رفیق علی جوادی در اسارت تاریخ 

دو نکته بعنوان پیشگفتار: در مورد اظهارت رفیق علی جوادی چندی پیش مطلبی تحت عنوان «رفیق علی جوادی در بن بست سیاسی» نوشتم و راستش در مورد اظهارت جدید ایشان مجددا نوشتن برایم خوشایند نیست. می خواهم بگویم هیچ حب و بغضی از طرف من نسبت به رفیق علی جوادی در بین نیست. (دو ماه قبل وقتی اطلاعیه رسمی استعفای رفیق محمد آسنگران را در سایت آزادی بیان دیدم می خواستم اظهار نظر کنم که متاسفانه نشد.) نکته دوم اینکه: این نوشته چه اتوماتیک و چه از حیث محتوا در چهارچوب دفاع از سیاستهای حزب کمونیست کارگری قرار می گیرد؛ اما این هدف و قصد من برای نوشتن این مطلب نیست. هدف من اظهار نظر در مورد سیاست خارجی یک دولت سوسیالیستی زیر پرچم کمونیسم کارگری در امروز و آینده است. 

             رفیق علی جوادی در یاداشتی تحت عنوان «حزب اکس …» بجای طرح مفاد اصلی یک سیاستی خارجی کمونیستی کارگری و اثبات اینکه سیاست حککا در مغایرت با طرح ایشان است؛ در واقع فرصت مناسبی بدست آورده تا از رهبری حککا و شخص حمید تقوایی انتقام سیاسی و تشکیلاتی بگیرد. اینگونه یادداشتها حتما مخالفین حککا را خشنود خواهد ساخت؛ اما درد کسی را حل نمی کند. منهای این واقعیت که نیت رفیق جوادی یک نوع انتقامگیری از رفقای دیروز خودش است و نه راهکاری برای پیشروی جنبش کمونیسم کارگری؛ من فرض می گیرم که رفیق جوادی از ته قلبش نظر سیاسیش را بیان کرده. این یادداشت قصد دارد آن نظر سیاسی را نقد و رد کند.

           رفیق جوادی درست می گویند دولت امریکا «تنها نیرویی که سلاح اتمی را علیه بشریت بکار برده است.»؛ اما همان ژاپنی که دولت امریکا علیه اش سلاح اتمی بکار برده است سالهاست که رابطه همه جانبه خوبی با امریکا دارد. امروز اگر از یک ژاپنی بخواهی با مرگ بر امریکا روابط سیاسی ژاپن را با دولت امریکا تنظیم کند؛ حداقلش شما را اسیر در تاریخ می بیند و برایتان موفقیت آرزو میکند. رفیق جوادی درست می گویند دولت امریکا «نیرویی که میلیونها نفر را در ویتنام تکه تکه کرده است.»؛ اما همان ویتنام امروز با دولت امریکا در ارتباط است. بله درست است «نزدیک به یک میلیون نفر را در عراق قتل عام کرد.»؛ اما همان دولت عراق امروز با دولت امریکا و دیگر «دشمنانش» عربستان و ایران و کویت و غیره در ارتباط است. لذا اگر یادداشت رفیق جوادی را جدی بگیریم باید به این نتیجه برسیم که یک سیاست کمونیستی در قبال امریکا «مرگ بر امریکا» ابدی است؛ امیدوارم رفیق جوادی ناراحت نشوند اما این میشود همان سیاست خمینی که! آنگاه رفیق جوادی «کمونیست کارگری» چگونه توده و اکثریت و چپ ملی را که در مرگ بر امریکا به خمینی پیوستند را نکوهش میکند آنهم بعد چهل و سه سال مرگ بر امریکایی که در عمل جز درد و رنج برای مردم ایران و «نعمت الهی» برای حکومتهای اسلامی نداشت. 

         در واقعیت مادی حتا حکومت اسلامی که «نه شرقی» شعارش بود لخت و عور در بغل «شرق» آرمیده است؛ که «ضد کمونیستی گری» آخوندهای وحشی آنها را از دوستی با چین «کمونیست» برحذر نمی دارد؛ که دولتهای ناسیونالیسم عرب و ضد ناسیونالیسم یهودی و بعلاوه اسلامی و ضد یهودی را با هم به آشتی کشانده است تا با هم حکومتهایشان را از یک بهار عربی دیگر نجات دهند. و در مورد جمهوری اسلامی تا حکومتشان را تداوم ببخشند و مردم را مرعوب سازند. رفیق جوادی در ذهنیت خودش و عوالم ایدیولوژیک خودش از «مرگ بر امریکا» پایین تر نمیاد. بنظر من رفیق جوادی در اسارت تاریخ است. اگر اسلامچی ها از ماجرای کربلا برای قدرت سیاسی امروز بهره میبرند؛ رفیق جوادی جدی جدی می خواهد از بمباران اتمی ژاپن و جنایات دولت امریکا در ویتنام و عراق و افغانستان و غیره یک عاشورای سرخ همیشگی بسازد. حرف رفیق جوادی این است که کمونیستها باید مرگ بر امریکا را فراموش نکنند. 

        آنچه که بنظر من زمین سفت سیاست در امروز و فردای ایران را ترسیم میکند این است که هر نیرویی که «ضد امریکایی» باشد مورد تایید جامعه ایران قرار نمی گیرد. مردم تره برای دولتهای جنایتکار و تروریست و وحشی چه امریکا چه روسیه چه چین چه اسراییل خورد نمی کنند؛ مردم بحق زندگی می خواهند و ضدیت با دولتهای جهان مانع و مساله ساز است. این واقعیت را مردم ایران می دانند و لذا دولت آینده ایران هر رنگی داشته باشد مجبور به رابطه با چین و روسیه و امریکا و اسراییل است. حککا هم همین خواست عمومی مردم و نرم روابط بین المللی را دارد بیان میکند. بدیل کمونیستی  رفیق جوادی غایب است. بعلاوه امروز راست اپوزیسیون با زیرکی تمام شعار میدهد که شاه و شیخ مساله ما نیست؛ «منافع ملی» موضوع ماست. یعنی اپوزیسیون راست حاضر است با خود حکومت اسلامی و یا جناحی از آن و یا با نیروهای نظامی آن و شخصیتهای آن سازش کند بر سر «منافع ملی»؛ که ما کمونیستها می دانیم منافع ملی یعنی جلوگیری از کمونیستها و جنبش کارگری برای تعرض به سرمایه داری در ایران. در چنین شرایطی که حاکمان با تمام فرصت طلبی و با تمام بی پرنسیپی در حق مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی؛ برای حفظ منافع مالی و مادی طبقه خود با دولتهای جنایتکار سهل است با دولت فاشیست جمهوری اسلامی هم در حال دیالوگ هستند (رجوع شود به جلسات بی پایان شخصیتهای سیاسی درون حکومتی و برون حکومتی سرمایه داری در شبکه های اجتماعی) که زیر پرچم «منافع ملی» در حال اتحاد علیه آلترناتیو کارگری یعنی جمهوری سوسیالیستی هستند. در چنین شرایطی رفیق جوادی یک سیاست کمونیستی را مرگ بر امریکا می داند؛ کمدی است؛ تکرار تاریخ است. 

                 رفیق جوادی نوشته است: «از این رو از نام این سه نهاد استفاده کرده اند، چرا که نمی خواهند با نام رسمی حزبشان که هنوز کلمه “کمونیست” را به غلط با خود حمل میکند، یادداشتی به رئیس جمهوری ضد کمونیست آمریکا بنویسند.» منطق این نظرگاه: ۱- در نگاه رفیق جوادی شما حق نداری با نام نهادهای وابسته به حزب به رییس جمهور امریکا نامه بنویسی بلکه باید با نام حزب بنویسی. ۲- در نگاه رفیق جوادی حق نداری با نام حزب کمونیست به رییس جمهور امریکا نامه بنویسی چون رییس جمهور امریکا ضد کمونیست است. ۳- دراین نگاه ایدیولوژی زده شما حق نداری اسم دولت آینده ایران را کمونیست نگذاری اگر حکومت سوسیالیستی است. ۴- اگر اسم حکومت آینده ایران «ایران کمونیست» است آنگاه حق نداری با دولتهای ضد کمونیست رابطه بگیری. ۵- ایران کمونیست فقط با دولتهای رفیق رابطه دوستی خواهد داشت. ارزیابی من: ۱- حتا خمینی و دولت مقدس اسلامیش حاضر نشد رابطه با چین «کمونیست» را ممنوع کند و ادعا کند اسلام با کمونیسم مخالف است و بدلیل کفار بودن کمونیستها ما با آنها قهر می کنیم. و دیدگاه رفیق ما در تحریم رابطه با امریکا شبیه به همان دیدگاه ایدیولوژیک خمینی است در تحریم امریکا و اسراییل. ۲- دولت سوسیالیستی آینده ایران (بنظر من نباید هیچ پیشوند و یا پسوندی به اسم ایران اضافه کند) دنیا را به دولتهای دوست و دولتهای دشمن تقسیم نخواهد کرد؛ بلوک کمونیستی علیه بلوک ضد کمونیستی تشکیل نخواهد داد؛ دروازه های ایران را نخواهد بست؛ و برای دفاع از خود وارد کشمکش نظامی نخواهد شد. ۳- اگر با دیدگاه رفیق جوادی بخواهیم دولت فرضی سوسیالیستی آینده ایران را حفظ کنیم نه فقط باید وارد رقابت تسلیحاتی شویم؛ بلکه حتا باید به بمب اتم هم دسترسی پیدا کنیم. به این ترتیب می بینیم «دولت امریکا» ستیزی رفیق جوادی چقدر شبیه به «امریکا ستیزی» خمینی و خامنه ای می شود. البته و صد البته رفیق جوادی چنین قصد و نیتی ندارد؛ اما نتیجه منطقی امریکا ستیزی همین می شود که امروز در ایران هست. راه حل چیست؟ راه حل کمونیستی عدم امریکا ستیزی است. نه دولت امریکا و نه فرهنگ و قوانین و مذهب و غیره و غیره امریکا هرچقدر هم غلط و دارای ایراد باشد به دولت سوسیالیستی آینده ایران ربطی ندارد. ما سرمایه داری را در ایران منحل می کنیم و نه در تمام جهان؛ کار سرنگونی سرمایه داری در امریکا به عهده مردم امریکاست. دولت سوسیالیستی آینده ایران با مردم تمام کشورهای جهان دوست است و در یک سنگر است و با تمام دولتهای جهان چه امریکای جنایتکار باشد؛ چه انگلیس جهانخوار باشد؛ چه اسراییل نژاد پرست باشد؛ چه عربستان آپارتاید جنسی باشد؛ چه و چه … رابطه عادی بر مبنای قوانین بین المللی خواهد داشت. طبعا تا جایی که بتواند سعی خواهد کرد بر روابط بین الملل از هر نظر تاثیر مثبت بگذارد؛ اما وارد بلوک بندی خیر و شر و فرشته و شیطان و سفید و سرخ و خوب و بد و غیره نمی شود؛ منظورم اینه که نباید بشود. نسخه رفیق جوادی نسخه ای برای شکست است بس.

             بنظر من یک سیاست کمونیستی که جمهوری سوسیالیستی آینده باید در پیش بگیرد نمیتواند ضد هیچ دولت و کشوری باشد تا چه رسد به یک دولت با قدرت مثل دولت امریکا. دوما جامعه ایران بعد از فاجعه جمهوری اسلامی ضدیت با هیچ دولتی را نمی پذیرد چون می داند آثار مخربش به خودشان می رسد. سوما یک دولت سوسیالیستی نه از سر پوپولیستی و دنباله روی از مردم؛ بلکه از این نظر که جان و زندگی امروز مردم مهم است و نه انتقام بخاطر جنایت تاریخی لذا سیاست همزیستی مسالمت آمیز با همه دولتها و کشورها خواهد داشت. چهارما جنبش ناسیونالیسم چپ برهبری هوشی مینه که یک مقاومت بی نظیر در برابر تجاوز دولت امریکا به ویتنام را سازمان داد و به پیروزی رساند فقط میتواند مورد تایید یک ناسیونالیست باشد و نه یک کمونیست. چرا؟ چون برای یک کمونیست جان و زندگی مردم و مدنیت اجتماعی مهم است و نه غرور ملی و جلوگیری از تجزیه کشور. در نتیجه ما کمونیستها نه برای رسیدن به حق ملل در تعیین سرنوشت خویش حاضریم جان صدها هزار و میلیونها نفر را فدا کنیم و نه برای دفاع از تمامیت ارضی. قطب نمای ما انسانیت و زندگی اجتماعی و مدنیت است و نه به پیشواز جنگ رفتن با امریکا و اسراییل و چین و روسیه و عربستان و ترکیه و پاکستان. فردا روز دولتهای عربی برهبری عربستان بر سر خوزستان؛ دولتهای ترک برهبری ترکیه بر سر آذربایجان؛ دولت پاکستان بر سر بلوچستان؛ جنبش ناسیونالیستی کردی برهبری دولت اقلیم کردستان بر سر «روژ هلات» (= کردستان شرقی)؛ و غیره (شاید و فرضا دولت ترکمنستان بر سر منطقه ترکمن نشین در ایران) با دولت سوسیالیستی ما مساله پیدا کنند و دولتهای لمپن امریکا و روسیه و چین و انگلیس مستقیم و غیر مستقیم از این دولتهای همسایه ایران حمایت کنند و به این ترتیب دولت کارگری-شورایی را وارد مخمصه کنند؛ سیاست مرگ بر امریکای رفیق جوادی از هم اکنون شکست دولت سوسیالیستی احتمالی ایران را تضمین میکند. تلاش هر کمونیستی باید این باشد که بعد از صد و پنجاه سال فراز و نشیب بلاخره سوسیالیسم در یک جامعه به پیروزی برسد. این پیروزی باید عملی باشد و نه اسمی (مانند دولت سوسیالیست ونزولای امروز). و برای اینکه سوسیالیسم در عمل و در یک جامعه معین پیروز شود؛ باید قبل از هرچیز این سوسیالیسم پرچم مدنیت انسانی و تمدن بین المللی و سعادت بشری را بلند کند. یعنی الگویی باشد برای پیشرفت انسان و جامعه و علم و مدنیت و فرهنگ و نه تکرار کشمکشهای بی پایان ایدیولوژیک و تسلیحاتی. رفیق علی جوادی در اسارت تاریخ شکست خوردگان است؛ حال آنکه منصور حکمت تلاش کرد راه پیروزی کمونیسم را در ایران ترسیم کند و امکان این پیروزی را فراهم آورد.

اقبال نظرگاهی

۳۰ آگوست ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate