نسل کشی بی سابقه حکومت اپارتاید اسرائیل به چه علت؟

مقدمه:

بیش از دو ماهست از حمله نیروهای حماس و جهاد اسلامی به بیرون زندان غزه می گذرد و ارتش تا دندان مسلح حکومت اپارتاید اسرائیل با بمباران مداوم  منطقه غزه به یک نسل کشی بی سابقه پرداخته و مدعی بوده که دارد با حماس می جنگد و این نسل کشی دلیلش اینست که نیروهای حماس درون بیمارستانها و مردم مخفی هستند و لذا این جانیان صهیونیست مجبور شده اند برای ریشه کن کردن حماس به این جنایت ادامه دهند.

آش اینقدر شور شده که در اخرین نشست شورای امنیت سازمان ملل تنها حکومت امریکا بود که مخالف اتش بس فوری بوده و حتی انگلیس رای ممتنع داده.سایر متحدین غربی اسرائیل حتی به حامیان اتش بس فوری پیوسته اند.

مشخص است که زمان به نفع ارتش چنایتکار نتنیاهو نیست و هر چه اینها در غزه بیشتر جنایت می کنند بیشتر منزوی می شوند و حتی اربابانشان هم اینها را رها می کنند.گفته شده کابینه بایدن هم فقط یکماه به این اراذل وقت داده تا جنایت کنند و به رغم انتقال انبار اسله و مهمات به اسرائیل نگرانی خود را نسبت به توسعه جنگ غزه به لبنان ابراز داشته.

ارتش اسرائیل درون غزه مواجه با یک جنگ طراحی شده چریکی است و رقم غیر رسمی تلفاتش  به ۷۰۰۰ هزار نفر هم گزارش شده به علاوه هزاران مجروح و نابودی صدها تانک و نفر بر.

غزه را این اراذل به قسمت جنوبی و شمالی تقسیم کرده اند و به رغم ادعای تسخیر عزه شمالی همچنان دارند در هردو قسمت غزه تلفات سنگین می دهند.

اینکه چرا اساسا حماس و متحدینش در ۷ اکتبر به بیرون غزه حمله کردند سوال مهمی است که طبیعتا وقت لازمست تا به این سوال پاسخ گفت و من در مقالات قبلی  به این سوال تا حدودی پرداخته ام منتهی تا اطلاعات کافی نباشد نمی شود به یقین به این سوال پاسخ گفت و همانطور که تاکیید کردم من این حمله را نوعی امر بری از سوی حاکمان ایران نمی دانم و قبول نمی کنم اینها این حمله را کرده باشند تا مثلا عربستان را از روند نزدیکی به اسرائیل دور کنند! 

در این مقاله بیشتر به این سوال خواهم پرداخت:

(۱)نسل کشی حکومت اپارتاید اسرائیل “پاسخ است به حمله حماس” یا چیز دیگریست؟

ما می دانیم تاریخا طی نزدیک به ۲۰ سال گذشته ارتش اسرائیل بارها به عزه تهاجم کرده و مخالفت خود را به پیروزیهای سیاسی حماس نشان داده.

می دانیم که هر قدر محمود عباس تبدیل به سگ اسرائیلیها شده و تلاشش ارام نگه داشتن کرانه غربی است در غزه ماجرا فرق داشته و حکومت اسرائیل در مقابل سوال غزه قرار دارد.

طرح های بلند مدت حکومت اسرائیل در مورد غزه اینست که این منطقه را کاملا از فلسطینی ها پاک کنند و این جمعیت نزدیک به ۳ میلونی را به کشورهای دیگر بفرستند.

غزه از دید حکومت اسرائیل “رام نشدنی” است و لذا اینکه فکر کنیم که همه این نسل کشی کنونی در “پاسخ به حمله حماس است” به عقل سالم نمی نشیند.

غزه اما هدف اول اسرائیل است.با اینکه کرانه غربی تا بحال توسط محمود عباسیها رام نگه داشته شده اما اتش زیر خاکستر است و بی تردید پایان جنگ در غزه محمود عباس هم بیشتر به انزوا کشیده می شود و حکومت اپارتاید اسرائیل می داند که منطقه کرانه غربی هم ارام نخواهد بود.

حجم و گستره حمله ارتش اسرائیل نشان می دهد که حمله از قبل طرح ریزی شده و اخبار اینست که نزدیک به دو سالی می شود که این حکومت در حال طرح ریزی این حمله است و مستقیما به حمله حماس ربطی نداشت.

یادتان باشد که در اخبار قبلا ذکر کردم که حماس هم نزدیک ۲ سالی هست در حال اماده سازی خود برای این حمله است.

دو خبر بالا را کنار هم بگذاریم بیشتر متوجه می شویم که این حمله حماس و متحدینش در چهارچوب یک جنگ پیگیرانه است تا یک جنگ تهاجمی .

(۲)موقعیت استراتژیک غزه (کوریدور اسرائیل به اروپا و منابع سرشار گاز در سواحل غزه):

لحاظ کردن دو واقعیت در درک استراتژیک مسئله غزه روشنتر می کند. علاوه بر وضعیت خاص غزه و ناتوانی اسرائیل در ارام کردن غزه ، دو واقعیت زیر را باید لحاظ کرد:

الف: رقابت کوریدورهای اقتصادی جهانی و نقش اسرائیل:

رقابت کوریدورهای اقتصادی که بتواند اسیا را به اروپا وصل کند یکی از عوامل مهم جنگهای کنونی منطقه خاورمیانه است.

رژیم اسلامی ایران روی کوریدورهائی که از ایران بگذرد پا می فشرد و حکومت اسرائیل با کمک هند و امریکا در حال طراحی کوریدوری است که از اسرائیل بگذرد و در این کوریدور غزه نقش مهمی دارد چون ساحل وسیعی به دریای مدیترانه دارد.

هرگونه بحران در غزه رویای حکومت اسرائیل برای ساختن کوریدور هند اسرائیل به هم می زند.

ب- منابع وسیع گاز در سوال نزدیک غزه:

از ۳ بخش ساحالی اسرائیل به دریای مدیترانه ، سواحل غزه مرکز منابع گازیست که می تواند اقتصاد اسرائیل را بسیار کمک باشد. این سواحل غزه مورد هدف حکومت اپارتاید اسرائیل است و لذا این اراذل نمی توانند غزه ای را بپذیرند که مانع توسعه تاسیسات استخراج گاز شود.

(۳)طرح عمومی کوچاندن همیشگی فلسطینیها از خاک اسرائیل و سوزاندن غزه:

شکی نیست در بلند مدت ازاذل صهیونیست تلاش خواهند کرد از این باقیمانده فلسطینها “خلاص” شوند.

تاریخ را نگاه کنیم الان حجم بسیار بالائی از فلسطینیها به لبنان و مصر و اردن بگیرید تا اروپا و امریکا منتقل شده اند. سرزمینی که زمانی فلسطین نامیده می شد و حتی طبق قطع نامه های سازمان ملل قرار بود بین اسرائیل و فلسطین “تقسیم” شود الان بیش از همیشه خالی از سکنه فلسطینی هاست.

بمباران ارتش جانی اسرائیل در غزه بتدریج دارد از غزه یک سرزمین سوخته بجای می گذارد که بعید است بشود انرا حتی بازسازی کرد.خرجی که لازمست که این سرزمین سوخته را بازسازی کنند بسیار است و مردم کنونی غزه بی تردید توان انرا ندارند.لذا روانشناسی پشت این سرزمین سوزی هست.

در حال حاضر مردم شجاع و شریف غزه اگر به خانه هایشان فکر می کنند دنبال اجساد غزیزانشان هستند .این اجساد  پلی است بین قلبهای انها و این سرزمین سوخته. 

لذا حکومت اسرائیل از سوزاندن غزه یک استراتژی دنبال می کند که به زدن حماس محدود نیست.هر قدر اینن ارتش در مقابل نیروهای چریکی حماس ناتوانست بیشتر به سرزمین سوزی و جنگ روانی بر علیه مردم ادامه خواهد داد تا این مردم متقاعد شوند که از منطقه بیرون بروند یا به مصر یا از طریق دریا به کشورهای دیگر.

خلاصه کنم:

با کسب اطلاعات بیشتر می شود صحنه واقعی ماجرای ۷ اکتبر و دلایل انرا شناخت.این حمله همانطور که قبلا گفتم در بستر تحولات وسیع جهانی و در پاسخگوئی به یک طرح استراتژیک اخرالزمانی حکومت صهیونیست انجام شده و بنوعی به ریختن این نقشه کثیف قلسطینی کشی و کوچ قلسطینیها و دقیقا همانطور که هیتلر انجام داد “کشتن و کوچاندن برای حل مسئله فلسطین”

حکومت صهیونیستی مدتهاست دنبال طرح “حل مسئله قلسطین” است همانطور که هیتلر “حل مسئله یهود” را با کشتار و کوچاندن انجام داد.

حماس و متحدینش از این طرح خبر داشتند و به طبقع گرایش ارتجاعی خود راه حل را حمله به بیرون غزه قرار دادند.ایا می شد راه حل مدنی و متمدنانه داشت؟ ایا می شد مردم فلسطین و اسرائیل و منطقه و جهان را حول یک پلتفرم انسانی و مدنی متمرکز کرد و  جلوی استراتژی نسل کشی صهیونیستها را گرفت؟

هر چه هست گرایش اسلامی حماس این مسیر حمله نظامی را راه حل دانسته .و از دید من حمله حماس یک حرکت پیشگیرانه و زدن طرح استراتژیک صهیونیستهاست.

آیا این متد کارساز بود؟ ایا به کشتار بیشتر دامن نزد؟ نگاهی به تاریخ نشان می دهد که راهی بجز جنگیدن و تلفات دادن در مقابل هیتلر کارساز نبود.هیتلر را نفر به نفر باید کشت و از سر راه برداشت.هیچ ادم عاقلی نمی تواند مدعی شود که راه حل اپارتاید و جنایت هیتلری جز نبرد مسلحانه توده ای باشد.

اینکه اسلامیها پرچم این نبرد شده اند همانطور که گفتم نقطه تاسف چپ و کمونیستهای رادیکال و انسانگراست و قضیه را پیچیده تر می کند.

وظیفه کمونیستها و انسانگرایان روشن کردن این پیجیدگیها برای مردم و ازادیخواهانست و تلاش برای سازماندهی جنبش الترناتیو.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate