ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (۲۱)

این شماره: اهمیت تاریخ برای ناسیونالیسم در ابداع ملت

تاریخ از جمله مهترین مصالح ساختمان ملت سازی است که توسط ناسیونالیستها بکار گرفته می شود. در این تلاش ضد اجتماعی ناسیونالیستها با جعل تاریخ دست به بازسازی وقایع گذشته زده و با هدف ساختن یک هویت جدید روایت تازه ای از گذشته را کشف می کنند. این رجعت هدفمند به پیشینه مردم نه با تحقیق و تفحص علمی بلکه پروژه ای سیاسی با نیت هویت سازی ملی صورت می گیرد. روایت ناسیونالیستی از تاریخ تلاشی سیاسی و نه علمی است که همیشه با کشفیات جعلی و حذف و اضافه های هدفمند قراراست یک جامعه را از جوامع دور و برش جدا کرده و هویت تازه ای به آن ببخشند. با ظهور این هویت تازه است که مردم از تعلق اجتماعی خود باید فاصله بگیرند و تعلق ملی را بدست آورند.

اما پروسه ملت سازی فقط وقتی به سرانجام خود می رسد که بتواند کشور تشکیل دهد. نقشی که ایدئولوژی ناسیونالیسم بازی می کند این است که با بهره گیری از تاریخ و سپس اضافه کردن دیگر مصالح ساختمان سازی ملت مانند زبان و فرهنگ و خاک و پرچم و قهرمان (رهبر و قائد و پیشوا) با چسب سیاست بهم آمیخته و هویتی ساخته گی و نیمه واقعی -نیمه خیالی را ابداع میکند. وقتی جوانان جامعه این هویت ساختگی و کاذب را پذیرفتند و باور کردند -بمانند پیروان ادیان- حاضر و آماده جنگ قدرت می شوند. ناسیونالیستها با وسیله قرار دادن پیروان معتقد خود در یک کشمکش خونین و اغلب طولانی سرانجام به کسب قدرت سیاسی نائل می شوند و دولت “ملی” تشکیل می دهند. اگر امکانات مادی و مالی و جهانی فراهم باشد این دولت “ملی” در یک سرزمین مورد مناقشه مرزهایش را ترسیم واعلام کشور می کند و با تشکیل کشور یک ملت جدید متولد می شود. گاه این ملت های جدیدالتاسیس مانند کشورهای خاورمیانه اغلب محصول شرایط یک مقطع بحرانی از تاریخ جهان -جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی- هستند و گاه مانند کشورهای آفریقایی محصول جنگهای خونین با استعمارگران اروپایی و امپریالیسم جهانی. گاهی مانند تشکیل ملت ویتنام محصول ده ها سال جنگ و مرگ میلیون ها نفر و گاه مانند ملت افغانستان محصول یک قرارداد. گاه مانند ملت ترکیه محصول یک جنوساید بزرگ و گاه مانند ملت های آسیای مرکزی محصول یک بزنگاه تاریخی. گاه مانند ملت عراق در یک مدت کوتاه با اراده دولت انگلستان پدیدار گشته و گاه مانند ملت ایران محصول یک دوره طولانی تر از کشمکشهای سیاسی درونی و منطقه ای. در تمام این خلق و ابداع ملت ها آنچه واقعی است تقسیم جوامع بشری بر اساس زبان و فرهنگ و آنچه خیالی و ساختگی است موجودیت ملت با پیشینه تاریخی هزاران ساله است. اینجاست که جلع تاریخ نقش بارزی درمعماری ملت های جدید به عهده داشته است.

اینجا بحثی میان من و دوستی بنام یحیا محمدی درگرفت که توجه شما را به آن جلب می کنم. شخصن معتقدم که ناسیونالیسم خطری است که انقلاب در حال شکلگیری ایران را تهدید می کند. و همچنین ناسیونالیسم بی راهه ای است که نه فقط قادر به متحد کردن جوامع کردستان نخواهد شد بلکه باعث جنگهای خونین و فاجعه آمیز خواهد کرد. (پر مسلم است که من طرفدار راه حل کمونیستی برای مسئله ملی هستم). برخلاف تصور و نگاه رایج این نه ناسیونالیسم ایرانی بلکه ناسیونالیسم قومی است که میل به بحران آفرینی و ماجراجویی دارد چون تلاش دارد تا ملت تازه ای را خلق کند. اما مسلمن طرف دوم این کشمکش خونین ناسیونالیسم تمامیت ارضی طلب ایرانی است.

قباد نظرگاهی: یکی بعربی که فقط عرب ها بفهمند عراق (بعنوان نمونه) را خانه اعراب از ده هزار سال پیش می داند دیگری بزبان ترکی که کسی دیگری نفهمد عراق را خانه ترکها از ده هزار سال پیش می داند ان یکی بفارسی که بقیه خبر نداشته باشند عراق را خانه خود از ده هزار سال پیش می داند و بعد نوبت زبانهای کردی و اشوری و سریانی و ایزدی و اورامی و عیلامی و کلهری و لری و سومری و غیره میرسد تا هر کدام عراق را خانه خود از ده هزار سال پیش معرفی کنند. خوب اگر عراق ده هزار ساله خانه همه است چرا امروز خانه همه نباشد؟ اگر جناب دکتر کاکه ای (فردی که دست به تاریخ سازی جعلی در مورد دولت کوردی ساسانیان زده است) حقیقت را می گوید چرا کشفش را بزبان انگلیسی نمی نویسد و بعد برای ۵ دانشگاه متعبر جهان بفرستد؟ ناسیونالیسم براستی خطری برای تداوم جنگهای قومی و قبیه ای بر سر زبان و فرهنگ و خاک و تواریخ جعلی است.

یحیا محمدی: “من نمیدانم تو چی میگید اون خودش اشارە کردە کە بدون تعصب نوشته و همچنین مدارک از کسان معتبر ملل مختلف آورده همچنین اشاره هم کرده در چه جاهای از جهان تاریخ شناسان بزرگ درباره این مسئله حرف زدند و در خیلی از دانشگاهها و استادهای معتبر دانشگاهی و همه چیز را خیلی خوب شرح داده این هم سند پایتخت ساسانی در جنوب بغداد که اسمش در زمان ماد باغچه عدالت بود کوردی میگویند مادیاکان عربی گفتن مدائن فارسی گفتن تیسفون بهترە تو هم بدون تعصب نگاه کنید تو راجب تمام مسائل کوردستان میگید ناسیونالیست نمیدانم خودت کوردی یا فارس هستید که همه چیز را به ناسیونالیست میکشانید حتی چیزهای که ربطی به ناسیونالیست بودن ندارد؟”

قباد نظرگاهی: چطور به ناسیونالیسم ربط نداره؟ این تاریخ سازی همانقدر در خدمت پروژه ملت سازی است که تاریخ سازی ایران و عراق و ترکیه و همه کشورهای دیگر. مگر من تواریخ بزبان های فارسی و عربی و ترکی را پذیرفتم که این یکی را بپذیرم؟ اگر بقیه جعلی است این یکی هم جعلی است. اگر این یکی درست است چرا بقیه درست نیستند؟ اگر الله مسلمین واقعی است چرا خدای هندوها و مسیحی ها و یهودیها و زرتشتیها واقعی نیست؟ و اگر خدای ۴۱۹۹ دین ساختگی هستند پس خدای آخرین آنها یعنی شماره ۴۲۰۰ هم ساختگی است.

یحیا محمدی: “این عکسهای اسم کوردیش مادیەکان، عربی مدائن،فارسی تیسفون کە پایتخت ساسانیان در جنوب شهر بغداد است این کە من درآوردی نیست این بناهای بجاماندەی تاریخ است؟”

قباد نظرگاهی: دوست گرامی قرار داشتن یک بنای تاریخی در یک جغرافیای معین دال بر تعلق آن به قومی که امروز در آنجا زندگی می کنند نیست. بعنوان مثال هزاران بنای تاریخی در سرزمین آناتولی وجود دارد که ناسیونالیسم ترک آن را به خود نسبت میدهد اما هیچ ربطی به تاریخ ترک زبانها ندارد. خود مدائن و تیسفون امروز در خاک مردمان عرب زبان قرار دارد آیا معنیش این است که بخشی از تاریخ عرب زبانها است؟ بعلاوه اینکه یک بنای تاریخی اسم کوردی داشته باشد معنیش این نیست که پس کوردها آن را ساخته باشند. یک بنای تاریخی می تواند چندین اسم داشته باشد و هر زبانی مدعی شود که مال آنها است این که نشد ادعای علمی این ادعاها همه سیاسی هستند و در خدمت یک پروژه سیاسی معین.

یحیا محمدی: “دوست عزیز تو به نظر آخر حرفهای دکتر کاکەی را نخواندی کە چقدر مدرک معتبر از تاریخ نگاران حالا و قدیم جهان رو کردە و نشان دادە است از خود فارس زبان و ایرانی تا عرب زبان و عربی تا کشورهای خلیجی یا کشورهای اروپائی دیگر بیشتر از این چی ماندە بە تو نشان دهد او کە حرفی بر اساس شایعات نگفتە راجب صحت حرفهاش از تمام تاریخنگاران جدید و قدیم جهان بر مبنای عقل و منطق دور از تعصفات اسم برده است تو چرا هی مسئله را با هم قاطی میکنید تاریخ بخش اعزم جدا نشده جهان است که بدون آن هیچ انسان یا خانواده یا اقوام یا قوم یا ملتی شکل نمیگیرد و همه چیز معنای اصلی و سیرتکاملی رشد قانون بر اساس مبنای حکومتیش را از دست میدهد؟”

قباد نظرگاهی: نوشتید “تاریخ بخش اعزم جدا نشده جهان است که بدون آن هیچ انسان یا خانواده یا اقوام یا قوم یا ملتی شکل نمیگیرد”. من هم منظورم همین است که این روایات تاریخی که صحت و صقم آنها جای تردید است را سیاسیون مبنای پروژه خود در ساختن ملت قرار می دهند. با همین تاریخ سازیها است که جوانان آماده می شوند در راه خاک و وطن و کشور و ملت خود خون بدهند و خون بریزند. ۲۵۰ سال پیش که ناسیونالیسم نبود من و شما به امر حاکم و خان و شاه و سلطان باید در جنگ ها شرکت می کردیم اما در جهان ۲۵۰ سال و در خاورمیانه از صد سال گذشته این ایدئولوژی ناسیونالیسم است که جوانان را مغزشویی کرده و آماده می کند که بکشند و کشته شوند. برای روشن شدن موضوع جنگ ایران و عراق را می توان مثال زد که یک میلیون جوان کشته شدند و جانشان به فنا رفت. خمینی بر مبنای تاریخ جعلی کربلا و صدام با توسل به روایات جنگ قادسیه جوانان را راضی بخون دادن و خون ریختن کردند. اما آیا کربلا و قادسیه دروغ بودند؟ خیر واقعیت تاریخی بودند. اما خمینی و صدام این دو واقعیت تاریخی را چنان با روایات و جعل و توهم آمیختند که شیعیان و سنیان راضی شوند به میدان نبرد بروند. این تحقیق دکتر کاکه ای هم همین است یعنی هویت تراشی برای وقایع و بناها و اسامی تاریخی تا فردا جوانان کردستان هزار هزار به جنگ فارس و ترک و عرب بروند و جان بدهند و خون بریزند.

یحیا محمدی: “من حرف شما را قبول ندارم انسان از زمان غارنشینی اگر دنبال تاریخ را بگیرید کە آن موقع کاملا نادان و از هیچ تمدنی خبر نداشت مشغول قتلوعام بود اصلا ربطی به تاریخ سازی ندارد تازه درست کردن خانواده مگر چیزه بدی هست نه نیست همه از خصوصیات همکاری و هماهنگی و عاطفه داری و لذت بردن در جمع خانواده و پشتبانی محکم برای روزهای تو دردسر و مشکل پیدا شدن همه میدانیم خانواده چقدر با ارزش است در ضمن خشونت غریزه حیوانی انسان است که هیچ ربطی به کشور یا تاریخ ندارد طرف در خیابان مردم را به هزارو یک دلیل مشکلات جامعه به قتل میرساند ربطی به کشور و تاریخ ندارد اگر کشور و تاریخ را بردارید هر آدم زورگو و قلدری خودش سر خود در خیابان با حس غریزه وحشی بودن حیوانی هزاران نفر را به قتل میرساند اگر ترسی از نیروی بزرگتر مانند حکومت ارتش یا جمع منظمی نباشد جامعه با هزاران انسان قدرت طلب و بدصفت دچار هرجومرج بی اندازه از جوال فکر در رفته میشود و اگر خمینی یا صدام کاری کردند چنین شود دلیل حکومت نبود دلیل ناآگاهی مردمش بود که زودباور ساده و خرافاتی هستند در جامعه متمدن تاریخ و کشور و همه چی دارند و هست اما این چیزها پیش نمیاد این را بگویم تمام چیزهای درست دنیا یک رو و یک چهره بد هم دارند از برق برای روشنایی تا کشتن مردم در زندان با برق تا اسلحه که جلوه آدمکش را میگیرد و میتواند در دست آدمکش هم قرار گیرد تا آبی که آبادانی میاورد و سیلاب هم میشود تا غذا و آبی که میخوریم برای بدن لازم است ولی بیشتر بیماریها از سکته قلبی مغزی تا فشارخون قند خون چربی خون هزار چیز دیگر از همین غذا است پس اشکال از غذا خورد نیست از ندانستن و نداشتن برنامه درست و سالم غذایی است برادرم عمیق تر فکر کن به خاطر یک افعی مثل خمینی یا صدام در چمنزار یا داخل چشمه آب کوه از آب زلال چشمه و چمنزار بدگویی نکن که این چنین نیست تاریخ و کشور و ملت تا خانواده سرچشمه انسانیت و همکاری و هماهنگی برای درست کردن قانون و سیستم درست و تمدن دور از وحشی بودن دارد این اشکال اینها اشکال از انسانهاست مثل این مثال زیبا که گفتند نیمرو را برای خر درست کردند گوش داخلش مینداخت یا مثل پاکی آب دریا که همان تاریخ، کشور ،ملت و خانواده و تمدن و قانون و تشکیل سیستم هدفمند درست است با دهن سگهای مثل خمینی و صدام نجس نمیشود برادرم؟”

قباد نظرگاهی: بگذار فقط روی تاریخ نگاری فوکوس کنیم تا بحث روشن شود. فعلن وقت پرداختن به خیلی چیزها نیست از جمله خانواده و خمینی و صدام و یا جرم و جنایات خیابانی. مشخصن بحث ما سر تاریخ است. بنظرم لب مطلب شما این است: “تاریخ و کشور و ملت تا خانواده سرچشمه انسانیت و همکاری و هماهنگی برای درست کردن قانون و سیستم درست و تمدن دور از وحشی بودن دارد.” رفیق جان این حکم شما واقعیت علمی ندارد. نه کشور و نه ملت سرچشمه انسانیت نبوده اند. اما در مورد همکاری حق با شماست ملت سازنده ی نوعی هماهنگی و کشور منبع نوعی همکاری است. حال باید پرسید همکاری و هماهنگی در خدمت چه کسانی؟ اینکه با ساختن یک کشور (و یا ساختن یک ملت) همکاری ایجاد می شود بخودی خود مثبت نیست چون این همکاری نفع و سودش به جیب حکومتگران و شرکایشان یعنی در بهترین حالت بنفع یک اقلیت ده درصدی جامعه است. این نه فقط در اقتصاد واقعیتی حاشا ناپذیر بلکه در “درست کردن قانون” هم صحت دارد. قانون خیلی خوب است و لازمه تمدن است اما قوانین حکومتگران همیشه برای نظم بخشیدن به سیستم چپاول خودشان بوده است و بنام امنیت عمومی و ملی توجیه کرده اند. نه فقط حکومتگران که حتا وابستگان و حامیان و دارو دسته حکومتگران مشمول این قوانین نبوده اند و پایبندیشان به قانون منوط و مشروط به روابط و میزان ثروتشان داشته است. تاریخ و فلسفه قانون ثابت می کند که قانون ابزار نظم بخشیدن به سیستم استثمار و وسیله مجازات ناراضیان و نافرمایان از نظم حاکمان بوده است و نه امنیت بخشی به زندگی مردم و جامعه. توحش در این صد سال اخیر که ایدئولوژی ناسیونالیسم وارد خاورمیانه شده است توسط همین ناسیونالیستها صورت گرفته است: از جنوساید ۳ میلیون ارمنی توسط ناسیونالیستهای ترک تا تقسیم خاورمیانه به ۱۰ کشور توسط ناسیونالیسم عرب تا سرکوب مردم کردستان توسط ناسیونالیسم عرب و ترک و ایرانی. تا ناسیونالیسم اسراییل و فلسطین تا جنگهای صدام. بنابراین نمی شود ما به میل خودمان کشور نروژ و سویس را در موفقیت کشور سازی انتخاب کنیم وقتی ناسیونالیسم مسبب دو جنگ جهانی در کشورهای اروپایی شده است و منجر به وحشیگریهای بی سابقه تاریخی شد مانند فاجعه بشری هولاکاست توسط ناسیونالیستها نازیست..

یحیا محمدی: “تاریخ یعنی تجربیات دیروز و استفاده و ساختن امروز شماست شما اگر دیروز را سپری نکرده باشید و آن را بیاد نیاورید و از خوبیها و بدیها و تجربه و آموزشهای دیروز دیروزت فرار کنید و از آن استفاده نکنید هرگز نمیتوانید تکامل داشته باشید و پیشرفت و رو به جلو برید و آینده خود را بسازید و انسان طبق نظر کمونیستها همان میمون میماند و طبق نظر دیندارها وحشی و غارنشین میماند؟”

قباد نظرگاهی: یحیا جان این تعریف شما که “تاریخ یعنی تجربیات دیروز و استفاده و ساختن امروز شماست شما اگر دیروز را سپری نکرده باشید و آن را بیاد نیاورید و از خوبیها و بدیها و تجربه و آموزشهای دیروز دیروزت فرار کنید و از آن استفاده نکنید هرگز نمیتوانید تکامل داشته باشید و پیشرفت و رو به جلو برید و آینده خود را بسازید و انسان طبق نظر کمونیستها همان میمون میماند و طبق نظر دیندارها وحشی و غارنشین میماند؟” صحت ندارد. تاریخ نگاه و تفسیر امروز است از واقعیات رخ داده در گذشته. در این نگاه و تفسیر است که بدلیل منفعت امروز تاریخ نگار آن تفسیر متفاوت و حتا متضاد است. ایدئولوژی و منفعت سیاسی و جانبداری شخصی تاریخ نگار باعث می شود که همیشه تواریخ نگاشته شده را باید با تردید بررسی کرد و از لابلای جملات زیبا تعصبات و پیشداوریها و اهداف سیاسی را بیرون کشید. بنابراین بحث سر بیاد آوردن گذشته و درس عبرت گرفتن از آن نیست. بحث سر استفاده ابزاری از تاریخ برای مقاصد سیاسی معینی است. بحث سر بکارگیری تاریخ برای هویت سازی خیالی برای جوانان و آماده کردن آنها برای جنگی است که خود این جوانان هیچ نفعی در آن ندارند و تمامن بنفع طبقه حاکمه هر جامعه است. تاریخ ابزار تحمیق جامعه توسط طبقه حاکمه علیه اکثریت مطلق هر جامعه است.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate