“اپوزیسیون اپوزیسیون نمی شویم.” 

انقلاب زن-زندگی-آزادی در میدان است تا حکومت فاشیسم اسلامی را سرنگون کند و مردم و جامعه و طبیعت و جهان را از این جنبش فاسیستی نجات دهد. اما حکومت فاشیسم اسلامی دشمنان متعددی دارد؛ حکومت اسلامی ضد همه مردم و جنبشها و انواع جریانات سیاسی است، و هم هر جریان سیاسی منافع خاص خود را بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی تعقیب میکند. مخالفین حکومت اسلامی به دو دسته اصلی چپ ها و راست ها، تقسیم و هریک از این دو خود به ده ها جریان تقسیم می شوند. خود جامعه ای که علیه فاشیسم حاکم در حال مبارزه و قربانی دادن است هم یک دست نیست؛ تقریبا تمام جریانات سیاسی دارای طرفدارانی حال کم یا زیاد هستند. بعلاوه دو طبقه اصلی جامعه هم هریک دارای گرایشات سیاسی متعدد و بعضا متضادی هستند؛ کارگر پادشاهی خواه و بازاری کمونیست هم داریم! در چنین شرایطی، جنگ و جدال و کشمکش میان جریانات سیاسی علنی (خارج از کشور) زیر تز جدال آلترناتیوها خوشبختانه شروع نشده؛ و اگر شده، ابعاد چشمگیری ندارد فعلا. علارغم تزهای غلط چپ ها، و شعارهای غلطی مانند «مرگ بر ستمگر …»؛  و راستها، «مرگ بر سه فاسد …»؛ شاخ و شانه کشیدن مجاهدین و سلطنت طلب ها برای هم؛ و در نهایت حمله فیزیکی و لمپنانه راست افراطی آریایی پرست و فداییان جاوید شاه؛ هنوز معترضین خارج از کشور کمابیش متحدانه در حمایت و همراهی انقلاب زن-زندگی-آزادی هر شنبه متینگ و راهپیمایی برگزار می کنند. این وضعیت مشخص به زیان حکومت اسلامی است و سعی داشته و دارد که این اتحاد را بشکند. فعلا اوباش بهترین ابزار در خدمت حکومت اسلامی بوده اند؛ امید که تندروهای سیاسی (چه چپ چه راست) هم به ابزار شکست این اتحاد و در خدمت سیاست حکومت اسلامی قرار نگیرند.  

دوستانی حمله اوباش به متینگها و تظاهراتها را مبنای سیاست خود قرار داده و بجای معرفی اوباش به پلیس خواهان جدال و حمله متقابل هستند؛ بدون اینکه متوجه باشند کشتی گرفتن با خوک کار منطقی و عاقلانه ای نیست. و نه فقط این تازه مدعی هستند که سیاست اصولی اتحاد اجتماعی (همه آحاد جامعه) برای سرنگونی حکومت اسلامی (و همیشه فاشیستی بودن آن را فراموش میکنند) را باید کنار گذاشت و به جنگی رفت که روشن است، و بدون هیچ تحلیلی، بنفع بقای حکومت اسلامی و تفرقه در صفوف مخالفین و ناامیدی در جامعه تمام خواهد بود. افراطی های راست ناسیونالیست در اقلیت محض قرار دارند و خود توسط راستهای دموکرات و جمهوری خواه و مصدقی بشدت زیر فشار قرار دارند. و البته در جبهه چپ علی رغم در اکثریت بودن تندروها -چپ روی کودکانه- کاری بپیش نبرده اند هنوز. این چپ روی غیر سیاسی و ایدیولوژیک زده توسط خط سیاسی جا افتاده و نیرومند لنین (هم در بحث چپروی کودکانه و هم در تز تمام سلاحها بطرف دشمن خودی) و تحلیل مشخص از اوضاع مشخص حمید تقوایی ( اپوزسیون اپوزسیون نمی شویم) پاسخ گرفته است، و در تجمعات شنبه ها حقانیت خود را ثابت کرده است.

همین دوستان از کر و فر و شق القمر پادشاهی خواهان و جناح راست اپوزیسیون راست در چهارماه اخیر چنان به ناله افتاده اند؛ که کم مانده است ادعا کنند -چون پرچم رهایی جامعه در دست کمونیستهاست پس-راستها اصلا حق فعالیت و باند بازی و میدیا چرخانی ندارند و اگر در این کارها فعالند تقصیر ما کمونیستهاست که به آنها میدان داده ایم. گویا این انقلاب مال ماست و نیآمده باید خواهان مرگ مخالفینمان باشیم؛ که یعنی وقتی آمدیم سرکوب می کنیم؛ اصلا هم استالین و شکستش را بیاد ندارند. 

باری این دوستان که خود یکی بعد از دیگری در صف حککا بوده اند؛ اکنون فعالیتشان به سه بخش تقسیم شده: علیه حکومت اسلامی؛ علیه حککا؛ علیه سلطنت طلب و مجاهد و مسیح و حامد و صبری و صنوبر. غافل از اینکه یکی بعد از دیگری در بیرون حککا نتوانستند حتا در مصاحبه های تلویزیونی در کنار هم قرار بگیرند. این صف پر تعداد مخالفین حمید تقوایی همگی یا یک نفره یا دو-سه نفره هستند و کینه ای که از حمید تقوایی دارند این است که این او بود که اجازه نداد اینان بتوانند دو-سه نفر بیشتر با خود همراه کنند. اما رفیق علی جوادی که موفق ترین این دوستان است و توانسته هفت-هشت نفر را با خود ببرد؛ هم اکنون کجای معادلات سیاسی جامعه است تا بقیه جا افتاده باشند؟ و یا رفیق محمد آسنگران که چندین ماه است در تلاش تشکیل شورای چپ های ایرانی و کردستان است تا کجا پیش رفته است؟ این رفقا یک جلسه کلاب هاوسی برگزار کردند در تقویت چپ در کردستان، اما بفاصله چند ساعت مورد حمله هتاکانه و شخصیت شکنانه ناسیونالیستهای چپ کردستان قرار گرفتند؛ فقط چون رفیق آسنگران گفت سازمان پژاک از نظر سیاسی در هلال شیعه جمهوری اسلامی قرار دارد. به این ترتیب طراح تز جدال آلترناتیوها نه فقط با جلسه اش در کلاب هاوس، چپ را در کردستان تقویت نکرد، بلکه عملا ناسیونالیستهای قمه از رو بسته را برای حمله به کمونیسم و کمونیستها و سوسیالیسم و چپ در کردستان تحریک کرد.    

اصولا راست ها از آریایی پرستهای ایرانی تا پادشاهی خواهان و مشروطه طلبان و فدرالیست چی ها و خاک پرستان رنگارنگ مدافعین وضع موجود بوده و هستند و فقط بر سر میزان سهم بری از قدرت و ثروت در میدان جدال سیاسی هستند. حال آنکه کمونیستها خواهان زیر و زبر کردن تمام نظم غیر انسانی موجود هستند و مبارزه شان نه آنقدر سطحی است که مشغول به دست به یقه شدن با لمپنها در متینگها شوند، نه آنقدر بی تجربه و بی بنیه هستند که در تله-چاله خدمت به تفرقه جبهه ضدیت با حکومت فاشیسم اسلامی بیفتند، و نه آنقدر محدود است که با سرنگونی حکومت اسلامی بتوانند با هیچ نیرویی به آشتی برسند. باری تمرکز کردن بر سرنگونی حکومت فاشیسم اسلامی، باعث شده که بی بضاعتهای (هم سیاسی و هم اخلاقی) چپ بخود اجازه بدهند که کمونیستها را متهم به سازش با راستها بکنند.  

ما کمونیستها اعلام می داریم که منافعی جز منافع کل طبقه کارگر نداریم؛ ما برای استقرار سوسیالیسم-یعنی برای آزادی و برابری همگانی، و بعبارت دیگر برای یک جامعه انسانی و یک دنیای بهتر، مبارزه می کنیم. ما کمونیستها اعلام مداریم که مخالفین سیاسی خود را و حقوقشان را برسمیت میشناسیم و فعالیت سیاسی و اجتماعی و علنی آنها را تضمین می کنیم. در حکومت انسانی ما مرگ بر مجاهد و پادشاهی خواه و غیره وجود ندارد؛ بلکه هر فردی بطور نامحدود حق فعالیت سیاسی بنفع هر جریان سیاسی مورد انتخاب خود را دارد. حقوق شهروندی مساوی خواهد بود و هیچ کمونیستی در حکومت انسانی، بر هیچ مرتجعی بدلیل افکار پوسیده مذهبی یا خاک پرستانه اش، برتری و ارجحیت نخواهد داشت. ما کمونیستها این را در دولت کمونهای شهری تضمین و پراتیک خواهیم کرد.   

اقبال نظرگاهی

دهم فبریه ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate