قیام ۱۴۰۱ و معضل تداوم و پیروزی

مقدمه:

بیش از ۳ ماه است که قیام ۱۴۰۱ در تداوم قیامهای قبلی سرنگونی طلبانه ، آزادیخواهانه زحمتکشان ایران برای پایان بساط حکومت ننگین اسلامی آغاز شده . در این مدت ، این قیام نه تنها در ایران بیلکه در سطح جهان تاثیرات بسزائی داشته و بتدریج لایه ها و افشار بیابینی جامعه ایران را هم به میدان کشیده.

قطب بندی سیاسی و طبقاتی طبیعتا در حال رشد است و صف بندی الترناتیوها بیشتر و بیشتر جامعه و سازماندهندگان قیام را در مقابل سوال مرکزی الترناتیو یعنی بعد اثباتی و اهداف این قیام معطوف می کند. 

راست سیاسی چه درون حاکمیت موجود و چه بیرون کشور به رغم تلاشهای هر روزه اش نتوانسته بر گرده این قیام سوار شود و “تویت کردنهای” شازده با چند تا اوسکول “سلبریتی” حتی بخشی از “سلطنت طلبها” را هم قانع نکرده که انرا جدی بگیرند.

حکومت اسلامی در مقابل قیام بعد فاز ابتدائی عقب نشینی و شناسائی به فاز دستگیریهای وسیع کشتارهای خیابانی و شکنجه و توسعه اعدامها وارد شده که قابل پیش بینی بود چرا که درست مثل قیام مردم، رژیم هم راه برگشت ندارد.

بواقع هم قیام مردم در ایران و هم رژیم اسلامی خود را به نقطه “غیر قابل برگشت” رسانده اند.

هر دو سو متوجه هستند که برگشت و عقب نشینی به معنی شکست است و بس.

اما از دید من قیام ۱۴۰۱ با معضل تداوم مواجه است. تبدیل فاز اعتراض و راهپیمائی خیابانی به فاز تهاجمی و پایان دادن به رژیم نیاز دارد که دستگاه سرکوب رژیم فلج شود و خنثی شود. یک تحول کیفی در اشکال مبارزه لازمست . رژیم اسلامی در طی چند ماه اخیر مثل سازماندهندگان قیام در حال ارزیابی و سازماندهی بوده و اعلام اخیر فرماندهان سپاه پاسداران که برای “سرنگونی رژیم اسلامی باید مردم از دریای خون عبور کنند” تعیین تکلیف نهائی این اراذل است با مردم.

لحاظ کردن واقعیات بالا این سوال را بیشتر مطرح می کند که چه معضلاتی سر تداوم قیام هست و چگونه قیام می تواند به فاز نهائی وارد شود؟

(۱)هدف سلبی قیام چیست؟چی قرار است سرنگون شود؟

چی قرار است سرنگون شود؟ راست لنگان لنگان به شعار “سرنگون باد ” رسیده و برخی چپهای متوهم فم فکر می کنند که بخودشان مدال بدهند که معصومه قمی ها  و شازده ها شده اند از “خودمان” شده اند سرنگونی طلب!

خوب! در همین پیچ “تعریف سرنگونی چیست” قیام ۱۴۰۱ ایستاده! دقیقا چی است که باید سرنگون شود؟آیا اخوندها هستند؟ انطور که شازده و راستهای اطرافش می فرمایند “برخی از کادرهای رژیم و ارتش و سپاه و پلیس “از خودشونن” باید بمانند در مقامشان؟

صاحیان سرمایه چطور؟ ایا “سرمایه در ایران باید “محترم بماند” و کارگرها بعد “انقلاب” بروند سرکارشان دور بدبختی بماند؟ 

نظام هرمی قدرت از بالا حفظ شود ؟

من فعلا به وجه اثباتی کاری ندارم! ادعا دارم که اتفاقا وجه اثباتی از همین نقظه سلب اغاز می شود.

اینست که قیام ۱۴۰۱ نه تنها در پای دیوار اثباتی بلکه در پای دیوار سلب هنوز تعیین تکلیف نهائی نکرده و شعارهای تاکنونی قیام تعریف رادیکالی از سلب ارائه نداده. این نکته مهم در میان معضلات قیام است.

لذا چپ و راست نه تنها در وجه اثباتی بلکه حتی در شعار مرکزی “سرنگون باد” هم در تضاد هستند.

(۲)ابهام در وجه اثباتی (تعیین الترناتیو)

دقیقا بخاطر عدم تعیین تکلیف برای جنبه سلبی ، قیام امروز در ایران در مقابل دیوار الترناتیو ایستاده و کشاکش طبقاتی جنبشهای وارد شده در این دعوای سرنوشت ساز هنوز در اغاز تعیین تکلیف تاریخی هستند که بالاخره کدام الترناتیو قرار است هدف این قیام باشد؟

راست سیاسی تلاش دارد با تکرار واژه هائی مثل “دموکراسی و آزادی” در قالب شعار ابکی “زن زندگی آزادی” یک توهمی بسازد که انگار مردم خون می دهند که “دموکراسی بیاید”.در حالیکه دموکراسی از دید راست یعنی دموکراسی سرمایه داران همانطور که در دوران روم  دموکراسی بواقع دموکراسی برده داران بود.

دموکراسی هرگز در تاریخ بیش از حکومت “دموکراسی طبقه حاکم” نبوده و نخواهد بود.

زحمتکشان و طبقه کارگر سهمی در قدرت ندارند و اساسا زیر این شعارهای کیلوئی قرار است طبقه کارگر بشود همان کاوه اهنگر و تاج شاهی داده شود به فریدون ها!

خوب! این قیام به هیچ عنوان جلو نخواهد رفت اگر چپ جامعه نه تنها سلب را تعریف عملی بکند بلکه پرچم اثباتی قیام بشود.

انزمان است که قیام به انقلاب واقعی فرامی روید.

از دید چپ سوسیالیستی قیام امکان ندارد به انقلاب فرابروید مگر اینکه قیام کنونی به حکومت طبقه کارگر فرابروید.

(۳)جلو  رفتن به مرحله ای که حکومت فلج بشود و به فاز دفاعی و فرار عقب بنشیند:

حکومت اسلامی همانطور که بارها گفتم، دارای اهرمهای نظامی و اقتصادی بسیاریست که هم طی سالها سازمان داده و هم از جهت منابع مالی سرمایه در داخل و خارج ایران اندوخته و بر درامد نفت و گاز تکیه دارد.

ضد انقلابی است بسیار با تجربه تر از سازماندهندگان قیام مردم و دستگاه اطلاعاتی و ماهواره ای همراه منابع بسیاری که در کشورهای چین و روسیه تا بخشهائی از قدرت حاکمه در اروپا و حتی امریکا تا اخرین لحظه پشتیبانش خواهند بود.

این حکومت حتی در مقابل اعتصابهای منطقه ای توان مقاومت دارد و بجز یک حرکت سراسری و مداوم چه در سطح اعتصابات و چه در سطح زدن ماشین نظامی حکومت امکان ندارد بطور منطقه ای و موجی بشود این حکومت را پائین کشید.

داستان جنگ مردم با حکومت اسلامی  داستان تیمی در فوتبال است که حتی اگر تمام بازی کنترل توپ را در دست داشته باشد و نتواند گل بزند هرگز پیروز نامیده نمی شود.

لذا معضل عملی قیام مردم با حکومت اینست که چگونه این امواج اعتراضی را بشود همزمان کرد و سراسری و فشار را روی نقاط حساس رژیم متمرکز کرد تا رژیم از هم بپاشد.

(۴)معضل فروپاشی مدنیت جامعه قبل پیروزی قیام:

یک مشکل بزرگ در مقابل قیام مردم اینست که به مرور ممکنست که شیرازه زندگی معمولی در جامعه به هم بریزد.خدمات عمومی و چرخش روزمره زندگی نتواند ادامه یابد.

رفتن سر کار و حقوق دریافت کردن ، خدمات بانکی، تداوم برق و آب مردم ، کنترل ترافیک ، حل اختلافات حقوقی معمول زندگی ، درس خواندن ، خدمات درمانی و هزاران هزار زاویه زندگی که جامعه نیاز دارد تا حتی فردایش را تامین کند.

رژیم اسلامی از سوی دیگر اساسا نیازی به این خدمات ندارد بلکه می تواند این خدمات را به ابزار فشار روانی به مردم تبدیل کند.همانطور که در مورد اینرنت دارد انجام می دهد.

لذا در لایه جنگ روانی بر علیه مردم تشدید بحران مدنیت به نفع رژیم خواهد بود چرا که مردم را خسته خواهد کرد و به عقب نشینی وادار خواهد کرد.

زمان لزوما به نفع قیام نیست بلکه ماندن جامعه در خیابانها می تواند در بلند مدت به ابزار مهم پس زدن قیام تبدیل شود.

(۵)آیا امکان دارد قیام نهایتا سرکوب شود؟

برخی ساده لوحانه ادعا می کنند که این قیام فقط به جلو می تواند برود .من در عین اینکه دوست دارم اینجور باشد اما تجربه تاریخی نشان داده که قیامها را می توانند سرکوب کنند.

مهمترین مثال تاریخی زدن قیام مردم در سوریه است که از قضا حکومت اسلامی ایران درش بسیار نقش داشت.

مردم سوریه سالها بر علیه بشار اسد جانی مبارزه کردند و ضد انقلاب با زدن مدنیت جامعه مردم را چنان مستاصل کرد که به “همون ارامش بشار اسدی” راضی شوند!

قیام مردم در ایران از مهمترین وقایع قرن ۲۱ است  همانطور که قیام مردم در سال ۵۷ مهمترین حادثه قرن ۲۰ بود.

اهمیت قیام مردم در ایران چنان است که تمامی ضد انقلاب دنیا در مقابلش ایستاده اند و خواهند ایستاد.نگته اساسی اینست که ما واقعا اهمیت این رویداد را بشناسیم 

(۶)خوش خیالیهای کودکانه در حاشیه “حمایتهای دولتهای غربی”!

در دورانی زندگی می کنیم که مدیای جهانی هالیوودی کنترل مغزهای مردم را در دست دارد.اینطور نشان می دهند که “دولتهای غربی حامی قیام مردم ایرانند”

اگر ۴۰ سال سرکوب اعدام هزاران هزار انسان شکنجه و تجاوز مردم در ایران را دیدند و سر برگرداندند ناگهان بخاطر “مشکلات استراتژیک خود با رژیمی که خودشان در ایران جا زدند تا “کمونیزم نیاید” شده اند “وکیل زندانیان” و سینه می زنند و ناله حقوق بشری سرمی دهند.

در عین حال بطور موذیانه ای توسط مدیای ماهواره ای انترناشنال و صدای امریکا و بی بی سی تلاش می کنند “چهره های نو ” بیاورند و کنار شازده “شورا بزنند و “صدای انقلاب ایران ” بشوند.

در عین حال یک خوش خیالی احمقانه ای را در ایران دامن می زنند که “رژیم تا چند ماه دیگر رفتنی است” و به مردم سفارش می کنند “آرامش خود را حفظ کنند”!

در این روانشناسی مردم قرار نیست به مراکز رژیم حمله کنند و “خشونت” بد است!

رازش اینست که حکومت را از پائین سرنگون نکنند بلکه “رژیم چنج بشود” از بالا معامله بشود چند تا اخوند را فراری دهند و معضومه قمی و اسماعیلیون و شازده و چند تا سلبریتی با صلوات بیایند ایران به گرده مردم سوار شوند و چیزها بشود “دموکراتیک”!

نسل جوان در ایران با اینکه به مدیای جهانی دسترسی داشته بیشتر خسته است تا متفکر! بیشتر درد امروز دارد تا درد فردا! فکر می کند “از این حکومت بدتر نمی شود” 

با این درک براحتی می شود نسل امروز را به همان پرتگاه کشاند که نسل دیروز در سال ۵۷ دچارش شد.

ساده کردن مبارزه با رژیم اسلامی و ناتوانی در دیدن صحنه جهانی این قیام و خطری که کلیت ضد انقلاب دنیا از این قیام حس می کند که عروج چپ مدرن و سوسیالیس در ایران باشد که صحنه سیاسی منطقه و دنیا را تغییر دهد ، این کابوسی بزذرگ است که نه فقط حاکمان ایران بلکه تمامی حاکمان دنیا را دچار کابوس کرده، عامل مهمی است که نسل جوان ما در ایران را با درد ناشی از سرکوبها فرسوده کند و نا امید.

آدمی که مرتب در افقش اب ببیند در بیانبان خشک با هر بار نزدیک شدن به سراب انرا دورتر می بیند و این درد نرسیدن زودتر از تشنگی او را از راه باز می دارد.

لذا یک معضل مهم در مقابل این قیام معضل روانی است ناشی از شکستن توهمهای خود ساخته و دگر ساخته از پیروزیهای نزدیک و دود شدن این توهمات و سرگردان شدن در وادی زندگی روزمره و نهایتا تسلیم شدن.

یادتان باشد که حکومتها مهمترین ابزارشان هرگز سرکوب نبوده بلکه پیروزی در جنگ روانی بوده که نتیجه اش “پذیرش وضع موجود است”

(۷)چپ و سوسیالیسزم خواهی نقطه تلاقی امید  و پیروزی انقلاب:

بارها گفته ام که چپ رادیکال و رهبری طبقه کارگر شرط پیروزی این قیام و عروج آن به سطح یک انقلاب موفقیت امیز است.

عرصه های مختلفی را این چپ باید فتح کند که فتح نشده .هم در عرصه نظری هم سازماندهی داخل کشور.این قیام ذاتا و جبرا مجبور است برای حیات خود به چپ بچرخد و شفاف شود وگرنه شکست خواهد خورد و تحلیل خواهد رفت.

قرن ۲۱ محالست قیامی پیروز شود مگر اساس سرمایه داری را نشان بگیرد مگر به حکومت طبقه کارگر عینیت ندهد.

این چپ است که قیام و معضلاتش را می بیند .چپ در کوره قیامهای جهانی در مقابل نظم سرمایه داری طی ۲۰۰ سال ابدیده شده .این چپ هم فرزند انقلاب است و هم ماهیتا صاحب انقلاب.

راست سیاسی چه در طیف “جمهوریخواه” و طیف سلطنت فقط برای دزدیدن انقلاب وارد صفهای قیام می شود. این نکته را باید  در بطن قیام امروز جا انداخت.

امید و شادی و طراوت انقلابی را چپ رادیکال می تواند در قیام بازتولید کند.این طبقه کارگر است که شور انقلابی را عشق و امید به زندگی انسانی را می تواند در جامعه رشد دهد.”بازار ایران” حاچی بازاریهای “دو در” شازده ها و معصومه قمی ها و سایر “شارلاتانهای تلویزیونی” دزدانی هستند که امید به اینده را در مردم می کشند و به مردم یاداور می شوند که مردم در تاریخ عددی نیستند “کله گنده ها” باید برایشان تصمیم بگیرند.

لذا اگر حتی در دوران مارکس اعلام شد که سرمایه داری به فاز ضد انقلابی رسیده ، دیگر در قرن ۲۱ تکرار اینکه این سرمایه داران همراهان قیام ایرانند دروغ بسیار بزرگتری است. این سرمایه داریست در خیابانهای ایران می کشد در زندانها اعدام می کند شکنجه می کند و تجاوز می کند.این سرمایه داری هم اخوند دارد هم مکلا.

شرط پیروزی قیام ایران پایان سرمایه داریست و پاشنه اشیل این قیام توهماتی است که راست جلویش پهن کرده.این قیام را می شود سرگوب کرد و به خانه فرستاد اگر چپ رادیکال جامعه اگر طبقه کارگر و حامیانش نجنبند.قیام مردم مثل گوشفندی در دهان گرگها تکه پاره خواهد شد و چند نسل دیگر علاف و ویران خواهند گریست.

از تکرار این ها من خسته نخواهم شد.امیدوارم فعالین چپ کمونیست هم خسته نشوند و نیاز به سازماندهی جبهه “آزادی -برابری -حکومت کارگری” ما را و جامعه را متحد کند!

(*)برخی مقالات این نویسنده در موضوع قیام ۱۴۰۱

نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

www.azadi-b.com/?P=29767

نفی اشکار و رسمی شعار حکومت کارگری توسط اقبال نظرگاهی و حزب حمید تقوائی

www.azadi-b.com/?P29560

مسابقه انترناشنال و سیمای رژیم اسلامی در دروغسازی و توهم پراکنی و فریب مردم

www.azadi-b.com/?P=29547


رشد کیفی قیام ۱۴۰۱ و همپیوندی کیفی جنبش اعتصابی کارگری با جنبش در خیابانها-پایان ۳ ماه قیام

www.azadi-b.com/?p=29356

از”استاد” درویش پور تا “استاد” ژیژک تا ممد خاتمی تا شازده پهلوی ..همه حامی شعار “زن زندگی آزادی” چرا؟

www.azadi-b.com/?p=290001

اعدام محسن شکاری و احتمال آغاز اعدام وسیع بازداشت شدگان قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=28965

تعطیل گشت ارشاد ، آماده شدن رژیم اسلامی و راست “الترناتیو”  برای مبارزه طولانی بر علیه قیام ۱۴۰۱

www.azadi-b.com/?p=28877

چرا مردم ایران و ازادیخواهان دنیا روز تولد توماج صالحی را جشن می گیرند؟

www.azadi-b.com/?p=28749

لشکر کشی اراذل سپاه پاسداران به مهاباد ، علامت دیگر سردرگمی رژیم اسلامی در مقابل قیام مردم 

www.azadi-b.com/?p=28264

نکاتی در مورد جنگ روانی در میانه قیام سراسری  مهر ماه

www.azadi-b.com/?p=26791

چرا شعار “زن زندگی آزادی” نمی تواند شعار هویتی چنبش چپ باشد؟

www.azadi-b.com/?p=28217

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate