“چپ غیر سیاسی و بی ربط” شعار حکومت کارگری

“چپ غیر سیاسی و بی ربط” شعار حکومت کارگری و یاشار سهندی

مقدمه:

مقاله یاشار سهندی (۱) از حامیان  حرب حمید تقوائی را خواندم و نیاز دیدم که چند سطری برای اطلاع خوانندگان بنویسم.

مقاله یاشار سهندی مثل همیشه پر از استدلال و منطق بود و امثال ناصر پایدار را که اتفاقا  از نوع زیاد شونده “چپ بی ربط و غیر سیاسی است”را مورد نقد قرار داده.

.من مثل همیشه از یاشار سهندی تشکر می کنم و فکر می کنم که چی می شد اگر یاشار سهندی نمی آمد و نقدمانن نمی کرد و ما ادمهای چپ عیر سیاسی مرتبا زیاد می شدند  و مرتب “تاریخ شکست خوردگان” را می نوشتند  و غیره!

از این مقدمه می گذرم و خواننده را به  مقاله یاشار سهندی(۱) رچوع می دهم و در اینجا چند نکته را جهت اطلاع خوانندگان خصوصا نسل جوان ارائه می دهم:

(۱)معوج کردن منصور حکمت بخشی از شعیده بازی امثال یاشار سهندی:

یاشار سهندی در ابتدای مقاله اش یک سری می زند به منصور حکمت که لابد بخودش اعتبار بدهد که ما این متدها را فوت آبیم! 

اما منصور حکمتی که او ارائه می دهد به ما چه می گوید؟ 

بله یاشار سهندی از قول منصور حکمت به ما اموزش می دهد که مبادا بازبینی کنیم در شکستها! مبادا بگوئیم که انقلاب”(منظورش قیام است) سال ۵۷ شکست خورد مبادا دنبال علل باشیم! اینست تصویری که یاشار سهندی از منصور حکمت ساخته!

من همیشه گفته ام که منصور حکمت شانسی اورد مرد تا این حواریونش را ندید!

اگر ناصر پایدار یا فرد دیگری بیاید و بپرسد که اون قیام سال ۱۴۰۱ چی شد و چرا نتوانست به جلو برود و الانهم زیر ضرب است و رهبران عملیش عموما در زندان و خفا و دنبال دلایل بگردد از دید یاشار سهندی می شود “چپ عیر سیاسی “! 

خوب داستان فرقه ای شدن بخشیش بیگانه شدن از منصور حکمت است.لازمه ساخته شدن فرقه ها ساختن امامزاده بی امامی از رهبران واقعی است.تشکر از اقا یاشار که این را اثبات می کند!

آدم عاقل اما وقتی یک جنبشی شکست می خورد یا افول می کند دنبال علل خواهد بود.کاری نداریم کی قبلها چی گفته و اگر چپهائی در قبل منصور حکمت دنبال علل بودند  اتفاقا ادمهای عاقلی بودند البته بخش بعدی کنکاو ممکنست نتیجه گیریهای راست باشد یا چپ!

ادعای من اینست که منصور حکمت اتفاقا خودش از آنها بود که دنبال علل شکست قیام ۵۷ رسید به اینکه رهبری چپ اونزمان راست بود و نه چپ! اون چپی که در قیام ۵۷ دنبال خمینی دوید از جنس چپی بود که آقا یاشار بهش متعلق است! چپی که دنبال “انقلاب همه با هم” است! چپی که عاشق اینست که در تلویزیون انترناشنال دو دقیقه ای بهش وقت بدهند! 

لذا اتفاقا از دستاوردهای منصور حکمت بازخوانی شکست قیام ۵۷ بود و ارائه راه حل که؟ بله راه حل او سازماندهی طبقه کارگر برای بدیل سوسیالیستی بود! چیزی که آقا یاشار بخاطرش ما را به درچه “چپ غیر سیاسی “مفتخر می کند! 

اینست که مدعی هستم یاشار سهندی و همفکران دائم در حال ریزشش منصور حکمت را معوج کرده اند از شکل انداخته اند! درست مثل توده ایها که از مارکس یک حامی خمینی تعبیر می کردند!

(۲)حساسیت یاشار سهندی به ارائه شعار حکومت کارگری!

می دانیم که یاشار سهندی عمدا همان شعار رضا پهلوی و تلویزیون عربستان یعنی “انقلاب زن زندگی ازادی” را تکرار کرده اند و وقتی با شعار الترناتیو “حکومت کارگری” مواجه شدند نمی دانند چه بگویند!

شعار حکومت کارگری تکلیف این دنباله روان بورژوازی را بخوبی روشن کرد لذا آقا یاشار می فرماید:

“ایشان(ناصر پایدار) و امثالهم هر کدام به نحوی تا روزی شعار حکومت کارگری را نشنوند راضی نمی شوند که اعتراضات رنگ چپ دارد. وبی شک روزی هم این شعار در کف خیابان شنیده خواهد شد؛ اما همان روز ایشان هزار اما و اگر سر راه آن میگذارند تا منکر واقعیت شوند. مثلا دنبال این میگردند ببینند کسانی که این شعار را سر میدهند “خاستگاه طبقاتی” شان کجاست

خوب! عقل سالم می گوید که ایشان از کجا غیب می داند که “اگر این شعار حاکم شود بعدش اون چپهای غیر سیاسی چه می گویند”؟

فرض که یک چپ غیر سیاسی پیدا شود و واقعا بپرسد که خواستگاه طبقاتی شعار دهندگان کجاست؟ این عیبش چیست؟ 

خواننده خوب دقت کند! هر قیام و انقلاب با جلو رفتن و تعمیق خود این جابچائی شعارها را دارد و راست امروز در رادیکالیزه شدن جنبشها تلاش می کند رنگ عوض کند و لذا؟ اون چپ رادیکال مرتب باید نقد کند و سره را از ناسره جدا کند و راه نشان دهد.

این ها که نوشتم یک امر طبیعی است که اتفاقا از چپ رادیکال انتظار می رود اما نزد اقا باشار گناهی کبیره است و اون چپی خوبست که کیلوئی از همان اول تا اخر یک شعار موهوم و راست را هی تکرار کند که هیچ یک قیام را انقلاب جلوه دهد و اساسا خود مفهوم انقلاب را از تعریف کمونیستیش جدا بسازد!

(۳)”چپ عیر سیاسی ” . بی ربط؟!

از معجزات فکری اقا یاشار یکیش اینست که در دایره المعارفش  یک چپی را ساخته که غیر سیاسی است چرا؟ چون شعار حکومت کارگری را بهترین شعار جنبش طبقه کارگر می داند!

تا بحال ما سیاست را دقیقا دعوای بر سر قدرت می دانستیم حالا اگر تعدادی مثل ناصر پایدار علت شکست قیام ۱۴۰۱ را زبانم لال عدم رهبری طبقه کارگر برای کسب قدرت بدانند اونوقت می شوند “بی ربط” و غیر سیاسی!

حالا “بی ربط” به چی؟ به مصحکه “انقلاب مخملی” تلویزیون عربستان و امپریالیستها؟ 

اگر ادم عاقلی بگوید که ضد انقلاب فقط رژیم اسلامی نیست و در خارج کشور این ضد انقلاب دنبال انقلاب رنگی یا مخملی است و انقلاب ایران دو دشمن دارد می شود “غیر سیاسی و بی ربط”؟!

اجازه بدهید به اقا یاشار خسته نباشی بگویم و برسم به خلاصه داستان که همینها که نوشتم نکات اصلی اموزشی است برای نسل جوان:

خلاصه داستان:


قیام ۱۴۰۱ بنا به همه شواهد دچار شکست  شده و گرچه پتانسیل شورشهای دیگر دارد  بنا به دلایلی که ما ادمهای عاقل باید بدنبالش باشیم جامعه عقب نشسته لذا اعدامها و سرکوبها بیشتر شده و مواضع دولتهای غربی هم در مقابل رژیم تغییر کرده.با تکرار توهمات نمی شود رهبری جنبش انقلابی بود.به خود دروغ گقتن می شود رجوی که می خواست مستقیم برود تهران و “وعده ما در تهران” می داد! 

این عین عقل سالم است که دنبال علل رفت و ناضر پایدار و بقیه عاقلها نظرشان اینست که شکست این قیام دلیلش عدم ورود طبقه کارگر برای کسب قدرت سیاسی بوده. منهم مثل ناصر پایدار معتقدم اینها باید کنکاش شود با اینکه همه ما از اقا یاشار می ترسیم اما ترسان و لرزان کارمان را ادامه می دهیم!

من و ناصر پایدار تکرار کردیم که بطور واقعی ضد انقلاب خارج کشوری دنبال الترناتیو انقلاب مخملی بوده که ربطی به انقلاب واقعی ندارد و ما انقلاب واقعی را کسب قدرت طبقه کارگر می دانیم.

اقا یاشار با مخفی شدن پشت منصور حکمت و معوج کردن او و پرتاب نام “شکست خوردگان” بجائی نمی رسد که هیچ خودش را مصحکه می کند!

تکرار ترکیب “انقلاب+ زن زندگی آزادی” در هیچ اندازه ای سنتی نیست که منصور حکمت اغاز کرد با نام او نمی توان توده ایزم را بازسازی کرد و بخورد جامعه داد.انقلاب به معنی کسب حاکمیت سیاسی طبقه کارگر است و در قرن ما هیچ تحول دیگری شایسته این کلمه انقلاب نیست.شکست همه قیامها بواقع با این فرمول اتفاق می افتد که طبقه کارگر در کسب قدرت به دلایلی ناتوانست.

قیام سال ۵۷ و سال ۱۴۰۱ و همه قیامهای گذشته تاریخ معاصر و اینده ایران محکوم به شکست هستند وقتی این قیامها به انقلاب تکامل نیابند. اگر چپی این فرمولندی را بگوید “غیر سیاسی ” نیست ، حاشیه ای نیست “سنتی” نیست بلکه کمونیزم را دارد نمایندگی می کند.

آیا با تکرار شعار حاکمیت طبقه کارگر معجزه ای خواهد شد؟ خیر! اما مسیر روشن خواهد بود.طبیعتا مسیرها را باید طراحی هر روزه کرد و راههای رفته را انالیز کرد این بازنگری در تاریخ نبود که منصور حکمت انرا نکوهش کرد بلکه باتعریف راست از شکستها بود دقیقا انچه اقا یاشار سهندی ما را بدان متهم می کند! فکر می کنم خیلی دیر شده باشد ادمهائی بخواهند بنام منصور حکمت خط راست خود را توجیه کنند هم عقلانیت رشد کرده و هم دیگر فرقه ایزم پاسخ تحولات معاصر نیست!

زنده با مبارزه برای آزادی برابری حکومت کارگری!

 

منابع دیگر:

(۱)ارجگذاران واقعی انقلاب و چپ قافیه باخته(یاشار سهندی)

www.azadi-b.com/?p35562

(2)مقالات اخیر این نویسنده در پاسخ به یاشار سهندی:

توهمی بنام “ازادی بی قید و شرط سیاسی و بیان” و یقه گیری یاشار سهندی

www.azadi-b.com/?p=33772

نگاهی به چرائی تناقضات یاشار سهندی در “دفاع” از “منشور مال باختگان” 

www.azadi-b.com/?p=32020

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate