نیاز قیام امروز در ایران به اتحاد کمونیستها حول شعار “آزادی-برابری-حکومت کارگری”

هر قدر قیام مردم در ایران تداوم یابد مبارزه طبقاتی  تعمیق می یابد. “جنبشهای همه با همی” نمی توانند  ادامه یابند و راست توان نگه داشتن طبقات متضاد در صف یکپارچه حول شعارهای ابکی را بیشتر از دست خواهد داد.

مبارزه با حکومت اسلامی در جبهه راست عبارتست از مبارزه با “آخوندها” و راست از طریق مدیای خود تلاش می کند بیشتر و بیشتر با جناح هائی از حکومت و دستگاه سرکوبش سازش کند از ترس رادیکالیزه شدن قیام.

اینست که تردیدی ندارم که سرنوشت نهائی قیام گسترده و تاریخی در ایران هر روز بیشتر به مسئله الترناتیو قدرت و طبقه ای که جامعه را باید در پیروزی قیام رهبری کند گره خورده است.

لذا مسئله الترناتیو هر روز حیاتی تر در مقابل قیام قرار می گیرد و اینکه دقیقا چه چیزهائی باید “سرنگون شود” گرایشات و جنبش های اجتماعی حاضر در این قیام را به پالش نهائی می کشد.

به خلاف کمونیستهای ابکی و راستها فرمولبندی “امروز فقط سرنگونی حکومت” با شعارهائی که تا چند ماه پیش “رادیکال” بنظر می رسید حتی شعار مرگ بر خامنه ای ، امروز دیگر باید جامعه را حول شعارهای ماهوی و هویتی بسیج کرد که انعکاس فرمولبندی کمونیزم رادیکال برای چهت دادن قیام به سمت انقلابی سوسیالیستی باشد.

کمونیستها ی رادیکال و انقلابی نه تنها باید معنی سرنگونی حکومت را به پایان دادن به نظم سرمایه داری پیوند دهند بلکه شرط پیروزی این قیام را با توفق سیاسی طبقه کارگر و نظام شورائی اثبات کنند و به جامعه مسیر درست نشان دهند.

قیام کنونی ایران بهترین فرصت است برای چلو افتادن چپ رادیکال و کمونیستی به جلوی سیاست جامعه.دقیقا از همین روست که راست داخل و خارج همه تلاشهایش را کرده و خواهد کرد که کمونیستها به این محور و استراتژی اساسی چنگ نزنند و جامعه بدنبال مهملاتی برود که حدالمقدور فضا برای پیش راندن “دولت موقت “راستها که ترکیبی از راستهای حاشیه حکومت کنونی و دستگاه سرکوبش (حتی عناصری از سپاه پاسداران و ارتش و دستگاه امنیتی حکومت) با ورشکستگان سیاسی و “چهره های ساخته شده انترناشنال” متمرکز خواهد کرد.

تمامی فعالین چپ رادیکال درون و خارج کشور امروز یک وظیفه حساسی و حیاتی به عهده دارند و این وظیفه ارائه شعار استراتژیک و متمرکز کردن همه تلاشها روی سیادت سیاسی طبقه کارگر ایرانست.

طبقه کارگر ایران به جهت اماری و اجتماعی سنگین ترین و موثرترین نیروست و از انجا که هیچ بجز زنجیرهای خود ندارد که از دست بدهد  بطور واقعی رادیکالترین نیرو ست و نباید گذاشت این طبقه بعنوان “کاوه اهنگر” ابزار دست راست بشود و قدرت را دوباره از تعدادی جانی بگیرد و بدست جانی بعدی بدهد.

اینبار طبقه کارگر ایران نباید برای افزایش دستمزد به خیابان بیاید نباید در سطح سیاهی لشگر یا قربانی دم گوشت بورژوازی فریب راستها را بخورد.

طبقه کارگر عنصر متحد کننده تمامی جنبشهای مطالباتی و انسانگرا و مدرن در ایرانست.جداسازیهای مهمل  سنی و نسلی و جنسی و قومی و ملی و زبانی و فرهنگی را باید به زباله دان پرتاب کرد. تضاد اصلی جامعه انسانی در ایران و دنیا تضاد کار و سرمایه است و پایان دادن نظام کثیف سرمایه داری راه قطعی پیروزی قیام در ایران.

اینبار زمان انست که طبقه کارگر به مرکز قدرت سیاسی دست یابد و سرنوشت خود و همه جامعه را در دست بگیرد. اینبار جان دادن ها خون دادنها نباید به هدر برود.قرار نیست تاریخ چرخه کثیف به کاخ نشستن فریدونها توسط کاوه اهنگرها بماند.

تاریخ ایران و جهان سر دو راهی بزرگی است.

همه کمونیستهائی که در ایران و خارج ایران برای سیادت طبقه کارگر مبارزه کرده اند باید حول شعار آزادی -برابری حکومت کارگری” متمرکز و متحد شوند.

“دولت موقت” و فرمانده ارتش کار در ایران باید متشکل باشد از رهبران عملی و میدانی میلیونها میلیون فعالی که در شوراهای خود متمرکز بشوند و ننگ جامعه طبقاتی را در هر شکلش نشانه بگیرند.

حکومت اسلامی ایران تنها ابزار دست طبقه سرمایه دار در ایران و دنیاست و تغییر مهره های این حکومت نباید مردم را بفریبد. نباید گذاشت انترناشنالها و چهره های ساخته شده دیروز و امروز بورژوازی قهرمانهای پوشالی بسازند و انها را در “دولت موقت بورژوازی” حقنه قیام کنند.

زمان را باید دریافت که در مقابل آن پاسخگوئیم!

زنده باد اتحاد طبقه کارگر و همه کمونیستها حول شعار محوری “آزادی-برابری -حکومت کارگری”

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate