ترور رضی موسوی و افزایش بحران در ایران و جنگ در غزه در ماههای اینده

مقدمه:

ارتش اسرائیل بعد دورانی تعیب و مراقبت و بعد از یک ترور نافرجام سرانجام رضی موسوی فرمانده بلند پایه سپاه قدس را در منزلش ترور کرد.گفته می شود این حمله موشکی یا با چهباد انجام شده یا از طریق هواپیما از راه دور .

رهبری سپاه پاسداران و ارتش رژیم اسلامی رسما اعلام کردند که “تلافی می کنند” و اما در حاشیه ، حامیان رژیم می گویند که “بطوری که قبلا تلافی کردند” و انواع پاسخها منجمله پاسخهای نرم و پاسخ از طریق نیروهای “جبهه مقاومت” را بیشتر احتمال داده اند تا حمله مستقیم.

برخی از جانیان رژیم فرموده اند که چون اوضاع جنگ عزه به نفع “جبهه مقاومت” است لذا نیازی نیست که سطح برخوردها را بالا ببرند و همینجوری چراغ خاموش رژیم اسلامی بهتر کار را پیش می برد.

رژیم اسلامی در فازهای قبلی بسیاری از عملیات حکومت اسرائیل را تلافی کرده منجمله حمله سایبری اخیر اسرائیل به پمپ بنزینها در ایران که بصورت حمله سایبری به شبکه برق اسرائیل و ایجاد خاموشی گسترده انجام شد.

اما این سوال که جنگ عزه در بستر بحران عمیق درونی حکومت در ایران و حساس بودن مسئله امکان توسعه جنگ در سطح منطقه به چه سوئی حرکت می کند را در این مقاله بیشتر می کاوم:

(۱)چرا رضی موسوی ترور می شود و رابطه اش با مسئله حزب الله لبنان چیست؟

گفته می شود که رضی موسوی از فرماندهان سپاه قدس بیش از ۳۰ سال در منطقه سوریه و لبنان رهبری لجستیک داشته و بعنوان کادر دیپلمات نظامی در سوریه فعالیت می کرده.

ترور او تنها ترور رهبران سپاه در منطقه نبوده اما بنظر می رسد در کانتکس مشخصی انجام می شود.

همانطور که در مقاله قبلی گفتم نیروهای حزب الله در حال عقب نشینی از مرزهای اسرائیل هستند که دلیلش حملات هوائی وسیع اسرائیل است.

گفته می شود یک لشکر مهم حزب الله بنام رضوان از منطقه مرزی بیرون کشیده شده و اطلاعات اسرائیل هم نمی داند اینها به کجا عقب نشسته اند.

کاهش محسوس حملات حزب الله لبنان در روزهای اخیر این سوال را مطرح می کند که این ایا یک چرخش است و هدفش چیست؟

باز گفته شده که ارتش اسرائیل تعدادی از نیروهای ذخیره خود را  مرخص کرده و ظاهرا نیازی به تمرکز بیشتر در مرز لبنان نمی بیند.

ترور رضی موسوی از انجا که مهره مهمی در کمک لجستیک بخ حزب الله لبنان بوده می تواند بخشی از تمرکز بیشتر حکومت اسرائیل به عقب زدن حزب الله از مرزهای اسرائیل باشد.

اما ماجرای رضی موسوی فقط در این حد نیست بلکه او بعنوان مدیر تدارکات برای نیروهای فلسطین از حماس و خصوصا جهاد اسلامی(که گفته می شود جنوب غزه محور عملیاتی این سازمان است و تحت نفوذ رژیم اسلامی است) هم عمل می کرده .

ترور رضی موسوی از بعد دیگر تلاش حکومت اسرائیل است برای جلو کشیدن رژیم اسلامی به نبرد مستقیم تا ناتوانی این رژیم در غزه را بپوشاند. و اما مطمئن باید بود که ترور رضی موسوی تاثیر زیادی به جهت نظامی نخواهد داشت همانطور که ترور قاسم سلیمانی چیزی را تغییر نداد.

همه موارد بالا را باید لحظ کرد تا بهتر به پیچیدگیهای وضعیت پی ببریم.

(۲)احتمال ورود نیروهای تازه نفس از لبنان و سایر مرزها به منطقه غزه:

حواشی تبلیغاتی رژیم اسلامی طی چند روز اخیر می گویند که منطقه غزه در حال ورود نیروهای تازه نفس به درون غزه است تا با ارتش اسرائیل بجنگند.

من در مقالات قبلیم این نکته را تاکیید داشتم که تونلهای غزه به بیرون منطقه راه دارند و می شود از لبنان و حتی سوریه و مصر به درون غزه نیرو وارد کرد.

اگر این واقعیت باشد بیشتر مشخص می شود که چرا نیروهای ” محور مقاومت”و حتی رهبری اسرائیل  می گویند که این جنگ جنگی طولانی خواهد بود.

اما تاثیر تداوم جنگ در غزه اینست که احتمال منطقه ای شدن جنگ در سطح وسیع بیشتر خواهد بود و همانطور که گفتم حتی بدون خواست طراحان پشت پرده این جنگ.

(۳)رژیم اسلامی در عمق بحران درونی و نامتعادل بودن جامعه ایران:

گسترش اعتارضات کارگری در ایران طی روزهای اخیر حتی وقتی شکل صنفی دارند و طبیعت فصل هم هست و موضوعات هم کاملا صنفی است نشان از این دارد که رژیم اسلامی نمی تواند بحران منطقه ای عزه را ابزار سرکوب کند و تلاشش برای نظامی نگه داشتن جامعه شکست می خورد.

بحرانهای مالی افزایش تورم و گرانی و استیصال دولت رئیسی در برابر خواستهای مطالباتی مردم و افشای دزدیهای مداوم و فساد حکومتی همه و همه نشان می دهد که رژیم اسلامی نتوانسته بعد قیام سال ۱۴۰۱ به نقطه قبلی برگردد هرچند که با سرکوب این هدف را دنبال می کند.

تناقض سیاست خارجی رژیم با سستی درونی این رژیم و نظامی گری که توان مالی این رژیم را می دزدد و خرج سلاح ها و مسابقه تسلیحاتی می کند، توان این رژیم را از دادن سوبسیدهای موقت به طبقه محروم هم ناتوان ساخته و در استانه انتخابات این رژیم ترس بیشتری از امواج مردم دارد.

لذا رژیم اسلامی هم در سطح منطقه ای و هم در سطح داخلی دچار چالش است و نگرانی رژیم از مرگ خامنه ای و مسئله جانشینی و ناتوانی این رژیم در سازماندهی مرحله گذار به “رهبر سوم” در زمانی که جایگاهی در میان مردم ندارد وضعیت این رژیم را بیشتر نامتعادل کرده است.

(۴) احتمال بیشتر اعلام دستیابی به سلاح اتمی توسط حکومت اسلامی :

در مقالات قبلیم توضیح دادم که رژیم اسلامی در مراکز زیر زمینی مخفی مدتهاست در حال اماده سازی سلاح اتمی است.

اتمی شدن رژیم اسلامی در بستر بحرانی که بهش دچار است و حمایت غیر علنی روسیه و چین که مدتهاست از کنار امریکا و غرب برای فشار بر رژیم اسلامی بیرون رفته اند، این روزها نگرانی دیگری است.

رژیم اسرائیل سالهاست که بطور غیر قانونی دارای سلاح اتمی است و رژیم اسلامی نمی تواند در برابر حکومت اسرائیل به رویاروئی بپردازد مگر اینکه این نابرابری را سریعا جبران کند.

حتی اینکه رژیم اسلامی الانهم دارای سلاح اتمی نباشد قابل اطمینان نیست.همانطور که قبلا گفتم این رژیم هم توان ساخت دارد و هم توان خرید و انتقال سریع .

از انجا که در شرایط تغییر توازن قدرت جهانی هیچ حکومتی در دنیا نمی تواند به استقرار خود بدون تکیه به سلاح اتمی فکر کند(حکومتهای اروپائی برای حل این مسئله بعضا به ناتو اویزان شده اند بجای داشتن سلاح اتمی مثل سوئد و اینجور کشورها!)

با این منطق حکومتها: داشتن سلاح اتمی توسط رژیم اسلامی یک مسیر قابل پیش بینی است و این هدف را من بسیار نزدیک می بینم.

(۵)رژیم اسلامی چه عکس العملی به ترور رضی موسوی خواهد داشت؟

گذشته از هارت و پورتهای تبلیغاتی از دید من رژیم اسلامی انواع انتخابها را دارد و با توجه به از هم گسستگی و بحران حکومت اسرائیل و متحدانش نیازی نخواهد دید که نوعی عمل مستقیم مقابله به مثل کند.بر عکس پیش بینی من اینست که رژیم اسلامی به مسیر کنونی که نوعی حرکت حداکثری با چراغ خاموش است بشتر راغب است.

این متد کمتر هزینه برمی دارد و بیشتر موثر بوده.جنگی چند لایه ای و استفاده از “جبهه مقاومت” و کاربرد  هک کردنهای اینترنتی و ترورهای مخفیانه مثل قبل.

(۶)ز مینه برای عوج جنبش انقلابی در ایران در بستر بحران منطقه ای

در مقالات قبیلیم روی این سوال که بحران منطقه ای چه تاثیری در دینامیزم قیام مردم در ایران خواهد داشت بحثهائی داشتم.

از این زاویه هنوز باید بررسیها ادامه یابد.اما تا اینجا  می توان دید که جنبشهای اعتراضی روبه گسترش هستند بعد از دوره ای رکود ناشی از سرکوب.

افزایش فضای نظامی و سرکوب ابزار رژیم برای پس زدن قیام و انقلاب است اما بردارهای زیادی به نفع این رژیم نیست که در بالا اشاره کردم.

از دید من رژیم اسلامی توان بازسازی اقتصاد ایران را ندارد و در گردابی فرو می رود که ناشی از بحرانهای درونی و بیرونی است.

مهمترین کمک رژیم همین حکومتهای امپریالیستی چه در غرب و چه در کمپ روسیه و چین هستند.هیج کدام از این کمپها خواهان سرنگونی این ؤزیم به نفع انقلاب مردم نیستند و بهتر می بینند با همین رژیم یا انواع دفرموه شده دست راستیها معامله کنند بر علیه انقلاب خصوصا انقلابی که طبقه کارگر درش رهبری کند.

اما چپ رادیکال باید روی همین شکافهای طبقاتی مداخله گری کند و سازماندهی بر علیه نظم سرمایه داری.

توسعه امید و ارائه برنامه ابترناتیو به همراه سازماندهی قطب سیاسی طبقه کارگر با اتحاد نیروهای چپ رادیکال در داخل و خارج کشور.بلوکی که بتواند بطور مرئی پاسخ بحرانهای موجود سرمایه داری باشد. اینست تنها راه بیرون رفتن از بحرانی که در مقابل جامعه ایران و منطقه قرار دارد.

زنده باد مبارزه برای آزادی  و برابری و حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate