پذیرش عضویت رژیم اسلامی در پیمان بریکس هم چاره رژیم اسلامی نیست!

مقدمه:

روند تحدید ساختار جهانی همزمان با تداوم جنگ اوکرائین که بین قطب روسیه و قطب امریکا در جریانست،  در حال شتاب است.

اگر پیمان شانگهای پیمانی امنیتی در شرق بود اما بریکس که در اواسط دهه ۹۰ میلادی با ۵ عضو تشکسل شده بود هدفش سازماندهی نظام همپیوند آلترناتیو در مقابل امپریالیزم امریکا و غرب است که از برزیل تا چین تا روسیه و افریقای حنوبی را شامل می شد و حالا دهها کشور در صف قرار دارند و طبق اخبار در این نشست اخیر عضویت ایران و غربستان و آرژانتین ، منجمله تصویب شده .

پیمان بریکس یک پیمان همکاری اقتصادی است و هدف دور زدن دلار و توسعه این پیمان بعنوان بلوک اقتصادی دستور روز رهبری این پیمان قرار دارد .

کشورهای عضو این پیمان محموعا از وضعیت جهان تک فطبی ناراضی هستند و هر چند برخی از انها در کمپ امریکا هم فعالند به این نتیجه رسیدند که نظام چند قطبی منافع انها را بهتر تامین می کند. 

حکومتهای چین و روسیه در طی سالهای اخیر این پیمان را بیشتر سیاسی کرده اند و سازماندهی این پیمان را در جهت تقویت قطب خود جلو می برند. اینها اعلام کرده اند که همکاریهای اعضا ربطی به وضعیت حقوق بشر و اینجور “دردسرها” ندارد و “امور داخلی این کشورها به این پیمان مربوط نیست” . بواقع این پیام مهمی است که دیکتاتورها خیالشان راحت باشد و “مسئله حقوق بشر” بی خیال!

لذا طبیعی بود که رئیسی جانی را اینبار دعوت کنند تا به عضویت در آید تا از استیصال حکومت اسلامی برای خودشان عضوی تازه بسازند و رئیسی و حکومتش هم فکر کنند که در مقابل امواج قیام مردم در امان هستند و “متحدینی ارند”!

در این مقاله مقداری بیشتر در این موضوع می کاوم:

(۱)سهم رو به رشد اعضای بریکس در اقتصاد جهانی و تهدید جدی نظام امپریالیزم امریکا:

این واقعیتی است که طی ۱۵ سال اخیر تولید ناخالض ملی کشورهای عضو بریکس و جمعیت پوشش انها دارد از قطب امپریالیزم امریکا جلو می زند.توسعه بریکس به کشورهای بیشتر منجمله در افریقا و امریکای جنوبی و اسیا نه تنها از جهت اقتصادی بلکه سیاسی و جمعیتی و ژئوپولیتیک بعنوان یک نگرانی برای قطب امپریالیزم امریکا ست و بتدریج کابوس حذف و محدود کردن دلار در چرخه اقتصاد جهانی که پاشنه اشیل امپریالیزم امریکاست ، بعنوان نگرانی جدی این کمپ در رسانه هاشان دیده می شود.

تا قبل کنفرانس اخیر که سالانه برگزار می شود در رهبری بریکس یک نظام سنجش برای عضو گیری طرح نشده بود و عضو گیری اخیر نشان داد که نظام عضوگیری بریکس تحت کنترل چین و روسیه بیشتر سیاسی شده و هدف استراتژیک رویاروئی با قطب امپریالیزم امریکا را دنبال می کند.

در نظام دو قطبی پیشین ، قطب بلوک شرق علاوه بر قطب خود یک اتحادیه حاشیه ای داشت  که کشورهائی جهان سومی را گرد هم می آورد که ادعای استقلال از دو قطب داشتند و مارشال تیتو انرا با رهبران هند پایه گذاشته بودندجالب اینکه شاه ایران هم عضوش بود!

در حال حاضر بریکس قرار است بعنوان قطب اقتصادی معادل عمل کند و هر چه بیشتر کشورها را جذب خود کند تا این کشورها که همه نگران نظام “تحریم اقتصادی “امپریالیزم امریکا هستند بتوانند سیاستهای خود را بدون ترس از فشار امریکا جهت دهند.

لذا همانطور که می بینیم حکومتهای دیکتاتور حتی نوکران سنتی امریکا مثل عربستان هم دوست دارند عضو بریکس باشند !

بریکس بواقع یک بازار مستقل درون کشورهای عضو می سازد و چرخش پول و نظامهای مالی و انتقال انرژی و حمل و نقل خود را خواهد ساخت و طبیعتا مجبور است مثل اتحادیه اروپا بدور خود حلقه امنیتی و نظامی هم بزند که احتمالا توسعه شانگهای به تمام دنیا خواهد بود.

بواقع بریکس هسته مرکزی قطب امپریالیستی چین و روسیه و هند است برای ایجاد موازنه با قطب امریکا و اروپا و متحدین که هر روز بیشتر دچار بحران هستند.

(۲)سقوط امپریالیزم امریکا و نظام تک قطبی و بحرانسازیهای عمدی دوران کنونی:

این واضح است که نظام امپریالیستی امریکا-اروپا جهان کنونی را عمدا دچار بحران و جنگ کرده اند تا مگر و حتی بتوانند در روند تحدید قطب بندی دنیا تاخیر ایجاد کنند و با جنگی فرسایشی که خطر جهانی شدن دارد و به قیمت خون میلیونها انسان هم که شده نگذارند جهان از دستشان بیرون برود.

دوران قدر قدرتی امپریالیزم امریکا بسر رسیده و بسیاری حتی درون حکومت امریکا این واقعیت را درک کرده اند حتی کیسینجر هم دارد در اخر عمر چیزهائی حالیش می شود و لذا در برخورد به چنگ اوکرائین توصیه اش اینست که باید روسیه را پذیرفت و مرزهای جدید را احترام گذاشت!

حکومت امریکا هنوز احمق تر از انست که این تغییر نظام قدرت را بپذیرد که البته ذات نظامهای سلطه و امپریالیستی همینست که اینده نگری در ذهن اینها در تناقض است با ذهنیت حفظ و کسب قدرت.

لذا تاریخ را نگاه بکنیم این کودنی تاریخی برای نظامهای در حال سقوط یک قانون عامست که عموما به سقوط انها تسریع می بخشد.

لذا این بحرتانسازی کنونی و تمایل به توسعه چنگها اثر معکوس داشته و از اغاز جنگ اوکرائین که به هدف فرسایش روسیه اغاز شده به اهداف خود نرسیده و تسریع قطب بندی جدید را بدنبال داشته. هم در غرصه نظامی و هم سیاسی و اقتصادی اراده رهبری روسیه و چین را برای پس زدن نظام امریکا تشدید کرده و لذا روند عضو گیری جدید از بریکس هم مشاهده می شود.

از دید من توسعه بریکس و پیمان شانگهای مهمترین اهرمهای فطب رو به رشد امپریالیستی است برای پس زدن قطب لمریکا و اروپا و تردیدی ندارم تا دهسال اینده شکست قطب امریکا-اروپا کاملا تثبیت خواهد شد و امریکا و اروپا سرجایشان خواهند نشست و به نظام پند قطبی تن خواهند داد!

(۳)آیا رژیم اسلامی با همپیوندی با شالنگهای و بریکس به عمرش خواهد افزود؟

رژیم اسلامی مثل هر دیکتاتوری مجبور است با افزایش فشار داخلی به عوامل خارجی تکیه بیشتر کند.

همانطور که پهلوی در پیمانهای مختلف منجمله سنتو وارد شد و پیمان استراتژیک با حکومت امریکا هم بست و هیچکدام نتوانست از سقوط نجاتش دهد ، ورود رژیم اسلامی به بازار الترناتیو امپریالیستی فقط تضادهای ئرونی این رژیم را با خود و با مردم تشدید خواهد کرد.

توسعه ناموازنه اقتصادی نتیجه ورود به قطب بندی امپریالیستی جدید:

در عرصه اقتصادی در میان مدت این رژیم بخشی از بحران اقتصادی خود را کاهش می دهد اما همین عمل افزایش فساد دولتی بیشتر می شود و نابرابری اجتماعی افزایش می یابد همانطور که نظام پهلوی در فاصله سالهای ۴۰ تا ۵۰ با افزایش پیوندهای مالی خود به نظام امپریالیستی یک قشر مرفه ساخت بدورش و حتی نتوانست قشر میانی را در کنار خود نگه دارد و دیکتاتوری نظام عامل توسعه نابرابری بیشتر شد و تضاد طبقاتی کار خودش را کرد!

نظامهای دیکتاتوری عموما در ایجاد توازن اقتصادی حتی در سطح جامعه سرمایه داری ناتوانند.مافیای قدرت بسرعت فساد را افزایش می دهد و هزار فامیل پهلوی بازتولید می شوند.بدون نظازت مردم و میلیونها مردم امکان ندارد توسعه اقتصادی به توازن اقتصادی بینجامد.اینها نتایح مشاهدات بانک جهانی هستند و لازم نیست ما کمونیست باشیم تا بهمیم!

توسعه فشار دیکتاتوری به جامعه و سرکوبها:

در مورد پهلوی شاهد بودیم که ورود پهلوی به نظامهای امچریالیستی با افزایش کنترل ساواک و سرکوب همزمان بود.دقیقا در همان دهه ۴۰ و ۵۰ ساواک سیطره کثیف خود را بیشتر پهن کرد و محمد رضا شاه بیشتر و بیشتر همه عرصه های قدرت را در اخبار گرفت تا جائی که هویدا بارها گفت که در مملکت کاره ای نیست و اعلیحضرت هستند و بس!

اما چرا؟ چرا با افزایش ورود به پیمانهای امپریالیستی سرکوب بیشتر می شود؟ چرا اون “توسعه اقتصادی” نظام سرمایه داری با سرکوب همراهست؟ عده ای فکر می کنند که این “خطای پهلوی” بود.

من و کمونیستها مدعی هستیم که این “خطا نبود” بلکه ناشی از منطق سرمایه داریست.برای توسعه اقتصادی در چهارچوب دیکتاتوری راهی بجز افزایش سرکوب وجود ندارد در همه دنیا این تجربه تکرار شده.وقتی اقلیتی بر اکثریت حاکم باشند هرچند “توسعه اقتصادی و ورود دلار و پول باشد” نظام مجبور است برای حفظ منافع اقلیت اون اکثریت را بیشتر سرکوب کند.

لذا از دید من ورود ایران به نظام الترناتیو اقتصادی سیاسی چین و روسیه ممکنست در کوتاه مدت چسبی به زخم رژیم شود اما در میان مدت طبق قوانین تکامل تاریخ به ضد اهداف خود تبدیل خواهد شد و جامعه را بیشتر در تقابل با رژیم قرار خواهد داد.

(۴)مسئله اینده حکومت اسلامی و بحران قدرت در رژیم اسلامی در پرتوی ورود به بریکس:

قطب بندی درون رژیم اسلامی با ورود این رژیم به بریکس تشدید خواهد شد.دو گرایش غربگرا و شرق گرا بیشتر بجان هم خواهند افتاد و سپاه پاسداران که بزرگترین حزب نظامی کشورست ناجار خواهد بود که قدرت را از جناح مقبل بگیرد در حالیکه درون این سپاه هم جناح بندیها هست و اینها هم یکدست نیستند و نخواهند بود.

از همین الان رژیم اسلامی در تصور فردای مرگ خامنه ای بخود می لرزد!کاندیدهائی مثل مجتبا خامنه ای و رئیسی ته مانده چیزی است که اینها در دست دارند! اینهم قانون دیکتاتوریهاست که در اخر “علی می ماند و حوضش”!

رژیم اسلامی برای بقایش چاره ای ندارد که اویزان قطب امپریالیستی شود و این طبیعتا با خودش دنباله روی خواهد اورد و اون “استقلال” که اینها ازش دم می زنند همانقدر پوشالیست که محمد رضا پهلوی استقلالش پوشالی بود و مجبور بود اسلحه بخرد و حتی سرباز به عمان بفرستد و پایگاه بدهد!

همپیوندی رژیم اسلامی با قطب الترناتیو امپریالیستی همان مسیر را دنبال خواهد کرد و حتی از همین الانهم مشخص است که چقدر این حکومت در مقابل قطب روسیه و چین حقیر است و دست بسته!

لذا نه تنها در غرصه های اقتصادی و سیاسی بلکه در اساس ایدئولوژیک هم این رژیم درونا و دائما بیشتر ریزش خواهد کرد و عوامل احمقی که هنوز انرا ایدئولوژیک دنبال می کنند به ماهیت دگرگون شده ان پی خواهند برد.

حکومتی که مدعی است “قرار است پرچم را بدهد بدست امام زمان” طبیعتا و عملا و طبق قوانین تاریخی پرچم تسلیم را به اربابانش خواهد سپرد! نظام امپریالیستی اینست واردش شدی باید نقش برده را دنبال کنی! چه پهلوی باشی چه رژیم اسلامی!

(۵)آیا ورود به بریکس برای رژیم در کوتاه مدت کاری مثبت است؟

اگر در میان مدت و بلند مدت ورود به قطب الترناتیو برای رژیم بی تردید بیشتر مسئله ساز خواهد بود در کوتاه مدت می تواند فضای چانه زنی با امریکا و غرب را باز کند و مقداری دلار وارد ایران کند و بخش میانی جامعه را بفریبد.و حتی از قیام منصرف کند.

جامعه اگر ببیند که در اقتصاد گشایشی شده ممکنست درد ناشی از کشتار و دستگیری و اعدام را کنار بگذارد و به همین کم حجابی اخر هفته تن دهد . انسان اینست! جامعه برای افق ها وارد خیابان نمی شود.برای نان روزش البته !

لذا با اینکه اکثریت جامعه خواهان سرنگونی رژیم است می تواند در خانه بماند و تابع تغییراتی شود که رژیم دارد مدیریت می کند.اگر قیمت دلار پائین بیاید و مقداری فضا برای کم حجابی و بی حجابی فراهم شوداگر بخش میانی احساس کند می تواند بگردد و زندگیش بهتر شود براحتی می تواند عقب بنشیند هر چند تا دیروز شعار مرگ بر جمهوری اسلامی می داد.

تاریخ دورانی را بیاد دارد که صبح مردم تهران می گفتند مرگ بر شاه و بعد از ظهر خاموش در خانه ها شاهد عربده شعبان بیمخ ها و جاوید شاه ها بودند.اینست ماهیت انسانها.

ادمها به خود براحتی خیانت می کنند اگر فضای مناسب برایشان فراهم شود و حکومتها این روانشناسی را طی هزاران سال بخوبی یاد گرفته اند خصوصا که الان با همکاری کارشناسان روانشناسی اجتماعی این متدها را پیش می برند.

لذا خلاصه کنم که بله می شود که بریکس برای رژیم زمان بخرد.شانگهای زمان بخرد اگر جامعه عقب بنشیند و فریب بخورد.اگر جامعه بدنبال منافع زود گذر و زیر فشار سرکوب راه تسلیم پیش گیرد.

اما بریکس و شانگهای را می شود توی سر رژیم کوبید و از بحران همه جانبه رژیم استفاده برد و فرصت بازسازی به این رژیم ندارد.

رژیم اسلامی در حال کنونی تنها انتخاب هردو قطب امپریالیستی است و یکی مخفیانه و دیگری علنی از ان دفاع می کند.ضد انقلاب خارج کشوری که در تلوزیون انترناشنال سازمان دارد هم دنبال رفرم این رژیم استو دعوایش فقط اینست که ارباب امریکا باشد نه چین و روسیه!

لذا اینها باز دست انقلابیون و چپ رادیکال را می بوسد که صبورانه سازمان دهند و جامعه را انقلابی نگه دارند و قیام سال ۱۴۰۱ را در امسال داوم بخشند و عمیق کنند.

انقلاب ایران انقلاب “زینا و مهسا” و “زن زندگی آزادی” نیست و نباید اینجور سمبل شود.انقلاب ایران انقلاب آزادیخواهانی رادیکال مثب سپیده قلیان است و اسماعیل بخشی ها و هزاران هزار مبارز کارگری که دنبال حکومت کارگری و شورائی هستند.

آینده ایران در این دوراهی است که بالاخره انتخاب کند که از جنگال سرمایه داری بیرون رود و قطب سوسیالیستی جهان را بسازد.این قطب آلترناتیو واقعی قطب بندیهای کثیف امپریالیستی است.جانی صلح آمیز و آینده ای انسانی امکانپذیرتر از همیشه است.باید چشم بینا داشت!

زنده باد مبارزه برای آزادی برابری و حکومت کارگری!

منابع بیشتر:

(*)مقالات اخیر این نویسنده در موضوع جایگاه رژیم اسلامی در قطب بندی در حال شکل جهانی

تداخل جناح بندیهای حکومتی در روند جایگیری حکمت اسلامی در قطب بندیهای جهانی

www.azadi-b.com/?p=35964

:

دوران “فراامریکائی” و جایگاه رژیم اسلامی 

www.azadi-b.com/?p=33482

آیا عضویت حکومت اسلامی در پیمان شانگهای می تواند جلوی بحران ایران را بگیرد؟

www.azadi-b.com/?p=35588

سفر رئیسی به سوریه ، استراتژی “محور مقاومت” در عرصه اقتصاد سیاسی 

www.azadi-b.com/?p=33964


Google Translate