ادامه داستان شارلاتانیزم لاوروف وزیر خارجه پوتین

لاوروف می فرماید که کار  ارتشش در اوکرائین مثل کار اسرائیلیهاست در غزه !

ادامه داستان شارلاتانیزم لاوروف وزیر خارجه پوتین

مقدمه:

روز پنج شنبه حناب لاوروف وزیز خارجه پوتین در مصاحبه با رسانه روسی فرمود که ارتش روسیه در اوکرائین نازی زدائی می کند مثل ارتش اسرائیل در غزه که دنبال “نظامی زدائی” است!

این فرمایشات بدجوری گلوی حامیان “محور مقاومت” را گرفته و در ایران و خارج اسران اینا دچار بغض بنفش شده اند که نوع خاصی از بعض است.

این “محور مقاومتی ها” دچار چیز گیجه شدند که تا دیروز فکر می کردند که رژیمشان متحد روسیه و چین است و دروازه های رفاقت استراتژیک بروی این رژیم زبون اسلامی باز شده و این دو حکومت روسیه و چین قرار است ناجی رژیم اسلامی باشند.

از این داستان بگذریم برای انها که جدی تر دنبال ماجرا هستند این فرمایشان لاوروف سطح و عمق دیدگاه سیات خارجی رژیم پوتین را بیشتر روشن می کند یادمان باشد همین چند وقت پیش بود که همین حکومت پوتین و لاوروف از ادعای امارات هم حمایت کرد که خواهان ارجاع به دادگاه بین المللی بود برای پس گیری ۳ جزیزه خلیج فارس.

من در مقالاتی به این ماجراها پرداختم و حالا این مهمل جناب لاوروف را که گفته می خواهم بکاوم تا بیشتر ماجرا روشن شود:

(۱)لاوروف چه گفت و او واقعا چقدر می تواند بطور مستقل حرف بزند؟

همانکه در بالا نوشتم ! او جنگ روسیه در اوکرائین را به جنگ رژیم جنایتکار اسرائیل با مردم غزه مقایسه کرد و هردو را کنار هم قرار داد.بطور ساده و شفاف و نمی شود این مهمل را طور دیگر تعبییر کرد و لاوروف را نجات داد.

اینکه حضور ارتش روسیه در اوکرائین و نابودی زندگی و تمدن در این کشور را به بهانه “نازی زدائی” خواستند به دنیا غالب کنند و واقعا چیزی نبود بجز تلاش روسیه برای ساختن منطقه حفاظتی دور مرزهایش وگرنه کی هست باور کند که جانیان کرملین واقعا ضد کشتار مردم هستند و رفتارهای ارتش روسیه در اوکرائین واقعا در چه سو بوده؟

هردو طرف این جنگ جنایتکارانه توسط مراجع بین المللی برای جنایات چنگی محکوم شده اند و 

اسناد زیاد است.

اما ایا ارتش اسرائبل واقعا دنبال “غیر نظامی کردن غزه ” است؟ بجز حکومت حانی نتنیاهو کی این ادعا را قبول می کند؟ این رةژیم بیش از ۲۰ هزار از مردم بی دفاع کشته و بیش از ۵۰ در صد تمامی خانه های غزه را خرابه کرده و بیش از ۲۰ بیمارستان را نابود کرده و زیر ساختهای تمدن را در غزه نابود کرده که فقط در تاریخ ارتش هیتلر در لهستان دیده شده ..اینها را لاوروف نمی بیند و احمق است؟ یا اینقدر شارلاتان یا هردو؟ ایا حماقعت و شارلاتانیزم لدروف می تواند توجیه باشد؟

می دانیم که لاوروف توسط پوتین به مقام رسیده با اینکه یک رذل سابقه داریست که مثل پوتین در زمان حکومت شوروی بخشی از دستگاه بوده و مهره ای کارکشته است.

(۲)تئوری  “جناح های حکومت” برای توجیه فرمایشات لاوروف:

یک تئوری توسط حامیان “محور مقاومت” مظرح شده که انگار در حکومت روسیه چند جناح هست و این لاوروف با جناح پوتین فرق دارد! 

اینها در ایران هم همانها هستند که دنبال جناح های مختلف در حکومت می دوند . جنایتهای رژیم را به گردن هم می اندازند!

من اما فکر نمی کنم داستان را بشود با “جناح بندی” سمبل کرد چرا که شخص پوتین این لودوف را گذاشته سرکار و این همان لوروف است که سایر ابعاد سیاست خارجی روسیه را با دستور پوتین هدایت می کند.

در روسیه طی دوران پوتین کمتر ادمی  از سیاست او فاصله می گیرد.پوتین یک نظام پلیسی کامل بر اساس حکومت سابق شوروی ساخته و خودش هم اطلاعاتی بوده و مسئول شعبه المان شرقی!

لذا این تئوری را اجازه بدهید بریزیم دور و جدی تر به ماجرا نگاه کنیم.

(۳)نفوذ تاریخی صهیونیستها در حکومت شوروی و روسیه:

همانطور که خواننده می داند استالین قبل حکومت امریکا پایه ریزی حکومت اسرائیل را برسمیت شناخت. علت اساسی این ماجرا نقش بسیار مهم یهودیهای روسیه در شکل گیری کشور اسرائیل است و اهمیت جمعیتی  روسهای مهاجر و نفوذ انها در اسرائیل .

در تمام طول تاریخ تشکیل اسرائیل روابط حکومت اسرائیل با شوروی و بعد با روسیه نزدیک بوده و حتی بین این دو کشور رفت و امد هم نیازی به ویزا نداشته.

بخش مهمی از البگارشی روسیه صهیونیستهای دو ملیتی هستند که یک پایشان در اسرائیل است.

فقط چند سال اخیر است که برخی تنشها بین حکومت پوتین و اسرائیل بوجود امده و در سوریه هم با وجود حملات همیشگی ارتش اسرائیل روسیه تلاش کرده که از درگیریهای نظامی بین حکومت اسرائیل و سوریه فاصله خود را حفظ کند.

همانطور که روسیه در کشورهای عرب خلیج فارس منافع مالی می بیند همانطور در اسرائیل منافع مالی می بیند و درک سیاست خارجی روسیه در مورد “تغییر قطب بندی جهان” ظاهرا ربطی به جایگاه حکومت صهیونیستی اسرائیل یا حتی جایگاه کشورهای عرب ندارد!

(۴)روند تعمیق قطب بندی جهان و سیاست خارجی چین و روسیه:

همانطور که در مقاله قبلی هم گفتم وضعیت گذار جهان مسائلی را مطرح کرده که هویت گذاری دارند و سیاستها هنوز جا نیفتاده اند و بخشهای از سیاستهای قبلی هنوز تداوم دارند.

بی تردید تجدید قطب بندی قدرت روسیه و چین را در مقابل این سوال قرار می دهد که اینها تا چند حاضر هستند و توانائی دارند که قطب بندی را تشدید کنند .

این سوال محوری است.بنظر می رسد با اینکه روسیه و چین بعنوان موتور فطب بندی جدید عمل می کنند هنوز در سرعت این قطب بندی و تغییرات و حوزه سیاست خارجی دچار سرگیجه هستندو خواهان حرکت کند و با تاخیر هستند.

باید این نکته را لحاظ کرد که روسیه چندین بار در جریان بحران غزه در سازمان ملل در مقابل حکومت اسرائیل و امریکا موضع گرفته و این اهمیت دارد که این تناقضات را دید و ساده لوحانه انرا به حساب یک فرد حتی اوروف نگذاشت.

خلاصه کنم:

حتی شارلاتانی مثل اوروف بعید است که واقعا فکر کند که ارتش اسرائیل در غزه دنبال “نظامی زدائی” است و اینکار شباهتی دارد با مبارزه با نازیزم که اتفاقا رفتار ارتش اسرائیل  کاملا معادل رفتار ارتش هیتلر است با همان متدها.

حتی لوروف هم نمی تواند به خودش دروغ بگوید و اینکه این موجود را جدا از پوتین بدانیم هم توجیه احمقانه ای است.

تنها می شود این تناقضات را در سرگیجه عمومی حکومت روسیه در مورد میزان تشدید قطب بندی و محافظه کاری اینها و نگرانیشان  ارزیابی کرد. اینها به همراه حکومت جانی چین به این  نتیجه رسیده اند که سرعت فاز انتقال قدرت جهانی را نباید زیاد کرد چرا که اینها اماده فازهای بعد نیستند.

لذا بنظر می رسد با چند کارت بطور همزمان بازی می کنند.

برای ازادیخواهان و ادمهای عاقل  این مهم است که روی این اراذل حساب باز کنند و باور کنند که دعواها سر لحاف ملاست و نه چیز دیگر!

جنبشهای ازادیخواه باید بر خود و مبارزات خود و انترناسیونالیزم پرولتری تکیه کنند در میان حاکمان نباید دنبال متحد گشت. این نتیجه داستان!

منابع بیشتر:

فراخوان به دیکتاتورهای شرق بر علیه “خودخواهان غرب” محتوی شارلاتانیزم لاوروف!

www.azadi-b.com/?p=37651

ایستادن دوباره روسیه در اختلاف جزایر ۳ گانه خلیج فارس کنار امارات 

www.azadi-b.com/?p=40364

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate