نگاه حکومتهای غرب و روسیه و چین به قیام امروز ایران چیست؟

مقدمه:

از سوی گرایشات راست و از ابتدای قیام امروز ایران ، مرتب از “حمایت حکومتهای غربی” از قیام مردم و از ” حمایت  پوتین و حکومت چین” از رژیم اسلامی حرف زده می شود.

دوران بامزه ای است! در دوران “جنگ سرد” داستان را بر عکس می گفتند! “”حامیان انقلابها” بلوک شرق و چین بودند و حکومتهای امریکا و غربیها “ضد انقلابها”! توجه کرده اید دنیا ظاهرا وارونه شده!

البته عاقلان و مبارزان آزادی هم آنزمانها و هم الان خوب می دانند که این “تقسیم بندیها” هم آنزمان مهمل و دروغ بود و هم این زمان!

تکلیف راست که روشن است! گرایشات راست اگر تبلیغ کنند برای اینست که مردم فریب بخورند و اون استراتژی “رژیم چنج” بتواند با کمک غربیها در ایران پیش برود و از بالا با بخشی از حکومت اسلامی “متحدانه” قیام را از دست مردم و زحمتکشان بدزدند و دوباره به ریش مردم بخندند.

در میان گرایشات چپ هم خصوصا بعد سقوط بلوک شرق و خصوصا در طیف “کمونیزم کارگری” این توهم بوجود امده و توسعه یافته که “امپریالیزم” وجود ندارد و خصوصا در فرقه تقوائی این استراتژی دنبال شده که از اربابان جهان  بخواهند که “در کنار مردم ایران ” عمل کنند و مثلا سفرای رژیم اخراج شوند و چه و چه!

همنوائی عجیب این گرایشات راست با ماسک چپ فقط در این توهم پراکنی ها نیست ابعاد دیگر دارد که من در مقالاتم بهش اشاره کردم. اما در این مقاله چند نکته در باب این بحث که فکر می کنم بیشتر باید در میان جامعه منتقل شود ارائه دهم:

(۱)بالاخره امپریالیزم و نظام امپریالیستی وجود دارد یا غیب شده رفته به هوا؟ 

 در گرایشات موسوم به کمونیزم کارگری یک پیچی ساخته شد توسط منصور حکمت که ابتدا با حسن نیست بود.

داستان این بود که از زاویه رادیکالیزم کمونیستی گفتند که “این سرمایه داریست” که دشمن جامعه است و نظریه سوسیالیزم خواهی در ایران را بر اساس “رادیکالیزم” کمونیستی سازمان دادند.در حالیکه دو گرایش قبلی کمونیستی ایرانی یعنی توده ایزم و فدائیزم درک این بود که “الان فاز دموکراتیک است و سرمایه داری ملی” خوبه! و لذا اتجاد با این خوبها باید داشت بر علیه ارتجاع حکومتی!

خوب هنوز هم دنبالچه های نظریه منصور حکمت از این مبدا اغاز می کنند و می رسند به چهار راهی که از دید من ماهیتش نفی وجودی کلیت نظام امپریالیستی دنیاست!

هر ادم عاقل که به ادبیات دنبالچه های “کمونیزم کارگری” در احزاب خواهر نگاه کند بخوبی می بیند که اساسا این لفظ “امپریالیزم” غیب شده و به هوا رفته!

اینجا از دید من یکی از گیرهای بزرگ منصور حکمت بود که اگر در ابتدا با درکی رادیکال اغاز شد رسید به ایستگاه حمید تقوائی ها که دیگر ربطی حتی به اون منصور حکمت زنده ندارند!

همیشه گفته اند که خشت اول را وقتی کج بگذاری دیگر تا ثریا بنای تو کج و کج تر خواهد شد!

نظریه اعاقلانه اینست که تلفیق مفهوم سرمایه داری و امپریالیزم بتواند انجام شود و جابجا سیاستها و استراتژیهای امپریالیستی را هم به مردم نشان داد تا چاه در مقابل مردم قرار نگیرد.

بطور واقعی جهان ما جهان دو قطبی امپریالیستی است که اکثریت مطلق مردم دنیا مظلومش هستند و زندگیشان  دستمایه این نظام است.سرمایه داری ماهیت این نظام جهانی است که در تمام کشورها تنیده شده و کشوری بیرون این نظام یافت نمی شود.

لذا سیاست ضد امپریالیستی با سیاست ضد سرمایه داری در تناقض نیست و مکمل هم است.

(۲)قطب بندی نظام امپریالیستی کنونی و جایگاه قیام مردم در ایران:

دوره ای که بلوک شرق سقوط کرد و حکومت امریکا و غربیها ترکتازی می کردند سپری شده و قطب چین و روسیه با اغاز جنگ اوکرائین استتراتژی تهاجمی خود را در مقابل نظام امریکا-غرب جلوی ویترین گذاشتند.

این رقابت امپریالیستی با جنگ اوکرائین اغاز نشد اما این جنگ که مزمن شده در حال شکل دهی نظام جدید دو قطبی دنیاست.

همانطور که در دوران چنگ سرد ، نمی شد مبارزات آزادیخواهانه دنیا را بیرون از این قطب بندیها تفسیر و درک کرد الانهم نمی شود قیام امروز مردم ایران را در خلا بررسی کرد.

سرنوشت این قیام در حدی مربوط به این رویاروئی قطب بندی امپریالیستی است و این قطب بندی بشدت در مورد قیام مردم ایران در حال تلاش است.

سوال اینست که دو سمت نظام دو قطبی امپریالیستی چه برنامه و سیاستی در مورد قیام مردم ایران دارند؟ بخشی از وظایف چپ رادیکال و کمونیستی اینست که تاثیرات متقابل  این فطب بندی امپریالیستی  و قیام ایران را بررسی کرده و در سیاستگذاری انقلابی لحاظ کند.

در مقالات قبیلم توضیح دادم که نظم امپریالیستی هرگز سر سازش با قیام مردم در هیچ جای دنیا ندارد و در تضاد ماهویست. فرق ندارد کدام قطب.حتی در زمان “جنگ سرد” هم قیامها  را ان دو قطب ابزار فشار بر روی طرف مقابل می دیدند.

این حکم کلی است که در هر تحلیل جزئی باید لحاظ کرد اما چرا؟ 

دلیلش ساده است. قیام مردم بر علیه یک حکومت قیام بر علیه کلیت حکومتهاست. در نظام امپریالیستی ما حکومت مستقل نداریم.البته دروغ حکومتها که مستقل هستند همواره تکرار می شود همانطور که حکومتی رسما نمی گوید دیکتاتور است و فاشیست!پ

در مورد قیام امروز مردم در ایران اتفاقا حساسیت ژئوپولیتیک بسیار بالاست.ایران فلب خاورمیانه است منطقه ای که مرکز منابع نفت و گاز دنیاست و به رغم سمت گیری ادعائی حکومتهای غرب برای جایگزینی سوخت  این دنیای امپریالیستی تا اطلاع ثانوی و چند دهه اینده روی منطقه خاورمیانه حساب باز کرده و سرمایه ریخته.

لذا برای حکومتهای غرب و قطب روسیه چین قیام ایران بعنوان “عامل به هم زدن ثبات سیاسی ” شناخته می شود. ایران همینطور که هست برای اینها بسیار بهتر است. مشکل قطب غرب اینست که رژیم اسلامی محدود شود به درون ایران و امروز دیروز و فردا کوجکترین “حمایت اخلاقی” از قیام برای هیچکدام از دو طرف معنی ندارد.

(۳)قیام مردم در ایران بهترین ابزار فشار حکومتهای غرب و اسرائیل بر علیه رژیم اسلامی:

طی چندین دهه برای حکومتهای غرب و امریکا و اسرائیل ثابت شده که گزینه تهاجم نظامی به دو علت مشکلساز است اولا ناتوانی در زدن ضربه قطعی و دوما به فرض زدن رژیم بی ثباتی که اینها در عراق و افعانستان تجربه کردند و نمی خواهند دوباره هزینه بدهند.

لذا استراتژی غرب و حکومت امریکا در ایران حمایت از بی ثباتی حتی با ابزار حمایت موضعی از قیام مردم است.

اینست که اینها ۳ رسانه ماهواره ای خود را منجمله انترناشنال و بی بی سی و صدای امریکا بطور ۲۴ ساعته با صرف میلیاردها دلار و بهترین پرسنل حرفه ای روی ایران متمرکز کردند تا مسیر قیام را به “انقلاب مخملی” جهت دهند و اگر رژیم اسلامی تسلیم اینها نشود بعنوان طرح دوم اینها دنبال رژیم چنج باشند.

از دید حکومت امریکا و غربیها قیام امروز ایران یک نعمت الهی است و انچه اینها با درگیری پر خرج نظامی نتوانستند با حمایت دروغین از قیام به سرانجام برسانند.

اما این حمایت چرا دروغین است؟ پاسخ اینجاست که اهداف واقعی قیام را تعریف کنیم و توضیح دهیم دقیقا سیاستهای حکومت امریکا و غربیها در مقابل این قیام دقیقا چه نوع “حمایت” بوده و هست؟

اینها این نوع تعریف از قیام را که ریشه نظام سرمایه را بزند نمی خواهند اینها بقدرت رسیدن طبقه کارگر و نظام شورائی را نمی خواهند چرا که بسرعت الگو می شود برای سایر کشورها. کافیست تلویزیون انترناشنال یا سایر این رسانه های غربیها را نگاه کنید!

از دید روسیه و چین حکومت اسلامی یک متحد استراتژیک است و وجود این جگومت را برای پیشبرد نفوذ خود در منطقه نیاز دارند.لذا تضادی که غربیها با قیام دارند اینسو بطور شفاف و علنی انجام می دهد.

تردیدی نیست که در حال حاضر حکومت اسلامی از نظام اطلاعاتی و سرکوبگران روس و چین استفاده می کند و از غربیها و امریکائیها هم بطور غیر علنی و “مشروط” کمک می گیرد.

(۳)تکلیف قیام ایران با نظم امپریالیستی چیست؟

طبیعی است چپ و راست در پاسخ به این سوال جو.ابهای متضادی باید داشته باشند.نمی شود چپ مثل راست دنبال عریضه نویسی های تهوع اور به حاکمان غرب و امریکا باشد.

راست اگر عریضه نویس است برای اینست که در کانتکس “رژیم چنج” به دخالت غرب و امریکا دلخوش است.

اما چپ چه می گوید و باید بگوید؟

از دید من ابتدا نظریه چپ در مورد تلفیق نظریه امپریالیزم و مبارزه ضد سرمایه داری باید بازسازی شود.بواقع چپ بعد کمونیزم کارگری باید از توهم سازی “سخن گفتن از امپریالیزم بد است و “ضد امریکائی بازی است” بیرون رفت و روشن کرد که جهان ما جهان بازسازی شده امپریالیستی است و سرمایه داری رابط این نظام است با مناسبات درون ایران.ابتدا این نظریه تلفیقی باید کاملا درونی شود و سازماندهان درون ایران به این نظریه مسلح شوند و از این دید به مناسبات قیام با حاکمان دنیا بنگرند.

بطور واقعی هیج حکومتی در دنیا متحد قیام ایران نیست و اگر ادای حمایت هست  اینها دنبال فریبی هستند و طرحی.

فشار مبارزاتی درون و بیرون ایران باید روی نظام سیاسی و زیر بنای حاکمیت ایران متمرکمز باشد و دنبال لوس بازیهای غربیها نباید افتاد و میمون این خیمه شب بازیها نباید شد.

باید در تبلیغات این خیمه شب بازیها را افشا کرد و توی سینه بازیگران ان چه راستهای وطنی و چه رفقای غربیشان بود.

راه آزادی و برابری در ایران راهی است که بدست طبقه کارگر هموار می شود و لاغیر.

بستن یا باز بودن “سفارتهای رژیم” و “تحریم بازیها” هیج نقش تعیین کننده در سرنوشت مبارزه مردم ندارند که هیچ پابپای حدی شدن نبرد مردم با حکومت اسلامی حکومتهای غربی و روسیه و چین تلاشهای خود برای شکست قیام را تشدید خواهند کرد با دو استراتژی یکی همکاری علنی با حکومت ایران و دیگری با تشدید سیاست “رژیم چنج”!

(۴)تجربه سوریه و رابطه حکومتهای غرب و امریکا و روسیه  با قیام مردم:

در سوریه چه کردند اینها: آدم عاقل دقیق می شود تا بفهمد در ایران چه می کنند:

در سوریه حکومت امریکا و غربیها کنار حکومت اسرائیل با کمال وقاحت اسلامیهای جانی منجمله داعش را انداخت بجان قیام مردم سوریه!

در سوی مقابل هم روسیه و حکومت ایران ایستادند در کنار بشار اسد.

خوب دقت کنید! قیام مردم در سوریه نه تنها توسط بشار اسد و متحدینش سرکوب شد بلکه توسط داعش و تروریستهای اسلامی متحد آمریکا و ترکیه و اسرائیل بطور همزمان سرکوب شد!

خوب نمونه سوریه جلوی ماست و راستها مدعیند که در ایران قرار است حکومت امریکا یا اروپا  “کنار مردم” باشند و فقط جکومت پوتین و چین هستند کنار حاکمیت!

از دید من درک ماهیت نظام امپریالیستی دو قطبی دنیا اهمیت بسازئی دارد در شناختن و شناساندن صحنه هائی که باید قیام امروز ایران رویش متمرکز شود.

الان در خارج کشور همانها که تاریخا رفرمیست و ضد انقلاب بودند با پرچمهای شیر و خورشید در اتحاد با امثال شازده و معصومه قمی و “سلبریتی “های فراری از ایران بلوکی تشکیل داده اند و شده اند ابزار دست حکومتهای غربی. کمپینهای آبکی اینها بیشتر مخاطبش حکومتهای غربی هستند.

معصومه قمی که به فرانسه رفت “در نشستی خصوصی” خدمت رئیس جمهور  فرانسه رفت و بعدا هم رسما گفت که ماکرون از او خواسته که “نمایندگان مردم ایران را سازمان دهد” 

خوب چپ در ایران اگر این صحنه ها را کنار هم بگذارد آیا باید دنبال این راستهای بی هویت بدود؟ آیا گدائی کند از این حکومتهای غرب ؟ آیا بشود میمون اینها که “سفارت ببندند و تجریم کنند”؟ که البته پشت صحنه ها روابط پنهان را کسی نمی بیند اما سابقه اش هست!

حکومت اسلامی در تمامی حیات خود مشفول مذاکره و بده و بستان با حکومت آمریکا بوده و به ریش مردم حتی حامیانش بلند خندیده!

خلاصه کنم:

همانطور که گفتم بحث رابطه قیام در ایران و قطب بندیهای امپریالیستی و متد مواجهه با این قطبها کمتر در ادبیات چپ کنونی مطرح بوده و چپ نسل سومی یکجور تابو ساخته که کلمه امپریالیزم استفاده نشود گوئی نظام امپریالیستی وجود ندارد و امپریالیزم شده “دولتهای غربی” که ازشان باید آزادی گدائی کرد! این توهم خطرناک است و افتادن در تله تبلیغات تهوع آور “حمایت غربیها از قیام”.

این نکات باید در میان چپی که نسل چهارم کمونیزم را می سازد بحث شود و جا بیفتد.آمپریالیزم بسیار کثیفتر و سازمانده شده تر از زمان لنین در دنیا حاکم است.قطبهای امپریالیستی مشغول بازسازی نظم نوینی هستند که بی تردید نگذارند جائی قیامی پیروز شود.

همینست که تکرار می کنم قیام ایران یک دشمن مشترک دارد که امپریالیزم جهانی است و راه حلش هم مبارزه رادیکال است با نظم سرمایه داری و تنها ابزار پیروزیش سازماندهی طبقه کارگر است برای کسب قدرت سیاسی.

زنده باد اتجاد چپ رادیکال برای آزادی -برابری حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate