یمن و رهبریش چه سیاستی را در مقابل حملات ارتش امریکا و انگلیس انتخاب خواهند کرد؟

مقدمه:

سیر تحولات منطقه ای بسیار بحرانی است و تغییرات نیاز به بازنگریها و تحلیل های مجدد دارد.

امروز مشخص شد که ارتش امریکا و انگلیس حملات  مجددی روی تاسیسات دفاعی یمن انجام داده اند که طبیعتا هوائی و با استفاده از موشکها و هواپیماها بوده و انتخاب حمله زمینی  بسیار بعید است و خود اینها می دانند توان حمبه زمینی به یمن وجود ندارد.

در مقاله قبلی(*)توضیح دادم که از دید من ماهیت این حملات بنوعی هشدار دهنده و بازدارنده است و درک رهبران غربی اینست که با زدن یمن از طریق هوائی گوشی دست رهبران یمن  برسد و کوتاه بیایند.

امروز  اعلام شد که بایدن یکبار دیگر یک پیام “خصوصی” به خامنه ای فرستاده و حتی اعلام کرده که “اوضاع بین او و خامنه ای خوبست”! 

اینها نشان می دهد که نوعی تفاهم پشت پرده در این ماجرا هست که حتی احتمالا خود رهبری یمن هم در این تفاهم پشت پرده شریک است.

این مقاله من بیشتر روی احتمال گزینه رهبری یمن بیشتر متمرکز خواهم شد:

(۱)حرف خساب رهبری یمن چه بوده؟

رهبری یمن از همان ابتدا اعلام کرد که منطقه دریای سرخ به روی کشتی هائی که به سمت اسرائیل بروند بسته خواهد شد تا زمانی که حکومت اسرائیل از غزه بیرون برود و محاصره داروئی و غذائی غزه متوقف شود. این رهبری اعلام کرد که همانطور که حکومت اسرائیل غزه و زندگی را به مردم فلسطین ناامن کرده پاسخش این خواهد بود.

از انزمان تا بحال تعداد زیادی کشتی را اینها یا گرفته اند یا برگردانده اند یا با شلیک فراری داده اند و گزارشها حاکی است که رفت و امد از منطقه بابلمندب تا حد ۸۵% کاهش یافته در عین اینکه رهبری یمن به سایر کشتی های عبور کننده اجازه عبور داده که به سمت اسرائیل حرکت نمی کنند.

از دید من این رفتار کاملا منطقی است چرا که حکومت اپارتاید اسرائیل هیچ زبان دیگری نمی فهمد و حامیانش هم جز زور نمی فهمند.

این حرف حساب حکومت یمن است و منهم انرا کاری درست می دانم.

(۲)رفتار حکومت یمن کاملا به موازات قطع نامه مجمع عمومی سازمان ملل است:

مجمع عمومی سازمان ملل رسما و با اکثریت قاطع به اسرائیل دستور اتش بس و رفع محاصره غزه و رفع اشغال غزه داده منتها همانطور که دنیا شاهد بود حکومت امریکا و متحدینش در شورای امنیت زدند زیر این قطع نامه و حکومت جانی اسرائیل حتی خواستار استعفای رهبر سازمان ملل شد! خوب غیر انست که این حانوران جز حرف زور نمی فهمند؟

غیر از اینست که مردم فلسطین جز گرفتن سلاح راهی ندارند یا اینکه صبر می کردند و مثل گوسفند قربانی طرح کوچاندن مردم فلسطین به بیرون اسرائیل می شدند؟!

لذا تا اینجا همانطور که حکومت یمن می گوید رفتارش عمل به قطه نامه سازمان ملل است و لذا از پشتیبانی مردم فلسطن برخوردار بوده اند.

(۳)تناقض سیاست درست حکومت یمن در مقابل اسرائیل و سیاست درونی و ارتجاعی این حکومت:

بسیاری لحظات تاریخ بین سیاست داخلی حکومتها و سیاست خارجی خصوصا در مقاطعی تناقضی فاحش بوده و امر تازه ای نیست.

حکومت یمن دست گرایشات اسلامی ارتجاعی است که درکی از ازادی و تمدن مدرن ندارند و چیزی بنام حق مخالف برای سازماندهی و حق طبقه کارگر برای بقدرت رسیدن اعتقادی ندارند و ماهیتشان مثل سایر گرایشات اسلامی ارتجاعی است. لذا این نویسنده هیچ توهمی در این مورد ندارد و قصد هم ندارد این تناقض را بپوشاند به خلاف گرایشات چپ حامی “محور مقاومتی” که مدعی هستند که “اول اقتدار ملی” و ازادی  می تواند منتظر شود! 

خیر! جامعه بدون ازادی اقتدار هم ندارد بدون حکومت طبقه کارگر اقتدارش اقتدار سرمایه دارانست و بربریت بقیه! 

اینها را فرض می گیرم که چپهای پرواسرائیلی چیغ بنفش نکشند که ما حواسمان هست و به موقع افشایشان کرده ایم و می کنیم!

(۴)چه گزینه ای توسط حکومت یمن در مقابل حمله امریکائی ها  بیشتر قابل انتظار است؟

از دید من همانطور که گفتم حمله امریکائیها و انگلیسیها بنوعی نمایشی بوده و دلیلش هم فقط چند نفر کشته از یمنیهاست که به رغم بالای ۱۰۰ مورد حمله  اتفاق افتاده و به نظر می رسد که یمنیها هم خبر داشته اند از جاهای مورد جمله!

لذا برای درک اینکه این ماجرا به چه نقطه ای می رسد باید این وقایع را لحاظ کرد.همینطور پیامهای یواشکی بایدن به خامنه ای!

اما با لحاظ کردن موارد بالا من فکر می کنم یمنی ها همان کنند که رهبری حزب الله لبنان و رژیم اسلاتمی دارند پیش می برند.

یعنی برخوردی که رانندگی است با چراغ خاموش. احتمال بیشتر است که رهبری یمن مقادیری فتیله ها را پائین بکشد و از تشدید جنگ خودداری کند به رغمی که امکانات زیادی دارد.

رهبری یمن می داند که به رغم ارزش کم نظامی حملات امریکا و انگلیس این حملات می تواند ضربات بزرگی به منابع یمن بزند و دنبال کردن سیاست سیخکی نه برای یمن سود دارد و نه امریکا و انگلیس.

گفته می شود رقمی حداقل نیم میلیارد دلار فقط موشک و پهباد و سورتی جنگنده ها خرج همین حمله اخیر امریکائی هاست در حالیکه امریکا و انگلیس هردو در بحران بدهی ها غوطه می خوردند و بحران سیاسی بزرگی هم منتظر رهبریشان هست.

اینکه این پائین کشیدن فتیله ها چه شکلی بیابد  هنوز روشن نیست. ایا زرهبری یمن کاملا عقب خواهد کشید یا هر چند بار ترقه ای در می کند و به رفت و امد کشتی ها یواشکی کمک خواهد کرد؟ احتمال زیاد نوعی قول و قرار پشت پرده در راه خواهد بود.

(۵)۱۰۰ روز بعد از تهاجم اسرائیل به غزه و روند کلی ماجرا:

طبق اخبار الان بخش شمالی غزه دیگر ارتش اسرائیل مستقر نیست که خودشان مدعی هستند “پاکسازی” شده و البته ماجرا اینطور ساده نیست و تمرکز اسرائیلیها این چند روز اخیر به رسیدن به مرز مصر است که مصر هم ظاهرا خط قرمزی کشیده و ماجرای ارتش اسرائیل در غزه همچنان نامعلوم است و شکست استراتژیم همانطور که مدتهاست گفته ام.

حکومت صهیونیستی مدتی است لبنان را تهدید می کند که وارد می شود به لبنان و من فکر می کنم فعلا پارس است و نه بیشتر. کلا کمپ اسرائیل و امریکا دچار پشم ریزی هستند و در گلی گیر کرده اند که در تاریخ سابقه ندارد.

داستان یمن قوز بالاقوزی است که فقط صهیونیستها ازش سود می برند چرا که امریکا را رسما وارد جنگ کنند و ظاهرا امریکائیها و انگلیسیها خوب فهمیده اند که همه ماجرا می تواند تله ای باشد از سوی روسیه و چین که کنار نشسته اند به ریششان می خندند!

هر قدر امریکا و غرب در خاورمیانه فرو برود به نفع کمپ روسیه و چین است و بالاخره برخی عاقلها در حکومت امریکا این را می فهمند.

این واقعیتها را هم باید لحاظ کرد.

خلاصه:

با عطف به موارد بالا من فکر می کنم این حرکت نظامی امریکا و انگلیس بیشتر یک حرکت نمایشی است و اینها توان ادامه کاری ندارند همینطور یمنی ها هم مجبورند به مواضعی شبیه رهبری حزب الله لبنان عقب بنشینند.

حکومت امریکا و غربیها امروزه بیشتر در مقابل این سوال قرار دارند که ایا باید همچنان پشت صهیونیستها بایستند و خطر درگیری خود را بخرند یا به اسرائیل فشار بیاورند که از غزه بیرون بکشد؟

صهیونیستها مدعی هستند که بیرون رفتن از غزه با این شرتایط یعنی شکست انهتا که منهم باهشان موافقم اما راهی برای پیروزیشان هم نیست و لذا باید بین بد و بدتر انتخاب کنند.

از پس این دعواها چه علنی چه پشت پرده از دید من صحنه های جهان جدیدی در حال طلوع است که دیگر درش قدر قدرتی امریکا و اسرائیل معنی ندارد و اینها مجبورند در سطحی جدید به سازش برسند.

تنها انتخاب استراتژیک صهیونیستها پذیرش طرح دو کشوریست که در میان مدت بقای دوره ای اینها را تضمین کند گرچه از دید من تا صهیونیزم هست امکان صلح در حارمیانه نیست و ارتجاع اسلامی هم از این لاشه متحرک تعذیه می کند.

همه این صحنه ها در روند مبارزه مردم و زحمتکشان ایران دخالت دارد و تلاش گرایشات راست برای جداسازی مبارزه داخل ایران و پیوستن به کمپ اسرائیل و امریکا چاره نیست بلکه بیشتر عقب ماندگی این گرایشات را نشان می دهد.چاره رنجبران همیشه وحدت انترناسیونالیستی و طبقاتی است.این را باید تاکیید کرد و این راهست!

منبع :

(*)در حاشیه “حملات تدافعی ” ارتش امریکا و انگلیس به یمن ، پیامش و افقش

https://www.azadi-b.com/?p=40833

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate