ایستادن دوباره روسیه در اختلاف جزایر ۳ گانه خلیج فارس کنار امارات 

 ایستادن دوباره روسیه در اختلاف جزایر ۳ گانه خلیج فارس کنار امارات 

و کانتکس ژئوپولیتیک بحران قدرت

مقدمه:

همانطور که خواننده مطلع است ، در هفته اخیر بار دیگر حکومت پوتین و در کنار حکومت امارات  خواستار ارسال پرونده جزایر ۳ گانه به دیوان عالی بین المللی شد.امارات مدتهاست  مدعی این جزایر است و در بستر بحران جهانی قدرت و افزایش تنش در خاورمیانه دوباره این فعالیتها افزایش یافته.

حکومت اسلامی مدتهاست این جزایر را نظامی کرده و واحدهای سپاه پاسداران در این جزایر مستقر هستند.این جزایر در نزذیکی تنگه هرمز در خلیج فارس قرار دارند و خلیج فارس تحت کنترل سپاه پاسداران است (و دریای عمان تحت کنترل نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی)

از انجا که تنگه هرمز نقش بسیار مهمی در انتقال نفت در کشورهای عربی و ایران دارد ، کنترل تنگه هرمز و تاثیراتی که کنترل سپاه رژیم اسلامی بر این تنگه اعمال می کند باعث تنش وسیع بین المللی است تا انجا که بارها ناوگان امریکا هم به این منطقه وارد شده و اخرینش ناو ایزنهاور بود که اخیرا به دریای سرخ برگشته و طبیعتا باید زیر یک توافق پشت پرده با رژیم اسلامی باشد.

در این مقاله به این موضوع می پردازیم که چرا امارات و شیخ نشینهای عرب خلیج فارس مدتی است روی حاکمیت ۳ جزیره تمب بزرگ و کوچک و ابوموسی دارند پای می فشرند در حالیکه قدرت نظامی تهاجم و تسخیر این جزایر را ندارند و چرا روسیه دوبار اخیر کنار امارات و شیخ نشینها ایستاده و از ارائه شکایت امارات به دادگاه بین المللی حمایت کرده ؟

(۱)روسیه و چین به حکومت اسلامی ایران چگونه نگاه می کنند؟

 با مشاهده رفتارهای حکومتهای چین و روسیه به حکومت ایران (وطبیعتا بطور متقابل از حکومت ایران به این دو حکومت)به این نتیجه می رسیم که پیوند ایدئولوژیکی بین اینها نیست و روابطشان به فاز استراتژیک نرسیده و بیشتر بطور عملگرا و موردی است.

حکومت چین خصوصا و حکومت روسیه منافع وسیعی در روابط با حکومتهای شیخ نشین و ادامه حرکت تجاری در منطقه خاورمیانه منجمله تنگه هرمز و بابلمندب و تنگه جبل الطارق دارند و حکومت چین خصوصا سهم بسیار مهمی در انتقال کالا از این مراکز دارد.

جکومت روسیه از منظقه خلیج فارس و شیخ نشینها بعنوان مرکز فروش اسلحه و رقابت با غرب نگاه می کند و تا کنون هردوی این جکومتها با بی میلی و فاصله به بحران غزه برخورد کرده اند و نمی خواهند در این بحران وارد شوند.

از این رو به رغم انتظارات رژیم اسلامی ، حکومتهای چین و روسیه دم به تله “جبهه مقاومت” نداده اند و بواقع رژیم اسلامی از اتحاد واقعی نظامی و سیاسی این حکومت چین و روسیه محرومست و فقط این حکومتها در شورای امنیت از اتش بس دفاع کرده اند و مرتب هم خوهان طرح بیضوی دو کشوری بوده اند و همین!

بررسی این رفتارها نشان می دهد که حکومتهای روسیه و چین برخوردی بسیار عملگرایانه دارند و تابع منافع خود هستند و درک استراتژیک و مداوم نسبت به سطح همکاری با رژیم اسلامی ندارند. این را باید در برخورد به مسئله بحران جزایر ۳ گانه لحاظ کرد.

(۲)چرا امروز امارات و کشورهای عربی  ماجرای جزایر ۳ گانه را باد می زنند؟

 این تنها یک پاسخ می تواند داشته باشد.اهمیت این جزیایر در کنترل تنگه هرمز. این اهمیت چنانست که امارات که متحد غربیهاست به اتش جزایر ۳ گانه بدمد با اینکه توان نظامی ورود به این جزایر را ندارد حداقل بتواند یک جبهه بر علیه رژیم اسلامی باز کند.

سناریوی فشار چند بعدی روی حکومت اسلامی از سوی مراکز اطلاعاتی غرب و اسرائیل سازمان یافته و دنبال می شود و حساسیت اقتصادی نظامی تنگه هرمز حداقل کم از تنگه باب المندب نیست اگر بیشتر نباشد.

لذا من فکر نمی کنم افزایش فشار امارات و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بخاطر یک “مسئله تاریخی” باشد که واقعا هم قبل از تشکیل کشور امارات این جزایر را انگلیسیها به ممد رضا پهلوی سپردند و رفتند!

(۳)چرا روسیه کنار کشورهای شیخ نشین ایستاده و این به چه معنی است؟

قبلا توضیح دادم که هم روسیه و هم چین از ادامه و گشترش روابط به کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج منجمله عربستان سود می برند و به حکومت ایران بعنوان یک متحد استراتژیک ایدئولوژیک نگاه نمی کنند.

با ایستادن مجدد روسیه کنار شیخ نشینها یک پیام ساده دارد از سمت پوتین به خامنه ای داده می شود و این پیام اینست که “زیادی روی اتحاد ما حساب نکن”! 

اما بر مهم دیگر ماجرا اینست که روسیه و چین از گسترش بحران در تنگه هرمز سود نمی برند و می خواهند نوعی تعادل در منطقه باشد که اینها بتوانند همه را به گونه ای برابر مثل غربیها بدوشند.

منطقه خلیج فارس منیعی مالی و استراتژیک است و کمپ روسیه و چین بهتر می بیند همینجوری بماند در بحرانی مزمن که هم اینها سلاح بفروشند و هم حکومت امریکا و غربیها!

حکومت پوتین و چین دنبال قطبی کردن منطقه خاورمیانه نیستند بلکه خواهان حفظ تعادل موجودند.

خلاصه:

من تردید ندارم که ماجرای ۳ جزیره  همینجوری کش پیدا می کند و هر از چندی برای زدن اعصاب حاکمان ایران باد داده می شود.بعد سرنگونی رژیم اسلامی این جزایر هم موستوجب نبردی حقوقی خواهند ماند و بسته به اینکه حکومت بعدی نوکر غرب بماند یا تغییر کند این باد دمیده خواهد شد.

حرکتهای سیاسی و نظامی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه فقط درون این منطقه طراحی نمی شود و طراحان واری منطقه ای دارد و در بستر روند تغییر قطب بندی جهانی منطقه خلیج فارس قرار نیست منطقه بحرانی و درگیری نظامی باشد چون منافع زیادی از همه طرف درش هست.

لذا حتی جنگ در غزه را هم فتیله اش را پائین کشیده اند هردو طرف تا مبادا این اتش به خلیج فارس توسعه یابد و این توافقی است پشت پرده تا همین امروز.اما این معادله لغزانست و احتمال ورود به فازی که پیش بینی پذیر نیست.

انچه حالبست عقب نشینی یواشکی حزب الله لبنانست از مرزهای اسرائیل درست زمانی که ادعا داشتند که اینها بخشی از جنگ غزه هسند همینطور حوتی های یمن که ی چند روز اخیر  مقداری پس رفته اند.اینها روندهائی است که با توافقات پشت پرده طراحان بیرون منطقه ای ساخته می شوند.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate