ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت(٢٢)

ابزار زبان در ساختمان ملت سازی با معماری ناسیونالیسم – به بهانه روز زبان مادری

آموزش زبان مادری حق اولیه و مسلم تک تک آحاد جامعه است و دولت موظف است امکانات لازم را برای آموزش زبان مادری و فرصت لازم را برای زبان آموزان فراهم کند. حق آموزش به زبان مادری از دو سو مورد بهره برداری ناروا قرار گرفته و می گیرد. اول از سوی دولت منتسب به ملت غالب و دوم از سوی بورژوازی مغلوب. بورژوازی حاکم با تبعیض علیه همه زبانها بنفع یک زبان سعی می کند استثمار اکثریت هر جامعه ای بنفع اقلیت صاحبان آن جامعه سازمان دهد و در رقابت با بورژوازی دیگر جوامع تبعیض زبانی را درکنار ده ها تبعیض سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دیگر را به جامعه تحمیل می  کند تا مناسبات استثمار را پنهان کرده و طبیعی جلوه دهد و ادامه دهد. این تبعیضها بخشی جدایی ناپذیر از ایدئولوژی ناسیونالیسم هستند.

زبان مهمترین ابزار بشر در همبستگی اجتماعی است. ارتباطات و مراوده انسان با جامعه از طریق زبان معنا پیدا کرده و بیان می شود. بدون زبان نه فقط انسان از روابط اجتماعی بی بهره می ماند بلکه حتا در رشد فردی و در رابطه فردی با طبیعت ودر قدرت انطباق با محیط ودر رشد و شکوفایی فکری هم ناکام و محدود می ماند. این ضرورت اجتماعی بود که زبان را خلق کرد و این نیاز فرد به مراوده اجتماعی است که زبان را توسعه و بسط داده است.

زبان در عین حال می تواند در خدمت اسارت بشر قرار بگیرد بخشن آگاهانه و بخشن بطور روتین و در یک پروسه طبیعی-اجتماعی. زبان ابزار انقیاد فرد و سپس جامعه می شود وقتی با تولد فرد از طریق اسم محدوده فرهنگی برای فرد ترسیم و تعیین می شود که حتا از محدوده جغرافیایی بیشتر فرد را تا پایان زندگی محصور می نماید. تا پایان زندگی یکی متعلق به فرهنگ چینی است دیگری عربی یکی منادی فرهنگ ترکها می شود و آن یکی منادی فرهنگ اسلاوها. از راه زبان دین و مذهب را به حلق کودک فرو می ریزند و سپس او را بعنوان مجاهد فی سبیل الله تربیت می کنند و یا بعنوان فدایی و پیشمرگ او را بعنوان جان فدا وطن و میهن و پاسدار مرز و کشور آموزش می دهند. چنان از طریق و بوسیله زبان زنجیری بر گردن فرد محکم می شود که حتا با مرگ از آن زنجیر رهایی نمی یابد زنجیر تعلق ملی. و با این زنجیر است که نه فقط محتویات فکری و اخلاقی و شخصیتیش را قالب می زنند بلکه هویت اجتماعی و طبقاتیش را لایتغییر جلوه می دهند.

در اروپای قرن نوزده صنعت چاپ زبان را به نوشتار و سپس بعنوان وسیله نه فقط ارتباطات اجتماعی بلکه بعنوان ابزار تعلق قومی و وابستگی نژادی و همگرایی مکانی و هم سرایی گروهی قرار داد. و لذا زبان در خلق و رشد و توسعه هویت ملی نقش چشم گیری به عهده گرفت. با آمدن وسایل ارتباط جمعی صوتی مانند رادیو-تئاتر وصوتی-تصویری مانند تلویزیون و سینما زبان صدچندان در هویت بخشی ملی موثر افتاد بطوریکه امروز اتوماتیک هر فرد خود را و دیگران را بر اساس تفاوت زبانی به ملت های متفاوت تقسیم می کند و متعلق می داند بدون اینکه بداند زبان ابزار ارتباط اجتماعی و نه هویت بخش و الهام بخش جدای ملی است. تحولی که صورت می گیرد و اغلب از نظرها دور نگاه داشته می شود استفاده ابزاری سیاستمداران از زبان است. زبان به ابزار سیاست در تحمیق بشر و در حکمرانی استثمارگران بر محرومان در یک چهاردیواری جدید بنام کشور تبدیل می شود. امروز جدا کردن زبان از سیاست به امری محال تبدیل شده است.

پیروان ایدئولوژی ناسیونالیسم با بهره گیری از زبان بعنوان یک واقعیت تاریخی-اجتماعی و با یاری جستن از صنعت چاپ و سپس رادیو و تلویزیون مردمان و جمعیتهای هر جامعه را به اقوام و فرهنگها و نهایتن به ملت تقسیم کردند به این هدف که ادعای مالکیت خود را از طریق حاکمیت را برجمعیت خودی اعمال کنند و بنام حق تعیین سرنوشت بر کرسی سیاست نشاندند. برای ناسیونالیستها فرد بتنهایی بی هویت است و با تعلقش به ملت صاحب حق می شود سپس همین ملت به عنوان کالایی سیاسی به مایملک خود درآورده و مدعی پدری ملت می شوند. اگرچه این نقش را با عنوان خادم ملت و پیشمرگ و فدای وطن بخورد مردم می دهند. این ناسیونالیستها در واقع بر سر تقسیم منابع طبیعی وسهم بری از کارکارگر خودی در رقابت با ناسیونالیستهای ملل رقیب کشمکشهای فراوانی را برای سده ها سازمان داده و به جوامع بشری تحمیل کردند. روشن است که کارگر و زحمتکشی که مدعی حق طلبی ملی می شود در میدان جنگ دو طرف استثمارگر جانب استثمارگر هم زبان (خودی) را علیه استثمارگر “دیگری و متفاوت و لذا بیگانه” را گرفته است و جانش را میدهد تا بورژوازی خودی به قدرت سیاسی برسد و یا در آن ابقا بماند. البته بورژوازی مغلوب صادقانه از حق آموزش به زبان مادری دفاع می کند تا خود را حق طلب به جامعه ستم دیده عرضه کند اما هدفش سازمان دادن یک جغرافیای اختصاصی برای استثمارگری خود بعنوان یک طبقه حاکم در جامعه است. به عبارت دیگر با دستآویز قراردادن ستم زبانی و اجتماعی و بهره مندی از حقوق “ملی” مبارزات جامعه را از رفع ستم پایه ای یعنی ابزارگونه ای انسان و رفع همه جانبه تبعیضهای اجتماعی بطرف ایجاد دولت و کشور و ملت جدید منحرف کرده و در نهایت اردوگاه جدیدی برای استثمار و بهره کشی احداث می کنند.

در نتیجه تبعیض بر حسب زبان بخشی از تبعیض فرهنگی و بخشی از تبعیض اجتماعی و سیاسی است که همگی ریشه در تبعیض مادی دارند. همه این تبعیضها در نزد ناسیونالیسم غالب علیه ناسیونالیسم مغلوب روا است چون اساس بورژوازی بر استثمار و بهره کشی فرد از فرد بنا شده است و این تبعیض طبقاتی است که همه دیگر تبعیضها را بدنبال خود روا داشته و لازم و ضروری می سازد. تبعیض زبانی و سرکوب حق آموزش به زبان مادری به همراه تبعیض در همه ارکان و شئونات زندگی اجتماعی مردم مانند تبعیض جنسیتی و تبعیض طبقاتی و تبعیض مذهبی و غیره سنگهایی هستند که سد ممانعت از تعرض مردم به سیستم سرمایه داری را می سازند. بدینوسیله بورژوازی حاکم انواع ستمها و اجحافات و در راس همه بهره کشی و استثمار فرد از فرد را زیر ستم ملی پنهان می کند و بر بقای ستم ملی پافشاری می کند تا شهروندان نتوانند متحدانه ستم اصلی و ریشه ای یعنی بهره کشی و استثمارگری نظم حاکم را مورد تعرض قرار دهند.

امروز در روز جهانی زبان مادری ما کمونیستها اعلام می کنیم که تنها سوسیالیسم است که با ایجاد یک جامعه انسانی نه فقط حق مسلم آموزش زبان مادری را هر شهری را – با به عهده گذاشتن آن در حدود اختیارات شورای هر شهر- برسمیت می شناسد بله امکانات لازم را هم فراهم می کند تا هر شهروند بتواند حداقل سه زبان اجباری و چندین زبان اختیاری را آموزش ببیند. سه زبان اجباری عبارت خواهند بود از زبان مادری + زبان سراسری + و یک زبان جهانی.

جمهوری جنایتکار اسلامی با حکم ۵ سال زندان به زهرا محمدی مدرس زبان کردی و مسئول انجمن فرهنگی اجتماعی نوژین دست به جرمی بزرگ زده است. زهرا باید آزاد شود.

اقبال نظرگاهی                                                   ۲۱ فبریه ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate