دولت نئولیبرال پزشکیان -خامنه ای و ارتباظش به “وعده صادق در انتظار”!

مفدمه:

همانطور که در نوشته های قبلی توضیح دادم پزشکیان و کابینه اش یک پروژه حکومتی از سوی باند خامنه ای هستند که به دلایل مختلفی بالا کشیده شدند تا بحران حکومت اسلامی را ترمیم کنند.

بحران حکومت اسلامی ابعاد داخلی دارد و ابعاد خارجی.در بعد داخلی تنفر مردم از این حکومت و قطب بندی مردم با حکومت بعد قیام ۱۴۰۱ ادامه یافته و اتش زیر خاکستر است.رژیم روی اتشفشان خشم مردم دارد روز می گذارند. 

در بعد خارجی رژیم با اینکه در حال استفاده از روند جهانی تغییر گذار است اما بخش مهم یا اصلی این رژیم همچنان پروغرب هستند و در مقابل چرخش به کمپ روسیه و چین مقاومت می کنند و اینقدر فربه شده اند که بخش مهمی از زندگیشان در امریکا و کشورهای غربی است.

تشدید قطب بندی منطقه خاورمیانه بعنوان نقطه داغ  ۳ گانه  نبرد بین غرب و شرق و تشدید فشار حکومت امریکا و صهیونیستها رژیم را در بحرانی قرار داده که ورودش به جنگ منطقه ای انرا در معرض سرنگونی قرار می دهد.

ساخته شدن “راه حل پزشکیانی” را باید یک روند و استراتژی سازمان یافته دانست و من در این مقاله مقداری روی این استراتژی می نویسم و توضیح می دهم رابطه اش با ماجرای وعده صادقی که نیامده چیست:

(۱)نئولیبرالیزم پزشکیانی، “جراحی اقتصادی”:

رژیم اسلامی در ماهیت خود رژیم سرمایه داری بوده و هست و امار نشان می دهد که بخش فربه سرمایه دار از ابتدای قیام ۵۷ تا بحال مرتب در توسعه نظم سرمایه داری و طبقه سرمایه دار کوشیده چه در دوران “خط امامی ها” و چه دوران رفسنجانی اما به شیوه های مختلف.حجم اندوخته سرمایه داران در ایران مرتب رو به رشد داشته و خصوصا از دوران رفسنجانی به بعد طرح های نئولیبرال بانگ جهانی اعم از اینکه چه گرایشی در ایران حاکم بوده ادامه یافته.

نئولیبرالیزم رژیم اسلامی البته بخاطر محدودیتهای زیا و تلاش برای حفظ سیاهی لشگر احمق حزب اللهی پوشش پوپولیستی و “مستصعف پرور داشته” و لذا کم یا زیاد با لایه ای از سیاستهای حمایتی در حال کاهش پوشش داده شده.

رژیم اسلامی برای کاهش فشار کمبود بودجه مرتب و هر چند وقت به “چراحی اقتصادی” و زدن سوبسیدها پرداخته و جالبست که تمامی قیامهای مهم جامعه در دوران اخیر همزمان با یکی از این “جراحی ها” بوده منجمله داستان چند باره افزایش قیمت بنزین که این روزها هم دوباره مطرح شده چرا که رژیم اسلامی دوباره کفگیرش به ته دیگ خورده و مسیری جز دزدی جیب محرومان ندارد.

مطالعه کشورهائی که مسیر جراحی اقتصادی را جلو بردند مثل ارژانتین نشان می دهد که توسعه بحران توسعه تورم بالای ۳۵۰ در صد و شکست و قطب بندی جامعه نتیجه کار بوده و خواهد بود.

به خلاف ادعای پزشکیان و تئوری سازان نئولیبرال اسلامیش این جراحی ها به تثبیت اقتصادی رژیم نخواهد انجامید و هر انچه از دزدی جیب محرومان بدست اورند از کشورهای غربی و اموال شخصی حکومتی سردر می اورد یا خرج نظامی گری کثیف و جنایتکارانه رژیم خواهد شد و نه توسعه اقتصادی ادعائی اینها. فساد بخشی از نتایح سیاستگذاریهای نئولیبرال است در همه دنیا.

(۲)بحران سیاست خارجی و راه حل نئولیبرالی پزشکیانی (برچامهای بعدبا امریکا):

همانطور که گفتم رژیم اسلامی با وجود گرایشات متضاد درون خود از جلو بردن یک سیاست پیگیر برای جاسازی خود در کمپ روسیه و چین هم ناتوانست.

اینست که مثلا داستان “زنگزور” را ناگهان  نئولیبرالها الم می کنند تا روابط با روسیه را به هم بزنند و پوتین را خائن بنامند درست در زمانی که رژیم لازم دارد که روابظش را با کمپ روسیه و چین تقویند خرابکاری درونی رژیم عامل گیج شدن سیاست خارجی رژیم است.

امروز ظریف  صحنه گردان سیاست خارجی پزشکیان است گرچه ظاهرا کنار کشیده و غراقچی همان مسیر را می رود.

عراقچی و پزشکیان کارتهای خامنه ای هستند با بازسازی روابط با امریکا و غرب.

اینبار اینها دنبال ارتباط مستقیم با امریکا (در ارتباط بطور مخفی) هستند که مستلزم دوری با روسیه و چین است و خنثی شدن و دور شدن از “محور مقاومت” و رها کردن یقه اسرائیل!

این وابط پشت پرده با امریکا که عموما حتی از چشمهای بخشهائی از حکومت پنهان گذاشته می شود کاملا زیر نظر خامنه ای انجام می شود و رژیم در حال مذاکره با امریکائیهاست که با حفظ ظاهر ” پذیرش قدرت منطقه ای بودن رژیم”؛ این رژیم را دندان کشی کنند و خیال حکومت صهیونیستی را راحت کنند.

رژیم اسلامی با کارت پزشکیان دارد یک سیاست دوگانه بکش و رها کن را با کمپ روسیه و چین انجام می دهد و بطور مقابل هم این حکومتها دستش را خوانده اند و مقابله می کنند.

لذا از دید من همانطور که سالها گفته ام سازش با امپریالیزم امریکا و غرب چه در چهارچوب برجام قبلی و چه نوع جدید آن بخشی از سیاستهای رژیم اسلامی است همانطور که بطور همزمان این رژیم با کارتهای روسیه و چین هم استفاده می کند.

(۳)داستان “وعده صادق دوم” در کانتکس دست بدست شدن قدرت به نئولیبرالها:

از دید من این مکث مهم رژیم در عدم حمله مستقیم به اسرائیل را باید در چهارچوب مذاکرات پشت پرده و چرخش سیاست خارجی رژیم تحت کنترل خامنه ای دانست.

قتل رهبر سیاسی حماس در تهران را باید تاکتیک صهیونیستها برای به هم  زدن تلاشهای رژیم برای نزدیک شدن به امریکا دانست و تحریک این رژیم به حمله تا بتواند پشت حکومت امریکا مخفی شود و رژیم را مورد حمله قرار دهد.

ظاهرا مذاکرات پشت پرده با امریکا تا اینجا به ثمر نشسته و رژیم متقاعد شده که به نفعش هست که سیاست تهدید هر چند وقت را ادامه دهد و اون وعده های خونخواهی را کنار بگذارد.

همانطور که شاهدیم اما حملات حزب الله لنبنان و کرانه غربی و یمن تشدید هم شده و این امکان هست که رژیم این مسیر را ادامه دهد و دست به قمار حمله مستقیم نزند و ادامه تلاشهایش برای بستن قرارداد با امریکا را قربانی نکند.

(۴)زحمتکشان و طبقه کارگر و دولت تئولیبرال پزشکیان:

امر واضحی است که نظامی گری رژیم  نهایتا برای سرکوب خود مردم ایران سرمایه گذاری شده.

در جریان تظاهرات مردم از پهبادها استفاده می کنند فعلا برای شناسائی و در صورت لزوم از همین پهبادها سکوی حمله و کشتار خواهند ساخت.تمامی تکنولوژی نظامی رژیم را صرف سرکوب جامعه خواهند کرد.برای این رژیم ، مردم و زحمتکشان بزرگترین کابوس و تهدید هستند.

این رژیم در کلیت خود چه اصلاح طلب و چه اصولگرا به کمگ نئولیبرال پیوسته اند و تنها بخش پائین این رژیم در توهمهای سالهای اول قیام ۵۷ مانده اند 

حناح های رژیم در دزدی شریک هستند و نمی توانند از منافع باد اورده دست بشویند.

افزایش سرکوبها بنام موقعیت جنگی ادامه دارد و رژیم از این “وعده صادق دوم” برای سرکوب مردم استفاده کرده. همه اینها طبیعت نظم سرمایه داریست.

اعتصاب و اعتراضات جدا جدای پرستاران و کارگران نتجیه ندارد و نخواهد داشت.این جنبشهای اعتراضی مرحله ای و مقطع به راحتی سرکوب می شوند که شده اند و چرخه بازداشت و شکنجه و اعدام بالای سر فعالین است.

شبکه ای هماهنگ و مخفی از فعالین رادیکال که افق پایان سرمایه داری داشته باشند نیاز است . شبکه ای که توهمات به لیبرالیزم و سرمایه داری پاستوریزه و ملی نداشته باشد و فمیقا بفهمد که انچه رژیم در ایران می کند فرقی با سایر کشورهای متحد با امریکا ندارد.

بقه کارگر ایران سالها کار لازم دارد تا به طبقه برای خود تبدیل شود و افق کسب قدرت سیاسی را به هدفی عملی تبدیل کند.

متاسفانه نئولیبرالیزم و اندیشه های ممحط راست چه شکل اسلامی و چه شکل غربی بخش مهمی از نسل جوان را دچار چیز گیجه کرده و تلاشهای این نسل جوان را دچار شکستها و نا امیدیهای خود ساخته.

همینجا باید کار کرد و سازمان داد.همینجا باید روشنگری کرد و راه نشان داد.

پایان دادن رژیم اسلامی فقط از راه اتحاد طبقه کارگر برای پایان نظم سرمایه داری ممکنست.راه های دیگر بسته است.امپریالیستها چه شرقی چه غربی در حفظ این رژیم اتحاد عمل دارند.بهترین امکان برای زدن طبقه کارگر در ایران همین رژیم موجود است.همین بود که رژیم را سال ۵۷ به ایران وارد کردند.


Google Translate