به گردن گرفتن انفجار کرمان توسط داعش و جاخالی دادن چپ پرواسرائیل!

به گردن گرفتن انفجار کرمان توسط داعش و جاخالی دادن چپ پرواسرائیل!

در حاشیه مقاله دوم امیر عسگری

از: سعید صالحی نیا

۷ ژانویه ۲۰۲۴

مقدمه:

متعاقب اطلاعیه داعش خراسان که انفجار گرمان را به گردن گرفت اتفاقاتی مهم در افعانستان و پاکستان افتاد که بیشتر از واقعیات پرده برداشته و در اینسوی داستان، اون چپ پرواسرائیل که بلافاصله بعد انفجار کرمان مردم را یاد اوری کرد که حواسشان به رژیم اسلامی باشد (یعنی که کار خودشونه! و اسرائیل و امریکا گناهی ندارن) مشکلاتی پیدا کرد . 

بعنوان نمونه من مقاله امیر عسگری از حکمتیون پرواسرائیلی ارائه می دهم(۱)که بطور واضحی یک جاخالی بامزه انجام داده و بجای عذر خواهی از فرستادن خواننده بدنبال نخود سیاه ، فرموده که “بله اون که گفته بود اسلام سیاسی !) منظور ایشان اینست که داعش هم اسلام سیاسی است و فرقی ندارد که!

من اما در مقاله اخیرم(۲)توضیح دادم که روایتهای چپ محور مقاومتی و چپ پرواسرائیلی ناتوانست از تحلیل و توضیح وقایع دوران ما و اینها لاچرم خود را در کمپهای راست پروغرب و یا رژیم اسلامی تعریف می کنند.

خوب! از این ماجرای بامزه که بگذریم اجازه بدهید بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده ماجرا را بکاویم و خواننده بیشتر  به واقعیتها دسترسی یابد:

(۱)فعال کردن داعش بعنوان گروه تروریستی توسط کمپ اسرائیل و امریکا:

سابقه ایجاد داعش برمی گردد به اشغال عراق و قیام مردم در سوریه .رهبران داعش در زندان ابوقریب عراق زیر چشم نیروهای امریکائی سازمان یافتند و هدف این بود که متعاقب عقب نشینی ارتش امریکا منطقه همچنان دست نیروی نیابتی اینها بماند.

هدف دوم از تاسیس داعش که بعدها بیشتر مستند شد، تحت کنترل گرفتن منطقه شمال شرقی سوریه بود توسط امریکا که بجز نیروهای کرد اوجالانی نیاز داشتند که این منطقه استراتژیک دستشان بماند با حداقل نیروی نظامی امریکائی.

این شد که داستان حکومت اسلامی  داعش ساخته شد و اراذل جامی ارتش صدام هم به انها پیوستند و سازماندهی نیروهای عقب مانده و پس مانده که از کشورهای غربی از طریق مرز ترکیه و با کمک ترکیه و اسرائیل در سوریه جمع شدند و حمله بسوی عراق و بقیه ماجراها.

بعد شکست نیروهای داعش بعنوان جگومت ، این نیروها در سراسر منطقه خاورمیانه منتشر شدند و سازماندهی مجدد یافتند که منجمله در افغانستان و پاکستان بود و سلولهای جنایتکار داعش حتی در ایران . این سلولها را اماده نگه داشتند که در پرده های بعدی ازشان استفاده شود.

از این زاویه باید گفت که داعش مثل فرقه مجاهد  از فرقه های اسلام سیاسی است که توسط کمپ غرب و اسرائیل بعنوان نیروی نیابتی استفاده شده و می شود.هم سلاح های اینها و هم دلارهای امریکائی به شبکه داعش منتقل می شود تا انچه نیروهای اسرائیل و امریکا و انگلیس نمی توانند به داعش محول کنند.

(۲)اسلام سیاسی ضد محور رژیم اسلامی ایران:

نمونه های فرقه رجوی یا داعش و بخشی از طالبان در کنار حکومتهای عربستان و کشورهای عرب خلیج فارس را باید به بخشی از نیروهای نیابتی امریکا و اسرائیل متصل دانست که بعنوان ابزار سیاستهای اینها در کنار گروهها و گرایشات قومی تجزیه طلب در یک سطح ژئوپولینیک عمل می کنند و با تشدید قطب بندی بین قطب رژیم اسلامی با قطب عرب نقش این نیروهای ارتجاعی اسلام سیاسی بیشتر پررنگ می شود.

سابقه درگیریهای داعش و گروههای مشابه با رژیم اسلامی هم کاملا مستند است و منجمله لشکرکشی های نیروهای “سپاه قدس” به عراق و کردستان سوریه مستند است.

(۳)وقایع بعد از انفجار کرمان:

رژیم اسلامی و نیروهای نیبتی اش در افغانستان و پاکستان دست به دو حرکت زدند که به آن اشاره می کنم:

اول: حمله طالبان به شمال افغانستان برای زدن نیروهای داعش خراسان در ایالت بدخشان که طبق گزارشات گرفتن مرکز فرماندهی داعش خراسان (که ریشه در تاجیکستان دارند) به همراه انبارهای اسلحه و جچم بالائی از دلار الان در مدیا دست بدست می گردد.

دوم: ترور یکی از رهبران ضد شیعه در پاکستان که سابقه سازماندهی بر علیه نیروهای رژیم اسلامی دارد و احتمالا با طالبان حامی اطلاعات پاکستان و داعش و گروههای وهابی در ارتباط بود.

این وقایع نشان می دهد که رژیم اسلامی و نیروهای نیابتی اش بیشتر و بیشتر به جدی بودن فعالیتهای نیروهای اسلامی نیابتی امریکا و اسرائیل ورود کرده اند.

(۴)داستان جاخالی چپ پرواسرائیلی جوکی که می توانست اتفاق نیفتد:

همانطور که مدتهاست گفته ام این چپ پرواسرائیلی از انجا که سخت به دموکراتیک بودن اسرائیل باور دارد مرتب سوتی می دهد و این روزها بطور واضحی دارد نقش امریکا و اسرائیل و انگلیس در ایجاد بحران و جنایت در ایران را منکر می شود و مردم را فرامی خواند که “کار خودشونه” .

ادم عاقل اما لازم نیست اینجوری سوتی بدهد و خود را در سمت کمپی ارتجاعی بگذارد و دفاع یواشکی از طرف مقابل بکند! لازم نیست واقعا اگر این چپ واقعا پرواسرائیل نبود!

اما ماهیت این چپ خیلی وقتهاست روشن شده و مسئله امروز نیست و اینها در عمل در کمپ راست پروغرب ایستاده اند.

ادم عاقل همانطور که گفتم متوجه است که در منطقه خاورمیانه دو قطب متضاد ایستاده اند و اتفاقا دو نوع اسلام سیاسی هم در مقابل همند و اگر در کرمان انفجار باشد یا در تهران تروری بشود لزوما این نیست که “خود رژیم “بوده بلکه براحتی می شود جنگ این قطبها را در منطقه رصد کرد و در دام نیفتاد!

واقعیت اینست که نظم سرمایه داری نتایج بسیار پیچیده ای در منطقه ساخته که دیگر مثل قبلها به کمپ اسلام سیاسی و راست فوکولی تقسیم نمی شود بلکه درون اسلامیهای سیاسی ازاذل پروغرب هم هستند مثل چپها که این روزها  برخیشان پروغرب و پرواسرائیل هستند!

پروقابل فطب بندی نیروهای سیاسی در ایران و در منطقه خلیج فارس مدتهاست در حال تحول بوده و این تحولات خارج از ذهنیت منجمد حکمتیوم و جریانات وابسته است که از منصور حکمت امامزاده ساخته اند و لذا توان درک دینامیک ندارند.

امید من اینست که با این چند مقاله اخیر ماجرای انفجار کرمان اونهم از زاویه تحلیل سیاسی (و نه جرم شناسی ) مشخص شده باشد.این احتمال هست که با توسعه درگیریهای قطبهای ارتجاعی منطقه ای حوادث و جنایات بیشتری در ایران و در منطقه بدست این قطبها اتفاق بیفتد جامعه را باید به این واقعیتها چلب کرد و اماده مداخله گری انقلابی کرد.

منابع بیشتر:

(۱)کشتار در کرمان؛ وسیله پروپاگاندا حکومت اسلامی آماده بود! (امیر عسگری)

www.azadi-b.com/?p=40680

(2)بمب گذاری در کرمان و چیز گیجه های چپ جبهه مقاومتی و چپ پرواسرائیلی

www.azadi-b.com/?p=40616

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate