چرا حکومت اسلامی به طرح یواشکی  “دو کشوری” در مسئله قلسطین پیوسته؟

مقدمه:

در حاشیه کنفرانس اخیر کشورهای اسلامی که رئیسی هم شرکت کرده بود یک واقعه مهمی اتفاق افتاد که امضای ایشان بر قطعنامه ای بود که طرح “دو کشوری” در مسئله فلسطین را تایید می کرد.

حزب اللهی های دو اتشه طبیعتا این را منکر شدند اولها و بعدش بتدریج می بینیم حکومتیهای فعال در یوتیوب بتدریج دارند جا می اندازند که این طرح “تاکتیک خوبیست” برای اون استراتژی اول که “محو اسرائیل” باشد!

تا اینکه رسیدیم به کتمان خامنه ای که رسما اعلام کرد که اسرائیلیها را به دریا نمی ریزد و عفو اعلام کرد و جاخالی داد و گفتند  این حرف مال جمال عبدلناصر بوده بیخودی به ریش رهبر چسبانده اند.

خلاصه اگر جمع ببندیم که حرکت “یواشکی” در موضع رژیم اسلامی در این بحران شدید جهانی شاهدیم و اجازه بدهید مقداری به دلایلش بپردازم:

(۱)قعلا فقط حکومت اسرائیل است که با طرح دو کشوری مخالف است البته از موضع اپارتاید!

تا همین چند هفته پیش حامیان طرح دو کشوری داد می زدند که “دو تا حکومت هستند با طرح دو کشوری مخالفند” انگار رژیم اسلامی خجالت کشید و زد زیرش!

الان فقط حکومت اسرائیل است که نوع دموکراسی اپارتایدی است که اصلا مخالف کشور فلسطین است و این فلسطینیها را شایسته حکومت نمی داند که هیچ تلاش دارد ابتدا غزه و سپش کرانه باختری را از فلسطینیها خالی کند و کلا مسئله فلسطین را با گوچ دادن به خارج این منطقه حل کند!

(۲)توافق پنهانی برای محدود نگه داشتن جنگ در غزه با “محور مقاومت”

سیاست پشت پرده و پیغام ها بین حکومت امریکا و رژیم اسلامی ظاهرا نتیجه داده و حکومت اسلامی به دنبال جنگ مستقیم نیست و نیروهای “محور مقاومت” را نوعی مدیریت می کند که هم ظاهرا بجنگند و هم در عمل فتیله ها پائین بماند.

جالبست که حتی حکومت اسرائیل هم به این عهد نامه غیر رسمی پیوسته و مثل امریکا در مقابل حملات حوتی های یمن و حتی حزل الله لبنان برخورد تهاجمی ندارد و همانطور که حکومت امریکا با وجود ترقه پرانی های اسلامیهای عراق و سوریه که بند نافشان به سپاه قدس بسته است همچنان تلاش دارد برخورد تهاجمی نکند و به تیله بازی  محدود شود که از دید من مثل نمایشی از جنگ است.

همه این مشاهدات نشان می دهد که دو طرف اصلی دعوا متوجه شده اند که توسعه چنگ به نفع هیچکدام نیست.و عموما با جیع و دادهای جلوی صحنه در کنار کمپ محور مقاومت یا اسرائیل ایستاده اند تا ببینند “چه می شود”!

از دید من اما این جایگاه مشخص در جال حاضر توجیه کننده چرخش رسمی رژیم اسلامی به کمپ راه حل دو کشوری است.

(۳)روسیه و چین تمایلی به ورود به بحران غزه ندارند و دنبال راه حل دوکشوری و اتش بس هستند:

این نکته مهم است که رژیم اسلامی خود را بخشی از اتجاد ۳ جانبه بین روسیه و چین می بیند گرچه از دید من این دو کشور برخورد ابزاری به رژیم اسلامی می کنند اما هر چه هست این دو حکومت رسما دنبال راه جل دو کشوری هستند و رژیم اسلامی نتوانسته مواضع قبلی خود را حفظ کند چون در این اتحاد  کاملا منزوی می شود.

اینست که رژیم اسلامی هم از جهت موازنه قوا در منطقه با توجه به لشکر کشی های محور امریکا به حمایت از اسرائیل و هم از جهت پا جلو نگذاشتن روسیه و چین در این بحران مجبور شده حداقل روی کاغذ راه حل دو کشوری را بپذیرد که این چرخش بتدریج اما مداوم در طی بحران اخیر فلسطین رخ داده و از دید در اینده به بخش رسمی سیاستهای رژیم تبدیل خواهد شد.

(۴)دو خواستگاه متضاد در مخالفت با راه حل دوکشوری:

دو دیدگاه ارتجاعی مخالف طرح دو کشوری هستند یکی دیدگاه صهیونیستی است که دنبال بیرون راندن کامل فلسطینیهاست و دیگری دیدگاه اسلام سیاسی که در باطنش ضد یهودی است و یهودیها را محور شر در دنیا می داند .این دو گرایش هردو ضد ازادیخواهی و برابری طلبی هستند و لازم و ملزوم یکدیگر.

همانطور که در مقالات قبیلیم گفتم پذیرش طرح دوکشوری از دیدگاه منطقی و ازادیخواه و برابری طلب به معنی پذیرش وجودی یک حکومت صهیونیستی است به علاوه تایید تقسیم بندی سیاسی بر اساس قوم و مذهب. 

راه حل متمدنانه و منطقی حمایت از کشوری واحد است که بر اساس قومیت مذهب استوار نباشد.فلسطین سرزمینی بسیار کهن است که توسط حکومت انگلیس مثل سایر مناطق خاورمیانه ساخته و پرداخته شد تا طرح استراتژیک امپریالیستی را بدون استفاده مستقیم از نیروهای نظامی امپریالیستها پیش ببرد.این طرح صهیونیستی و نژاد پرستانه مثل حکومت افریقای جنوبی ساخته حکومت امپریالیست انگلیس بود که این دو حکومت یکی در خاورمیانه و دیگری در افریقا قرار بوده نقش  بازی کنندکه کردند و الن حکومت اسرائیل بجا مانده و حکومت اپارتاید افریقای جنوبی سرنگون شده.

خلاصه:

از دید من چرخش حکومت اسلامی در مورد فلسطین یک چرخش حساب شده و یواشکی است که بتدریج بعنوان جایگزین سیاست نسنحیده تر این حکومت افقی دورتر دارد و استراتژیک تر است و تلاشی است که حرکت موازی این حکومت را با حکومتهای روسیه و چین سازمان دهد.

حکومت اسلامی ایران در شرف پوست اندازی است و در حال تعیین جانشین برای خامنه ای و فصل سوم حیات این حکومت در حال برنامه ریزی است.این جنبش انقلابی طبقه کارگر است که باید به چرخه بی پایان ارتجاع در ایران و منطقه پایان دهد.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate