صهیونیستها و رژیم اسلامی بعد “نیشگون گیری”!

مقدمه:

خوب! داستان به اینجا رسید که صهیونیستها هم یک عدد نیشگون گرفتند تا بگویند کاری کردند اما نکرده باشند! 

در حالیکه میامین تبلیغاتیشان در انترناشنال دارند زور می زنند که ثابت کنند که یک سامانه دفاعی رژیم بالاخره  زده شده و اینطور نیست که صهیونیستها نیشگون گرفته باشند و خیلی کار مهمی کردند و از اونطرف هم رژیم اسلامی می خواهد ثابت کند که “چند ریز پهباد کوچولو همه دستاورد “حمله اسرائیل بوده” و خلاصه هردو طرف از کیف کوک هستند سوال مهمتری برای آدمهای عاقل مطرح می شود که “بالاخره چی”؟ 

داستان قرار است به چه سمت برود و اگر مردم ایران و منطقه چشم به اسمان بمانند و چشم از تلویزیون انترناشنال برندارند قرار است چه بر سر انها و چه بر سر منطقه بیاید> اگر این نیشگون گیریها در پشت پرده با اطلاع هم و اربابها انجام شده قدمهای بعدی چیست؟

در این مقاله من به تعاقب این نیشگون گیریها می پردازم و نظرم اینست که برگشت این دو طرف دعوای منطقه ای (صهیونستها و رژیم اسلامی) به فاز قبلی مقادیری مشکل است و این قطاری است که کمی از ریل بیرون زده هرچند که اربابان اگر اراده کنند ممکنست به ریل برگردد چرا که برای هردو طرف  مهم اینست که در ایران خصوصا و حتی در اسرائیل جنبش های مخالف حکومتی  حاضر هستند و این دعوا در خلا اتفاق نمی افتد.

(۱)معضلات صهیونیستها در مقابل غزه و منطقه ، جهان و درون اسرائیل:

اگر فرض بگیریم که زدن کونسولگری رژیم اسلامی بخشی از تاکتیک رژیم صهیونیستی برای درگیر کردن مستقیم رژیم اسلامی و وارد کردن حکومت امریکا به رویاروئی با ؤزیم اسلامی بوده باید گفت که شکست خورده اند و الان حکومت امریکا کنار حکومتهای اروپائی نمی خواهند در تهاجم به ایران صهیونیستها را همراهی کنند و می خواهند “دفاع کنند” 

البته این سیاست امریکا جدید نیست و در دوران قبلی هم بارها تقاضای کمک به حمله به ایران را امریکائیها رد کرده بودند.

رژیم اسلامی الان در مقابل بن بست رفح قرار دارد و ماجرای غزه کابوسی شده که رژیم صهیونیستی راه پس و پیش ندارد و با اینکه گاها به بمباران رفح می پردازد نمی داند  چگونه مهمیزش را از دست امریکا رها کند.هم امریکا و هم اروپا با حمله به رفح مخالفند و عدم حمله به رفح هم بهترین گزینه است برای نیروهای حماس و جهاد اسلامی و سایر نیروهای مقاومت فلسطین.

 ماجرای کرانه باختری هم در حال رشد است.نیروهای حماس و جهاد اسلامی و نیروهای چپ مقاومت فلسطین بی تردید دست بالا را پیدا کرده اند و جریانهای سازگار فتح که در این دوره به پلیس اسرائیلی ها تبدیل شده اند مورد نفرت مردم هستند.

رژیم اسرائیل بیش از همیشه در محاصره نیروهای مخالفش در مرزهای شمالی و شرقی است و نیروهای یمن هم با فشردن مجرای کشتیرانی باعث افت شدید اقتصادی صهیونیستهاست(نزدیک به ۲۰ در صد کاهش اقتصادی) و بیلیونها دلار ضرر .

کشور اسرائیل پادگانی پرخرج  و گران شده و اربابان در این دوران توان کشاندنش ندارند.

در سطح سیاست خارجی هم حکومت اردوغان که با صهیونیستها روابط تنگاتگ داشت الان در فاز ورود به “تحریم” اقتصادی اسرائیل است و کشورهای عربی خلیج فارس هم دیگر دنبال “صلج” با اسرائیل نیستند.

در سطح دنیا هم حکومت صهیونیستی در انزوای کامل است از سوی مردم و با وچود تصویب بودجه کمکی از سوی حکومت امریکا مشکل حمایت از اسرائیل در کنار حمایت از اوکرائین بسیار کمر شکن شده.

داخل اسرائیل هم تظاهرات ضد نتنیاهو تشدید شده و همین امروز هم تلویزیوهای دنیا تظاهرات همان خانواده های صهیونیست را در اسرائیل بر علیه نتیاهو نشان دادند.

حکومت نتیاهو که زمانی جناح راست حکومت بود الان شده جناح میانه!

راست گرائی و «زاد پرستی در اسرائیل غالب شده و فرار دوملیتی ها از مناطق اشغالی شمال به جنوب اسرائیل و به خارج اسرائیل تشدید شده.

پادگان اسرائیل هیچ زمان اینقدر دچار بحران داخلی و خارجی نبوده و این نیشگون گیری هم به اهدافش نرسید.

زدن کنسولگری رژیم اسلامی بی تردید به اهدافش نرسید و بحران صهیونیستها را تشدید کرده.

(۲)حکومت اسلامی، عبدالاهیان در نیویورک و زمزمه “برجامی دیگر””

رژیم اسلامی هم در وضعیت بحرانی بسر می برد.حداقل بخشی از این حکومت بدنبال برجامی دیگر است. 

با اینکه رژیم در سطحی به فرار به حلو دست زده و مدعی است که فاز دفاعی را به فاز تهاچمی نسیبت به اسرائیل تبدیل کرده اما بی تردید تشدید بحران مستقیم با اسرائیل بسودش نیست.

رژیم زیر فشار مالی و سیاسی از درون و بیرون قرار دارد.

رژیم دچار تضادهای درونی است و جامعه هم فقط با سرکوب است که هنوز به حیابانها برنگشته.

همانطور که گقتم وضعیت “نه جنگ نه صلح” بهترین گزینه رژیم است تا بتواند جامعه را سرکوب کند.این رژیم از ابتدای بقدرت رسیدنش در چنین وضعیتی توان ماندن داشته.

جنگ با صدام بهترین نعمت بود و الانهم نیاز دارد این سیاست نه چنگ و نه صلح را ادامه دهد.

روند گذار قدرت جهانی و افول ابر قدرتی امریکا بهترین مائده برای رژیم اسلامی بود.

الان رژیم اسلامی خود را متحد روسیه و چین می بیند و از کارشناسیها و حمایتهای اینها قدرت می گیرد.

روسیه و چین در خاورمیانه نیاز به یک نیروی نیابتی هستند و رزیم اسلامی طی سالهای گذشته با رشد نظامی گری بدنبال یافتن چنین “مقامی” در بلوک بندی جهانی بوده.

استراتژی رژیم اسلامی ادامه فشار بر رژیم صهیونیستی با بکارگیری نیروهای نیابتی خود در همسایگی اسرائیل است گرچه این استتراتژی بیشتر و بیشتر هزینه بردار می شود و بعید نیست نهایتا فتیله این بحران منطقه ای را اربابان دوطرف پائین بکشند.

(۳) بیرون رفتن نیروهای صهیونیستی از غزه یا حمله به لبنان صهیونیستها سردوراهی:

در اخبار آمده که نیروهای ویژه صهیونیستی در مرزهای لبنان متمرکز شده اند و طرح پس زدن حزب الله به بخش شمالی لبنان و ایچاد منطقه حائل روی میز است.

رژیم صهیونیستی اگر نخواهد از غزه عقب بنشیند مجبور است به لبنان حمله کند و شر حزب الله را از مرزهایش بکند.

مشکل اینها اینست که حزب الله بسیار قوی تر از بار قبلی است که صهیونیستها به مرزهای لبنان تجاوز کردند.

بخش چنوبی لبنان منطقه کوهستانی است و تمامی این منطقه سالهاست توسط نیروهای حزب الله تونل سازی شده.

خواننده متوجه می شود که صهیونیستها بدجوری توی بن بست هستند.نه می توانند از غزه عقب بنشسنند و نه ارباب می گذارد حمله کنند به رفح و نه توان حمله به لبنان و ورود به جنگی بسیار شدیدتر از جنگ غزه را دارند.

واقعا هم هیچ ادم عاقلی داوطلب مدیریت بحران صهیونیستها نمی شود! گیر کردکی خر در گل هم انتخاب خوبی برای اعلام وضعیت صهیونیستها نیست!

 (۴)احتمال رونمائی سلاح اتمی توسط رژیم اسلامی:

یکی از رهبران سپاه پاسداران رژیم اسلامی در حاشیه “حمله اسرائیل” اعلام کرد که “احتمال تغییر استراتژی اتمی رژیم وجود دارد”

من مدتهاست در مورد این خطر جهانی تاکیید داشته ام.

توسعه بحران خاورمیانه به درون مرزهای ایران احتمال رونمائی اتمی رژیم اسلامی را بالابرده.

از دید من بی تردید این مسئله نگرانی آور است برای حکومت امریکا و حتی روسیه و چین!

در حالیکه پوتین احتمالا با ایجاد چتر اتمی برای رژیم توسط روسیه مواق است اما با اتمی شدن رژیم اسلامی مواق نیست چرا که ایران در مرز روسیه است و نگرانی استراتژیک به همراه دارد.

پوتین نمی خواهد در مرزهایش یک کشور نامتعادل اتمی ایجاد شود تجربه اوکرائین هنوز در مقابلش هست.

روسیه در شرایطی بسیار پیچیده توانست سلاح های اتمی اوکرائین را خارج کند و این کابوس است برای رهبران روسیه که ایران بشود مثل اوکرائین!

جناح قدرتمندی در رژیم اسلامی هم خواهان اتمی شدن رژیم نیست و خواهان همکاری با امریکاست و دنبال سازماندهی برجام دیگر است.

لذا این کشاکس درون حکومتی و منطقه ای و حتی با ارباب روسیه و چین رژیم را در یک سرگیجه بزرگ قرار داده اما همججنان این امکان هست که جناح هارتر رژیم نهایتا برنده شده و از اتمی شدن ایران پرده بردارد.

از جهت تکنولوژیک من فکر می کنم مدتهاست رزیم به فناوری سلاح اتمی دست یافته و شاید  سلاح اتمی آماده هم داشته باشد.

خلاصه کنم

همانطور که خواننده ملاحظه می کند عقب نشینی رژیم اسلامی و صهیونیستی در فاز کنونی به هیچ روی بحرانهای درونی و بیرونی اینها را حل نمی کند.بنوعی این بحرانها تازه سرباز کرده اند و در شرایط چنگ و صلح کنونی همچنان رو به رشد خواهند بود.

افزایش بحران و رویارویاروئیهای بیشتر هر لحظه امکانپذیر است و همانطور که بارها گفتم مهمترین قربانی این جنگها و سازشها مردم منطقه و طبقه کارگر منطقه است.

اول ماه مه امسال فرصتی است که فعالین طبقه کارگر در ایران و منطقه و جهان دستبدست هم دهند و در مقابل این ماجراجوئیهای ارتجاعی صف خود را محکم کنند.وگرنه جهان ما همچنان روی لبه تیغی بسیار ضد انسانی همچنان حرکت خواهد کرد.

منابع دیگر

:

صهیونیستها چگونه موشکباران با رژیم اسلامی پاسخ” خواهند گفت؟

www.azadi-b.com/?p=43751

“نیشگون صهیونیستی” پاسخ به نیشگون اسلامی ، “پاسخ در مقابل “پاسخ”!

www.azadi-b.com/?p=p43783

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate