ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت ٢٩

این شماره: “گذار دموکراتیک و حفظ یکپارچگی ایران”!

مهرداد درویش پور پژوهشگر حوزه قومیت در گفتگو با رادیو زمانه به مناسبت ۲۱ مارس روز علیه نژاد پرستی نقطه نظراتی را بیان کرده است که قابل بحث هستند: 

آقای درویش پور “نژاد پرستی فرهنگی” را مبنای سیاست تبعیض آمیز می داند حال آنکه مسئله نه فرهنگی بلکه سیاسی است. دولتهای “ملی” با ایدئولوژی ناسیونالیستیشان نمی توانند سیاست تبعیض آمیز در قبال تعدد فرهنگی و قومی و مذهبی نداشته باشند زیرا مبنای ناسیونالیسم همین سیاستهای تبعیض آمیز است. لذا تبعیض قومیتی در ایران بدلایل سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد و تقلیل آن به نژادپرستی فرهنگی ناروا و غیرواقعی است.

آقای درویش پور همچنین اقوام و ملیت ها را یکی معرفی می کند حال آنکه قوم مقوله ای در علم مردم-شناسی و ملت مقوله ای در علم سیاست است واین دو قابل جمع و یا همسان نیستند زیرا اولی دارای خصایص حقیقی و قابل سنجش و اندازه گیری هستند اما دومی ذهنی و قراردادی است بعنوان مثال می شود لباس سنتی یک قوم را از قوم دیگر تفکیک کرد اما لباس ملی ایران یا لباس ملی عراق یا لباس ملی ترکیه نداریم. 

این واقعیت که شکل‌گیری کشورها حاصل تجزیه امپراطوریها و میراث عصر استعمار بوده‌اند اثبات می کند که ملت ساخته جنبش ناسیونالیستی است که از تجزیه هر امپراطوری چندین کشور با سمبل دولت-ملت تشکیل شده است. بعنوان نمونه امپراطوری عثمانی شامل ده ها قوم بود. اما با شکست این امپراطوری در جنگ اول جهانی قلمرو آن بین بیست کشور تقسیم شد و هر یک “دولت-ملت” خودش را تشکیل داد. که در ادامه در بیشتر این کشورهای جدید قوم هایی وجود داشته و دارند که با رهبری ناسیونالیستها خواهان تشکیل کشور جدید خود هستند. 

من با آقای درویش پور کاملن موافقم در مورد کثیرالمله نبودن ایران: 

“به‌عنوان یک محقق که بیش از یک ربع قرن است در زمینه مهاجرت و قومیت به تحقیق دانشگاهی مشغولم من ایران را کشوری “کثیر المله” نمی‌دانم. این میراث افسانه‌ سازی استالینی در کمینترن است. کشور ایران، نه روسیه تزاری است و نه اتحاد جماهیر شوروی پیشین که به‌معنای دقیق کلمه، یکی را زندان ملل و دیگری را کشوری کثیر المله می خواندند.”

آقای درویش پور در پاسخ به این سئوال رادیو زمانه که “یک پیش بینی این است که بعد از جمهوری اسلامی و در خلاء قدرتی که در دوران گذار پیش می‌آید، همه گروه‌های اتنیکی بر سر تقسیم منابع و اراضی وارد جنگ خواهند شد. این پیش بینی تا چه میزان می‌توان مصداق داشته باشد و ارزیابی شما چیست؟” می گوید:  

“بسیاری از کشورها نظیر اسراییل و نئوکان ها در آمریکا، تمایل خود را به تشکیل خاورمیانه جدید متشکل از کشورهای کوچک‌تری را پنهان نکرده اند تا تهدیدی برای اسراییل یا امنیت قدرت‌های بزرگ جهان نباشد. مداخلات کشورهای دیگر در دامن زدن به تنش‌های اتنیکی در ایران به سهم خود موثرند. …امری که می تواند سرنوشتی نظیر لیبی، سوریه و عراق و افغانستان را نصیب ایران سازد.”

به این ترتیب محققی که یک ربع قرن در مورد مسائل قومیتی تحقیق کرده است جدایی طلبی مردمان منتسب به قومیتها در ایران را محصول مداخلات کشورهای اسراییل و آمریکا می داند و نه حاصل عدم وجود حق و حقوق قومیتی و وجود سرکوب خونین مردمان حق طلب. این نشان می دهد که ناسیونالیستهای ایرانی چه نوع اسلامیش چه نوع پرو-غربش و چه نوع “دموکراتیک” اش همه در نهایت فقط ناسیونالیستند. تکه و پاره کردن یک کشور آن هم توسط نیروهای بیگانه و دشمن معضل این ناسیونالیستهاست و نه کسب حقوق برابر و مساوی همه مردم از هر گوشه و کنار ایران. البته آقای درویش پور پنهان نمی کند که جدایی طلبان با ارتش و سپاه طرفند و اگر لازم باشد در مقیاسی میلیونی کشتار و آواره خواهند شد و لذا به دولتهای غربی توصیه می کند که از “موج پناهندگی میلیونی برای اروپا و دیگر کشورهای غربی” بترسند و از نقشه تجزیه ایران حذر کنند. او صراحتن “دامن زدن به تنش های اتنیکی و تجزیه ایران” را به “قدرت های خارجی” و “اسراییل” نسبت داده و نتیجه گرفته است که البته این “با واقعیت ژئوپولتیک منطقه چندان هم خوانی ندارد”. به این ترتیب رویکرد آقای درویش پور در قبال ناسیونالیسم قومی نه با برخورد جمهوری اسلامی متفاوت است و نه با نگاه دولتهای پهلوی و اردوغان.

ایشان در بعد دیگری هم به موضوع پرداخته و گفته است “فرایند پویش سیاسی تعیین کننده ترین عامل حفظ یا تجزیه کشور است. پرسش این است که گذار چگونه  صورت گیرد؟ … هر چه یک خیزش سیاسی، رنگ دموکراتیک‌تری به‌خود بگیرد و بیشتر جنبه سراسری پیدا کند، عنصر واگرایی  درآن کمرنگ‌تر شده و هم‌گرایی ملی و عمومی در آن افزایش پیدا می‌کند. این در حقیقت یکی از مهم‌ترین عامل‌هایی است که آینده کشور را رقم خواهد زد.” و اضافه می کند که “به گمان من اگر گذار از جمهوری اسلامی ایران با راه حلی دموکراتیک همراه باشد، خطر تجزیه کشور موضوعیت خود را یکسره از دست خواهد داد.” آقای درویش پور مانند هر ناسیونالیستی دست سرکوب ناسیونالیسم غالب را پنهان و با عصای جادویی “راه حل دموکراتیک” ما را راهنمایی می فرمایند. اما روشن است جمهوری اسلامی مانند هر حکومت فاشیستی دیگر راه حل دموکراتیک ندارد. چه طبقه کارگر و چه جنبش زنان و چه اقلیتهای مذهبی و فرهنگی و چه جنبشهای ناسیونالیستی قومی بارها و بارها راه حل دموکراتیک را رفته اند و با قلع و قمع از سوی حکومت جنایتکار روبرو شده اند. حتا بخشی از خود حکومت تلاش کرد گشایشی در رابطه با مردم و بین الملل ایجاد کند اما با گوشمالی جناح مقابل روبرو شدند. پس این بر نتافتن راه حل دموکراتیک بر جناب درویش پور پوشیده نیست. پس درواقع روی سخن ایشان با مردم و احزاب سیاسی است. حرف حسابش این است که موافق انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی نیست چون ممکن است ایران سوریه شود و بعد آمریکا و اسراییل آن را تجزیه کنند. به حکومت نمی گوید ضد آمریکا و اسراییل نباش به مردم می گوید تحمل کنید و جمهوری اسلامی را سرنگون نکنید چون ایران تجزیه خواهد شد. حتا حاضر هم نیست خواهان حق و حقوق مردمان منتسب به قومیتها شود و با اعلام شهروند-برابر خواهان همبستگی سراسری باشد بلکه آنها را “گروه های افراطی و تجزیه طلب” می نامد و خود را در سرکوب امروز آنها توسط ناسیونالیسم اسلامی و سرکوب آینده توسط ناسیونالیسم ایرانی سهیم می کند. اینجاست که روشن می شود ناسیونالیستهای رنگارنگ حفظ خاک بر جان بشر و هر پرنسیپ دیگری ترجیح می دهند و برای حفظ تمامیت ارضی پیش بینی “آوارگی میلیونی” را گوشزد می کنند تا غرب را از حمایت از تجزیه ایران بر حذر دارد. البته ناگفته نماند که ایشان بر “سیاست فعال ضد تبعیض به ویژه در حوزه اتنیکی” تاکید گذاشته اند که یعنی سوپر ناسیونالیست نیستند و به جناح تندرو راست تعلق ندارد بلکه یک خاک پرست میانه رو و معتدل است. 

اقبال نظرگاهی

۲۷ مارس ۲۰۲۱

eqballn@gmail.com

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate