شعار زن-زندگی-آزادی، هم سلبی و هم ایجابی

شعار زن-زندگی-آزادی که امروز به پرچم انقلاب علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است؛ هم سلبی و هم ایجابی است. زیرا این شعار پرچم نه به حکومت اسلامی و پرچم آری به جامعه ای بهتر است؛ بعبارت دیگر تحقق نهایی آن در گرو حکم اولیه آن است. تنها با سرنگونی حکومت اسلامی این شعار تحقق می یابد؛ و سرنگونی جمهوری اسلامی در زیر پرچم این شعار انجام می گیرد. عمق و غلظت و رادیکالیزم نفی گرایانه شعار زن-زندگی-آزادی، در عین حال اثبات وجه والای ایجابی آن است.   

             ویژگیهای منحصر بفرد شعار زن-زندگی-آزادی، سبب مطلوبیت عمومی و نفوذ جهانی آن شده است؛ یکی از این ویژگیها، خصلت هم سلبی-هم ایجابی آن بطور همزمان است. این شعار در برابر حکومت اسلامی و در نفی آن حکم سلبی، و در رابطه با کسب خواستها و مطالبات مردم پس از سرنگونی، حکم ایجابی دارد. این موجودیت ضد زن-زندگی-آزادی جمهوری اسلامی است که، این شعار را تماما در مقابل و در حکم مرگ بر جمهوری اسلامی، پرچم کرده است. حکومت اسلامی در ایران و جنبش اسلامی در کل منطقه، هزار بار ثابت کرده است که نه زن را، نه زندگی را، و نه آزادی را بها داده و در ضدیت تمام و کمال با آنها قرار دارد؛ اینجاست که پرچم وجه نفی گرانه انقلاب، و نه به جمهوری اسلامی است. در عین حال و همزمان شعار زن-زندگی-آزادی به پرچم آرمانی انقلاب تبدیل شد، چون اثباتا جامعه ای را نشان کرده است که در آن تبعیض ها و نابرابریها و بی حقوقی ها، پایان یافته باشد؛ که صلح و امنیت و شادی و رفاه و خوشبختی، زندگی همگانی مردم است؛ و آزادی برای همه، به قانون جامعه تبدیل شده باشد.    

         انقلاب وقتی تحقق می یابد که مردمان علیه وضعیتی که از هیچ نظر در شان خود نمی بینند، قیام کنند و تمامیت وضعیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی حاکم بر خود را نفی کنند، و جایگزین مطلوب و مناسبی برای آن داشته باشند. پرچم زن-زندگی-آزادی ویژگیهای همزمان انقلاب علیه حکومت اسلامی، و تصویر دورنمای جامعه پس از حکومت اسلامی را با خود دارد. از بزرگترین معضلات جامعه ایران مساله زن است، که این شعار با تاکید بر آن راه حل آن را هم بنمایش می گذارد. معضل بزرگ دیگر جامعه ایران، فقر و فلاکت از یکطرف و ناامنی و ناامیدی و سیاهی حکومت دینی از سوی دیگر است، که زندگی مردم را به ذلت و نابودی کشانده است؛ این شعار زندگی را در وسط پرچم خود علیه وضع موجود، و برای آینده ای درخور و مطلوب بشر امروز قرار داده است. و بلاخره آزادی، که نه بعنوان آرمانی زیبا و تاریخی، بلکه بعنوان آنچه که حکومت اسلامی چهار دهه علیه آن با همه نوع ابزاری و در تمام عرصه های اجتماعی جنگیده است؛ امروز به مطالبه بی گذشت جامعه در نفی جمهوری اسلامی و در اثبات آنچه که مردم حق مسلم خود می دانند، بر پرچم انقلاب حک شده است.     

          ویژگی منحصر بفرد هم سلبی-هم ایجابی شعار زن-زندگی-آزادی است که در کنار سایر ویژگیهای آن، این شعار را به پرچم انقلاب تبدیل کرده است. گو اینکه این یگانه شعار انقلاب نیست و در سیر تکوین و تکامل انقلاب و با ورود بخشها وصنفها و طبقات مختلف جامعه به کارزار انقلاب، شعارهای متعدد دیگری بسته به خصلت جنبشها و طبقات و نیاز عینی انقلاب، مطرح خواهند شد. بعنوان مثال جنبشهای دانشجویی و دانش آموزی، شعارهای آموزشی؛ جنبش فرهنگیان، شعارهای فرهنگی؛ جنبش کارگری، شعارهای ضد سرمایه داری؛ و غیره در حال نمو و ظهور هستند. فی الحال این شعار زن-زندگی-آزادی است که هم غروب حکومت اسلامی را، و هم افق روشن آینده ی مردمان جامعه را همزمان به تصویر کشیده است.

        شعار زن-زندگی-آزادی، هر سه جنبش بزرگ جامعه ایران را، یعنی جنبش زنان-جنبش کارگری- و جنبش جوانان را نمایندگی می کند. و بعلاوه خود هم بعنوان یک جنبش مادر وبستراصلی، و هم بعنوان جنبش سرنگونی طلب و انقلابی، کل جامعه ایران را نمایندگی می کند. چرا که مطالبات جنبشهای بستر اصلی جامعه را هم جداگانه (بتنهایی) و هم در پیوند و در راستای تکمیل همدیگر، بطور روشن و رسا بیان می دارد. انقلاب مردم در مسیر اجتماعی-سیاسی خود، با سد حاکمیت سیاسی-نظامی حکومت اسلامی روبرو شده و با شکستن و نفی آن، بسوی آزادی همگانی پیش می رود. لبریز شدن صبر و زندگی مردم سراسر ایران از وجود و تداوم حکومت اسلامی، بیان عینی بن-بست موجود است. این سد ارتجاع و ددمنشی و سرکوب باید بشکند تا زن-زندگی-وآزادی رخ بنمایانند؛ تا پیشروی و تکامل فرد و جامعه به حرکت بنیادین خود در مسیر تکامل ادامه دهند.      

       شعار زن-زندگی-آزادی نه فقط با اعتماد بنفس سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، هر آنچه را که علیه خود است، یعنی موجودیت کثیف و ارتجاعی و جنایتکارانه جمهوری اسلامی را، نفی می کند؛ بلکه در عین حال و با روشنی و صراحت، دورنمای مطلوب خود را از ابتدا بیان و فریاد می زند. کمتر شعاری میتواند همزمان چنین خصلت مکمل و چند وجهی از خود را نمایندگی کند، آن هم نه تنها در بعد سیاسی، بلکه در ابعاد اجتماعی و فرهنگی هم، و نه فقط محدود به یک جامعه معین (ایران) بلکه بروشنی تمام، نمایندگی کردن تمامی جوامع اسلام زده خاورمیانه را. تاریخا وقتی شعاری بخشهای مختلف یک جامعه را و در ابعاد حداکثری آن را نمایندگی می کند، نه تنها نیروی عظیمی را برای سرنگونی حاکمیت فعلی را بمیدان می آورد؛ بلکه همزمان امکان لازم و کافی برای تحقق حاکمیت مردمی را در شوراهایشان هم مهیا ساخته است. بعبارت دیگر، انتخاب و ایجاد نوع دولت آینده، در بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، نه در گرو شعارهای اثباتی امروز مانند «زنده باد دولت شورایی و حکومت سوسیالیستی»، بلکه در گرو فراهم آوردن حداکثر نیروی مردمی حول یک پلاتفرم معین و کسب هژمونی آجتماعی آن پلاتفرم-شعاراست. بنابراین، از یک طرف وجه ایجابی شعار زن-زندگی-آزادی، خصلت بسیج کنندگی و انسجام بخشی آن در میان جنبش های مختلف اجتماعی و مردمان معترض مناطق مختلف است؛ و از طرف دیگر، وجه سلبی این شعارنفی تمام جنبش اسلام-سیاسی در خاورمیانه با رهبری و سرکرده گی جمهوری اسلامی در ایران است. 

اقبال نظرگاهی ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate