آیا در برخورد به کشته شدن عزیزان باید عزاداری کرد یا رقصید؟

آیا در برخورد به کشته شدن عزیزان باید عزاداری کرد یا رقصید؟

نگاهی به رهنمودهای حمید تقوائی در حاشیه گربه رقصانی نوبل

مقدمه:

یادم می اید زمانی مینا احدی عضو سابق رهبری حزب تقوائی نمایندگان مجلس رژیم اسلامی را روانی خواند و من که انزمان کادر اون حزب هم بودم مقاله ای نوشتم و این متد برخورد را کاملا غیر اصولی و توهین به جامعه بیماران روانی نامیدم.

یکی از مشکلات چپ ایرانی همیشه این بوده که پایش را از سیاست بیرون می گذاشته و مثل اخوندها به زوایای زندگی ادمها سرک کشیده و نظر داده و فتوا هم صادر کرده.بخشی به این دلیل که متاسفانه درک علمی از مسائل پیچیده و چند لایه ای زندگی انسان وجود ندارد و خصوصا در میان سیاسیون چپ این معضل همواره عامل سوتی های زیادی شده است.

در مقاله قبلی(۲) توضیح دادم که حمید تقوائی درست مثل حزب توده از برنده شدن خانم نرگس محمدی شاد است و انرا دستاورد انقلابی می داند.استدلالات ایشان را در اون موارد مورد بررسی قرار دادم.

اما حمید تقوائی ظاهرا کافی نداسته و حالا حمله اش را به سمت خانواده نوید افکاری متمرکز کرده که به شادی و پای کوبی خانم گلشیفته فراهانی در مراسم نوبل اعتراض کردند.

در این مقاله می خواهم نشان دهم که این “دقاع در حاشیه” حمید تقوائی هم در همان سطح دفاعش از کمیته نوبل “انقلابی است!

تاکیید من اینست که این بحث ها را برای خوانندگانی می نویسم که خواهان درک بهتر و عمیقتر از وقایع هستند و طبیعتا دنبال فرقه ایزم نیستند.

(۱)حمید تقوائی چه فتوائی در مورد عکس العمل به کشته شدن قربانیان رژیم می دهد؟

در مقاله اش، حمید تقوائی می فرماید که عمل سوگواری و عزاداری ریشه اسلامی دارد و لذا ملت ایران نباید عزادار باشد بلکه بشکند و برقصد.

در دفاغ از این فتوا او به خواست مجید رهنورد اشاره می کند که خواسته بعد مرگش شادی کنند و در انتها اطلاعیه برخی از دادخواهان را اورده که مثل حمید تقوائی از دادن جایزه ساخاروف و نوبل پشتیبانی کرده اند.(که معلوم نیست چه ربطی به بحث سوگواری یا جشن گرفتن دارد!)

متن اصلی تقوائی اینست که چون رژیم اسلامی بر پایه عزاداری استوار است لذا باید انقلابیون همینطور برقضند و بشکن بزنند تا خیلی انقلاب شود.

(۲)علم روانشناسی در مقابل فتوای حمید تقوائی:

اولین سوال اینست که سوگواری آیا انعکاس فرهنگ است یا اعم از فرهنگ معین؟

مشاهدات رفتارشناسی و انسان شناسی نشان می دهد که همه انسانها در همه دنیا (حتی بسیاری حیوانات مثل فیلها) بعد از مرگ عزیزان وارد دوران سو گواری و غم می شوند .فرهنگها نقششان فرموله کردن این سوگواری و سازماندهی اشکال ان و ساختن اتوریته است .

سوگواری از دید علم روانشناسی چه فردی و چه اجتماعی بخشی از طبیعت انسانست.

نه فقط در شرق و کشورهای اسلامی بلکه در غرب هم همینست.من که نزدیک ۳۰ سالست در امریکا زندگی می کنم و در بسیاری از سوگواریهای مردم این سرزمین شرکت کردم و بیمارانم هم در این مراجل دنبال کردم. ادعای تقوائی که این سگواری ناشی از رژیم اسلامیست کاملا جعلی است.

در علم روانشناسی روند سوگواری از مراحلی می گذرد و اگر درست طی نشود تاثیرات بسیار بدی در روند روانی فرد یا جامعه می گذارد. در سطح روانشناسی فردی معمولا بین دو تا ۳ ماه سوگواری را کاملا طبیعی می دانند .روند سوگواری طبیعی مورد بررسی قرار گرفته و عبور سالم از این مراحل توصیه شده و نه انکار ان.انها که روند سوگواری را منکر می شوند معمولا دچار مشکلات روانی بیشتری خواهند شد.

لذا تقوائی در این مورد دو ایراد دارد اولا نفی روند سوگواری و دوما توصیه به شادی و بشکن زدن!

(۲)جامعه ایران جامعه ای که بطور مزمن دچار از دست دادنها بوده و مسئله فرهنگ سوگواری و عزا

در لایه روانشناسی اجتماعی که موضوعش بررسی روان و رفتارهای اجتماعی به مسائل و مشکلات است ، این سوال که جوامعی که دچار استرسهای مداوم بوده اند چگونه با مسئله سوگواری جمعی برخورد می کنند و فرهنگ سوگ چگونه و تا چه سطح به بازتولید این روند کمک می کند و تا چه حد سودمند است مطرح می شود.

ممکنست جناب تقوائی بفرماید که ایشان در سطح روانشناسی اجتماعی دارد نسخه می دهد که “باید خانم گلشفیته برقصد” تا انقلاب ایشان پیروز شود!” 

سوال من اینست که این نسخه چرا اساسا سوگواری را منفی و رقصیدن را لزوما عمل مثبت می بیند؟ چه مطالعه رفتار شناسی سوگواری را مخل انقلاب دانسته؟ ایا انقلاب اکتبر با بشکن خانم گلشیفته پیروز شده؟ انقلاب فرانسه؟ کدام انقلاب تاریخ دقیقا با نفی سوگواری پیروز شده؟ 

سوال مهمتر اینست که مرز سوگواریهای سالم با پاتولوژیک و مرز پایکوبیهای سالم با پاتولوژیک کجا هستند؟

مثلا ایا اگر فردی بعد مرگ فرزندنش برقصد و پای بگوید لزوما سلامت روان دارد؟ اگر جامعه ای برای بدبختی خهای خود شاد شود و از خانم گوگوش بخواهد که برایش برقصد ، سریعتر انقلاب می کند؟!

(۳)سوء استفاده رژیم اسلامی از سوگ تاریخی جامعه ایرانی:

همانطور که گفتم چه سوگواری و چه جشن و پایکوبی می تواند توسط حکومتها و نظامها برای فریب مردم بکار رود.در غرب مورد دوم بیشتر شایع است و در ایران مورد اول.

اما هیجکدام از این واقعیتها انکار وجود روند طبیعی سوگواری و روند طبیعی شادی نیست.هیچکدام هم نافی تاثیر مثبت هر کدام در مرحله درست فازهای زندگی نیستند.

سوگواری و شادی هردو نیاز زندگی انسانهاست.و در عین حال اینکه فردی بخواهد در مرگش برقصند یا سوگواری کنند امری کاملا شخصی است و اساسا مورد سیاسی نیست که حزبی بخواهد برایش فتوا دهد.

اینکه با “فرهنگ سوگواری” چه باید کرد هم این نیست که اعلامیه ای بدهیم که مردم برقصند تا انقلاب شود.حتی اینگه فرهنگ عزا را ناشی از رژیم اسلامی بینیم در حالیکه همین رژیم سازمانده موسیقی های مهمل کالیفرنیائی در شبکه ماهواری برای طبقه متوسطیهای جامعه ایران هم بوده!

خلاصه کنم:

فتوائیه حمید تقوائی در مخالفت با خانواده نوید افکاری و دفاغ از رفص و اواز خانم گلشیفته در همان سطح دفاع ایشان از کمیته نوبل است که به ادعای ایشان “انقلابی” شده!

باید به انها که خواهان سوگواری هستند احترام گذاشت و انها که خواهان رقصیدن در مراسم مرگشان هستند هم احترام! انسان یعنی همین.به علم احترام بگذاریم و انرا زیر چرخ تفکرات ایدئولوژیک خود خرد نکنیم که سابقه طولانی دارد و نیاز به تکرار نیست که مارکسیست لنینیستها همواره مدعی علم بوده اند و بیچاره علم!

این دفاع جانبی حمید تقوائی هم بجائی نمی رسد اما کمکی بود تا مننکاتی در مورد این مفهوم سوگ و شادی و اشکال طبیعی روند سوگ را بررسی کنم.امیدوارم مفید باشد هر چند کافی نخواهد بود.

منابع بیشتر:

(۱)فرهنگ ماتم و عزا در برابر مراسم صلح نوبل(حمید تقوائی)

www.azadi-b.com/?p=40100

(2)آیا کمیته صلح نوبل”به رغم نیتش انقلابی شده” و نرگس محمدی را جایزه داده؟(سعید صالحی نیا)

www.azadi-b.com/?p=40058

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate