ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت ٢٤

این شماره: شعر و زبان و هنر در خدمت ناسیونالیسم

آقای محمد صدیق کبود وند در مقدمه ای که بر شعر “کرد اگر باشی” از فادی عاکم -نویسنده و شاعر لبنانی- نکاتی اشاره کرده اند که جا دارد از ایشان پرسید شما دقیقن خواهان چه هستید آقای کبودوند؟ 

آقای کبودوند گله می کند که تصویر مخدوش و غیر واقعی از کرد داده شده اما نمی گوید این تصویر غلط را دولتهای عربی (ناسیونالیسم عرب) عراق و سوریه داده اند + دولت ترکیه (ناسیونالیسم ترک) داده است و بالاخره دولت های ایرانی چه سلطنتی (ناسیونالیسم ایرانی) و چه حکومت اسلامی (جنبش اسلام سیاسی) داده است و نه مردم عرب و ترک و فارس زبان. که البته این برای خود مردم کرد زبان هم روشن است برای همین هم دولتهای مذکور دارای کمترین نفوذ در جوامع کردستان بوده و هستند. 

خود آقای کبودوند کرد را اینگونه تعریف کرده است: “مردمانی که خواسته شان همسانی و برابری در حقوق و حفظ هویت و زبان و فرهنگ شان است.” روشن است که این تعریف درست اما بسیار ناقصی است. اگر مردم کردستان خواهان برابری هستند چرا این برابری فقط محدود به زبان و فرهنگ است؟ آیا مردم کردستان خواهان برابری زن و مرد هم نیستند؟ آیا خواهان حق آزادی بیان هم نیستند؟ آیا خواهان حق آزادی تشکل هم نیستند؟ پس باید پرسید آقای کبودوند چه چیزی باعث می شود که شما از میان معضلات متعددی که جامعه کردستان با آن دست و پنجه نرم می کند فقط روی یک مورد آن انگشت بگذارید؟ 

نکته دوم اینکه آقای کبودوند متشکراست که “فادی عاکم” از القاب “هم میهن و هم وطن و مرزدار غیور و …” استفاده نکرده است. اینجا آقای کبودوند از کسانی که کرد را هم وطن و هم میهن می نامند بدرستی گله مند است اما در عین حال نگفته است که انتظار داشت چگونه خطاب بکنند. همانطور که بعدن به واقعیت تفکرات ایدئولوژیک آقای کبودوند اشاره خواهم کرد ایشان نخواسته است بروشنی اعلام کند که من از هم وطن و هم میهن که عناوین توخالی و تعارفاتی بیش نیستند ناراضیم چون این هم وطنی مرا کنار فارس و ترک می گذارد و من کرد هستم و وطن خودم را دارم = وطن ما مشترک نیست (شعار اصلی ناسیونالیستها). اگر غیر این بود آقای کبودوند می گفت ما همه شهروند هستیم ونه هم وطن. دیروز شهروند بی حقوق زیر حکومت شاه و امروز شهروند سرکوب شده زیر حاکمیت جمهوری اسلامی و در این شهروندی کرد و فارس و ترک و عرب و بلوچ مشترک هستیم. خیر آقای کبود وند نخواسته است بروشنی بیان کند که از هم میهن و هم وطن بیزار است چون خودش را “ملت” جداگانه می داند و این هم میهنی و مرزدار غیور نوعی فریب از سوی ناسیونالیسم ایرانی است و ایشان به آن معترض است. 

در ادامه همین نکته دوم آقای کبودوند معترض است که کرد “تروریست” خطاب شده است. بله درست است اما چه کسی و چه دولتی و چه جنبشی کرد مبارز و حق طلب را تروریست می خواند؟ اردوغان و دولت ناسیونال-اسلامی ترکیه است که کرد را تروریست خطاب کرده و نه مردم ترکیه. بعلاوه سپاه پاسداران جمهوری فاشیست اسلامی ایران کرد را تروریست خطاب کرده و نه مردم ایران. آقای کبودوند نباید عامدانه فرموش کند که جمهوری اسلامی مقاومت جوانان عرب زبان در طی شورش با شکوه ۱۳۹۸ را تروریست نامید و همین چند روز پیش اعتراض وسیه مردم بلوچستان را تروریست نامید. پس استفاده از این انگ سیاسی برای جمع کردن جوانان بدور پرچم ناسیونالیسم کار درستی نیست. لذا گله مندی آقای کبودوند جا ندارد مگر اینکه بخواهد از این دشمنی دولتهای فاشیست ایران و ترکیه برای تقویت ناسیونالیسم کردی بهره ببرد. چون در همین قسمت از بیاناتش از اینکه ناسیونالیست خطاب شده است (چه خودش و چه جنبش کردی یا کردایتی) ناخشنود است. اولن جای تشکر است که آقای کبودوند ناسیونالیسم را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی منفی و مخرب می داند و از خطاب شدنش به آن ناراضی است. اما اگر این است آقای کبودوند می توانست در دو کلمه بگوید ما همه انسان یا شهروند هستیم. اما آقای کبودوند بجای اقرار به این بدهیات با تکرار اشعار حماسی “فادی عاکم” به صراحت بر ناسیونالیست بودن خودش و حمایت از جنبش ناسیونالیستی مهر تایید می گذارد.

در ادامه آقای کبودوند از مورد خطاب قرار گرفتن کرد بعنوان “تجزیه طلب و قوم گرا و قوم پرست” ناراحت است اما یک لغت در رد این اتهامات بیان نکرده است. بعلاوه روشن است که نه “کرد” بله جنبش ناسیونالیستی کرد است که قوم گرا و قوم پرست است. آقای کبودوند عامدانه نمی گوید من قوم گرا نیستم. درحالیکه از وجوه منفی این عناوین سیاسی حذر کرده است غافل از اینکه جنبشی که ایشان غیر مستقیم ازراه اشعار فادی عاکم حمایت می کند جنبشی است که به این اتهامات نه فقط اقرار کرده است بلکه حتا افتخار هم می کند. 

در اینجا برای روشن کردن موضوع نگاهی خواهیم داشت به اشعار فادی عاکم تا ببینیم آنچه آقای کبودوند را خشنود کرده است چیست؟

به تک تک ابیات این شعر می شود جواب منطقی داد و نشان داد که جز معرفی یک راه انحرافی چیز بدرد بخوری (البته برای مردم جوامع کردستان و نه برای اقلیت نمایندگان و داوطلبان حکومت بر مردم کردستان) در این شعر وجود ندارد:
آقای کبود وند عزیز کرد هم که نباشی باز همین ظلم و ستم را بسته به مقاطع تاریخی و زمانی تجربه می کنی و راهی نمی ماند که علیه آنها برخیزی و پرچم رهایی را به قدرت برسانی. تنها هم در “این قرن” نبوده سراسر تاریخ ناسیونالیسم همین بوده است و اگر کسی بخواهد پایانی بر این وضعیت بگذارد باید از ناسیونالیسم حذر کند. تمام “سده های تاریخ”ی ترس و وحشت بوده. “انسان بودن” همیشه سخت بوده است. در “خاورمیانه” ۱۲۰ سال است جنگ در جریان است: پس هیچی تازه نیست و کرد زبان هم مثل فلسطینی و ارمنی سرکوب شده کمتر بوده بیشتر نبوده. در ایران که باید بلوچ و ترکمن و آذری و عرب و لر و گیلکی و … را هم اضافه کرد.
“کُرد که باشی باید از سرزمین و زمین و انسان دفاع کنی” 

خیر آقای کبودوند عزیز این فقط دردسر مردم کردستان نیست. همین دو ماه پیش بود که مردم آذربایجان و ارمنستان بر سر قره داغ خون همدیگر را ریختند. صد سال است مردم یهودی و مسلمان بر سر “سرزمین” خون همدیگر را می ریزند. میان ترکیه و یونان بر سر خاک جنگ شد. میان عراق و ایران بر سر اروند رود و کربلا جنگ شد. در یوگسلاوی ۷/۸ قوم ناگهان همدیگر را قتل عام کردند تا “سرزمین” هایشان را از هم جدا کردند و کردند البته به قیمت خون و آوارگی چند میلیون نفر. همین روسیه و اوکراین مگر بر سر شبه جزیزه کریمه جنگ نکردند – و نه ده ها که صدها نمونه تاریخی دیگر. تاریخ ناسیونالیسم تاریخ جنگ بر سر خاک است. برسر سرزمین پدر و مادری و بر سر وطن و میهن است. شما ناراحت هستید از خطاب “هم میهن و هم وطن” اما جنگ بر سر “سرزمین” را افتخار کرد می دانی؟ این ناسیونالیسم نیست؟
شاعر در ادامه می فرماید “کُرد کە باشی بزرگترین رنج و غمت تلاش برای حفظ هویت و زبان و فرهنگت و پاسداری از آن میباشد” باید از آقای کبودوند پرسید این بزرگترین درد و غم و تلاش مال جنبش ناسیونالیستی کردی است یا مال اکثریت مردم جوامع کردستان است که با انواع دیگر ستم مانند ستم طبقاتی و ستم جنسی و ستم اجتماعی و انواع بی حقوقی ها دست و پنجه نرم می کنند؟ درواقع چون این انواع ستم ها راه حل ناسیونالیستی ندارند لذا ناسیونالیستها هم این مسائل را نادیده و ناگفته می گذارند و فقط بر “حفظ هویت و زبان و فرهنگ” تاکید دارند چون تنها آنجاست که می توانند جوانان را فریب دهند. آقای کبود وند عزیز هویت ما بعنوان انسان از بین نخواهد رفت. زبان کردی بدون پاسداری ناسیونالیست ها هم از بین نخواهد رفت. فرهنگ مردم بدون ناسیونالیسم هم به بقای خود ادامه خواهد داشت. بله تبعیض و اجحاف و ستم و سرکوب علیه زبان و فرهنگ جوامع کرد زبان وجود دارد و باید رفع شود. اما چرا فقط همین؟ چرا ستم بر زن حل نشود؟ چرا ستم بر کارگران و زحمتکشان حل نشود؟ چرا آزادی بیان و حقوق انسانی و آموزش غیر دینی لایق جوامع کردستان نیست؟ وقتی می شود همه این مسائل و مصائب را به یک باره حل کرد چرا باید فقط برای زبان و فرهنگ جنگید؟ آیا این نشان نمی دهد که شما به جنبش ناسیونالیستی تعلق دارید و یا ناآگاهانه در حال حمایت از این جنبش هستید؟ چرا آدرس غلط به جوانان می دهید؟

بله جامعه کرد زبان سوریه تحت ستمهای متعددی بودند که برای نمونه چند صد هزار نفر حتا شناسنامه نداشتند و یک فرصت تاریخی – قیام مردم سوریه علیه رژیم اسد- باعث شد (که البته رژیم است این قیام را سرکوب کرد و بعد یک جنگ جهانی و منطقه ای در سوریه موجب کشتار و ویرانی و آوارگی میلیونی شد) تا جنبش ناسیونالیسم-چپ در کردستان اصلاحات بسیار خوبی را به اجرا بگذارد. و جنبش کردی توانست با دادن خون یازده هزار پارتیزان ضمن شکست دادن داعش از مردم خود محافظت کند. دستشان درد نکند و زنده باد. اما این در شرایط جنگی بود که تاریخ این حماسه را ثبت کرد آیا در شرایط عادی هم بقول شاعر شما “تنها با سلاح” و “دفاع از خلقها” می شود جامعه را اداره کرد؟ آیا می دانید جامعه دارای ابعاد متعددی است که پلاتفره سیاسی ناسیونالیسم فقط می تواند تنها یکی از این معضلات یعنی ستم ملی را رفع کند و بس؟ آیا می دانید و آدرس غلط به جوانان می دهید و یا واقعن نمی دانید؟ مگر حکومت اقلیم کردستان بجز رفع ستم ملی توانسته است معضلات اجتماعی مردم را پاسخ دهد = حل کند؟

در ادامه شاعر به رنج و محنت فراوانی که مردم کرد زبان در سوریه متحمل شدند اشاره کرده است که درست است. اینکه فرار نکردند و مقاومت کردند و نانشان را و خانه اشان را تقسیم کردند و برای امنیت خود و دیگران جان دادند. اینها همه جای افتخار است اما آیا این دستاوردهای مثبت به معنای وجود نسیمی از سوسیالیسم در یگانهای مدافع خلق بود و یا در وجود ایدئولوژی ناسیونالیسم؟ اگر ناسیونالیسم بود پس چرا این اتفاق در شمال عراق نیفتاد؟ هم داعش به آن حمله کرد و هم ناسیونالیسم کرد صد برابر ناسیونالیسم کرد در سوریه قوی بود؟ آیا شما آقای کبودوند می توانید بگویید چرا؟ 

فادی عاکم درست می گوید دولت و ارتش جنایتکار ترکیه مصائب و مشکلات زیادی را برای مردم حق طلب سوریه و بخصوص برای کرد زبانها بوجود آورد. اما آیا شما آقای کبودوند نمی دانید تمام جنایات دولت ترکیه برطبق قوانین ناسیونالیسم بود؟ بلاخره اگر جنایات دولت ناسیونال-اسلامی ترکیه ضد انسانی و ضد کرد و ضد امنیت و ضد زندگی و ضد حتا درختان زیتون بود (که درختان را از ریشه در آوردند و به بخش ترک نشین منتقل کردند) آنگاه چرا دارید از ناسیونالیسم دفاع می کنید؟ و اگر خاک و سرزمین و قوم و نژاد و زبان و میهن خودمان خوب است و باید برایش جان داد مگر آقای ارودغان -سلطان کثیف اسلام -غیر از اینها را بخورد سربازانش داده بود؟

آقای کبودوند عزیز آیا واقعن شما احترام به اسیر جنگی را “اخلاق کوردی تو اجازه نمیدهد تار مویی از سر آنها کم شود” که فادی عاکم در شعرش آورده است را باور داری؟ اگر آری پس چطور اخلاق کردی اجازه داد که پیشمرگان حزب دموکرات کردستان ایران تحت رهبری ماموستای دموکراسی آقای قاسملو اسیران جنگی گردان ۲۲ ارومیه (کومه له) را تیرباران کردند و بر جسد دختران پیشمرگ تجاوز جنسی کردند؟ و اگر باور نداری و می دانی که احترام به حقوق اسرای جنگی از قوانین بین المللی است و نه از اخلاق کردی – پس چرا دارید به جوانان کردستان آدرس اشتباه می دهید؟

اقبال نظرگاهی دوم مارس ۲۰۲۱ 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate