مقدمه:
وکالت بازی مضحک شازده پهلوی و شرکا که تلاشی بی سرانجام بود برای ارزیابی مقدار حمایتشان در جامعه دیکتاتور زده ایران هر روز بیشتر رنگ می بازد و شنگولهای تازه سیاسی شده و “سلبریتیها”که تا همین دیروز سر در آخور حکومت اسلامی به نان و نوائی رسیده اند و حالا به جنبش “رژیم چنجی ها” پیوسته اند بیشتر و بیشتر سطح فکر و عمق اندیشه شان را نشان می دهند.
علی کریمی از “سلبریتیهائی” است که مثل همفکرانش طوق رعیتی به گردن به شازده “وکالت داده” و چون دیده این وکالت بازی بر نیامده به گل نشسته و حتی ادمهائی مثل معصومه قمی و اسماعیلیون هم جرات نکردند بهش بپیوندند ، برآشفته و مخالفان وکالت بازی را اینگونه خطاب داده:
علی کریمی:
اگر یقین دارید که مشروطه خواهان در اقلیتند در زمین جمهوری اسلامی بازی نکنید اگر کسی را برای وکالت دادن دارید بفرمائید
در این مقاله کوتاه تلاش می کنم روشن کنم که این تازه سیاسی شده های متوهم پهلوی تا چه اندازه از اندیشه جدی سیاسی و منطق سالم فاصله دارند .این موجودات که به علت حکومت دیکتاتوری و زیر سایه دیکتاتوری رشد کرده اند به ابزارهای توسعه فرهنگ عقب مانده پادشاهی تبدیل شده اند .انالیز اندیشه های این موجودات برای ادمهای ازادیخواه اهمیت دارد .حقا که اینها در همان تاریکخانه دیکتاتوری رشد کرده اند و نتوانسته اند از مبانی اندیشه مدرن که عقلانیت و درک مدرن باشد بهره ای ببرند و طبیعتا حکومتی که ازش دفاع می کنند چیزی بیش از دیکتاتورهای دوران اخیر ایران نخواهد بود:
(۱)آیا مخالفت با وکالت بازی ربطی دارد به اقلیت بودن یا اکثریت بودن؟
علی کریمی فرض می گیرد که مخالفت با وکالت بازی از سر ادعای اقلیت یا اکثریت بودن “اپوزسیون” هست!که اگر این نیست چرا خطابش را اینگونه اغاز می کند؟
در ذهن علیل او مخالفان تعدادی اقلیت هستند و حسود که نمی توانند تحمل کنند که اکثریت مشروطه خواهند!
و بعد؟ این فرض بی پایه را می گیرد که برسد به ماجرای وکالت بازی !
به ایشان و همغکرانش بگوئیم که اگر همه ایران جاوید شاه بگویند دلیلی نیست که کسی مخالفت نکند با این ها! باید بگوئیم که رژیم اسلامی و پهلوی هردو مدعی اکثریت بوده اند.
گاها اتفاقا در تاریخ ایران اینها بطور واقعی یا اکثریت را فریب دادند و یا خاموش کردند و از زبان اکثریت مخاطب را بی حق اعلام کردند.
اگر این تاریخ واقعی است لذا بحث اکثریت و اقلیت بودن هیچ ربطی به مخالفت با وکالات بازی ندارد.دقیقا رابطه همه چیز است با شقیقه!
ادم منطقی که درون فضای مدرن فکر می کند می فهمد که مخالف را از سر اقلیت بودن یا اکثریت بودن بدر نمی توان کرد که هیچ حتی با معیارهای دموکراسی مدرن “دموکراسی عبارتست از توان اکثریت شدن اقلیت امروز.
بواقع اقلیت از اینجهت اهمیت دارد که می تواند نطفه اکثریت فردا باشد.همین است که دیکتاتوریها اتفاقا اقلیت را بر نمی تابند.
علی کریمی در سطح این حرفها نیست! تمام عمرش را زیر سایه اخوندها بوده و چند ماهی است سیاسی شده و بارو بندیل جمع کرده رفته بیرون ایران.این ادم شده سمبل وکالت چی ها!
(۲)آیا مخالت با وکالت بازی “در زمین جمهوری اسلامی بازی کردنست”؟
این متد هم بسیار نخ نماست.در فرهنگ فرقه مجاهد و سایر فرقه ها منجمله شاه اللهی ها چندین نسل است استفاده شده .چپ عقب مانده ایرانی هم چند نسل است همین متد را استفاده کرده.
هر کس “مخالف منست دنبالچه رژیم است تو زمین رژیم بازی می کند”! خوب اگر این منطق را دنبال کنیم باید دنبال سانسور مخالف باشیم حتی وقتی حکومت دستمان نیست!
علی کریمی دنبال فرقه رجوی و سایر وجوش مدعی اپوزسیون از همین متد اتفاده می کند.
خیر! گرایشات متضاد در مقابل حکومت فعلی ایستاده اند بسیاریشان تازه سیاسی شده ها هستند که دنبال بازسازی نظام پهلوی هستند و مخالفتشان رادیکال نیست می خواهند لباس پاسدارها را عوض کنند و مردم را بفرستند خانه اسمش را بگذارند “رژیم چنج” با زور ایستگاههای ماهواره ای شیره بمالند سر مردم!
در زمان قیام ۵۷ هم عده ای شنگول بودند همین مهملات علی کریمی را تکرار می کردند که “با خمینی مخالفت کردن یعنی حامی شاه بودن”!
اندیشه و تمدن مدرن آمده تا این متدهای بنجل را بریزد تو اشغال دانی!در اندیشه مدرن نقد سیاست زمان ندارد .”موقعش نیست” نمی شناسد.نقد در هر زمان وقتی تفکر را رشد دهد به انسانیت کمک می کند.
رژیم اسلامی اتفاقا در ذات خود متحد ناسیونالیستهای اریائی پرست است و در تمام دوران خود از ساواکیها و بنجلهای واسطه حکومت پهلوی منجمله در جریان خریدهای تسلیحاتیش استفاده کرده. دوران جنگ با عراق این واسطه ها بودند که رژیم از انها برای خرید اسلحه از امریکا استفاده می کرد.زندانهای سیاسی و شکنجه و اعدام کمونیستها و مخالفین فرهنگ کثیف پهلوی است که رژیم اسلامی به ارث برده!
لذا من مدعی هستم بر عکس هر نقد به رژیم پهلوی نقد به رژیم اسلامی است و نقد رژیم اسلامی امکان ندارد به پهلویزم و تاییدش ختم شود!
(۳) “اگر کسی را دارید ارائه دهید”!
در ذهن علیل علی گریمی مخالفین وکالت بازی “جون کسی را ندارند مخالف وکالت بازی هستند”!
خوب این پروجکشن ذهن علیل اوست! مخالف عاقل وکالت دادن حتی به مخاطر مخالفت با پهلوی مخالف این بازی نیست!
من مخالف وکالت دادن را بی ربط می دانم به مخالف با پهلوی! هر ادم دیگر منجمله لنین و مارکس و سایر مدعیان رهبری هم اگر بیایند دنبال وکالت بازی باید افشا شوند.
اساس وکالت بازی یعنی رعیت پروری و گوسفند پروری.
دوران کرامولها و گریم خان زندها و شارلاتانهای مشابه تمامست.ادمها بالغ هستند و وکیل قرار دادن برای اینها گذشته .
در درک مدرن به ادمها یاد می دهند که رعیت نباشند صغیر نباشند.
نظامهای دیکتاتوری و عقب مانده بر عکس دنبال رعیت ساختن از جامعه هستند. لذا مخالفت با وکالت بازی از سوی چپ مدرن و عاقل بی ربط است به مخالفت با پهلوی.
(۴)وکالت برای چه؟
بالماسکه وکالت بازی شازده و مهمل گویانش در چند لایه تهوع اور است.اساسا این خیل برای چه دنبال وکیل کردن این بابا بودند؟ وکیل بشود که چه کند؟ به نوکری حکومتهای عربی برود که “رژیم چنج کنند؟ ” وکیل بشود که اونها “وقایع ایران را بفهمند و بدانند”؟ انگار منتظر این شازده هستند که خودش هنوز دنبالچه مامان جانش هست و غرق در پولهای دزدی اجداد بزرگوارش؟
وکالت برای اینکه بالای سر مردم حکومت موقت تشکیل دهد؟
خوب! شاید وکالت بازی بر سر شماری شنگولهای فریب خورده “مشروطه خواه” است دیگر! شاید این قبیله می خواهند بشمرند که کی رعیت است.
همه “دلایل بالا” را می پذیرم .حقشان است در توهمهای خود بمانند و خود را بیشتر مسخره ادمهای عاقل کنند. همانطور که فرقه رجوی حق دارد قیام کنونی را نتیجه “مبارزات خود” بداند!همانطور که به دون کشیسوت هم حق می دهیم به نبرد با اسیاب بادی ادامه دهد.اینجا هم ما یاد گرفته ایم که ادمها ازادند مهمل بگویند! ازادند!
اما ما ازادیخواهان هم محق هستیم بدون نگرانی از برچسب های مهمل گویانی مثل علی گریمی و دنبالچه های شازده به نقد همه مهملات چه اخوندی و چه از سوی فکلی ها چه تازه سیاسی شده های “مشروطه خواه” بپردازیم و بساز رمالیشان را بسرشان خراب کنیم.
حکومت اسلامی حکومت جهل و عقب ماندگی است.هر قدم جهلو عقب ماندگی و کودنی را افشا کنیم به مرگ این رژیم و زیر بنایش که نظام کثیف سرمایه داریست کمک کردیم!
اینها را ننوشتم که علی کریمی چیزی بفهمد حالیش شود.اینها را نوشتم که توشه فکری شود برای ازادیخواهانی که دلیرانه هر شکل ارتجاع را نشانه می گیرند و گول این شنگولها را نمی خورند!
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!
برافراشته باد پرچم عقلانیت و مدرنیته و عقل گرائی!
