تعطیل گشت ارشاد ، آماده شدن رژیم اسلامی و راست “الترناتیو”  برای مبارزه طولانی بر علیه قیام ۱۴۰۱

مقدمه:

حکومت اسلامی در حال اماده سازی برای ورود به فاز مبارزه بلند مدت بر علیه قیام ۱۴۰۱ می باشد.

طبق تحلیهاشان در خلوت مشخص شده که بخوبی فهمیده اند که قیام ۱۴۰۱ از نوع قیامهای ۹۶ و ۹۸ نیست و نمی شود با کشتن ادمها در خیابان “جمعش کرد”

هشدار فرمانده سپاه خامنه ای به قیام که “بروید خانه” جواب نداد و امواج اعتراضات خیابانی با اغاز امواج اعتصاب سراسری معلمان و صنعت ذوب اهن و بخشی از صنعت نفت و اعتصاب کامیونداران و حتی بازاریان ادامه یافت.

نه تنها طبقه کارگر و محروم جامعه بلکه طبقه متوسط و نسبتا مرفه بازاری هم به این نتیجه رسیدند که این حکومت رفتنی است و روان اجتماعی جامعه حتی بیش از اغاز قیام در مهره ماه، سر لزوم سرنگونی رژیم اسلامی به توافق رسیده.

طبیعتا جنبشهای مختلف و متضاد با خواستهای متفاوت به صحنه امده اند و رویاروئی سیاسی بین راست و چپ در حال شکل گیری است.

راست سیاسی حول شعار “زن زندگی آزادی” متحد می شود و تلویزیون انترناشنال همراه تلویزیونهای حکومتی صدای امریکا و بی بی سی و شهرام همایون متحدانه این شعار را تکرار می کنند .همانها که تا قبل این قیام اساسا از واژه انقلاب کهیر می زدند امروز برای دزدیدن انقلاب پشت ماسک “انقلاب زن زندگی ازادی” ایستاده اند تا دستاوردهای قیام زحتمکشان در جیب سرمایه دار بماند.

هدف راست “الترناتیو” در این مقطع اینست که نگذارد قیام به یک سر رادیکل چپ مسلح شود و این “بی سری” در داخل کمک کند تا “حکومت موقت” راستها با شرکت جانورهائی مثل معصومه قمی و امثالهم شکل بگیرد و به رضا پهلوی هم نقش حلوی صحنه نمی دهند تا جامعه “رم” نکند”!

در این مقاله من تلاش می کنم یک جمع بندی از وضعیت مبارزه بین قیام ۱۴۰۱ و کلیت راست منجمله راست در حکومت (رژیم اسلامی) و راست “الترناتیو” بدهم :

(۱)رژیم اسلامی خود را برای مبارزه طولانی با قیام ۱۴۰۱ اماده می کند:

جمع کردن گشت ارشاد از سوی رژیم یک تاکتیک ماهرانه است برای کم کردن فشار طبقه متوسطیها و بخشی از مردم که مشکلشان در سطح حجاب مانده و خنثی کردن انها. رژیم دارد نیروهای خود را برای نبرد سرنوشت سازتری اماده می کند.

سنگر حجاب رژیم شکسته و در بسیاری شهرها زنها بدون حجاب در خیابانها دیده می شوند و ماموران رژیم هم دستور دارند به انها کاری نداشته باشند.

همانطور که گفتم رژیم دارد نیروهای خود را برای نبرد بزرگتری اماده می کند.

رژیم می بیند که قیام ۱۴۰۱ دارد عمق پیدا می کند و با سرکوبهای مدل قدیم نمی شود مهارش کرد.حکومت نتوانسته در جنگ روانی پیروز شود و چند شقه کردن مردم و به خانه فرستادن مردم کارساز نیست.مردم اگر امروز در جائی به خیابان نمی ایند فقط برای تجدید سازمانست برای فردا.

رژیم متوجه شده که تشکیلات سازمانده این قیام را هم نمی تواند بزند و بی سر بودن این قیام به جهت تشکیلاتی و سازمانی نقطه مشکلساز دستگاه سرکوب شده.

رژیم متوجه شده که قیام ۱۴۰۱ با هوشیاری از درگیری وسیع مسلحانه در شرایطی که آمادگی ها وجود ندارد، می پرهیزد و لذا نمی تواند قیام را با یک جنگ مسلحانه و نظامی کردن سراسری سرکوب کند.دنیا دارد صحنه های درون ایران را می بیندو کاربرد ارتش و سپاه و تانک هم امکان ندارد.

خلاصه تا اینجا رژیم به نقطه بن بستی گرفتار شده و در حل مسئله سرکوب قیام به یک نتیجه قطعی نرسیده و اراذل اطلاعاتش هم دچار چند دستگی شدند که چه بکنند.

از سوی دیگر فشار بین المللی حکومتهای غربی بالاست و این حکومتها برای خواستهای خود سیاست چماق و هویج را با دقت جلو می برند.هدف ظاهری اینها “حقوق بشر” و طرفداری از قیام و هدف باطنی اینها به بند کشیدن رژیم و تحمیل عقب نشینی آنست و یا تحمیل حکومت دست راستی پروغربی در ایران.

لذا رژیم اسلامی چه در درون و چه بیرون ایران زیر بی سابقه ترین فشارهاست و بزرگترین امتحان مرگ و زندگی را دارد طی می کند.

اینست که اتاقهای فکری رژیم بشدت در حال تکاپو هستند و جابجائیهای زیادی در دستگاه سرکوب و متدهای برخورد با قیام در حال انجامست.انچه من فکر نمی کنم اینست که رژیم به این راحتی وابدهد و بقول برخی دوستان ما “نزدیک سرنگونی” باشد!

اینکه در این صحنه نبرد طولانی مدت متدهای روانی برخورد با مردم و متدهای سرکوب مستقیم منجمله نظامی تا دستگیریها و اعدامها چگونه در هم تنیده شوند تا “اشوب را بخوابانند” و “اشوب را دامن نزنند” معضلی است که این رژیم در مقابل خود دارد. از انجا که هر سرکوبی برای رژیم تاوانی دارد و خصوصا در شرایط موجود ممکنست شعله خشم مردم را افزون کند و به ورود فاز “مسالمت امیز” به قیام سراسری مسلحانه بینجامد .

(۲)قیام ۱۴۰۱ و معضلات پیش رو:

در سوی مردم هم معضلات بسیاری در پیش روست.آدامه کاری قیام در خیابان آسان نیست.اعتصابات سراسری هنوز موجی هستند و به همسوئی نهائی نرسیده اند.جامعه نمی تواند در فاز فلج شدگی زندگی بماند و ازمان قیام مشکلات مادی و روانی برای مردم بدنیال دارد.

رژیم اسلامی تا بحال نزدیک به ۵۰۰ کشته که بیش از ۶۰ نفر آمها کودک بودند از مردم گرفته و نزدیک به ۲۰ هزار اسیر  از قیام ۱۴۰۱ در زندانها زیر شکنجه هستند.آزادی تعدادی از شناخته شده های قیام، بطور تاکتیکی فقط ابزار تبلیغاتی حکومت است و لیست محکومین به اعدام منتشر می شود.

رژیم منتظر است ببیند که چه زمان فرصت می شود تا این محکومین به قول خامنه ای “با شاکی خصوصی” اعدام شوند تا دنیا فکر کند که این اعدام سدگان تروریست بودند و جانی!

نداشتن سر تشکیلاتی برای قیام هر قدر حسن است اما از سر سیاسی نقطه ضعف مهمی است که هم حکومت و هم راست “الترناتیو” رویش حساب باز کرده.

قیام ۱۴۰۱ نمی تواند پشت دیوار “همه با همی” درجا بزند و نیازها و خواستها که بشدت طبقاتی هستند نیازدارند در سطح یک الترناتیو فرموله شوند.

چپ جامعه آنها که رادیکال به مسئله برخورد می کنند فرصت زیادی ندارند و جامعه در نبود یک فرمولبندی ضد سرمایه داری براحتی می تواند پشت راست آلترناتیو جمع شود .اینست روانشناسی جامعه. 

حتی طبقه کارگر، اگر نتواند سر سیاسی خود را بیابد بخاطر مادیت زندگیش مجبور است پشت یک فرمولبندی “حد اقلی” بایستد همانطور که در قیام ۵۷ اتفاق افتاد.

لذا این نیاز به الترناتیو چپ نمی تواند بطور ابدی جامعه را منتظر نگه دارد و خط شکست قیام ۱۴۰۱ دقیقا اینجاست که حتی با سرنگونی رژیم اسلامی ، قیام لزوما به انقلاب عروج نخواهد کرد.

خلاصه اینکه سازماندهندگان قیام ۱۴۰۱ درست مثل حکومت اسلامی در مقابل خود معضلاتی دارند.

رژیم اسلامی به سرمایه نفت تکیه دارد و کارشناسانی از حکومت جانی چین و روسیه که در سرکوب بسیار ماهرند. معلوم نیست هنوز چقدر از حکومتهای غربی هم با رزیم همکاری می کنند.

شطرنجی که بین رژیم و راست “الترناتیو” با قیام ۱۴۰۱ در جریانست نمونه تاریخی ندارد اما هر چه هست کسی نمی تواند واقعا نتیجه هائی را پیش بینی کند نه در سنگر رژیم نه در سنگر سرنگونی طلبان!

(۳)معضل ورود به فاز  قیام مسلحانه برای قیام ۱۴۰۱:

یکی از بزرگترین معضلات روبروی قیام ۱۴۰۱ اینست که رژیم اسلامی بدون قیام مسلحانه توده ای در سطحی میلیونی پایان نمی گیرد.

این قیام نه فقط برای گرفتن قدرت بلکه برای حفظ قدرت مردم و طبقه کارگر بسیار اهمیت دارد.

حتی در زمانی که حکومت اسلامی از تهران عقب بنشیند این امکان بسیار بالاست که در مناظقی مستقر شود و سالاها مسئله ساز بماند همانطور که طالبان در افغانستان انجام داد.حکومت اسلامی ایران حتی بعد بیرون شدن از ایران هم امکانات زیادی برای استقرار در سطح منطقه دارد. 

وقتی داعشها و طالبانها ریشه شان خشک نشده چگونه می توان ساده لوح بود و به پایان حکومت اسلامی حتی وقتی از تهران فرار کند چشم داشت؟

لذا برای رهبری قیام ۱۴۰۱ یک درک استراتژیک لازمست که بتواند بطور نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از خود دفاع کند نه تنها برای کسب قدرت بلکه برای حفظ قدرت.

این قیام به رغم اینکه اکثریت فعالینش از طبقه کارگر هستند هنوز نیاز دارد به سطح سیاسی به یک حکمیت شورائی کارگری فرابروید و برنامه حکومتی خود را از همین امروز اعلام کند.

جامعه باید بفهمد که حکومت الترناتیو چیست و چگونه قرار است معیشت مردم و ازادی مردم را تضمین کند و به کلاهبرداری دیگری امکان بقدرت رسیدن داده نشود.

اینها معضلات واقعی هستند در مقابل قیام کنار معضلات روزمره ای که برای حفظ امنیتی خود در مقابل ماست.

من اظمینان دارم فعالین ازادیخواه و برابری طلب به موارد بالا فکر می کنند و فکر خواهند کرد.تلاش من هم همینست که در این مسیر کمکی باشم.

قیام ۱۴۰۱ ماه سوم خود را طی می کند و امید همه ازادیخواهان و حامیان پیروزی حکومت کارگری اینست که نتیجه این قیام پایان نظام بهره کشی باشد که ازادی و برابری را تضمین کند.

زنده باد مبارزات طبقه کارگر ایران برای کسب قدرت سیاسی!

زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate