در حاشیه بیانیه کنفرانس “جنبش حق زن” و دفاعش از مردم فلسطین

در حاشیه بیانیه کنفرانس “جنبش حق زن” و دفاعش از مردم فلسطین

کنفرانسی از سوی چند فعال مدافع حقوق زن منجمله خانم اذر ماجدی و هماارجمند و برخی از فهالین چپ فمینیست اروپا ارائه شده (*) که تا همینجا من بسیار خوشحالم و با وجود محدودیتهای  دیدگاهی این بیانیه انرا حمایت می کنم و امیدوارم بیش از زاویه “جنبش حق زن” به سطح جنبش جهانی فرا روید که بتواند هم در ایران و همه در منطقه خاورمیانه تاثیر گذار باشد.

در این بیانیه بدرستی از جنایات نسل کشی “اسرائیل” و حمایت حکومت امریکا یاد شده و خواهان اتش بس فوری و ارائه حمایتها و کمکهای بین المللی به مردم فلسطین در غزه شده است. این خواستها در همان سطح خواستهای بیانیه اخیر شورای امنیت سازمان ملل است با مقداری شفافیت بیشتر در نقش حکومت امریکا در این جنایتها.

همانطور که گفتم در شرایطی که بسیاری از فعالین چپ در ایران و اروپا منجمله فمینیستها زبانشان در دهان تکان نمی خورد وقتی به جنایات در غزه نگاه می کنند  بسیار قابل ستایش است و نشان از حس احساس مسئولیت انسانی که متاسفانه در دوران پساکووید کم سو شده حتی وقتی تظاهرات خودجوش صدها هزار نفری در اروپا و امریکا در حمایت از مردم غزه همپنان ادامه دارد و نوعی عقب ماندگی نیروهای مدعی چپ مشهود است که قابل توجیح نیست.

اما:

نکاتی هم هست بعنوان ایراد که کم اهمیت نیست :

اولا: در این بیانیه هیچ اشاره ای به پیده شنیع صهیونیزم نشده که ایدئولوژی و سیاست زیر بنائی حکومت “اسرائیل” است.در نقدهایم به خانم ماجدی این را قبلا اشاره کردم که ایشان کلمه صهیونیزم را بکار نمی برد در حالیکه این کلمه درست مثل کلمه اسلام سیاسی کلید مهم درک مسئله خاورمیانه است و راه حل هم ازش بیرون می اید.

وقتی مسئله را تبدیل کنیم به “حکومت اسرائیل” بواقع این حکومت را مثل سایر حکومتها نقد می کنیم که کاریست بی راهه!

صهیونیزم دقیقا و بیشتر از نظریه نژاد پرستی اپارتاید است و ریشه ماجرای کنونی در غزه منجمله سازمانهای اسلام سیاسی در قلسطین و خاورمیانه بدون وجود این نظریه امکان نداشته.

دوما:

این بیانیه بیشتر از سطح فراخوان شورای امنیت سازمان ملل راه حلی ارائه نمی دهد.

این درست است که اتش بس لازمست اما مسئله تمام بشو نیست و برنامه صهیونیستها پاکسازی کامل “کشور اسرائیل” است از مردم فلسطین .

راه حل مسئله پایان صهیونیزم است.راه حل منطقه خاورمیانه پایان صهیونیزم است همانطور که راه حل افریقا پایان اپارتاید.

سوما:

این بیانیه می تواند فراتز از “حق زن” ارائه شود و به فراخوانی برای سازماندهی چنبشهای مترقی اجتماعی در اروپا امریکا و خاورمیانه و ایران تبدیل شود.اهمیت طبقه کارگر بعنوان موتور اصلی این جنبش جهانی بر علیه صهیونیزم همینطور اهمیت رابطه بحران جهانی سرمایه داری در تولید بحران انسانی موجود مورد اشاره قرار نگرفته و لذا این بیانیه در سطح چپ فمینیستی ارائه شده و نه در سطح یک حرکت طبقاتی که منجمله حق زن را هم طلب کند.

چهارما:

در بیانیه اشاره ای به نقش حماس و جهاد اسلامی و “محور مقاومت” نیست.

می شد و باید تکلیف این گرایشات ارتجاعی در این بحران اشاره شود و اهمیت توسعه جنبش سکولار و رادیکال برای منزوی کردن اسلامیها اشاره شود.

تنها راه انزوای اسلامیهای مرتجع  سازماندهی جهانی جنبش بر علیه صهیونیزم است با پرچم طبقه کارگر.

خلاصه کنم:

ضمن اینکه همین حد از اعتراض به جنایات در غزه قابل تقدیر است اما این بیانیه فرمت چپ فمینیستی دارد و از یک بیانیه مداخله گر و رادیکال فاصله زیادی دارد و راه حلهایش هم در سطح راه حلهای شورای امنیت سازمان ملل است و نه بیشتر.

با اینکه این بیانیه نسبت به وضعیت زار چپهای ایرانی و خارج ایرانی یک قدم جلوست اما نسبت به انچه باید باشد بسیار عقب است.

تا جامعه درک رادیکال و الترناتیو را نبیند همچنان یا دور اسلامیها  می ایستد یا کنار نظام زور دنیا و صهیونیستها و حامیانشان.

رادیکالیزم فراری نمی دهد بلکه ابزر گرد اوردن جامعه درد دیده است وقتی راه حلها هم علمی و منطقی باشد هم انسانی.رادیکالیزم یعنی دست بردن به ریشه ها!

منبع:

(*)بیانیه کنفرانس

نسل کشی در غزه، جنبش حق زن کجا میایستد؟

www.azadi-b.com/?p=43156

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate