونیستها و امریکا که بمب بریزد تا “انقلاب شود” .
تقوائی گفته که “هر ضربه به رژیم اسلامی برای انقلاب ویتامین دارد!
من می گویم که نه ضربه ضربه است و نه چیزی چز بدبختی و خانه خرابی نصیب بمبارانها نخواهد بود و حاکمان در پناهگاهها و مردم بی دفاع دربدر و دستگاه سرکوب هارتر از همیشه به شکار مشغول خواهد بود به خاطر “شرایط جنگی” .
داستان امروز ما به شقایق انقلاب اکتبر ربطی ندارد! عقل سالم یعنی این.لازم هم نیست گور مرده ها را بکنیم و ازارشان دهیم.بالغ شویم!
زنده باد مبارزه برای ازادی برابری حکومت کارگری!
ـ
از: سعید صالحی نیا
۱۲ اکتبر ۲۰۲۴